واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: نام مشايي آنقدر عذابآور است كه ... اميرحسين ثابتي نويسنده وبلاگ "دست نوشتههاي يك دانشجو " در جديدترين پست وبلاگ خود با عنوان "دوراهي مرگ و زندگي براي احمدينژاد " به بررسي موضوع انتصاب مشايي به عنوان معاون اول رئيسجمهور پرداخته است. فارس: براي من احمدينژاد عزيز است. چون او اگر يك مشايي را دارد اما هزار و يك نقطه مثبت در كارنامه خود دارد كه هر كدامش به كل جريان مقابل ميارزد، اما نام مشايي آنقدر عذابآور است كه ... اميرحسين ثابتي نويسنده وبلاگ "دست نوشتههاي يك دانشجو " در جديدترين پست وبلاگ خود با عنوان "دوراهي مرگ و زندگي براي احمدينژاد " به بررسي موضوع انتصاب مشايي به عنوان معاون اول رئيسجمهور پرداخته است. در بخشي از اين مطلب آمده است: قبل از آنكه اصل مطلب را بنويسم اين نكته مهم را يادآور ميشوم كه اين انتصاب براي هركس ناراحت كننده باشد و بخواهد اعتراض كند، قابل قبول است، مگر دوستاني كه من اسمشان را "منافقين " ميگذارم. آنان كه روزي سيدشان گفت: "اسراييل مسئله ما نيست "، يا آنانكه غرق در مدرنيته غرب بارها و بارها اسلام را با قرائتهاي مختلفي معرفي نمودند كه نه تنها سر و سري با روح شيعه نداشت كه در يك كلام همان اسلام ناب آمريكايي بود! پس حالا بايد بجاي نقزدن بايد پاي احمدينژاد را هم ببوسند كه مردي از جنس خودشان را معاون اول خود معرفي كرده است. علت اينكه چرا دكتر او را معاون اول خود گزارده را حقيقتا نميدانم و نميتوانم بفهمم. اما ميدانم دكتر تيزهوشتر از اينهاست كه نفهمد مشايي از جنس او و دولتش نيست و لحظه به لحظه حضور وي در اين دولت يعني خسران براي كليت يك گفتمان ... به نظرم دكتر آدمي هم نيست كه عليرغم ضريب هوشي بالايش و اعتراضات مختلفي كه توسط دوستدارانش به او بواسطه اين انتخاب شده است، نتواند تصميم نهايي را بگيرد و براي هميشه اين لكه ننگ را از دامان خود پاك كند. اما آنچه كه براي من و احتمالا همه دوستداران اين گفتمان مبهم باقي مانده، چرايي اين اقدام دكتر است و حرفهاي مبهمي كه وي از رابطه خود با مشايي ميزند. اگر اينجا فضاي عمومي نبود "با ذكر چند نمونه " بازتر مينوشتم، اما اجمالا سخنم برميگردد به شخص اسفنديار رحيم مشايي. تسخير كردن انسانها فقط به فيلمهاي سينمايي ميهج محصور نميشود ... اما تكليف چيست؟ فكر ميكنم اگر موج اعتراضات فقط مربوط به فعالان سياسي و ... بود، از بدخيمي اوضاع كمي كاسته ميشد اما حال كه نظر رهبري عزيز پيرامون چشم اسفنديار دولت، كتباً و صريحا به رييس جمهور ابلاغ شده است، همه چيز روشن است. احمدينژاد بايد بين دوراهي گفتماني كه دولت خود را به وسيله آن بوجود آورده است و مثال نقض اين گفتمان (اسفنديار رحيم مشايي) دست به انتخاب بزند. اگرچه اخبار ضد و نقيضي به گوش ميرسد، اما در نهايت با توجه به شناختي كه از احمدينژاد دارم مطمئن هستم نامه رهبري به وي كار را تمام خواهد ساخت و مشايي از سمت خود عزل خواهد شد و يا استعفا خواهد داد، اما اگر به هر دليلي اين اتفاق نيفتد، به عنوان كسي كه همه افكار او را ميشناسند، اعلام ميكنم احمدينژادي كه در اين دوراهي مشايي را انتخاب كند، شخصا براي من پشيزي نميارزد. اين به معناي پشيمانيام