واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سال های حیات
هادی بن مهدی سبزواری مشتهر به حاج ملا هادى سبزواری بعد از ملا صدرا از مشهورترین حكماى الهى سده سیزدهم هجری است.حاجى سبزوارى در سال 1212 هجری در سبزوار متولد شد. پدرش حاج میرزا مهدی سبزواری یکی از علما بود. هفتساله بود كه پدرش را از دست داد. در ده سالگى براى تحصیل به مشهد مقدس رفت و ده سال در آن جا اقامت كرد. متأسّفانه از این دوران اطّلاع زیادی در دست نیست. آنچه مسلّم است آن است که در سال 1232 هجری قمری وقتی که تنها بیست سال داشت، به قصد زیارت خانه خدا از سبزوار بیرون آمد ولی عشق به کسب علم و شهرت حكماى اصفهان او را به اصفهان كشانید و برای دیدن حوزههای اصفهان به این شهر سفر كرد و مدتی در حلقه درس شیخمحمدتقی اصفهانی طهرانی معروف به رئیس اصولیان كه صاحب حاشیه بر معالمالاصول است، حاضر شد و از محضر این دانشمند اصولی استفاده كرد. همچنین در درس حضراتی چون حاج ملا حسین سبزواری، حاج محمد ابراهیم کرباسی حضور یافت. در همین ایام، از قضا روزی از در مسجدی میگذشت، گروهی از طالبان علم را دید كه سرگرم استفاده از استاد خود هستند؛ او نیز بدان حلقه كشیده شد. حسن بیان و زبانآوری آن استاد چنان مجذوبش كرد كه دامن اختیار از دستش رفت و به قول خود او: «تكلیف شرعی خود را در این میبیند كه بدین جلسه درس حاضر شود.» از این رو هر چه پول و اثاث همراه داشت خرج راه علم و كسب دانش میكند و در حدود هفتسال در محضر ملا اسماعیل درب كوشكى اصفهانى ماند. در همان وقت توفیق یافت تا دو سه سالى از اواخر دوره حكیم نورى را نیز درك کند و همراه با استادش درب كوشكی به حلقه درس آخوند نوری حاضر شود تا بدین طریق در حكمت بحثی و ذوقی به كمال ورزیدگی و مهارت برسد. در مدت اقامت در كرمان براى این كه نفس خود را تربیت كند همواره مشغول ریاضت و مجاهدت در طریق تصفیه نفس بود و سعى می كرد ناشناخته بماند و لذا به كمك خادم مدرسه به خدمت طلّاب قیام مىكرد.سپس در سال 1244 هجری كه آخوند ملا اسمعیل به طرف تهران حركت كرد، حاجی نیز عازم خراسان شد و در آن جا مدّت ده سال در مدرسه حاج حسن مشهد، علوم معقول و منقول را تدریس كرد و شاگردان برجستهای تربیت نمود كه در مقام اجتهاد و تحقیق از بزرگان روزگار بودند که از میان آنها میتوان به آخوند ملا محمد کاظم خراسانی، ملا محمد کاظم سبزواری، آیت الله حاج میرزا حسین مجتهد سبزواری، ملا عبدالکریم قوچانی، حاج میرزا حسن حکیم داماد، آقا میرزا محمد یزدی معروف به فاضل یزدی اشاره کرد. آن گاه عازم بیت الله الحرام شد. پس از مراجعت از سفر حج به سبب ناامنی راه و به مناسبت در گذشت محمدشاه قاجار مدّتی را به اجبار در كرمان توقف كرد. در مدت اقامت در كرمان براى این كه نفس خود را تربیت كند همواره مشغول ریاضت و مجاهدت در طریق تصفیه نفس بود و سعى می كرد ناشناخته بماند و لذا به كمك خادم مدرسه به خدمت طلّاب قیام مىكرد. بعد از مدّتی دختر همان خادم را به زنى گرفت و در سال 1255 هجری به سوی زادگاه خویش یعنی سبزوار رهسپار شد.از قضا روزی از در مسجدی میگذشت، گروهی از طالبان علم را دید كه سرگرم استفاده از استاد خود هستند؛ او نیز بدان حلقه كشیده شد. حسن بیان و زبانآوری آن استاد چنان مجذوبش كرد كه دامن اختیار از دستش رفت و به قول خود او: «تكلیف شرعی خود را در این میبیند كه بدین جلسه درس حاضر شود.» از این رو هر چه پول و اثاث همراه داشت خرج راه علم و كسب دانش میكند. پس از آن قریب چهل سال بدون آن كه حتى یك نوبت از آن شهر خارج شود در آن شهر توقف كرد و به كار مطالعه و تحقیق و تدریس و تألیف و عبادت و ریاضت نفس و تربیتشاگردان پرداخت تا در عصر روز بیست و پنجم ذی الحجه سال 1289 قمری سال در سن 77سالگی در همان جا درگذشت و میرزا یوسف آشتیانی، مستوفیالممالك (در گذشته 1303 ه.ق) پس از درگذشت این فیلسوف بزرگوار ساختمان آبرومندی بر روی قبر او بنا نهاد و صحن بزرگی مشتمل بر حجرههای متعدد بر بنای مقبره افزود. آرامگاه او در حال حاضر در دروازه نیشابور سبزوار (معروف به فلکه زند) قراردارد. یكى از شاگردانش در تاریخ وفاتش چنین سروده است: اسرار چو از جهان بدر شد از فرش به عرش ناله بر شد تاریخ وفاتش اربجویى گویم:«كه نمرد،زندهتر شد» منتظر ما باشید در یادنامه این فیلسوف مهذّب در سالروز رحلت جانگدازش!
منابع: سایت کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمتسایت اندیشه قمسایت آیت الله علوی سرشکی سایت تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 452]