تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 27 خرداد 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):عقل راهنمايى مى  كند و نجات مى  دهد و نادانى گمراه مى  كند و نابود مى  گرداند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1801189899




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازتعریف اکو و تبدیل آن به سازمانی جهانی


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > امیر احمدیان، بهرام  - دکتر بهرام امیراحمدیان معتقد است که بازتعریف اکو و تقویت زیرساختهای آن،می‌تواند این سازمان را به یکی از نهادهای مهم در عرصه بین‌الملل تبدیل کند. بهرام امیراحمدیان:سازمان اقتصادی (اکو) سازمانی متشکل از10 کشور آسیایی است که همه آنها عضو سازمان کنفرانس اسلامی و در جهان اسلام واقع شده‌اند. از سوی دیگر اعضای اکو کشورهای مسلمان غیرعرب هستند. موقعیت جغرافیایی این سازمان منطقه آسیای مرکزی، دریای خزر، خلیج فارس، دریای عمان، دریای سیاه و دریای مدیترانه را در بر می گیرد که از ویژگیهای ارزشمند آن است. در اکو جمهوری اسلامی به عنوان سومین کشور دارنده ذخایر بزرگ نفت خام جهان (بعد از عربستان و عراق) و دومین دارنده بزرگترین ذخایر گاز طبیعی (بعد از روسیه) حضور دارند. جمهوری‌های ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان در آسیای مرکزی و آذربایجان در قفقاز از تولید کنندگان و صادرکنندگان نفت و گاز عضو سازمان هستند. در پیرامون قلمرو جغرافیایی اکو دو قدرت بزرگ آسیایی در حال ظهور با جمعیتی برابر 5/2 میلیارد نفر برای نیاز اقتصاد در حال رشد سریع خود نیازمند واردات انرژی هستند که در صورت نظارت و ممانعت ایالات متحده (رقیب اقتصادی آنها) از جریان آزاد انرژی از راههای تجاری آبهای آزاد جهان، رکود اقتصادی آنان حتمی است. بنابراین قلمرو اکو در همسایگی این دو ابر قدرت در حال ظهور، از نظر استراتژیک از اهمیت خاصی برخوردار است و موقعیت اکو را به موقعیتی ژئوپلیتیکی و جهانی تبدیل می کند. سازمان اکو با بیش از 400 میلیون جمعیت خود، جمعیتی نزدیک به اتحادیه اروپا دارد و می‌تواند بازاری مناسب برای چین و هند و دیگر سازمانهای اقتصادی منطقه‌ای باشد. عضویت ترکیه در اکو که پیوستگی جغرافیایی آن سازمان را به اتحادیه اروپا فراهم می‌سازد، موقعیتی استراتژیک برای سازمان است. ایران حلقه اتصال ترکیه با پاکستان از طریق راه‌آهن و جاده زمینی در محوری شرقی - غربی است و پیوند شبه قاره را از راههای ارتباطی زمینی به اتحادیه اروپا فراهم می آورد. شبکه خطوط ریلی این قلمرو در جهت شمال- جنوب امکان ارتباط زمینی و ریلی آسیای مرکزی و آبهای آزاد را فراهم می آورد. با مساعی ایران، اتصال خط آهن پاکستان به راه آهن سراسری ایران پیوند ریلی غرب- شرق را فراهم آورده است. سه کشور مهم و پرجمعیت مسلمان غیر عرب آسیا (ایران، ترکیه و پاکستان) از اهمیت خاصی در جهان اسلام و جهان برخوردارند. پاکستان و ایران عضو کشورهای دارنده فناوری هسته ای هستند. با وجود زیرساختهای لازم، برخی بر این باورند که اکو به سبب فقدان مؤلفه‌های همگرایی منطقه‌ای