واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > دوستی، مهران - جشنواره فیلم فجر به پایان رسید اما همچنان بحث و گفت و گو پیرامون فیلمها ادامه دارد. آثار ارائه شده به جشنواره، نقد و بررسی میشود و منتقدان دیدگاههای مختلف خویش را بیان میکنند؛ منتقدان سنتی و قدیمی سینما کماکان درگیر بحثهای همیشگی هستند اما یک گوشه دیگر از میدان نقد نیز به دست منتقدان جوان است؛ جوانانی با حرفهای عمیق و تَر و تازه! دنیای نقد، دنیای عجیبی است! نقدها علاقمندان به سینما را با شکل تازهای از این هنر آشنا میسازد و آنها را درگیر گوشه به گوشه فیلم از فیلمنامه تا کارگردانی و حتی نحوه فیلمبرداری میکند. به نظرم نقدها کمک میکنند تا هر فیلم را بهتر و عمیقتر به تماشا بنشینم و با حوصله بیشتری به زوایای پنهان یک اثر سینمایی سرک بکشیم و با وسواس خاصی صنعت سینما را دنبال کنیم. باید اعتراف کنم سینما را با نقدهای « پرویز دوایی، جمشید ارجمند و مجید اسلامی» بهتر و زیباتر شناختم. هنوز هم که هنوز است نقدهای «پرویز دوایی» با همان قلم سحرانگیز و با احساس که فیلمهای سیاه و سفید را به اندیشه نابش میسپرد در حد یک عاشقانه، ستایش میکنم. نقدهای«جمشید ارجمند» از تکنیک و نگاه کارگردانهایی سخن میگفت که پیشتر تنها فیلمشان را به تماشا مینشستم و از نگاه و تفکر حرفهایشان بی اطلاع بودم. و حالا حدود 15 سال است که نقدهای «مجید اسلامی» پنجره دیگری از نقادی فیلم را به رویم گشوده است. با این حال متاسفانه دنیای منتقدان سینمای ایران نیز خالی از پدرخواندهها نیست؛ پدرخواندههایی که فضا و شرایط نقادی را برای جوانان، سخت و دشوار میسازند. کلام نوشتاری برخی از نقدنویسان قدیمی سینما؛ پیچیده، غیرقابل فهم و ترجمهای است! دنیای اینترنت روز به روز کار را برای این عزیزان آسان تر مینماید!کافی است نام فیلمی را جست و جو و آن را سر دستی ترجمه کنند و بعد هم به خاطر سابقه و بزرگی نامشان در گوشه و کناری به چاپ برسانند و در نهایت هم خیالشان راحت است که نقد نوشتهاند! به نظرم این دوستان نقد نمینویسند بلکه حرف و حدیث منتقدان دیگران را ترجمه و با نام مبارک خویش به چاپ میرسانند! اما خوشبختانه چند سالی است پای جوانان خوش ذوق و قریحه نیز به عرصه نقادی باز شده و آنها با مطالعه، تحقیق و بررسی موشکافانه؛ نگاه خویش، قلم خویش و دیدگاه خود را راجع به یک فیلم به سینما دوستان ارائه میکنند و به راستی که حرفهایشان جذاب و خواندنی است. گرچه در این میان برخی از منتقدان جوان نیز دچار احساسات میشوند و قلم را به احساسی نوشتن میسپارند که باید گفت این نوع از نوشتهها نه تنها عمر مفیدی ندارند بلکه پس از چندی تاریخ مصرفشان هم به پایان میرسد! تاکنون بحث و جدلهای فراوان و نه چندان جذاب و حرفهای میان دو نسل از منتقدان صورت گرفته اما نمیدانم چرا هیچ آسیب شناسی در جهت پرده برداری از چون و چرایی وضعیت نقدهای سینمایی در مطبوعات صورت نمیگیرد؟! چرا دیگر از شیرینی قلم «پرویز دوایی»، جملات ناب «جمشید ارجمند»، نگاه عمیق و اجتماعی «مجید اسلامی» و جذابیت کلام «بهزاد رحیمیان» خبری نیست؟ به راستی این چه جریانی است که میان دو نسل از منتقدان سینمای ایران شکاف ایجاده کرده و اجازه نمیدهد با یک نگاه و زبان مشترک و در عین حال با حفظ دیدگاه برای ما بگویند و بنویسند! اشکال کار کجاست؟60
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 421]