واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > صفارینیا، مجید - آنچه واقعیت به نظر می رسد پرستش به عنوان یک نیاز فطری و اصلی در انسان ابتدا در اشکالی چون بت پرستی و پرستش عناصر طبیعت و پس از ظهور ادیان الهی با پرستش خداوند وجود داشته است. در واقع شیطان پرستی هم یک نشان فطری در مسیر پرستش است که موضوع انحرافی را انتخاب کردهاند. آنچه واقعیت به نظر می رسد پرستش به عنوان یک نیاز فطری و اصلی در انسان ابتدا در اشکالی چون بت پرستی و پرستش عناصر طبیعت و پس از ظهور ادیان الهی با پرستش خداوند وجود داشته است. در واقع شیطان پرستی هم یک نشان فطری در مسیر پرستش است که موضوع انحرافی را انتخاب کردهاند. افرادی که به سمت این گروهها و فرقه ها می روند از آنجا که با بحران هویت در زمینه های ملی - مذهبی و قومی روبرو هستند و هدف مشخصی در زندگی شان طراحی نشده است مسیر اصلی و هویت خود را گم کرده و در جریان تفکرات این خرده گروهها قرار می گیرند. می توان از این گروهها به عنوان یکی از اشکال جدید و نوظهور پرستش یاد کرد که برخی از آنها برگرفته از مذاهب شرقی است. این گروهها از روی عمد یا غیر عمد به ترویج معنویت بدون مذهب می پردازند که براساس آن نوعی بار آرامش روانی را در افراد پرورش می دهند که ممکن است مذهبی نباشد و در جاهایی مقابل مذهب هم قرار گیرد. گسترش تکنولوژی در سال های اخیر موجب ورود ابزارهای اطلاع رسانی جدید شده است که با کمک از آنها افکار و اندیشه های این گروهها در قالب های مختلف تصویری و صوتی به صورت پنهان و پیدا ترویج می شود. فلسفه وجود شیطان در انحراف مردم از راستی و ترغیب آنها به بی دینی است. وقتی نوجوان دچار بحران هویت است و آموزش های خانواده واجتماع هم در مورد جهت گیری فکری و عقیدتی او کارساز نیست ، ورود این نوجوان به فرقه های شیطان پرستی در واقع نوعی طغیان در برابر ارزش ها است. درخصوص تمایلات و انگیزه های گردانندگان این گروهها باید گفت که برخی از آنها بیمار روانی هستند و عده ای دیگر به دنبال سودجویی و نفع شخصی از کم اطلاعی نوجوانان بهره برده و از طریق ابزار و آلات مختلف اندیشه های شیطانی خود را در این گونه تشکیلات عرضه می کنند و در مقابل نوجوانانی که از فقدان ارزش های ملی - مذهبی در رنج هستند در برابر ارزشهای خانواده و اجتماع طغیان کرده و جذب این گروهها می شوند. از آنجا که افراد در این گروهها مفهوم درستی از زندگی، ارزش ها، معنویت و مذهب ندارند تحت هنجارهای گروهی قرار گرفته و دچار نوعی احساس شادابی و سلامت کاذب می شوند که از نظر روانی پایدار نبوده و آسیب های روحی بسیار را برای فرد به دنبال دارد. امروز قرائت های جدید از دین دراشکال مختلف معنویت آسیب های اجتماعی زیادی را به همراه داشته است. قرائت جدید، تفسیر جدید نیست. به جای انطباق با احکام دین در بسیاری از موارد شاهد انحراف از دین هستیم. قرائتهای جدید نوعی آسیب های نوپدید اجتماعی است. اگر نگاه سازگاری و انطباق باشد مثبت است و اگر انحراف از دین باشد مثل اینکه می گویند با ناخن لاک زده هم می توان نماز خواند! این قرائت ها اصل دین را زیر سوال می برد. دین همانی است که ارایه شده، تعصب های اغراق آمیز در برخی از قرائت های جدید با روحیه آزادیخواهی نوجوانان در تضاد است. آنچه مسلم است قرائت های جدید می بایست توسط صاحبنظران دینی و اجتماعی، با توجه به اصول شرع و عرف مطرح شود تا زمینه آسیب های فرهنگی فراهم نشود ضمن آن که شیوه های تربیت مثبت و آنچه که در احکام دین آمده بهترین راه به سوی دینداری و هدایت است. نوجوان با دیدن تضادهای رفتاری خانواده در جمع و محیط خانه در خانواده ، تعامل با دوستان و محیط های اجتماعی دچار بحران روحی می شود که نهایتا به ضعف دین باوری و دینداری اش می انجامد. پیروان این گروهها هویت مناسبی ندارند. در زندگی شان مسیر مشخصی طراحی نشده است، بنیان های مذهبی سست دارند و با اصول مذهب بیگانه اند و در نهایت تضادهای درونی و بیرونی و ارزش ها و ضد ارزش ها در این اشخاص بسیار مشهود است. فروشندگان علایم و نشانه های شیطان پرستی سودجویانی هستند که برای کسب درآمد و در برخی موارد جا انداختن شعار و فرهنگ این فرقه ها با فریب و نیرنگ نسبت به عرضه این نشان ها اقدام می کنند. حضور این فرقه ها در ایران نشان از این حقیقت دارد که شاید ما هم درست مقابله نمی کنیم و در حاکم کردن ارزش ها در خانواده و جامعه کوتاهی می کنیم. آسیب های اجتماعی بستگی به این دارد که فصل الخطاب در جامعه چه کسی است؟ اگر نوجوان یا جوان بالغ است که باید گفت در طول تاریخ نوجوانان از ادواتی خاصی برای متمایز شدن استفاده می کردند و یا مناسک خاصی داشته اند مثل بازی چوگان و ... در واقع از گذشته میل به تظاهر وجود داشته است مثلا در قبایل بدوی و سرخپوست ها آرایش و پیرایش خاصی داشته اند که در طول زمان دچار تحول شده و اکنون خالکوبی می کنند. در اصل فرایند تاریخی پابرجاست فقط نوع و جنس آن است که تغییر می کند. یکی از راههای موثر در بیداری افکار نوجوانان را در باروری اندیشه های نو است. مدل سازی و قهرمان پروری شایسته از شخصیت ها و باورها موجب می شود نوجوان به سمت مدل خودمان برود، اما در صورتی که قهرمان سازی کنیم و در اندک زمانی چهره اش را تخریب کنیم و یا مدل درست کنیم و آن را از بین ببریم ، نوجوان به سمت مدل ها و اندیشه های دیگر می رود که قرابتی با اصالت های فرهنگی و آموزه های دینی ندارد. بهترین راه مقابله با این جریانات مخرب ، حاکمیت ارزش ها در جامعه و مدل سازی و قهرمان سازی بومی است به شرط آنکه از احترام و اقتدار خاص هم برخوردار باشند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 146]