از رژیمهای سیاسی، قوانین و مقررات، زیرساختهای حقوقی، فرهنگی و جغرافیایی کشورهای عضو، از جمله مکمل‌ نبودن اقتصادهای کشورهای عضو، مشکلات نظامهای بانکی و بیمه، این ساختار را ناکارآمد ارزیابی می کنند. اما باید در نظر داشت که مسأله مکمل نبودن اقتصاد کشورهای عضو، از آغاز تشکیل این سازمان در آغاز دهه 90 قرن 20 مطرح بوده است. اکنون بیش از 15 سال از آن زمان می گذرد. اینک ترکیه به کشوری تأثیرگذار در محیط بین‌الملل تبدیل شده و در صحنه سیاست جهانی مطرح است. ترکیه به چنان زیر ساختهای محکم اقتصادی و سیاسی دست یافته است که خواستار پیوستن به اتحادیه اروپاست. ایران به فناوری هسته‌ای و موشکی پیشرفته دسترسی پیدا کرده است. پاکستان در زمینه تکنولوژی هسته‌ای به کشوری توانمند تبدیل شده است. کشورهای آسیای مرکزی از جمله قزاقستان از نظر اقتصادی دگرگون شده‌اند. اکتشاف، بهره‌برداری و صدور انرژی هیدروکربوری قزاقستان معادلات منطقه را دگرگون کرده است. شبکه راههای زمینی و ریلی در تمام قلمرو سازمان از توانمندی‌های مناسبی برخوردار شده است و تولید محصولات صنعتی و کشاورزی دگرگون و متعالی شده است. تنوع کالاهای صنعتی و بسته‌بندی به نحو چشمگیری بازارها را تسخیر کرده اند. از صنایع کوچک و سبک گرفته تا صنایع سنگین و تکنولوژی برتر، همه در دسترس کشورهای عضو است. اگر چه دو کشور افغانستان و پاکستان درگیر مسائل مربوط به طالبان هستند و افغانستان در اشغال نیروهای آمریکایی و ناتوست و بخشی از خاک آذربایجان در اشغال ارامنه است و بحران قره باغ لاینحل مانده است،ولی این وضعیت دگرگون شونده است. بنابراین می‌توان امیدوار بود که سازمان اکو تفاوت ماهوی با آغاز کار خود دارد. اکنون نیاز به «باور» است که هم دولت‌ها و هم ملت‌ها باید بدان دست یابند. نکته منفی در محیط اکو تفاوت در سیاست خارجی کشورهای عضو است که هنوز هم وجود دارد. تولید و ترانزیت مواد مخدر منطقه را تحت تأثیر منفی قرار داده است. هنوز آذربایجان سرزمین‌های اشغالی خود را باز پس نگرفته و در آسیای مرکزی بین تاجیکستان و قرقیزستان از یک سو و ازبکستان و قزاقستان از سوی  دیگر مسائل و مشکلات آب های فرامرزی، زمینه‌های درگیری وجود دارد. با اینحال کشورهانیازمند به همکاری با یکدیگر هستند. با این حال سازمان اکو ناکارآمدی‌هایی دارد که به اعتقاد نگارنده ذاتی است. کشورهای تشکیل‌دهنده این سازمان هنوز به درک بایسته‌ای از ضرورت همکاری با هم دست‌ نیافته‌اند. این سازمان در اساس سازمان منطقه‌ای کوچکی بوده که با افزایش اعضاء بزرگ‌تر شده و از همان ابتدا با مشکلاتی مواجه بوده است. فلسفه وجودی این سازمان منطقه‌ای به دوره جنگ سرد باز می‌گردد که در آن کشورهای ایران، ترکیه و پاکستان به عنوان سه کشور مسلمان غیرعرب در هلال جنوبی قلمرو ژئواستراتژیک بری به رهبری اتحاد شوروی مانعی در جهت توسعه کمونیسم بوجود آورده بودند. پس از انقلاب اسلامی ایران، از آنجا که تهران نمی خواست در هیچ ساختار دوره جنگ سرد له یا علیه کشوری دیگر ایفای نقش کند، خود را به عنوان کشوری غیروابسته به بلوکهای شرق و غرب معرفی و عضو غیرمتعهدها شد. در