واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > مردانی، ناصر - یه جوری جواب آن تیمی را که به خاطر سوت اشتباه من بازی را باخت می دهم ولی دوشنبه شب را چیکار کنم؟! گاهی سکوت به موقع گزارشگر یک مسابقه ی فوتبال باعث ایجاد یک لحظه ی عالی برای بینندگان می شود وشاید لازم هم نباشد گزارشگر بازی حتما و همیشه یک چیزی بگوید! در بازی داغ بین تیم های ملی فوتبال ایران و امریکا در دور مقدماتی جام جهانی سال ۱۹۹۸ فرانسه روزی که تمام نگاه های فوتبال دوستان جهان به این بازی دوخته شده بود "جواد خیابانی" به عنوان گزارشگر بازی از صدا و سیمای ایران وظیفه ی سنگینی بر عهده داشت. در مسابقه ای که سایه ی سنگین سیاست بر حاشیه و متن آن سایه افکنده بود هر کلمه یا جمله ی نپخته و نابجا می توانست بینندگان نشسته در پای تلویزیون ها را آزرده خاطر سازد. بازی که شروع شد دعا می کردم ایران ببرد اما خوب و تمیز، بدون خشونت، بدون کارت قرمز و بدون..... و البته دوست داشتم گزارشگر بازی فقط به فوتبال بپردازد و خب حرارت هم به گزارشش بدهد چون این مسابقه از آن مسابقه ها بود! دلم می خواست ایران ببرد تا جهان ما را ببیند اما باز هم دوست داشتم که بچه ها در زمین مردانه و با وقار بازی کنند و بازی به حرکت های غیر ورزشی کشیده نشود. آنگاه که "جواد زرینچه" با نفوذی سریع موقعیتی عالی در سمت راست دروازه ی امریکا پیدا کرد و توپ را درست به بالای سر" حمید استیلی" فرستاد "جواد خیابانی" گفت:"فرصت برای استیلی"! استیلی می دانست که اگر قرار است فقط یک ضربه ی سر مهم در طول تمام دوران عمر فوتبالش بزند همین توپی است که الان "جواد" برایش فرستاده پس تا می توانست اوج گرفت انگار که قدش چند سانتی هم کش آمد! و چنان توپ را از آن فاصله ی نه چندان نزدیک از بالای سر دروازه بان امریکا به تور دروازه دوخت که مپرس! پس "جواد خیابانی" گفت : توی دروازه....گل....گل برای ایران" و بعد صحنه را با سکوت خود به "استیلی" سپرد تا او در جلوی چشمان میلیون ها بیننده یک دور کامل از کنار دروازه ی امریکا با آن دهان به شدت باز بزند! "استیلی" تمام وجودش شده بود فریاد چون می دانست در آن لحظه کمتر کسی از هموطنانش را یارای نشستن است و همه یک صدا فریادند! شاید "جواد خیابانی" هم محو فریاد استیلی سکوت کرد چون تصویر خود گویا تر ازهر توضیحی بود! پاس عالی "علی دایی" همه چیز را برای "مهدی مهدوی کیا" آماده کرد تا باز هم به خیابان ها بریزیم گرچه آمریکایی ها هم گل دیر هنگام خود را در دقایق آخر به نشانه ی دست و پا بسته نبودن وارد دروازه ی ما کردند اما ایرانیان دیگر به داشتن تیمی قدرتمند در زمین فوتبال عادت کرده بودند و فوتبال آنها را از هر سلیقه ی فکری و سیاسی به خود مشغول کرده و هر پیروزی با ارزشی موجب ساعت ها پایکوبی در خیابان ها می شد! همه آن شب خوشحال بودند راست، چپ، اصولگرا، محافظه کار، تحریمی،...همه و همه خوشحال بودند در شب ۳۱ خرداد سال ۱۳۷۷ خورشیدی بعد از اینکه داور در سوت خود با قدرت تمام دمید تا ایران برنده ی آن بازی بزرگ باشد! بارها شده است که با دوستان و همکاران غیر ایرانی خود درکشوری از کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس جایی که الان در آن زندگی و کار می کنم در مورد فوتبال ایران صحبت کرده ام آنچه که در یاد همگان مانده و خوب هم مانده یک چیز است: پیروزی تیم ایران بر آمریکا! یک بار همکار اروپایی ام گفت شما هنوز فوتبال دارید؟! و وقتی یادآوری آن بازی را کردم گفت: آه راستی که چه بازی بود آن بازی! در سالهای بعد جوانی با تحیل ها و حرفهای نو به روز و البته صدای جوان وپر شور خود درعرصه ی گزارشگری فوتبال بسیار خوش درخشید. "عادل فردوسی پور" در گزارش هایش لحن و حرف های تازه ای داشت او همواره انبوهی از اطلاعات را در حین گزارش به تماشاگران تلویزیونی خود می داد از روش ها و سیستم های بازی در حمله دفاع و میانه ی زمین گرفته تا مسایل حاشیه ای بازیکنان و سایر اعضای تیم ها همه زیر نگاه تیز بینانه ی او بودند. تسلط "فردوسی پور" بر زبان انگلیسی و جستجوی مداوم در سایت های اینترنتی او را همواره به روز تر از بقیه ی همکاران خود نگه می داشت و همه ی اینها به اضافه ی حضور ذهن او نوید آمدن یک گزارشگر تمام عیار را به دوستداران فوتبال می داد کسی که با جسارت روش های قدیمی را به چالش می کشید. برنامه ی "نود" او به سرعت سر و صدا به پا کرد و موافقان و مخالفان فراوانی یافت، برنامه ای که تعارفات معمول این نوع برنامه ها را به گوشه ای نهاده و موضوعات و حوادث روز در فوتبال باشگاهی ایران را با جسارت به نقد می کشید. "نود" از همان ابتدا بر بسیاری خوش نیامد که به گونه ای در خلاف جهت عادت معمول ما ایرانیان در سرپوش گذاشتن بر حوادث حرکت می کرد! اگر سرپرست یک تیم باشگاهی در میانه ی بازی به وسط زمین رفته و در شلوغی اطراف داور که توسط بازیکنان خشمگین محاصره شده از فرصت استفاده کرده و مشتی حواله ی صورت داور می کرد باید در همان حال خود را برای دوشنبه شب آینده هم آماده می کرد تا جواب "فردوسی پور" را در برنامه ی "نود" بدهد! و البته بد ترین انتخاب حواله کننده ی مشت می توانست از اساس کتمان کردن آن واقعه باشد که در این صورت با صحنه های فیلمبرداری شده ی دوربین برنامه ی "نود" مواجه می شد که با چندین بار پخش آهسته به وضوح بر بینندگان تلویزیون ثابت می کرد که آن مشت بر صورت داور نگون بخت وارد آمده! هر چند که آن آقای سرپرست در توجیهی نافرجام مشت خود را "مشت ارزشی" بنامد! در این میان خود دوران هم بعد ازهر بار دمیدن اشتباه درسوتشان شاید به خود می گفتند: یه جوری جواب آن تیمی را که به خاطر سوت اشتباه من بازی را باخت را می دهم ولی دوشنبه شب را چیکار کنم؟! شاید بتوان گفت "فردوسی پور" فرهنگ پرسشگری را در بزرگترین و پر نفوذ ترین رسانه ی ملی ایران تمرین می کرد و ذهن ها را بیدار می کرد که این حق هر جامعه ی زنده و پویایی است که پرسش کند و پاسخ درست بطلبد! جامعه ای که سال ها عادت کرده بود فقط پاسخ دهد! فقط پاسخ آن هم از نوع سفارشی! ....ادامه دارد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 529]