واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > دوستی، مهران - صبح ها گویندگی مطالب نمی تواند موثر واقع شود و یک صدای خوب که تخصصش گویندگی متن است و در اجرا زیاد موفق نیست برای برنامه های صبحگاهی رادیو مناسب نمی باشد رادیوجان سلام!آسیب شناسی برنامه های صبحگاهی رادیو و بررسی فضای اجرا و گویندگی آن ها می تواند کار اساسی و مهمی تلقی شود که متاسفانه تاکنون توجه چندانی به آن صورت نگرفته است. رادیوجان!در نامههای قبل برایت نوشتم که زمان و مکان و فضا در نوع اجرا و گویندگی و حتی ساخت برنامه نقشی اساسی دارند و در کنار یک صدای خوب و فاخر، عوامل مهم دیگری نیز وجود دارد که در این جا به آن اشاره خواهم کرد. رادیو به دلیل دسترسی آسان و سریع مخاطب، یک رسانه گرم و پرتپش شناخته می شود. صبح ها به علت آغاز کار و تلاش، ریتم و تمپوی یک برنامه رادیویی بایستی پرنشاط، جذاب، باانگیزه و شنیدنی و در عین حال کوتاه باشد. صبح ها گویندگی مطالب نمی تواند موثر واقع شود و یک صدای خوب که تخصصش گویندگی متن است و در اجرا زیاد موفق نیست برای برنامه های صبحگاهی رادیو مناسب نمی باشد. به دلیل کمی وقت مخاطب برای توجه و گوشسپاری دقیق به این نوع برنامه ها متن ها باید به صورت کوتاه اجرا گردندو از بیان پرهیز شود. البته استثنائاتی نیزوجود دارد و افرادی ممکن است هم گوینده باشند و هم مجری و بتوانند با حالت ها و حس های مختلف، لحن های اجرا و گویندگی را به کار گیرند که البته این اشخاص انگشت شمارند و نمی خواهم در این نامه به آن ها بپردازم. رادیوجان!یکی از آسیب های کلی و عمومی برنامه های صبحگاهی، تکراری بودن مطالب و اجراهای همسان در شبکه های مختلف رادیویی است که در آیین نامه ها و چارت سازمانی وظیفه خاصی برای هر یک تعریف شده است. در بررسی یک هفته ای که یکی از دانشجویانم پیرامون برنامه های صبحگاهی رادیو انجام داد به این نتیجه رسید که 6 موضوع تکراری و ثابت در همه آن ها مطرح می گردد ودر اکثر موارد نیز نوع اجرا و شکل مطالب شبیه به یکدیگر است. حتی در پخش موسیقی نیز تنوعی دیده نشده و معمولا از چند نوع خاص با ریتم و تمپوی تند و سریع استفاده می شود. متن ها باشتاب و جیغ و فریاد، اجرا می شوند و فاقد انتقال حس به شنونده اند. انگار کسی در اتاق فرمان که من نامش را اتاق تهیه! گذاشته ام به آن ها می گوید تا می توانند فریاد بزنند که با این نوع اجرا حس زندگی و شور و شوق کار و تلاش به مخاطب و شنونده القا شود. این در حالی است که زمان و مکان و فضا نوع دیگری از اجرا را طلب می کند تا مخاطب را با برنامه همراه سازد. رادیوجان!مخاطب با این نوع حرف زدن و اجرا کردن دچار شگفتی و تعجب می شود و از آن جا که فضای ایجاد شده؛ رادیویی، ملمس و زنده نیست احساس دوری و بیگانگی می کند و تاثیر خاصی بر او نمی گذارد. رادیوجان!این جمله « فریدون صدیقی» روزنامه نگار شاخص کشورمان که می گوید: « اگر رسانه های عمومی نتونند رویاهای مخاطبان را تعبیر کنند یعنی رازگشایی از پوشیده ها، به ناچار تبدیل به نامه های مچاله می شوند.» در مورد رسانه های چاپی مصداق صد درصدی دارد و تا حدودی نیز در مورد برنامه های تکراری رادیو نیز صادق است. رادیوجان!