واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
در مقاله ی قبل به بررسی دو ویژگی " اشتیاق براى دستگیرى وحمایت كردن از دیگران" و " علت ترشرویى و تندخویى در زن " در رابطه با ویژگی های خانم ها پرداختیم در این مقاله دو ویژگی دیگر را مورد بررسی قرار می دهیم : 1ـ حسادت و كینه توزى زن به طور كلى دلش نمى خواهد كسى در زمینه ی محبت و توجه فرد مورد علاقه اش شریك و رقیب وى باشد. او دوست دارد كه فرد محبوبش اگر بخواهد یكى را بین همه برگزیند، تنها او باشد كه برگزیده مى شود; زمانى كه احساس كند، او ((یگانه برگزیده)) نیست، حس حسادت او تحریك مى شود. اما مرد زمانى دچار چنین حالتى مى شود كه منافع و اعتبارات خود را در خطر ببیند، به عنوان مثال: اگر دو مغازه ی كفاشى در یك خیابان نزدیك هم باشند، دچار رقابت و حسادت مى شوند، ولى اگر آن دو مغازه، كفاشى نباشد یا با فاصله زیاد و در دو خیابان باشد، نه تنها براى یكدیگر حسادت نمى كنند ، بلكه ازپیشرفت وتوفیقات یكدیگرخشنود مى شوند و چه بسا راهنما و یار یكدیگر باشند. حسادت و تحقیركردن، از دیگر ویژگیهاى زن است كه از طریق جاه طلبى ارضا مى شود. این صفت براى سعادت و تكامل زن و در نتیجه جامعه خطرناك است. از این رو، چنین صفاتى در روایات ائمه معصومین(ع) مورد نكوهش قرار گرفته است. در این زمینه حضرت على(ع) فرمود: كینه، مادر تمام عیوب است.(1) همچنین در جاى دیگر فرمود: فرد كینه توز مورد علاقه مردم نیست.(2) پس زنان، اگر مى خواهند محبوب خدا و خلق او باشند، باید به هر وسیله ی ممكن این نقش ناپاك را از آینه ی روح خود بزدایند و احساسات پاك انسان دوستانه و خالى از كینه را جایگزین آن كنند. 2 - تلاش چشمگیر زن در شناساندن گوهرهاى وجود خویش از دیگر خصوصیات بارز زن این است كه براى هرگونه فداكارى حاضر است تا پاى مرگ پیش برود ؛ تنها دلهره ی وى در این بین آن است كه مبادا اطرافیانش به اهمیت و ارزش فداكارى و زحمات او پى نبرند و خصوصیات حقیقى او ناشناخته باقى بماند. صبر و تحملى كه زن براى رسیدگى به فقیران، امورخیریه، پرستارى از بیماران و نیازمندان... از خود نشان مى دهد، در بین مردان یافت نمى شود یا بسیار كمیاب است، به عنوان مثال مشاهده كرده ایم كه پرستاران زن در كار خویش موفق تر بوده و به آن عشق مى ورزند، چه بسیارند پرستارانى كه به امید لبخند رضایت بخش بیمارشان شب تا سحر پلك بر هم نمى گذارند. پس زن با از خودگذشتگی ها و صبر و تحمل زیادش ، خود را تا آستانه ی مقصدى كه فقط جنبه ی اخلاقى و معنوى دارد، پیش مى برد. این صبر و تحمل، خود نمودى از میل باطنى زن به شناساندن گوهرهاى وجودى خویش است. اما در اغلب مردان ـ تا زمانى كه تحت تربیت و تعالیم اصولى قرار نگرفته اند ـ فداكارى تا جایى ممكن است كه در سایه ی آن منفعتى خوابیده باشد. زن در سایه ی این فداكارى و ایثارها به شخصیتى عالى مى رسد، بدین خاطر تمایل زیاد دارد كه اطرافیانش به ارزش او پى برده و او را آن گونه كه شایسته و سزاوار است، دوست بدارند. هرقدر زن در این راه زحمت ها و سختیهاى بیشترى تحمل كند و افكار عالی ترى كسب كند، آرزوى شناساندن ارزش وجودی اش بیشتر و طولانی تر مى شود. دردناك تر از همه براى زن این است كه مقصود اصلى او بر دیگران، به خصوص نزدیكان وى مخفى بماند و نه تنها او را درك نكرده، بلكه به خاطر امور ظاهرى مانند: موقعیت خانوادگى یا زیبایى... او را مورد توجه قرار دهند. گفتنى است، مردانى كه این گونه با زن رفتار مى كنند و تنها به امور ظاهرى اهمیت مى دهند، به مقصود خود نمى رسند. امام صادق(ع) در این باره فرمود: مردى كه به خاطر ثروت یا زیبایى با زنى ازدواج كند، به هدف خود نمى رسد.(3) زن دوست دارد همسرش او را به خاطر كمالات و خصوصیات ذاتى اش دوست بدارد. وى مى خواهد همسرش او را براى صفات و ویژگیهاى عموم زنان كه در او نیز وجود دارد، دوست داشته باشد. بدون شك یكى از رموز جلب محبت و علاقه همسر، توجه مرد به تفاوتها و ویژگیهاى خاص همسرش مى باشد. زن مایل است با تربیت اولاد صالح، ابعاد مختلف روح خویش را پرورش داده و به آثار وجودی اش رنگ جاودانه ببخشد و زحمات خود را به همگان آشكار سازد. به همین دلیل است كه او بدون توجه به سختیها و مسائل جانبى، بطور فطرى در آرزوى تولد فرزند و شنیدن صداى گریه او، ضربان قلب او و... مى ماند. زن، از زمانى كه متوجه مى شود، باردار است براى شنیدن صداى ضربان قلب كودكش لحظه شمارىمى كند;سپس همین انتظار را براى تولد او ادامه مى دهد. بدین جهت، اگر زنى از این موهبت الهى بنا به مصالحى بى بهره ماند،گویى ركنى ازاركان وجودش عقیم مانده است. زن تمام سعى و تلاش خویش را در راه تولد كودك و سپس سعادت آینده ی وى به كار مى گیرد و تنها آرزو و خواهش او كه به الفاظ، حركات و تعبیرات مختلف بیان مى كند این است كه: ((فراموشم نكنید)); او در پایان عمر اگر حس كند كه همسرش، پدرش، مادرش... و تمام افراد مورد علاقه اش او را فراموش كرده یا هنوز او را نشناخته اند، رنجهاى بى پایان خود را بدون پاداش و نتیجه مى بیند، گویى اصلا زنده نبوده و زندگى نكرده است. پىنوشتها: 1ـ غررالحكم. 2ـ غررالحمم. 3ـ من لایحضره الفقیه، ج3، ص392. منبع : پیام زن ـ با تغییر و تلخیص
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 217]