واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: خیلیها «خونه مادر بزرگه» را به خاطر دارند؛ «شهر بستنیها» را یادشان است؛ همین طور «هادی و هدی» را. البته بسیاری از بچههایی که الأن بزرگ شدهاند... برای شناختن آزاده پور مختار، لازم نیست زیاد مقدمه چینی کنی. کافی است یکی دو تا کد کوچک بدهی تا سریع پرتاب شوی به روزهای شیرین کودکی و دنیای لذت بخش عروسکهای خاطره ساز نسل ما؛ «مدرسه موشها»، «گلنار»، «الو الو من جوجوام» و کلی کارهای سینمایی دیگر. او صاحب خیلی از صداهای دوست داشتنی و خاطره ساز ماست . «هادی و هدی» و ماجراهایی که با خانودهشان داشتند. زی زی گولوی شیرین و آرزوهایی که برآورده میکرد. جوجه کوچک «خونه مادر بزرگه» که توی دو راهی وسوسههای مخمل گیر میکرد و بستنی قیفیای که توی «شهر بستنیها» با «خانوم بهار» کل کل میکرد، همه با صدای پورمختار خاطرههای شیرین ما را ساختهاند. پورمختار الأن هم در دانشکده هنرهای زیبا مهارتهای صدا پیشگی را تدریس میکند و البته همسر هرمز هدایت هم هست. جوانی آزاده پور مختار چه جوری گذشت؟ما معمولا ً زیاد تئاتر میرفتیم. نمایشنامههای مختلفی در تئاتر شهر، تالار سنگلج و ... اجرا میشد. هم چنین نمایشگاههای مختلفی از نقاشی و دیگر هنرها برگزار میشد. برای اولین بار نمایشگاه بزرگی از کشور چین به ایران آمد که اتفاق بسیار جالبی بود. در کلوپهای مختلفی برای فیلم دیدن عضو میشدیم و تازه این اتفاقات در حال شکل گیری بود. گروههای مختلف خارجی مثل ارکستر سمفونی آلمان، کنسرت اجرا میکردند؛ حتی بهترین گروه تئاتر عروسکی دنیا (اپراتسوف) در ایران برنامه اجرا کرد. در واقع به انواع برنامههای هنری سرگرم بودیم. تنها بودید یا گروهی؟ با گروه همکلاسیها و هم دانشگاهیهایم بودم؛ گروه تئاتر هم داشتیم که کارهای مختلف را میدیدیم. آن زمان جمعیت تهران کمتر بود و آدمهای فرهنگیای که تئاتر میدیدند همدیگر را میشناختند. البته الأن هم این آشناییها وجود دارد اما در دوره ما بیشتر بود. الأن رابطه مردم با هنر چه فرقی کرده؟وضعیت ارتباطی الأن به خاطر وجود اینترنت بهتر شده است و اطلاعات خارجی راحت به دست میآید؛ در حالی که آن زمان باید صبر میکردیم تا از گروههایی که به ایران میآیند اطلاعات کسب کنیم. البته نابسامانیهایی وجود دارد؛ آن هم در زمینه اجرای تئاتر که فکر میکنم علتش ازدیاد جمعیت باشد؛ یعنی شلوغی باعث شده آدمها نتوانند استفاده لازم را از هنر ببرند. یادم هست در زمان ما، هنگامیکه جشنواره تئاتر برگزار میشد خیلی راحت میتوانستی بروی و کارها را ببینی در حالی که الأن بسیار مشکل شده. حتی رفت و آمد هم به آسانی زمان ما که با یک اتوبوس به مسیرهای مختلف میرفتیم و خیابان خلوت بود، نیست. جوانهای امروزی چه تفاوتی با جوانهای دوره شما دارند؟نسل حاضر تغییر کرده است. خود ما با این که از جوانی تا میانسالی مان فاصله است، عوض شده ایم و نظریاتمان متفاوت شده است. جوانهای دوران ما تشنه مسائل سیاسی بودند و همه چیز را در قالب سیاست میدیدند اما نسل الأن کمتر به دنبال این مسائل است و دوست دارد همه چیز مسالمت آمیز، پارلمانی و با گفتمان حل کند. اطلاعات ما در زمینه سیاست، اجتماع و ... بسیار بود؛ بر خلاف الأن که اطلاعات جوانان در زمینه مسائل فنی بسیار شده. هر چقدر آن زمان همه اهل کتاب و بحث بودند، الأن به دنبال تکنولوژی و پیشرفت هستند. این جوری بهتر است یا آن طوری؟نمیشود مقایسه کرد چون زمان زیادی گذشته و اگر قرار باشد تو بخواهی آدمها را مانند 30 سال پیش نگه داری، نشان دهنده رکورد و پیشرفت نکردن است. به هر حال هر دوره ای ویژگیهای خاص خودش را دارد. تفاوت شرایط کاری آن زمان با الأن در چیست؟الأن نسل جوان از این که پس از فارغ التحصیل شدن بیکار است آزار میبیند. من چون استاد دانشگاه هستم، تدریس میکنم و با دانشجویان زیادی ارتباط دارم، این مسائل را متوجه میشوم که دانشجویان فقط درس میخوانند، مدرک میگیرند و کار برایشان کم است یا اصلا ً وجود ندارد، ضمن این که فارغ التحصیلان تعدادشان بسیار بیشتر از زمان ماست و چون شغلی برایشان وجود ندارد به مشاغل دیگر میپردازند و آن شکل از عشق و انگیزه و امیدی که ما داشتیم، برای آنها کم میشود.ضمن این که نقش پول و مسائل مادی شده پررنگ تر و همه در ابتدا به دنبال این هستند که چقدر پول میگیرند. توی صنف خودتان چی؟ صداهای عروسکی امروزی هم ماندگار میشوند؟الأن چند سال است که در زمینه برنامه کودک کار تولیدی کم شده و بیشتر برنامههای پخش زنده میبینیم؛ به همین خاطر به تولید کار کودک لطمه خورده و ما بر خلاف کارهای خوب دهه 60 کار درخشان و خوبی در این چند سال ندیده ایم؛ البته این انتقادی است که به کل کسانی که برنامه ریز گروه کودک هستند، وجود دارد. مثلا ً چی؟ما در دهه 60 و 70 کارهای زیادی برای کودکان انجام میدادیم؛ حتی خاطرم هست استودیوهای تلویزیون در شبهای عید به خاطر تولیدات زیادی که وجود داشت، بسیار شلوغ بود. در واقع، در مناسبتهایی مثل اعیاد، روز جهانی کودک، تابستان و ... کارهای متنوع بسیاری آماده میشد که در حال حاضر وجود ندارد و نمیشود مقایسه ای انجام داد. تنها یکی دو تا گروه ثابت در تلویزیون هستند که به برنامه مفرح زنده میپردازند. شما استاد دانشگاه هم هستید. از دغدغه دانشجویان تان خبر دارید؟بیشترین دغدغه آنها بیکاری پس از تحصیلشان است و چون درآمدی ندارند، تأثیرات منفیای روی آنها میگذارد. نکته بسیار غم انگیز دیگری که راجع به نسل جوان ما وجود دارد و ما شنونده آن هستیم، این است که آنها مدام میگویند شما در زمان خودتان کارهایی را انجام دادید که الأن با یادآوری خاطراتش لذت میبرید، در حالی که ما هیچ کاری نمیکنیم که خاطره خوشی هم از آن برایمان باقی بماند. اگر کاری هم انجام دهیم، جذابیت معنوی ندارد. خب، شما به آنها چه میگویید؟نمیتوانم توصیه خاصی بکنم چون شرایط باید طوری باشد که فضا را برای کار آماده کند. نسل جدید باید با ادبیات کودک و قصههای قدیمی که برای کودک گفته شده، آشنا باشد. مدتی پیش یکی از شبکهها میخواست برنامه ای برای کودک تهیه کند که وقتی پخش شد نه جذاب بود و نه ربطی به شبکه داشت. یک پدر و مادر با 2 فرزند و چند عروسک محور این برنامه بودند. من فکر میکنم ما قصههای بسیار زیادی داریم که برای کودک بشود کار کرد اما چون هزینه بر است و باید برایش زیاد زحمت کشید، به سراغ آن نمیروند و برنامههایی را که ساده و پیش پا افتاده هستند، تهیه میکنند که نه جنبه آموزشی دارد و نه جنبه هنری در آن دخیل است. ما در زمینه قصه کودک، کشوری غنی هستیم اما از این قصهها و حتی از ادبیات فولکلورمان استفاده ای نمیکنیم چون بودجه بسیاری میخواهد. به همین خاطر با کمترین بودجه بدترین اتفاقها را در این زمینه رقم میزنیم؛ چه در تلویزیون و چه در سینما که دیگر فیلم کودک معنا ندارد و همین طور تئاتر که به تنهایی وضع بدی دارد، چه برسد به تئاتر کودک. جوانهای امروز کدام یک از کارهای شما را هنوز به خاطر دارند؟خیلیها «خونه مادر بزرگه» را به خاطر دارند؛ «شهر بستنیها» را یادشان است؛ همین طور «هادی و هدی» را. البته بسیاری از بچههایی که الأن بزرگ شده اند، میگویند از هادی و هدی به خاطر تصویر سیاه پشتشان میترسیدهاند اما تیتراژ آن را به یاد دارند؛ زی زی گولو را هم که همه هنوز از آن صحبت میکنند. من از همه این کارها که دوران خوش کاری ام بود، خاطرات خوبی دارم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 653]