از راهي كه 4 سال است آغاز شده نيست، چراكه اگر هزار بار ديگر اين 4 سال عمرم تكرار شود نه تنها دوباره از احمدينژاد و گفتمان امام و انقلاب حمايت خواهم كرد كه هر بار سعي خواهم كرد تا كمكاريهايم را نيز جبران كنم، اما اين دفاع و حمايت تنها و تنها منوط به احمدينژادي است كه تناقضات خود را رفع كند. مشايي از اين حيث خطرناك است كه خطر او خطر گفتماني است و از قضا حمايت ما هم از اين دولت بر سر گوجه فرنگي و خيار شور نبوده است، بلكه به خاطر همان گفتمان است. احمدينژاد گفتماني سخن ميگويد و عمل ميكند. او با جسارت خاص خودش از نابودي اسراييل ميگويد اما مشايي از دوستي با مردم آن ميگويد. احمدينژاد از فراگيري اسلام در جهان ميگويد. از پيام انقلاب و آرمانهاي آن ميگويد، اما آن موجود از دوران پايان يافته حكومت جهاني يك دين در دنيان سخن ميگويد و موارد ديگر كه گفتن آن جز افزايش غم و اندوه سودي ندارد. حتي اگر واقعا هم احمدينژاد از مشايي محاسني ديده كه هيچ كدام از 25 ميليون رايدهنده به وي را توان ديدن آن محاسن نيست، دكتر تنها بايد بر اساس يك اصل اخلاقي كه اميرالمومنين عليهالسلام در نهج البلاغه مطرح ميكند، از انتخاب مشايي صرف نظر ميكرد: "اتقوا من مواضع التهم " عليايحال، دكتر خاطر ما را مكدر ساخته است. حتي اگر مشايي عزل شود. اگرچه دوباره تاكيد ميكنم كساني كه به احمدينژاد راي ندادهاند و يا راي دادهاند، اما به اين گفتمان اعتقادي ندارند حق اظهارنظر ندارند. براي من احمدينژاد عزيز است. چون او اگر يك مشايي را دارد اما هزار و يك نقطه مثبت در كارنامه خود دارد كه هر كدامش به كل جريان مقابل ميارزد، اما نام مشايي آنقدر عذابآور است كه ... تا الان هرچه به ياد دارم، تجلي بسياري از جملات امام (ره) را به صورت عيني در احمدينژاد ديده بودم. سادهزيستي، سلامت مالي و اخلاقي، صداقت، پركاري، توجه به مستضعفين، روحيه ضداستكباري و شجاعت و ... اما اين بار جملهاي از امام (ره) را خطاب به دكتر مينويسم كه بيش از هر چيز انذار دهنده است. امام در نامه سال 63 يا 64 (دقيق در خاطرم نيست) خطاب به مجلس خبرگان ضمن چند هشدار، در ادامه تلويحا نسبت به برخي اطرافيان منتظري انذار ميدهند و مينويسند: "الله الله در انتخاب اصحاب خود ... " آقاي احمدينژاد! منتظري از قائممقامي رهبري عزل شد و تا آخر عمر بيبركت خود بايد طعم ذلت را بچشد چون حرف و نظر وليفقيه زمان خود را گوش نداد و نه تنها از مهدي هاشمي ملعون حمايت كرد بلكه خسرالدنيا وآلاخره شد. مشايي خيلي كوچكتر از مهدي هاشمي است و شما هم كوچكتر از منتظري سال 67. اما تاريخ با هيچكس شوخي ندارد. اگر نظر خود را بر نظر رهبري مقدم بداريد، هيچ فرقي ميان شما با ميرحسين موسوي، سيد محمد خاتمي و ... نيست... فراموش نشود كه شما از سر كدام سفره برخواستيد. سفرهاي كه بهمن 57 پهن شد. رهبري عزيز هم 21 سال است با خون دل آن را نگه داشته است. اگر همچون احمدينژاد 84 تا تا 88 در عمل پاي همان سفره نشستهايد، جان ما نيز در خدمت همان راهي است كه شما انتخاب كردهايد اما اگر غير از اين باشد شما را به خير و ما را به سلامت. كامل تر از شما را نيز تاريخ به خود خواهد ديد ...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 283]