واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > فرجادی، محسن - اگر آقای غلامحسین کرباسچی روز سهشنبه برای بار دوم با بدقولیاش ما را تا دارآباد کشاند و با دست خالی بازگرداند ولی همین هم یک فرصت بود. گفت و گوی ساعت 11صبح سهشنبه با دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی که دوشنبه شب هفته قبل خبرش را منتشر کرده و بر اساس رویه خبرآنلاین خواستار طرح سئوالات کاربران سایت شده بودم ظاهرا مورد پسند ایشان قرار نگرفته بود که یک ربع بعد از 11 در پاسخ به پیامک مرقوم فرمودند که « - با توجه به خبری که سایت کار کرده قرارمان منتفی است - » حداقل از ایشان که تجربه روزنامهداری داشتهاند توقع نمیرفت که بیدلیل قرار مصاحبه را لغو کند. سریع برگشتم. سوار تاکسی که شدم رادیو در حال پخش کردن یک بخش خبری بود که بعد از یکی - دو خبر که نفهمیدم چه بود، یک گزارش درباره امنیت پخش کرد. موضوع گزارش وضعیت امنیت در کشور بود و حرفهای زنی که میگفت الان آنقدر امنیت هست که وقتی دخترم در شهری دور در دانشگاه درس میخواند نگران او نیستم و یکی دیگر میگفت در مقایسه با عراق و افغانستان امنیت خیلی خوبی داریم و خبرنگار هم از بلژیک که رتبه ناامنی را در اروپا از کشورهای دیگر ربوده، گفت. از اینجا به بعد این راننده تاکسی بود که گزارش را تکمیل میکرد و درباره امنیت میگفت؛ مردی 50-60 ساله که راننده یک آژانس در منطقه دارآباد و آجودانیه بود و به قول خودش «امنیت، همه این چیزهایی که گفتن نیس». تلفنم زنگ زد تا چند پرسش جدیدی را که روی خبر گفت و گو با کرباسچی آمده بود به من برسانند و مرد هم همچنان ادامه داد. او از چند خاطره شبهایی میگفت که پسرهایی را از یک خانه به مقصدی میبرده و آن مسافرها شرح ماوقع چند ساعت قبل را - که مرد میگفت «از شنیدن آنها رنگم سرخ میشد را به دوستش در آن طرف خط میداده» - گزارش میکردند. یک گوشم به مرد بود و گوش دیگر به آن سوی خط که فکر میکرد در مصاحبهام و لاجرم یک جرعه چند سئوال را خواند که مبادا وقت مصاحبه را بگیرد. راننده تاکسی میگفت مگه امنیت فقط همینه که اینا میگن! چند شب پیش یک زن را از همین اطراف سوار کردم؛ خیلی پرحرف بود و میگفت شغل،شغل ماست .جنسی رو از این دس می گیریم، از اون دس رد می کنیم. واسطه خیریم و خلائق رو از غصه و غم نجات می دیم. شغل ما نه مالیات داره و نه کیلومتر میندازه و نه آثار جرم باقی میذاره! مرد شبیه آدمهایی که سر پیری به دنبال معرکهگیریاند نبود، با سادگیاش ادامه داد که یک بچه هم همراش بود... به روزنامه که رسیدم یکی از دوستان تماس گرفت و گفت که خبرهایی درباره کرباسچی شنیده است که مطمئن نیست. به نظرم مهم نیامد؛ تا اینکه بعد از ظهر خبر تکذیب پناهندگی دبیرکل کارگزاران در گفتوگو با سایت روزنامه ایران را دیدم و خبرسازی ...! همانقدر که لغو بیدلیل جناب کرباسچی بد مینمود اقدام بیقاعده و دلیل آقایان خبرساز. نمیدانم چرا فقط آنچه را مرد میگفت ناپسند مینمود و خرده رفتارهای ناپسند این روزها که هر روز پررنگتر میشود به چشممان نمیآید؛ هم خلف وعده و هم خبرسازی را میگویم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 215]