محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845870441
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها تهمینه میلانی به نظرم در این گفتوگو به جای اینکه از بیرون به «سوپراستار» نگاه کنیم، از درون به فیلم بپردازیم و بیشتر شخصیتها و فیلمنامه را مورد بررسی قرار بدهیم. فکر میکنم به اندازه کافی درباره این فیلم جنجال به پا شد و همین جنجالها هم موجب شده که فیلم به خوبی دیده نشود. یک جورهایی قضاوت قبل از خوب دیدن فیلم صورت گرفته است. من هم کاملا موافقم. فکر میکنم صحبتهای دیگری که خارج از فیلم درباره آن میشود، همه چیز را تحتالشعاع قرار میدهد؛ ضمن اینکه خیلیها در حد و اندازه این نیستند که ما وقتمان را صرفشان بکنیم. من آنچه که باید گفته بشود را گفتهام و فکر میکنم برایشان کافی است. اتفاقی که در بیشتر فیلمنامههای شما میافتد، جسارتی است که در بیان موضوع دارید. به عنوان مثال ما فیلمی با موضوع «سوپراستار» در سینمای ایران داشتیم اما بسیار محتاطانه به این موضوع پرداختهاند. «توفیق اجباری» غلامحسین لطیفی با اینکه زندگی یک «سوپراستار» را بهطور مستندتری نشانه رفته بود اما جسارت سوپراستار را نداشت. مساله اینجاست که من نمیخواهم فیلمهایم بیبخار باشد. همه اینها هم از علاقهای که به سینمای آمریکا و ایتالیا دارم ناشی میشود. دغدغهام این است مسائل اجتماعی را که به نظرم مهم هستند مطرح کنم تا دردی از همهمان دوا شود. دوست دارم جامعه را تغییر بدهم و آگاهیای که مردم به آن نیاز دارند در فیلمهایم بیاورم. فکر میکنم اگر کسی با مطرح کردن این موضوعات در سینما مشکل دارد، حتما از بیداری مردم ضرری به او میرسد. اما همه اینها موجب میشود ما در فیلمنامه با شخصیتهایی روبهرو شویم که کمتر وجود خارجی دارند و همین مساله، از نزدیک شدن فیلم به زندگی ما آدمها کم میکند. شما وجهی آرمانی از شخصیتها به تصویر میکشید و میخواهید مدینه فاضله را با جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم، مقایسه کنید. دقیقا! فکر میکنم مانعی برای این کار نداشته باشم. چه ایرادی دارد ما از دنیایی که دوست داریم و اتفاقا دنیای بدی هم نیست، صحبت کنیم؟ من اصولا با فیلمهای رئالیستی از این نوع که تنها زندگی روزمره مردم را نشان میدهد، مخالفم. ما هر روز داریم زندگی خودمان و اطرافیانمان را که بدون اتفاق خاصی میگذرد، میبینیم. قرار نیست کسانی را که سینما میآیند، با نمایش چندباره زندگیهای خودشان سرگرم کنیم. مردم دوست دارند فیلم ببینند . به خاطر همین است که شخصیتهای اصلی فیلمهایتان هیچ وقت تعادل ندارند و همیشه در حالت افراط و تفریط تصمیم میگیرند و دست به عمل میزنند؟ اسم این را نمیشود افراط و تفریط گذاشت. آنها هم هدف مرا دارند. شاید به خاطر ریتم تند فیلمهایم این حرف را میزنید. بله! من دوست ندارم توضیح اضافه و پرتی زمان در فیلم باشد. همیشه هم همه اتفاقات اضافه را که موجب آزار تماشاچی میشود بیرون میکشم و سریع میروم سر اصل مطلب. به خاطر همین، خیلیها فکر میکنند شخصیتها بدون فکر دست به عمل میزنند. ما که نمیتوانیم همه چیز را در فیلم نشان بدهیم و از طرفی عدم نمایش در فیلم به منزله رخ ندادن آن اتفاق که نیست. البته بعضی از موضوعها این اجازه را به شما نمیدهند که سریع به اصل مطلب برسید. آنجا شرایط فیلمنامه اقتضا میکند با فیلم ملایمتری روبهرو باشیم. مثل نخستین کارم یعنی «افسانة آه». اما جسارتی که من از آن صحبت کردم، به نوعی با این حرفهای شما در تضاد است. بازی شهاب حسینی کمک زیادی به درآوردن نقش کرد. ما با فیلم رئالی روبهرو هستیم و من این را تا اندازه زیادی مدیون شهاب حسینی میدانم. میخواهم بدانم اینها چقدر در فیلمنامه بود و دست آقای حسینی تا چه اندازه برای نزدیک شدن به این فضا باز بود. این آزادی را از آن جهت میگویم که با کمی اغراق، سر و کار شما با دو سوپراستار است؛ یکی در فیلمنامه و دیگری در واقعیت. به جرات میتوانم بگویم، فیلمنامه فیلم ساخته شده من با فیلمنامهای که ابتدا دست بازیگر میدهم، شاید 5 درصد هم تفاوت نداشته باشد؛ آن 5 درصد تفاوت هم به این دلیل است که خودم در حین ساخت فیلم احساس میکنم نیازی به گرفتن این سکانس نیست چرا که سکانسهای قبل و بعد، گویای همه چیز هست و تماشاچی میتواند همه چیز را متوجه بشود یا کلمهای در دهان بازیگر نمیچرخد و من به او اجازه میدهم آنطور که راحت است بگوید. مطمئن باشید تغییرات فیلمنامههای من سر صحنه به بیشتر از این تجاوز نمیکند. مهم نیست بازیگر چه کسی باشد چون من شخصیتی را ساختهام که در ذهن من بازی میکند. بازیگر تنها به شخصیت ساختهشده ذهن من جان میبخشد، ضمن اینکه اساسا آن شخصیت را برای شهاب حسینی نوشته بودم چون خصوصیات او را بهطور کامل میشناسم. کاراکتر شهاب حسینی به هیچوجه شبیه سوپراستارها نیست. آدم بسیار آرامی است و کلا خلق و خوی مهربانی دارد اما بازیگر است و من مطمئن بودم این نقش را به خوبی درمیآورد. دلیل اینکه در ابتدا اسم کورش زند را «شهاب» انتخاب کرده بودید هم همین بود؟ یعنی چون به نیت حسینی این نقش را نوشته بودید، این اسم را انتخاب کرده بودید یا فقط میخواستید شاهدمثال انتخاب اولیهتان باشد؟ نه اتفاقا! خوشبختانه برای این انتخاب دو دلیل منطقی دارم؛ اول اینکه اسم یکی از همکلاسیهای من در دانشگاه شهاب ربانی بود که فوقالعاده اخلاقی و درستکار بود. متاسفانه او بعد از مدتی به دلیل سرطان کبد فوت کرد. همیشه دوست داشتم اسم یکی از شخصیتهای فیلمهایم را به یاد او بگذارم. مهمتر از آن اینکه شهاب سنگ آسمانی است که یک لحظه میدرخشد و از بین میرود، درست مثل سوپراستارها. به نظرم این اسم برای سوپراستار فیلم من اسم بامسمایی بود. پس چرا شهاب را به کورش تبدیل کردید؟ دلیل دومتان تااندازهای قابل توجیه است؛ هر چند برای فهمش نیاز به توضیح است. شهاب حسینی به من گفت، خانم میلانی! مردم سادهدل تصور میکنند واقعا زندگی شخصی و خصوصی من به همین شکل است و من نمیخواهم این اتفاق بیفتد. پذیرفتم و در نتیجه با گروه مشورت کردیم و از بین 100 اسم پیشنهادی در نهایت 5 اسم انتخاب شد و از بین آن 5 تا هم بالاخره کورش، اسم برگزیده شد. متاسفانه ما درباره اسم گذاشتن روی شخصیتهایمان هم با مشکل مواجهیم. خیلیها به من میگویند، چرا اسم کاملا ایرانی را برای