سال 1364 ایران ابتکار تاسیس سازمانی جدید با عضویت همان اعضای قبلی تحت عنوان سازمان همکاری منطقه‌ای (اکو) بدست گرفت و این سازمان شکل گرفت. پس از فروپاشی اتحاد شوروی و از آنجا که ایران داعیه‌دار وحدت جهان اسلام بود، تلاش کرد تا این سازمان را توسعه داده و کشورهای پیرامون خود را در این سازمان منطقه‌ای گرد هم آورد. در این راستا تنها کشور مسلمان منطقه قفقاز(آذربایجان)، جمهوری‌های آسیای مرکزی (ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان)، به انضمام افغانستان، برای عضویت در این سازمان انتخاب شدند و سازمانی با ده عضو و قلمروی وسیع با جمعیتی قابل توجه را بوجود آوردند. بزعم ایران با وجودی که فلسفه تشکیل این بلوک منطقه‌ای با کشورهای اسلامی وحدت جهان اسلام بود، اما در عمل این سازمان با ناکارآمدی‌هایی روبرو بوده است که در جوهره خود دارد. طبیعی بود که هر یک از کشورهای عضو اهداف و مقاصد خاص خود را در اکو دنبال کنند و مشکل سازمان اکو نیز از همین جا آغاز می‌شود. به ویژه اینکه سه کشور اصلی و بنیان‌گذار این سازمان در سیاست خارجی، تجارت خارجی و برخی ساختارهای استراتژیک و مسائل و دیدگاهها، متفاوت از یکدیگر و در جهتی غیر همراستا حرکت می کنند. سمت‌گیری سیاست خارجی پاکستان به سوی آسیای جنوبی است (که ایران خارج از این مجموعه است) و روابط نزدیکی با آمریکا و چین دارد. این کشور همچنین در چهارچوب کشورهای مشترک‌المنافع با انگلستان در تعامل است و ایران در صدد قطع رابطه با انگلستان است. ترکیه با ناتو و اتحادیۀ اروپا همکاری می‌کند و ایران مخالف توسعه ناتو به سوی شرق و استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در ترکیه است. ترکیه و آذربایجان و جمهوری های آسیای مرکزی با اسرائیل روابط نزدیک دارند. پاکستان و ترکیه به عنوان دو کشور اصلی این سازمان با ارمنستان رابطه ندارند ولی ایران روابط نزدیکی با ارمنستان دارد.  در این فضا، ایران «تنها» مانده و نه متحد استراتژیک دارد و نه متحد ایدئولوژیک(حتی با افغانستان فارسی زبان و آذربایجان شیعه). لذا تهران سعی دارد در شرایطی که در ساختارها و سازمانهای منطقه‌ای و بین‌المللی در انزوا گرفتار شده ، با ایجاد پیوندهای محکم خود را به این ساختار پیوند داده و به عنوان مرکز ثقل منطقه تلقی شده و ایفای نقش کند. عملکرد سیاست خارجی ایران نشان می‌دهد که کشورمان دارای ویژگی‌های خاصی است که اجازه ایجاد اتحادهای منطقه‌ای به آن نمی‌دهد. ایران نه از جهت ایدئولوژیک (به واسطة شیعه بودن در جهان اسلام) و نه از جهت استراتژیک (به واسطة ممنوعیت عضویت در پیمان‌های نظامی منطقه‌ای مصرح در قانون اساسی) نمی‌تواند در چنین سازمان‌هایی عضویت داشته باشد. ایدئولوژی اسلامی نیز مزیدی بر برخی محدودیت‌ها در عضویت ایران در سازمان‌های منطقه‌ای است و سیاست‌گذاران خارجی کشورمان نیز همۀ مسائل را در همین چهارچوب تحلیل و تفسیر می‌کنند. لذا، اشکال ذاتی سازمان اکو از همین جا ناشی می‌شود که کشورهای عضو آن (به ویژه سه کشور بنیان‌گذار) نمی‌توانند تعاملات نزدیکی با هم برقرار کنند. از لحاظ اقتصادی نیز کشورهای