در دراز مدت شمار مخاطبان و گروه هدف، کم و کم تر می شوند و هیچ رازگشایی جذاب و شنیدنی صورت نمی پذیرد. موضوعات به شکل دورانی و دایره ای مدام تکرار می شوند و مخاطب در یک دور باطل و بیهوده دریافتی ندارد. موضوعات ویژه که به سبب مناسبت ها قرار است مطرح گرند به شکل مستقیم و غیرحرفه ای و تنها برای رفع تکلیف و بدون هیچ گونه تاثیرپذیری مثبت به خورد گوش ها مخاطب داده می شود. رادیوجان!موضوعات و مسائل طرح شده در بسیاری از برنامه های صبحگاهی رادیو، بدون هیچ خلاقیت و نوآوری ارائه می گردند. جملات و متن ها کلیشه ای اند و جای مانور اجرایی در آن ها وجود ندارد. لحظات ناب و گرم رادیویی در این نوع اجراها گم و فراموش شده اند و مجری مانند مانند یک بازیگر سردرگم، جملات را بازی می کند. جملاتی که زاییده زمان و مکان و فضای آن برنامه نیست و در ذهن مخاطب و شنونده جای نمی گیرد و این در حالی است که مجری می خواهد جذاب و دلنشین به نظر آید. رادیوجان!یکی دیگر از آسیب ها هیجان کاذب و دروغینی است که با داد و فریاد مجری همراه می شود. محتوا با شکل و ساختار برنامه، هماهنگی و تناسب ندارد و کپی یکدیگرند و نتیجه این میشود که بعد از برنامه موفق (سلام صبح بخیر) جواد آتش افروز در رادیو ایران و مجله بامدادی رادیو جوان، کم تر برنامه صبحگاهی موفقی را در این سال ها شنیده ایم. رادیو جان!یکی از بزرگ ترین مشکل این برنامه ها مشخص نبودن هدف است. دومین مساله نیز توجیه نبودن عوامل این برنامه هاست. عوامل به دلیل نشناختن هدف برنامه تلاشی برای رسیدن به آن انجام نمی دهند و بعد از مدتی اجرای برنامه توسط آن ها به یک عمل مکانیکی صرف تبدیل می شود که هیچ نواندیشی و خلاقیتی در آن شنیده نمی شود. مساله دیگر، نبود افراد حرفه ای رسانه است. یعنی در این نوع برنامه ها کمتر دیده شده است که آدم های حرفه ای و کارکشته کا را در دست گیرند و فضای جدیدی را ایجاد کنند. همه این ها دست به دست هم می دهد در نهایت این می شود که ما این روزها از شنیدن یک برنامه جذاب صبحگاهی با توجه به نیازسنجی مخاطب، محروم باشیم! رادیو جان!نمی دانم در این نامه توانستم اندکی از آسیب های برنامه های صبحگاهی رادیویی را به رشته تحریر درآورم یا نه؟ اما مطمئن هستم تعداد زیادی از شنوندگان و مخاطبان رادیو با این نوشته همذات پندری می کنند و بر این اعتقادند که باید یک اتفاق جذاب در برنامه های صبحگاهی رادیو شنیده شود، یک اتفاق حساب شده دقیق علمی و به دور از تکرار و کپی برداری. رادیوجان!امید است با حضور طراحان رسانه و برنامه سازانی که با رادیو آشنایی کامل دارند و مشارکت فکری مستمر و مداوم مردم در این نوع برنامه ها شاهد« سلام صبح بخیر» ها و مجله های بامدادی دیگری باشیم. اگر ذات رادیو را خوب بشناسیم و درک کنیم این اتفاق خواهد افتاد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 554]