سوپراستارت انتخاب کردهای. منظورشان این است که به خاطر شخصیت منفی کورش زند، نباید اسم اصیل ایرانی را خراب میکردی. در هر صورت او «بدمن» داستان است. ببینید! من اصلا متوجه این ایرادات بیخود و جزئی که دردی از کسی دوا نمیکند، نمیشوم. من دوست دارم اسم شخصیت را کورش بگذارم. این به علاقه و سلیقه شخصی من برمیگردد و فکر نمیکنم نیاز باشد موقع نوشتن فیلمنامه درباره این مسائل، نظر دیگران را بپرسم. در فیلم «دو زن» سر انتخاب اسم یکی از شخصیتها کلی جنجال به پا شد. در صورتی که من اسم او را به خاطر علاقهای که به پدرم دارم انتخاب کرده بودم. مجموع این قضایا موجب میشود ما روی انتخاب اسم وسواس به خرج بدهیم. البته بگویم همه نکتهسنجیها و دقتها روی فیلم تاثیر میگذارد. شهاب حسینی در دو فیلم شما بازی کرده است؛ واکنش پنجم و سوپراستار. در هر دو هم متفاوت ظاهر شده و به نوعی کلیشهاش را شکسته و برای هر دو فیلم هم نامزد شده است. در واکنش پنجم بهرغم دیالوگهای مختصر و کوتاه، بازی با چهره بینظیری از او میبینیم. چطور میشود تهمینه میلانی دست روی بازیگری میگذارد که مجبور است برای بازی در فیلم، قالبش را بشکند؟ چه چیزی در حسینی واکنش پنجم توجه شما را جلب کرد که تبدیل به سوپراستار شد؟ حسینی در واکنش پنجم برای من بازی کرد و خوب هم بازی کرد. درست است که نقش کوتاهی داشت اما مدت زیادی با گروه همراه بود و با ما تا بوشهر هم آمد. نقش اصلی را جمشید هاشمپور بازی میکرد اما نمیشود بازی حسینی را نادیده گرفت. من همان موقع ظرافتهای بازی او را در سکوت به خوبی دیدم و به خاطر سپردم. شهاب حسینی پتانسیل بالایی دارد که خوشبختانه من از آن خبر دارم. یادم هست زمان ساخت دو زن، وقتی نیکی کریمی را انتخاب کردم، دور و بریهایم گفتند او نمیتواند این نقش را بازی کند. فکر میکردند کریمی یک عروسک است اما من به دلایلی که تنها خودم میدانستم، گفتم کریمی خوب از پس نقش برمیآید و انصافا هم خوب بازی کرد؛ هم خشم را توانست نشان بدهد و هم ضعف را. یا مریلا زارعی که با دیدن یک پلان از او در «هوایتازه» گفتم این خانم را پیدا کنید. او مناسب نقش رویا (زن دوم) بود و دیدید که جایزه نقش دوم جشنواره همان سال را هم گرفت. من بازیگر را خوب میشناسم و این برای کارگردان، مهمترین چیز است. در بیشتر فیلمهای من، به انتخاب بازیگرهایم ایراد گرفتند. برای «آتشبس» هم همین اتفاق افتاد. سر انتخاب مهناز افشار و محمدرضا گلزار خیلیها به من خرده گرفتند اما وقتی فیلم ساخته شد، خیلیها از بازی این دو نفر متعجب شده بودند چون تا به حال از این زاویه به این دو نگاه نکرده بودند. کلا همیشه چه قبل و چه بعد از ساخت، با فیلمهای من زیاد مخالفت میشود. من تا اندازهای با حرفهای شما موافقم اما فکر نمیکنید گاهی توجه به مخالفتها یا به قول خودتان صحبتهای منتقدان میتواند چارهساز باشد؟ نقد اساسا چیست و برای چه چیزی انجام میشود؟ انگار ما واقعا هدف نقد و منتقد را فراموش کردهایم. اینطور نیست که من با هیچ منتقدی در ارتباط نباشم و حرفهای هیچ کدامشان را هم نپذیرم. یادم میآید سر فیلم «آتشبس» فیلم را جایی نمایش میدادند و جلسه نقد و بررسی هم ترتیب داده بودند. من به همراه خانم افشار و آقای گلزار در آن جلسه حاضر بودم. در همان بدو ورودمان، یکی از منتقدها به گلزار گفت، امروز آمدهام تا حالت را اساسی بگیرم و ضایعت کنم؛ دقیقا همان کاری که با نیکی کریمی کردم. شما اگر این حرف را بشنوید، عکسالعملتان چیست؟ من برخورد بدی نکردم. تنها سعی کردم نصیحتش کنم و به او بگویم این نوع برخورد اصلا مناسب نیست. شما فکر میکنید با حرفهای این آقا و امثالش، از محبوبیت محمدرضا گلزار کم میشود؟ وقتی وارد شد، سالن از شدت هیجان و تشویق به هوا رفت. بله! من توجهی به حرف امثال این آقا که اسم خودشان را منتقد گذاشتهاند و به خاطر این اسم هم به خودشان اجازه میدهند حرفهای بیپایه و اساسی مطرح کنند، ندارم. اینها خودشان را پشت اسمی به نام منتقد پنهان میکنند تا حرفهای شخصی خودشان را بزنند. اگر کسی حسننیتش را نشان بدهد، من از انتقاداتش خوشحال هم میشوم. هوشنگ گلمکانی از دوستان من است که راهنماییهایش برایم اهمیت دارد و درباره فیلمها، از او نظر میخواهم. خودتان که بهتر میدانید، او منتقد بزرگی است. بارها گفتهاید سوپراستار ادامه فیلمهایی که تا به حال ساختهاید نیست و تم جداگانهای دارد. من میخواهم بگویم، اتفاقا سوپراستار هم در همان راستاست و تفکرات ذهنی شما روی داستان این فیلم تاثیرگذار بوده. در اینجا ما مردی را مرکز توجه قرار دادهایم که با رفتارها و خودخواهیهایش، نهتنها در حق یک زن بلکه در حق چند زن اجحاف کرده است. شما فقط مرد بودن او را پررنگ نکردید اما واقعیت این است که باز هم شخصیت منفی داستان، یک مرد است. واقعیت چیز دیگری است. نمیخواهم بگویم حرف و برداشت شما اشتباه است اما من موقع نوشتن فیلمنامه این مساله را مدنظر قرار ندادم و به مرد یا زن بودن شخصیت اصلی توجهی نکردم. اما این را میشود از کدهایی که در فیلم دادهاید، متوجه شد. مثلا شخصیت نسرین مقانلو که واقعا قابل ترحم است و آدم احساس میکند به او ظلم شده. این خوب درآمدن شخصیت شهلا، باز هم به انتخاب درست بازیگرها برمیگردد. گفتم، من جنس بازیها را میشناسم و از پتانسیل و توانایی هر بازیگر هم آگاهم. حتی آن وجهی را که تا به حال از او ندیدهایم، در نظر میگیرم. درباره مقانلو هم قضیه به همین ترتیب بود. درست است که استعداد زیادی برای درآوردن این نقشها دارد و جز او، هیچکس نمیتوانست شخصیت را آنقدر مشابه فیلمنامه بازی کند اما اگر در تمام کارهای او بگردید، میبینید که او برای نخستینبار جلوی دوربین در چنین کاراکتری ظاهر شده است. همه میگویند مقانلو برای این نقشها ساخته شده پس چرا در یک فیلم، درآوردن چنین شخصیتی به او سپرده نشد؟! خانم میلانی! سوپراستار فیلم شما در بعضی موارد با سوپراستارهایی که در سینمای ما هستند، تفاوت داشت. البته اگر من از واژه سوپراستار استفاده میکنم به خاطر عنوان فیلم است؛ اگرنه به گفته خودتان، همهمان میدانیم در سینمای ایران سوپراستار معنایی را که در فرهنگ لغات سینمای جهان دارد، نمیدهد. برای مثال طراحی صحنه فیلمتان بسیار به طراحی صحنه آتشبس نزدیک بود. خودتان هم میدانید در واقعیت خانه سوپراستارها چنین چیدمانی ندارد. بالاخره زندگی هنرمندان با مردم عادی کمی متفاوت است و رگههای فرهنگ در زندگی آنها پررنگتر به نظر میآید. خیلیها مثل شما سر این مساله به من خرده گرفتند. در صورتیکه این خانه یک سوپراستار واقعی نیست. شما نگاه کنید، در همه فیلمهای من شخصیت اصلی خانهای دارد که کتاب و کتابخانه در آن نقش کلیدی دارد. اما در اینجا نهتنها خبری از کتابخانه نیست بلکه در و دیوار خانه پر است از عکسهای خود بازیگر؛ خانهای که کورش زند در آن زندگی میکند، تفاوت زیادی با خانه محمدرضا گلزار دارد. قرار نبود فیلمی مستند از زندگی یک سوپراستار را به مردم نشان بدهیم. من حرف شهاب حسینی برای تغییر اسم شهاب به کورش را پذیرفتم که این مشکلات پیش نیاید. اگر قرار نبود زندگی یک ستاره سینما را به تصویر بکشید، پس چرا موضوع و اساس آن را اینطور انتخاب کردید؟ شما جای این ستاره سینما یک موسیقیدان بگذار، یک نقاش، یک خواننده یا هزاران عنوان دیگر که هر روز در این جامعه متولد، بزرگ و در نهایت معروف میشوند. شهرت، مسبب همه این بلاهایی است که سر امثال کورش زند میآید. البته هستند کسانی که ظرفیت بالایی دارند و خوب میدانند با افتادن نامشان سر زبانها اتفاق خاصی نمیافتد. من مصداقی از جامعه آوردم که نمایندهای از مشهورترین آدمهای اقشار مختلف بود. در یکی از صحنههای پایانی فیلم هم میبینید که کورش، عکس خودش را پاره میکند و به نوعی قالبش را میشکند. انتخاب «فتانه ملکمحمدی» به خاطر این بود که نمیخواستید از چهره برای این شخصیت استفاده کنید یا بازیگری با این سبک و سیاق بازی و استیل بدنی پیدا نکردید؟ شاید هم دلیل دیگری دارد. واقعیت این است که ما بازیگری در سن 15-14 سال، اصلا نداریم که بخواهیم روی استیل بدنیاش تمرکز کنیم. آگهی برای پیدا کردن بازیگر دادیم و تعداد بسیار زیادی شرکت کردند. از بین همه آنها تنها یکصد نفر واجد شرایطی بودند که ما میخواستیم. مثلا یکی از شرایطتان چه بود؟ اینکه با ساز ویولن آشنا باشند. تمام قطعاتی که در فیلم با ویولن زده میشود، کار فتانه است و اگر میخواستیم غیر از این عمل کنیم صحنهها تصنعی درمیآمد. فتانه آن موقع دقیقا سنی که ما میخواستیم داشت؛ با ظرافتهای کاملا دخترانه. شاید باورتان نشود چه کسانی برای آگهی پیش ما آمدند. فتانه از لحاظ حرفهای آینده درخشانی دارد و دختر فوقالعاده با اخلاقی هم هست. زمان ساخت فیلم او پیشدانشگاهی بود و من همهاش نگران بودم برای قبولی در دانشگاه دچار مشکل شود که خوشبختانه این اتفاق نیفتاد. خانم میلانی! همزمانی اکران فیلم شما با «وقتی همه خوابیم» بهرام بیضایی توجه خیلیها را جلب کرده. به نظرتان کنار هم قرار دادن این دو فیلم کار درستی است و اینکه اصلا شما شباهتی میان این دو فیلم در بیان موضوع میبینید؟ «وقتی همه خوابیم»، موضوعی کاملا متفاوت را مطرح میکند. بهرام بیضایی بیش از هر چیز به مراحل ساخت یک فیلم و نقش تهیهکننده و سرمایه میپردازد؛ نقشی که به راحتی میتواند داستان فیلمنامه را مورد حمله قرار بدهد اما سوپراستار از زندگی یک بازیگر حرف میزند، ضمن اینکه شیوهای که بهرام بیضایی برای بیشتر کارهایش به کار میبرد روایت در روایت است اما سوپراستار، داستان خطی سادهای دارد. من به شخصه برای بهرام بیضایی احترام زیادی قائلم. هر چند به آخرین ساخته او ایراداتی وارد است اما به نظرم سینمای بیضایی همچنان قابل احترام است. فکر میکنم این همزمانی تا حدودی به نفع شما شد. شما همیشه روی موضوعات پرچالش دست میگذارید؛ گاهی این چالشها نهتنها به سینما کمک نمیکند بلکه موجب ابتذال در سینما هم میشود. نمیخواهم منحصرا دست روی فیلم خاصی بگذارم. نگران نیستید روزی یکی از فیلمهای شما این مشکل را برای سینما درست کند؟ من عاشق چالشم؛ دوست دارم فیلمی که میسازم سریع نمایش داده شود و بازخوردهای فیلم را ببینم و کار بعدی را با در نظر گرفتن آن بازخوردها شروع کنم. به خاطر اکران نشدن «تسویهحساب» خیلی ناراحت شدم اما اصولا آدمی نیستم که روحیهام را ببازم. سعی میکنم از هر دری که میتوانم وارد شوم. به سوپراستار اصلاحیه هم خورد؟ نه خوشبختانه؛ هیچ صحنهای را درنیاوردند به خاطر اینکه آقایصفارهرندی شخصا از این فیلم تعریف کرده بود. اصلا باب تمام حرف و حدیثهایی که درباره سوپراستار زده شد هم از همین جا باز شد که فیلم سفارشی است و از این حرف و حدیثها که ظاهرا رد ما را تا وزارت فرهنگ و ارشاد هم زده بودند! من نمیدانم چطور میشود با سرمایه شخصی، یک فیلم سفارشی ساخت؟! کجای دنیا کارگردان از خودش مایه میگذارد تا سفارش سازمان و نهاد دیگری را بسازد؟ آنهایی که این حرفها را میزنند، کافی است کمی درباره این قضیه فکر کنند و مغرضانه نظر ندهند. شما برای نمایش فیلم در بخش معناگرا مسالهای نداشتید؟ سوپراستار بهطور کلی تصورات و ساختههای ذهن ما را درباره سینمای معناگرا به هم زد. این خوب است یا بد؟! قرار نبود از ابتدا فیلم معناگرا بسازم اما از اینکه فیلمم را در بخش معناگرا و در کنار کارهای اینچنینی دیدم، راستش خوشم آمد. چه اشکالی دارد این فیلم به نظر بعضیها معناگرا بیاید و با این عنوان در جشنوارهای نمایش داده شود یا اگر تصورات ذهنی ما درباره فیلمهایی از این دست با سوپراستار بهم بریزد، چه اشکالی پیش میآید؟! سینمای معناگرا که تعریف مشخصی ندارد. ویژگیهایی دارد که اگر در فیلمی دیده شود، میشود به آن لقب «معناگرا» داد. شما خودتان اساسا به استفاده از سوپراستار در فیلم معتقدید؟ صددرصد! البته باید باز هم تاکید کنم که در سینمای ایران عنوان سوپراستار عنوانی اغراقآمیز است. سوپراستار کسی است که به خاطر حضور او در فلان کوچه کشور، تمام خیابانهای اطراف بسته شود. اتفاقی که در بیشتر کشورهای دنیا که صنعت سینمای قویای دارند میافتد؛ اما درباره سوال شما از چند جهت میشود حضور سوپراستار در فیلم را بررسی کرد؛ یکی اینکه چهرهها و ستارهها به فروش فیلم کمک زیادی میکنند و فروش بالای یک فیلم هم مساوی با دیده شدن بهتر و بیشتر است. فیلم باید خوب بفروشد و هیچکس هم منکر این قضیه نمیتواند بشود. دلیل دیگر این است که من به استفاده از نابازیگر در فیلم اعتقاد ندارم. به همان دلیلی که در قبل هم به آن اشاره کردم. مردم میآیند فیلم ببینند و دوست دارند کسی که بارها در نقشهای مختلف ظاهر شده، برایشان بازی