واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مسيح استراديواري(messiah stradivari)
ويلني که در سال 1716 ميلادي به دست Antonio Stradivari ساخته شد و توسط ويلن ساز مشهور فرانسوي Jean-Baptiste Vuillaume در قرن نوزدهم، مسيح نام گرفت. به راستي بعد از يافتن ويلن مسيح استراديواريوس، چه وقايعي رخ داد؟ آنچه را كه امروز از ويلن مسيح استراديواري در قالب تصاوير و عكسها مي بينيم ،بيانگر مطالبي است كه سردرگمي آشكاري را در مورد صحت و حقيقت اين ساز به تائيد مي رساند. داستانها، طرح ها و تعابير مختلفي كه از اطلاعات مربوط به اين اثر هنري در اختيار همگان قرار مي گيرد، وهماهنگي عجيبي كه گردانندگان اينگونه موضوعات در استتار و اختفاء واقعيتهاي مربوط به سازهاي دوران كلاسيك در اروپا، از خود نشان مي دهند، نمونه هايي براي كنجكاوي بيشتر است. متاسفانه طعم تلخ اين حقايق را نمي توان در پشت صحنه بعضي مكتوبات ديگر كه گاهي نيزدر آنها تكرار و ساده انگاري موج مي زند، پنهان و كم اثر نمود.
مشخصاتي كه معمولا سازندگان ويولن و محققين از سازهاي مورد علاقه شان بدست مي آورند تا چه اندازه صحيح، دقيق و احيانا برابر با اصل است. به طور طبيعي بعد از اينكه ويلون مسيح استراديواريوس به عنوان يكي از بهترين ويولون هاي دوران كلاسيك مطرح مي گردد، جامعه جهاني مرتبط با اين موضوع، جريان را دنبال كرده و در پي جزئيات بيشتري پيرامون اين مطلب مي گردد، ولي به سادگي مشاهده مي كنيم كه نقشه ها و پلانهاي موجود، به نوعي گرفتار ابهام و عدم اطمينان است. ظاهرا همه چيز درست به نظر مي رسد ولي اندازه ها از صحت لازم براي ساخت برخوردار نيستند، در برخي از آنها تضاد و همچنين خطاهاي عمدي به چشم مي خورد، ضخامت خطوط، اعوجاج در راستاي منحني ها، عدم هماهنگي قوسها با خطوط محيطي، عدم تطبيق اعداد وا رقام با تصاوير، نا هماهنگي بين پلانهاي مختلف، ساده انگاري در اجزاء متشكله، تغيير سايز و ابعاد بدون تعيين مقياس دقيق و كاربردي، بخشي از مشكلات است، ضمنا در بعضي نام و ياحتي مشخصات قابل پيگيري ديده نمي شود، اما بصورت نامحسوسي عنوان الگوي مسيح وغيره، و يا فقط اشاره به تاريخي ديده مي شود. شايد افكار پشت پرده با تكرار چنين رفتارهايي تلاش در پيچيدگي و رمزآلود كردن هر چه بيشتر داشته و آن را به پيش مي راند!
مسيح استراد به عنوان يكي از محدود ويلنهاي گرانبها چه جايگاه علمي و تكنيكي را به صورت واضح و آشكار همچون ساير آثار تاريخي دنبال مي كند؟ اما اگر گذشته را دنبال كنيم ماجرا از آنجا آغاز مي گردد كه vuillaume در دوران زندگي خود با مردي به نام tarisio كه فروشنده اي دورگرد بود، آشنايي و ارتباط داشت.tarisio اهل ميلان بود و تعداد قابل توجهي از ويلنهاي قديمي را در اختيار داشت و به ساير نقاط اروپا براي عرضه ويلنهايش سفر مي كرد، پاريس يكي از شهرهايي بود كه در آنجا بيشترين علاقه مندان اينگونه ويلن ها را به خود اختصاص مي داد.
از آنجا كه هميشه tarisio درباره ويلني بي نطير از استراد صحبت مي كرد، ديگران را كنجكاو كرده و موجب سوالات فراواني شده بود و هرگاه از او خبري درباره آن ساز رويايي مي گرفتند، قول مي داد كه در سفر بعدي ساز را با خود بياورد، كه هرگز اين كار را نكرد و اين باعث شد كه جمله معروفي از vuillaume در مورد آن عنوان شود "ما بايد براي ديدن اين اثر گرانبها همچون مسيحيان براي ديدن مسيح در انتظار بمانيم" اما در سال 1855 ديگر خبري از tarisio نشد و بعد از پيگيري هاي مستمر كار به آنجا ختم شد كه او در هتل محل اقامتش براثر سكته قلبي جان سپرده است، و vuillaume كه از اين جريان مطلع شده بود توانست بعد طي مراحلي تمام سازهاي موجود در محل اقامت او را به همراه شش ساز ديگر كه در اختيار خويشاوندان tarisio بود خريداري كند. مسيح استراديواري در آن مجموعه شش تايي بود كه در اختيار وارثين قرار داشت. او در اين بزرگترين خريد تاريخ ويلن به تعدادي متجاوز از يكصد ويلن، ويولاو سازهاي نفيس ديگر دسترسي پيدا كرد.او توانست روند دنياي ويلن را به سويي دگر سوق دهد.
از آن زمان به بعد اطلاعات در مورد مسيح، كم كم دستخوش تغييرات شد زيرا كه با نزديك شدن به قرن بيستم و دهه هاي بعدي دنياي تجارت از هنر به عنوان ابزاري در راستاي دوام خود بهره برده و تا امروز ادامه دارد، البته بايد به اين موضوع پرداخته شود كه شايد مالكيت مشخصات يك اثر هنري در اختيار صاحب آن باشد، اما در آن صورت تبليغ ارائه جزئيات زير سوال رفته و موضوعيتي بي اثر پيدا مي كند.رضا ضياييمنبع: گفتگوي هارمونيک
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]