واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ناوهای اسرائیل از کانال سوئز گذشتند نیات واقعی اسراییل از تهدید جنگی علیه ایران همکاری مصر با اسراییل برای عبور کشتی های جنگی و زیر دریایی های اتمی اسراییل از سوئز دارای پیام های معناداری است و آن این است که مصر در این بازی نه تنها جانب ایران را نمی گیرد بلکه به عنوان یک کشور اسلامی و عربی با اسراییل همکاری می کند . عصر ایران – در هفته گذشته خبرهای پی در پی از عبور ناوها و زیر دریایی های اسراییل از کانال سوئز و وارد شدن آنها به آب های دریای سرخ می رسد . در آخرین خبرها از این دست و بنا به اظهارات یکی از مقامهای وزارت دفاع اسراییل، روز گذشته دو کشتی جنگی " حانیت " و " ایلات " اسراییل از کانال سوئز عبور کرده و از این مسیر به سوی دریای سرخ حرکت کردند. بنا به اخبار تایید نشده از منابع مصری کشتی های جنگی اسراییل قرار است در دریای سرخ یک مانور دریایی مشترک را با ناوهای آمریکایی برگزار کنند. این اظهار نظر مقامات مصری مستقر در کانال سوئز در حالی است که ارتش اسراییل به ادعاهای آنها درباره برگزاری مانور دریای با آمریکا پاسخی نداده و صرفا تایید کرده است که کشتیهای جنگیاش از کانال سوئز گذشتهاند. بسیاری از رسانه ها و برخی از تحلیلگران عبور این کشتی های جنگی که بنا به برخی گزارش ها تعداد آنها به 6 فروند رسیده است را در راستای تهدیدی نظامی علیه ایران تفسیر کرده و معتقدند که اسراییل با توجه به وقایع و ناآرامی های 1 ماهه گذشته در ایران شرایط کنونی را بهترین فرصت برای انجام یک حمله نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران می داند. این تحلیل ها از آن جهت اهمیت می یابد که واکنش کشور مصر در قبال این تحرکات نظامی اسراییل مورد ارزیابی قرار گیرد . همکاری مصر به عنوان " یک کشور اسلامی و رهبر جهان عرب " با اسراییل برای عبور کشتی های جنگی و زیر دریایی های اتمی اسراییل از سوئز دارای پیام های معناداری است و آن این است که مصر در این بازی نه تنها جانب ایران رانمی گیرد بلکه به عنوان یک کشور اسلامی و عربی با اسراییل همکاری می کند . از سوی دیگر به نظر می رسد استراتژیست های اسراییلی با این کار خود می خواهند این پیام تهدید آمیز را به تهران مخابره کنند که تنها ظرف چند روز می توانند ناوها و کشتی های جنگی خود را از طریق دریای سرخ به خلیج فارس رسانده و آنها را در موقعیت حمله به ایران قرار دهند. به عبارت بهتر در تحلیل این گونه اقدامات اسراییل که بیشتر جنبه نمادین دارد باید دو هدف تبلیغاتی و واقعی را از هم تفکیک کرده و به طور جداگانه به تحلیل هر یک پرداخت. از منظر تبلیغاتی هدف اصلی اسراییل از این تحرکات نظامی بیشتر در جهت انجام عملیات روانی و محک زدن واکنش کشورهای مختلف منطقه و ارسال پیام هایی به تهران می باشد. اما از منظر واقعی و عملی باید توجه داشت که اسراییل قبل از انجام هر گونه حمله احتمالی نظامی به ایران تبعات آن را از قبل و در تمام سطوح مورد ارزیابی قرار خواهد داد . اسراییل در اقدام نظامی علیه ایران نخست اوضاع سیاسی داخلی در ایران را سبک و سنگین خواهد کرد و به این نکته خواهد اندیشید که حمله نظامی به ایران در موقعیت داخلی ایران چه تغییراتی را سبب خواهد شد. این نکته که در شرایط کنونی حمله اسراییل به ایران به نفع کدامیک از نیروی سیاسی کشور خواهد بود قطعا از محاسبات اسراییل خواهد بود . چرا که آنها خود به خوبی می دانند که اولا ایران در حال دست یابی به سلاح اتمی نیست و اگر هم اراده انجام چنین کاری را داشته باشد لااقل 4 یا 5 سال دیگر زمان می خواهد تا با طی روند فعلی به بمب اتم دست یابد .( بنا به اظهار نظر جدید مقامات اطلاعاتی آمریکا و اسراییل ایران تا سال 2014 قادر به تولید بمب نیست.) بنابراین باید دید که علی رغم اینکه ارزیابی های اطلاعاتی اسراییل و آمریکا درباره ایران لااقل 5 سال "فرجه " زمانی دست یابی به سلاح هسته ای می دهد ، ناوهای اسراییلی در شرایط کنونی به چه بازی ای مشغول اند و هدف از بزرگ نمایی حرکت آنها در سوئز چیست ؟ بازگشایی این رمز می تواند در تحلیل بهتر موضوع موثر باشد. مضافا اینکه اگر به اظهار نظر اخیر " جو بایدن " معاون اوباما درباره حمله اسراییل به ایران دقت شود می شود با در در کنار هم قرار دادن اظهارات او و اقدامات مانوری اسراییل فرضیه هایی را مطرح کرد. بایدن اخیرا در اظهار نظری صریح که ظاهر آن به برداشتن بار مسئولیت حمله اسراییل به ایران از دوش آمریکا شبیه بود و باطن آن به چراغ سبزی به اسراییل برای حمله به ایران تفسیر شد ، گفته بود که اسراییل خود مختار است تا درباره امنیت خود تصمیم بگیرد . این سخنان بایدن از دو جهت قابل تفسیر است : نخست آنکه ایران همواره اظهار داشته است که هر گونه حمله نظامی اسراییل را حمله ای مشترک از جانب آمریکا و اسراییل می داند و پاسخ ایران به تجاوز نظامی اسراییل پاسخی مشترک به آمریکا و اسراییل خواهد بود . در ظاهر اظهارات بایدن سعی شده است با جدا کردن حساب اسراییل از آمریکا اینگونه القا شود که ملاحظات امنیتی اسراییل و آمریکا ممکن است گاها یکسان نباشد و به قول معروف " هر کس مسئول کرده خویش است " و آمریکا نمی تواند به اسراییل امری را تحمیل کند و اگر اسراییل خود صلاح بداند که منافعش از جانب ایران در تهدید است خود تصمیم خواهد گرفت و آمریکا ممکن است از تصمیم اسراییل بی اطلاع بوده و یا حتی مخالف تصمیمات اسراییل باشد. اما دومین روی سخنان او که در بیشتر رسانه ها و محافل سیاسی از آن به دادن چراغ سبز آمریکا به اسراییل در حمله به ایران تفسیر شد این بود که بایدن در واقع با گفتن این عبارات تلاش داشت تا به گونه ای غیر مستقیم این پیام را به تل آویو برساند که واشنگتن علی رغم اینکه در صدد گشودن باب گفتگو با تهران است اما ملاحظات امنیتی اسرایل را نیز درک می کند و اگر اسراییل تهدیدی از جانب ایران احساس می کند می تواند بدون در نظر گرفتن ملاحظات آمریکا راسا تصمیم گیری و اقدام کند. این دو وجه اظهارات بایدن در عین حال که کاملا متفاوت است اما یک لبه مشترک دارد و آن این است که در هر دو برداشت از سخنان بایدن نوعی تهدید علیه ایران نهفته است . اگر قایل به برداشت اول باشیم می توانیم بگوییم که بایدن ممکن است احتمالا به اخباری پس پرده دسترسی دارد که خبر از احتمال انجام اقداماتی نظامی از سوی اسراییل علیه تاسیسات هسته ای ایران را دارد از این رو در آستانه احساس این خطر و با توجه به اینکه حدود 200 هزار نظامی آمریکایی در پایگاه هایی در منطقه و در تیر رس ایران قرار دارند می خواهد با جدا کردن حساب آمریکا از اسراییل این پیام را به ایران بدهد که " تهران نباید در تلافی حمله اسراییل به فکر حمله به پایگاه های آمریکایی در جوار ایران باشد " چرا که اسراییل خود راسا و بدون در نظر گرفتن ملاحظات آمریکا دست به این اقدام خواهد زد . اما اگر روی دیگر سخن بایدن را هم در نظر بگیریم نشان دادن چراغ سبز به اسراییل برای حمله به ایران می تواند نشانه ای از رد و بدل کردن پیام های دیپلماتیک باشد . کسانی که با امور دیپلماتیک و سیاست خارجی آشنا هستند به خوبی می دانند که اظهار نظر مقامات ارشد کشورها دارای تبعات خاصی است و تا اتفاقی در پس پرده و یا در محافل خصوصی و محرمانه مطرح نباشد دیپلمات ها و مقامات سیاسی خود را درگیر اظهار نظر درباره سوژه ها و مسایل جنجالی و حساس نمی کنند. هر چند پس از اظهارات بایدن کاخ سفید کوشید که گفته های او را جبران کند و اعلام کند که اظهارات بایدن در حکم چراغ سبز حمله به ایران نبوده است(چرا که بایدن یکی از سیاستمدارانی است که به اظهار نظرات ناپخته و بی حساب شهره است) اما رویدادهای ماه گذشته انتخابات ریاست جمهوری در ایران و حرکت های اخیر ناوها و زیردریایی های اسراییل در سوئز بر ظن بدون مقدمه و بی حساب سخن گفتن بایدن خط بطلان می کشد. به هر روی باید در نظر گرفت که اسراییل هم اکنون از سوی گروهی راست گرا و افراطی اداره می شود که حاضرند حتی برای اثبات درست بودن جهان بینی و مشی سیاسی شان دست به برپایی یک جنگ ویرانگر هم بزنند. از سوی دیگر وقایع اخیر ایران مقامات اسراییل را تحریک کرده است تا از آب گل آلود کنونی ماهی خود را صید کنند. البته بعید به نظر می رسد که مقامات اسراییل ندانند که اتفاقا حمله آنها در چنین مقطعی به ایران به سرعت شکاف های موجود را ترمیم خواهد کرد و آنها نمی توانند روی شکاف هایی که بر سر نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران افتاده بیش از این حساب باز کنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 348]