کند. نابازیگر و عدم به کار بردن چهره آشنا درصد مستند بودن فیلم را بالا میبرد و در جذب مخاطب هم ناموفق است. خیلی از کارگردانهای سینمای ایران از بیان ویژگیها و مشخصههای کاریشان ابا دارند. روشن نشدن سبک کاری کارگردان خیلی وقتها امکان مقایسه کارهای یک کارگردان و مرور کارنامه کاریاش را از منتقدان میگیرد، چرا که او در هر فیلم شیوهای تازه و متفاوت از فیلم قبلی و بعدی انتخاب میکند. دو سوال در اینجا مطرح میشود؛ یکی اینکه ویژگی ثابت کاری تهمینه میلانی در چند کلمه چیست و دوم، شما اجازه مقایسه کارهایتان با کارگردانهای دیگر را میدهید؟ دو اصلی که من در همه فیلمهایم به آن پایبند بودم، اخلاق و پرداختن به مسائل مهم جامعه است. یکی از مهمترین هدفهایم برای ساخت سوپراستار، رواج بیاخلاقی و بیبندوباریهایی است که بیشتر گریبان بزرگسالان را گرفته تا جوانترها. درباره سوال دوم هم باید بگویم که با این نوع مقایسه کاملا مخالفم. جایی خوانده بودم که یکی از منتقدان خطاب به من گفته بود، خانم میلانی! تا زمانی که رخشان بنیاعتماد را داریم، به حضور شما در سینما نیازی نیست. حضور بنیاعتماد یا میلانی دلیلی بر عدم حضور دیگران و دیدهنشدنشان نیست. شاید یکی، کارهای پوران درخشنده را بپسندد، یکی کارهای بنیاعتماد، یکی فیلمهای میلانی و نفر چهارم هم هر سه را. ببینید! اینها همه ناشی از کمدانشی و کمسوادی کسانی است که درباره هر مسالهای خودشان را صاحبنظر میدانند. درست است که کار جدیدتان درباره دفاع مقدس است؟ بله، ولی هنوز فیلمنامهاش تکمیل و ساخته نشده کلی حرف و حدیث دربارهاش زدهاند. همیشه همینطور است. صحبتها درباره فیلم من قبل از ساخت تا اکران وجود دارد. موضوع این فیلم درباره حمله به خرمشهر است و قهرمان اصلی داستان هم دختری جنوبی است. طرح اولیه آن بهطور کامل نوشته شده و صحبتهایی هم با حوزه هنری کردهایم که به احتمال زیاد در ساخت این فیلم با ما همکاری میکنند. همه اینها بهانهای دست دوستان داد تا باز بگویند میلانی کار سفارشی میسازد! ضمن اینکه موضوع این داستان را از کتاب «دا» که بعضیها به آن اشاره کردهاند، برنداشتهام. خدا به خیر کند این بار دیگر سر و کارم با کارگردانهای دفاع مقدس است و احتمالا از اینکه میلانی این بار پا در کفش این سینما کرده، حسابی عصبانی میشوند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 589]
صفحات پیشنهادی
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها-سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها تهمینه میلانی به نظرم در این گفتوگو به جای اینکه از بیرون به «سوپراستار» نگاه ...
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها-سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها تهمینه میلانی به نظرم در این گفتوگو به جای اینکه از بیرون به «سوپراستار» نگاه ...
كوتاه درباره «سوپر استار»
«سوپر استار» به گونهاي از مولفههاي داستانهاي پريان تبعيت ميكن. ... سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها-سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ... فکر میکنم ...
«سوپر استار» به گونهاي از مولفههاي داستانهاي پريان تبعيت ميكن. ... سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها-سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ... فکر میکنم ...
«تهمینه میلانی» «سوپر استار» را می سازد
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها تهمینه میلانی به نظرم در این گفتوگو به جای ..... همه اینها بهانهای دست دوستان داد تا باز بگویند میلانی کار سفارشی میسازد!
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها تهمینه میلانی به نظرم در این گفتوگو به جای ..... همه اینها بهانهای دست دوستان داد تا باز بگویند میلانی کار سفارشی میسازد!
جدیدترین اخبار از فیلم «سوپراستار!» ساخته تهمینه میلانی
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها تهمینه میلانی به نظرم در این گفتوگو به جای اینکه .... شهاب حسینی پتانسیل بالایی دارد که خوشبختانه من از آن خبر دارم.
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها تهمینه میلانی به نظرم در این گفتوگو به جای اینکه .... شهاب حسینی پتانسیل بالایی دارد که خوشبختانه من از آن خبر دارم.
تهمینه میلانی با «تسویه حساب» به آمریکا میرود
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها تهمینه میلانی به نظرم در این گفتوگو به جای ... به عنوان مثال ما فیلمی با موضوع «سوپراستار» در سینمای ایران داشتیم اما ...
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها تهمینه میلانی به نظرم در این گفتوگو به جای ... به عنوان مثال ما فیلمی با موضوع «سوپراستار» در سینمای ایران داشتیم اما ...
بازيگران و تهيهكنندگان آمريكايي با آتشبس...
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها به عنوان مثال ما فیلمی با موضوع «سوپراستار» در سینمای ایران داشتیم اما بسیار ... همه اینها هم از علاقهای که به سینمای آمریکا و ...
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها به عنوان مثال ما فیلمی با موضوع «سوپراستار» در سینمای ایران داشتیم اما بسیار ... همه اینها هم از علاقهای که به سینمای آمریکا و ...
مهناز افشار مستند میسازد
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها سر انتخاب مهناز افشار و محمدرضا گلزار خیلیها به من خرده گرفتند اما وقتی فیلم ساخته شد، خیلیها از ... قرار نبود فیلمی ...
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها سر انتخاب مهناز افشار و محمدرضا گلزار خیلیها به من خرده گرفتند اما وقتی فیلم ساخته شد، خیلیها از ... قرار نبود فیلمی ...
تجديد چاپ 11عنوان كتاب در «سوره مهر»
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها فکر میکنم به اندازه کافی درباره این فیلم جنجال به پا شد و همین جنجالها هم موجب شده ... پذیرفتم و در نتیجه با گروه مشورت ...
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها فکر میکنم به اندازه کافی درباره این فیلم جنجال به پا شد و همین جنجالها هم موجب شده ... پذیرفتم و در نتیجه با گروه مشورت ...
بیضایی وقتی همه در خوابیم را میسازد
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها · 30 فیلم ایرانی كه درباره سینمای ایران ساخته شدند · يك روز در پشت صحنه اولين سريال سيروس الوند · نقد شدن جوایز جشنواره ...
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها · 30 فیلم ایرانی كه درباره سینمای ایران ساخته شدند · يك روز در پشت صحنه اولين سريال سيروس الوند · نقد شدن جوایز جشنواره ...
چطور شهابسنگ پیدا کنیم؟
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها دغدغهام این است مسائل اجتماعی را که به نظرم مهم هستند مطرح کنم تا دردی از همهمان دوا شود. ... مهمتر از آن اینکه شهاب سنگ آسمانی ...
سوپر استار، مرثیهای برای مشهورترین ها دغدغهام این است مسائل اجتماعی را که به نظرم مهم هستند مطرح کنم تا دردی از همهمان دوا شود. ... مهمتر از آن اینکه شهاب سنگ آسمانی ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها