واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > درویش، محمد - محمد درویش اگر بخواهیم مشهورترین و پربازدیدشدهترین تالاب ایران را معرفی کنیم، همه اتفاق نظر دارند که آن تالاب، بیشک انزلی است. تالابی ۲۰ هزار هکتاری که اغلب ایرانیان آن را میشناسند و میلیونها سال است در سواحل جنوب باختری بزرگترین دریاچه جهان، جایی که ۲۴ متر از سطح آبهای آزاد هم پایینتر است، آرام گرفته و زیستمندان بیشمارش را هم با خود به آرامش فراخوانده است؛ زیستمندانی که حیاتشان مرهون آبی است که از ۱۱ رودخانه اصلی و ۳۰ رود فرعی به همراه جریانهای سطحی حوضه آبخیز ۳۶۰ هزار هکتاریاش (شش برابر مساحت کشور بحرین یا سنگاپور) تأمین میشود. آن هم در منطقهای که از متوسط سالانه ۱۵۰۰ الی دو هزار میلیمتر ریزشهای آسمانی برخوردار است. ویژگی ناهمتایی که سبب شده هیچیک از تالابهای ایران از نظر میزان برخورداری از آب و رطوبت، قابل رقابت با انزلی نباشند. با این وجود هرچه به جلوتر رفته و زمان پیش میرود از میزان آرامشی که وصف شد، کاسته شده و تنشهای روزافزونی بر محیط یگانه و بهشتگونهی تالاب انزلی تحمیل میشود؛ به نحوی که این روزها کمتر میتوان در وجود این نگین بیبدیل گیلان و زیستمندانش آرامشی درخور و نشاطی سزاوارانه را سراغ گرفت. وضعیت چنان نگرانکننده است که نه تنها چندین سال است که نام تالاب انزلی در سیاههٔ سرخ تالابهای در خطر نابودی قرار گرفته است، بلکه بیم آن میرود، این تالاب به زودی از سیاههٔ ۱۰ تالاب ممتاز کنوانسیون جهانی رامسر هم خارج شود. در تأیید این مدعا، کافی است به یاد آوریم که در طول ۱۰ سال گذشته دستکم سه مورد از مرگ دستهجمعی ماهیان تالابی در این زیستگاه بیبدیل گزارش شده است؛ رخدادی که آشکارا شدت کاهش توان زیستپالایی و خودترمیمی بومسازگان تالاب را نشان میدهد. به اختصار شاید بتوان پنج شناسهٔ اصلی تهدیدکنندهٔ توان زیستپالایی تالاب انزلی را افزایش رسوب واردشده به تالاب، افزایش پسابها و پسماندهای تخلیه شده در تالاب، تغییر کاربری اراضی و تبدیل بخشی از اراضی حاشیه تالاب به زمینهای کشاورزی، جادهسازی و درنهایت رشد بیرویه دانست. با این وجود، عوامل مخرب دیگری هم وجود دارند که پیوسته به مکیدن شیرهٔ جان تالاب انزلی مشغول هستند که البته اغلب ریشهای انسانی دارند. این مؤلفهها عبارتند از: تردد زیاد قایقهای موتوری و ایجاد ناامنی و تنش در زیستگاه تالاب، صید و شکار فزاینده پرندگان آبزی، برداشت تخم پرندگان توسط افراد محلی، افزایش میزان فلزات سنگین و بخصوص سرب در آب و رسوبات تالاب، پمپاژ آب به بالا دست تالاب به منظور آبیاری اراضی کشاورزی، احـــداث کــومههای شکار، تجمع مقادیر زیادی از زبالههای غیر قابل تجزیه در تالاب که عمدتاً از طریق رودخانههای منتهی به تالاب و بازدیدکنندگان از تالاب وارد آن میشود، احداث استخر پرورش ماهی در اطراف تالاب و تغییر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آب در نتیجه تاثیر بر روی تخمریزی و تکثیر ماهیان به خصوص ماهیان تجاری؛ عدم توجه به ظرفیت تالاب در پذیرش گردشگر همزمان از آن و درنهایت، ضعف قدرت اجرایی اداره کل محیط زیست استان گیلان در چیدمان اولویتهای دیگر نهادهای اجرایی استان و رتبهبندی آنها در جایگاهی پس از ملاحظات محیط زیستی. و البته نتیجه و حاصل این ضعف محسوس ملاحظات محیط زیستی در استان گیلان، بروز فاجعهای غمبار به نام مرگ تالاب انزلی و تبدیل تدریجی آن به زمین فوتبال نمدار است! درحقیقت، چنین فشار مرگباری در شرایطی بر تالاب تحمیل میشود که این اکوتون بینظیر کشور به تنهایی سبب تهنشینی تقریبا ۱۳ درصد ذرات معلقی میشود که سالانه وارد آن میگردد. همچنین در تصفیه و کاهش بار آلودگی آبهای وارده به آن نقش حیاتی دارد، به طوری که سالانه ۳۸ درصد عناصر غذایی در تالاب رسوب میکند. دست آخر آنکه تالاب انزلی در مهار سیلاب و جلوگیری از فرسایش سواحل دریای خزر و همچنین پایداری اقلیمی و حفظ ظرفیت گرمایی ویژه نواحی مجاور خود نقشی انکارناپذیر و مثبت دارد. وضعیت اسفبار تالاب انزلی، آن هم در یکی از معدود مناطق بسیار مستعد کشور از نظر اقلیمی، حجم بالای اندوختههای آبی و استعداد بیرقیب توان رطوبتی مطلوب، گواهی آشکار بر لکنتهای روزافزون حاکم بر مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست ایران و در حاشیه ماندن اصل ۵۰ قانون اساسی است؛ اصلی که به تصریح آشکار در آن، باید دولت از هر نوع فعالیتی که منجر به آلوده ساختن و تخریب محیط زیست بیانجامد، جلوگیری کند. درصورتی که عملاً تمامی محیطهای آبی کشور و رودخانههای اصلی ایران تبدیل به محلی برای انباشت پساب و پسماند و فاضلاب شده است. وقتی سرنوشت مهمترین و زیباترین تالاب ما در بهترین منطقه رویشی و اقلیمی کشور با بیشترین مواهب طبیعی اینگونه است، دیگر چه انتظاری میتوان از بهبود شرایط زیست در بختگان، پریشان، گاوخونی، هامون، مهارلو، ارژن، جازموریان، مسیله، میقان و... داشت؟ به نظر میرسد سازمان حفاظت محیط زیست باید هرچه سریعتر با طراحی تلههای رسوبگیر و اقدام به لایروبی بستر تالاب از بار اضافی آن در کوتاهترین زمان ممکن کاسته و آنگاه با توانمندسازی جوامع محلی و ملزم کردن واحدهای صنعتی، شهری و کشاورزی به تصفیه سامانه فاضلاب و پساب و پسماند خود گامی مؤثر برای بازگشت حیات به انزلی بردارد. همچنین، ارتقای عملیات آبخیزداری در بالادست حوضههای آبخیز و جلوگیری از قطع بیرویه درختان جنگلی میتواند به کاهش معنیدار نرخ فرسایش آبی و ورود رسوب به تالاب کمک کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 392]