تشکیل دهندۀ سازمان اکو، واجد اقتصادهای مکمل نیستند، بدین معنی که همه اعضا نیازمند تکنولوژی‌ها و ساختارهای علمی و فنی پیشرفته هستند که در منطقه تولید نمی‌شود و تنها از طریق ارتباط با کشورهای صنعتی پیشرفته و در رأس آن ایالات متحده قابل دسترسی است. از این رو کشورهای تشکیل‌دهنده سازمان نمی‌توانند نیازهای مهم تکنولوژیکی، سرمایه، ساختار و مدیریت کارآمد یکدیگر را برآورده کنند. به طوری که مبادلات اقتصادی اعضای اکو در درون سازمان همه ساله کمتر از 10 درصد و آن هم نه به خاطر عضویت در اکوست، بلکه در صورت عدم عضویت در این سازمان نیز می‌توانستند همین سطح مبادلات سنتی خود را داشته باشند. این کشورها ناگزیرند برای تأمین نیازها و هم‌پوشانی اقتصادی با قلمروهای دیگر کار کنند. مقایسة سازمان اکو با سازمان‌ها منطقه‌ای موفق در سایر قلمروهای جغرافیایی از جمله در اروپا (اتحادیة اروپا) و شرق آسیا (‌آسه‌آن) در آمریکا لاتین (نفتا)، مشکلات این سازمان را به نحو ملموس‌تری آشکار می سازد. مقامات سیاسی خارجی ایران همواره از منظر ایجابی به این مسئله نگریسته، نگاه انتقادی به آن نداشته و هرگاه انتقادی نیز شده، به این انتقادات واکنش منفی نشان داده‌اند. علت این امر را می‌توان در این دانست که سازمان منطقه‌ای جایگزینی برای ایران وجود ندارد. بر همین اساس، تهران اصرار دارد که این سازمان ادامه حیات داشته، تقویت و توسعه داده شود و حتی بتواند مناطق هم‌جوار را نیز پوشش دهد. برای فهم این مسئله باید به عدم تمایل «شورای همکاری خلیج» با ایران اشاره کرد (من عمداً به عنوان «فارس» اشاره نمی‌کنم، چون مایلم این حساسیت را ایجاد کنم که در رسانه‌های ما «فارس» را به «شورای همکاری خلیج» اضافه کرده و ما را از اینکه برآورد صحیحی از این سازمان داشته باشیم، مغفول نگه می‌دارند. لذا باید سازمان یاد شده را همان گونه که نامیده می شود «شورای همکاری خلیج» نامید تا جوانان ما بدانند که اعضاء این سازمان از اشاره به «فارس» در این عنوان احتراز داشته و به طریق اولی به تعامل با ایران مایل نیستند). باید به این پرسش پاسخ داده شود که چرا ما نمی‌توانیم با این سازمان همکاری داشته باشیم. با این اوصاف، ما برای منزوی نشدن در منطقه باید به چه اقدامی مبادرت ورزیم. یکی از تنها گزینه‌ها در این رابطه که سیاست‌گذاران خارجی بر آن تأکید دارند، تقویت سازمان‌های موجود از جمله اکو است.  از نظر فرهنگی مهم‌ترین ناکارآمدی اکو را می‌توان در نبود خودباوری ملت‌های عضو دانست که از نبودن بسترهای فرهنگی لازم سرچشمه می گیرد. در سازمان اکو برای بستر سازی فرهنگی موسسه‌ای فرهنگی به نام «موسسه فرهنگی اکو» تعریف شده که مقر آن در تهران است. متاسفانه این موسسه از ضعف ساختاری رنج می برد که ناشی از نبود امکانات و بودجه و کادر مجرب و کارامد است که در نهایت نتوانسته است رسالت خود را به انجام برساند. نبود اراده دولتها در بهبود شبکه‌های اطلاع رسانی، سبب ناشناخته ماندن ظرفیت‌های موجود در قلمرو اکو شده است. سیستم دشوار صدور روادید و نبود امکانات گردشگری برای جذب و جلب گردشگران درون منطقه‌ای در این زمینه قابل ذکر است. ضعف ساختارهای گمرکی و قوانین و مقررات دست و پاگیر گمرکی، رشوه و فساد اداری در برخی مبادی ورودی به ویژه در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز سبب ناکار آمدی سازمان در دستیابی به مبادلات کالایی و مسافری شده است. با وجودی که ایران با آذربایجان لغو روادید کرده است، آذربایجان رفتار متقابلی نداشته است. دروازه‌های ترکمنستان که دروازه ورود به آسیای مرکزی است بر روی ایرانیان بسته است و یک نظام بسته سیاسی بر این کشور حکمفرماست. هزینه مسافرت با خطوط هوایی به هر یک از کشورهای آسیای مرکزی و افغانستان، گرانتر از هزینه مسافرت به کشورهای اروپایی است. ایران با وجود ساختار مناسب بنادر دریای خزر، تاکنون خطوط کشتیرانی مسافری و باری مناسبی بین بنادر دریای خزر و نیز بنادر خلیج فارس  با دیگر بنادر دریای سیاه و مدیترانه(بین اعضاء) برقرار نشده است. زیر ساختهای حقوقی و قانونی لازم اگر چه فراهم شده ولی روان‌سازی و شفاف سازی ارتباط بین اعضاء انجام نشده است. افزایش سطح مبادلات تجاری و اقتصادی بین اعضاء و هدایت سرمایه‌ها به سوی کشورهای عضو و نیز توسعه گردشگری و صدور خدمات فنی و مهندسی به کشورهای عضو از سوی دیگر اعضای توانمند در زمینه خدمات مهندسی از ساز و کارهای کاهش بحران است. در حال حاضر کشورهای عضو اکو با بیش از 500 میلیارد دلار مبادلات تجاری با کشورهای جهان فقط 30 میلیاد دلار (حدود6%) بین اعضاء مبادلات تجاری دارند. در حالی که ظرفیت‌های بالقوه‌ای برای مبادلات بین اعضاء وجود دارد. فضای گردشگری که تاکنون کمتر از آن بهره گرفته شده می‌تواند به ایجاد اشتغال و کسب درآمد در بین اعضاء یاری رساند. در این راستا خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) در گزارشی که در تاریخ 3 دی 1389 به مناسبت برگزاری اجلاس یازدهم اکو در استانبول برگزار شده نوشته است : روشن است که تمرکز بر اشتراکات منطقه‌ای و منافع مشترک برای حصول نتایج مورد نظر از اکو ضروری است، با این حال، شاید لازم باشد اعضا با نگاهی متفاوت‌تر به این سازمان، امتیازهای آن را برای سهیم شدن در قدرت منطقه‌ای در نظر داشته باشند. با این حال، کندی مسیر کاهش و حذف تعرفه‌ها و عوارض گمرکی و ناهماهنگی اعضا در اجرای سیاست‌های اتخاذ شده در کنار حجم تجارت پنج درصدی کشورهای عضو، نشان از افتراق‌هایی فراتر از شیوه‌های نگرش اقتصادی آنان دارد. گرچه از اقتصاد تک‌محصولی و توسعه کم زیرساخت‌ها در برخی کشورها به عنوان دلایل بروز این مساله نام برده می‌شود اما دوری مواضع اعضای اکو ریشه در اختلافاتی سیاسی و تاریخی دارد. البته دخالت قدرت‌های غربی در مناسبات سیاسی منطقه و تمایل برخی از کشورها برای وابستگی به این کشورها و دست و پا کردن پشتیبانی فرامنطقه‌ای را می‌توان ورای اختلاف‌های دوجانبه برخی از این دولت‌ها تشخیص داد،‌ اما بدون شک چنانچه کشورهای عضو مزیت‌های رقابتی خاص خود را به ویژه در عرصه اقتصادی روی هم بریزند، سایر اعضا را به کارآمدی بیشتر اکو دلگرم خواهند کرد. از سوی دیگر، شرط عضویت در اکو «همجواری با منطقه» عنوان شده است. حضور کشورهایی همچون عراق، سوریه، قطر، اردن و لبنان نیز در همین راستاست. توسعه دامنه کشورهای عضو می‌تواند علاوه بر افزایش قدرت اقتصادی اکو، تاکید بیشتری را بر به کارگیری عقلی جمعی برای حل مناقشات موجود داشته باشد. توسعه روابط اکو با نهادها و سازمان‌های بین‌المللی نیز اقتدار و وجه خارجی این سازمان را به ارمغان خواهد آورد. البته به این شرط که کشورهای عضو، با کنار گذاشتن اختلاف‌ها،‌ «مس» خود را «زر» کرده و فرصت را برای رسیدن به تفاهم و افزایش همگرایی‌های منطقه‌ای بر مبنای اشتراکات غنیمت بشمرند و قبول کنند که از این طریق، فایق آمدن بر مشکلات احتمالی بسیار آسان‌تر از اتکا به قدرت‌های دور است. به نظر می رسد اکو برای رسیدن به مقصود نهایی خود راه طولانی را باید طی کند. ولی بیش از همه اکو نیاز مند بازتعریف است. یعنی اینکه سازمان اراده کند و بر این باور باشد که می تواند پیشرفت کند. ترکیه برای نمونه الگوی خوبی است. اگر ترکیه در اکو بیشتر فعال شود که اکنون در صدد آن است، در آن صورت در مرکز توجه جهان اسلام و در قلب آن خواهد بود. ولی ترکیه هرگاه به سوی اتحادیه اروپا می نگرد (حتی در صورت پذیرش احتمالی آن در آینده‌ای دور) در حاشیه اتحادیه اروپا و به عنوان عضو دست دوم و فرودست مورد ملاحظه قرار خواهد گرفت. اما فعال شدن ترکیه در اکو موقعیت و جایگاه مرکزی در جهان اسلام و خاورمیانه به آن می دهد. تحول جدیدی که در اکو در حال شکل گیری است پذیرش عضو جدید است که بخشی از پویایی هر سازمان منطقه‌ای است. در اجلاس تهران دو میهمان ویژه یکی رئیس جمهور عراق و دیگری امیر قطر شرکت داشتند. در اجلاس استانبول مقامات عالی رتبه‌ای از عراق، سوریه، قطر، اردن و لبنان در این اجلاس شرکت کرده‌اند. گفته می شود این کشورها تمایل به عضویت در اکو دارند. برخی افزایش اعضاء را مود انتقاد قرار می دهند. اما باید یاد آور شد اگر هر سازمان منطقه‌ای برای همپوشی فضای جغرافیایی با بازارهای مورد نیاز، احساس نیاز کند، میéتواند اعضای جدید را در جرگه خود بپذیرد. عراق و سوریه و اردن امکان ارتباط با جهان عرب را برای سازمان فراهم می کنند. از طرف دیگر ابتکار اجلاس دهم سران اکو برای میهمانان ویژه ای از عراق، قطر و پذیرش این دو کشور عرب به عنوان اعضاء ناظر، نفوذ اکو در بین اتحادیه عرب و جهان عرب  را افزایش خواهد داد. امکان دارد از طریق قطر، همکاری بین اکو و شورای همکاری خلیج فارس به هم افزایی و مبادلات تجاری و اقتصادی سازمان کمک کند. اگر سازمان اکو بتواند عضویت ناظری برای چین و روسیه تعریف کند، به نظر می رسد که این دو عضو مهم شانگهای کمک بسیاری به توسعه اکو خوهند کرد. هم بازارهای تولید و هم بازارهای مصرف جدیدی برای اکو گشوده خواهد شد. در آن صورت اکو نیازمند بازنگری در قوانین و مقررات خود خواهد بود. بیاد داشته باشیم که سازمانهای منطقه‌ای موفق، از آغاز با دشواریهایی روبرو بوده اند که در طی زمان بر آنها فایق آمده و پس از گذشته مدتهای طولانی با موفقیت روبرو شده اند. 




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 451]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن