واضح آرشیو وب فارسی:الف: چرا دروغ؟علي اكبر عسكري، 21 خرداد 91
مقدمه
در جامعه ما بويژه در سده اخير دروغ گفتن به شكل نگران كننده اي افزايش يافته و متأسفانه در اقشار و لايه هاي مختلف اجتماع ريشه دوانده است. همه متفق القول هستيم كه صفات مذمومي چون دروغگويي، غيبت، ريا، تهمت و نفاق و ... مقوله هايي هستند كه اخلاق رادر جامعه به قهقرا مي كشانند و فضايي مملو از ناامني رواني و بي اعتمادي را در جامعه ايجاد مي نمايد، شما در نظر بگيريد اگر بين دو نفر از افراد يك خانواده اعتماد متقابل وجود نداشته باشد، روابط خانوادگي و زندگي روزمره چقدر سخت و پر هزينه خواهد شده گاه آنقدر شرايط سخت مي شود كه امكان ادامه زندگي وجود نداردـــ حال اگر در جامعه بين آحاد مردم اين صفات مذموم قاعده شود چه خطر بزرگي قوام و دوام جامعه را مورد تهديد قرار خواهد داد، در آن جامعه اخلاق وجود ندارد، فساد و تباهي همه اركان اجتماعي اقتصادي و سياسي را فرا خواهد گرفت، ارزشهاي ديني لقلقه زبان خواهد شد، دورويي و بدگماني تبديل به يك رويه خواهد شد و بسياري موارد ديگر، همه اينها ريشه اش از دروغ است.
بترسيم از زماني كه دروغگويي نوعي زرنگي تلقي شود و قبح آن بريزد حال سوال مهم اين است كه علي رغم اينكه در فرهنگ ديني ما آيات و احاديث فراواني داريم كه بر حرمت دروغ و دروغگويي تأكيد شده است و حتي بعنوان ام الفساد در مناسبات اجتماعي و سياسي و اقتصادي و فرهنگي جامعه از آن ياد شده است پس چرا ما به اين مصيبت گرفتار شده ايم؟
به اين روايات و احاديث توجه فرماييد:
از بزرگترين گناهان زبان دروغگويي است. «رسول خدا حضرت محمد (ص)»
هيچ بدي و زشتي بدتر از دروغگويي نيست. «حضرت علي (ع)»
در پي راستي و درستي باشيد اگر چه فكر كنيد كه مايه هلاكت است. در صورتيكه مايه نجات است و از دروغگويي پرهيز كنيد اگر چه فكر كنيد دروغگويي عامل نجات است در صورتيكه آن مايه هلاكت و نابودي است.
دروغگويي عيبي رسوا كننده است. «حضرت علي (ع)»
واي بر كسي كه دروغ مي گويد تا ديگران را با آن بخنداند ، واي بر او، واي براو« حضرت محمد(ص)»
دروغگو و مرده هردو يكسانند، زيرا برتري زنده بر مرده اين است كه به او اعتماد مي شود پس وقتي در اثر دروغگويي به سخن او اعتماد نشود، زنده بودن او بيفايده گشته همانند مرده مي شوند. «حضرت علي (ع)»
از دروغ بپرهيزيد زيرا دروغ انسان را به فسق و فجور مي كشاند و فسق و فجور هم انسان را روانه آتش مي كند.
در آيين نياكان ما نيز مؤكداً تأكيد بر پرهيز از دروغ شده است بعنوان نمونه در بند 5 كتيبه داريوش از ستون چهارم چنين آمده است:
داريوش شاه مي گويد:«تو كه پس از اين شاه خواهي شد خود را با همه توان از دروغ پاس بدار.اگر چنين مي انديشي كه سرزمين من در آسايش باشد مرد دروغزن را سخت گوشمالي ده».
"خداوند اين كشور را" از دشمن"ازخشكسالي"از دروغ" محفوظ دارد.
" دعاي داريوش در تخت جمشيد برگرفته از چاپ سوم كتاب كتيبه داريوش بزرگ در بيستون.
عده اي از ما فكر مي كنيم صداقت صرفاً يك مسئله اخلاقي است و عموماً در روابط بين خودمان ناخود آگاه به حاشيه رانده مي شود، از طرفي به راحتي با شنيدن سخن دروغ و مواجه با فرد دروغگو با لبخند و بي تفاوت از كنار آن عبور مي كنيم و متأسفانه گاهاً به توجيه اين عمل قبيح مي پردازيم در صورتي كه به اثرات بسيار مخرب آن در حوزه هاي اجتماعي توجه اي نداريم. بدتر از همه آن كه گاهاً با رفتار و كردار خودمان افراد را نه تنها در راست گفتن تشويق نمي كنيم بلكه وادار به دروغگويي نيز مي كنيم.
در آسيب شناسيهاي اجتماعي كه صورت گرفته است در بيان اينكه چرا ما دروغ مي گوئيم مواردي ذكر مي شود:
1-توجيه اخلاقي دروغگوئي بر حسب مصلحت ، تقيه و توريه، در فقه مواردي ذكر شده است كه دروغ را مجاز شمرده اند: × اصلاح بين مردم بدين معنا كه از خسارت جاني و مالي جلوگيري كند و موجب مودت و دوستي گردد. × دفع شر ظالمان و ستمگران در مواجه مستقيم با دشمن در هنگام جنگ رودررو كه موجب تقويت روحيه سپاه خودي گردد آن هم بصورت محدود و مشخص ،نه جنگ رسانه اي و تبليغاتي. × دروغ بخاطر ضرر جاني و مالي سنگين بطوريكه تحمل آن بسيار دشوار باشد نه اينكه بخاطر ضررهاي ناچيز و شخصي و فردي كه متاسفانه در جامعه امروز رايج است و شرط اصلي اين است كه حقي از كسي ضايع نشود ،مثلاً دزدي سر راه شما را گرفته است و جان و مال شما در خطر است. × وعده دروغ به همسر بعد از ازدواج نه قبل از آن،توضيح اينكه صرفاً با توجه به احساسات لطيف و ظريف زن در زمان حساس كه نياز به انس و اظهار محبت و گشاده روئي دارد و به استحكام روابط زناشوئي منجرمي گردد.
نكته مهم در جواز دروغ مصلحتي اين است كه هيچ مفسده اي نداشته باشد و به خير و صلاح افراد جامعه باشد كه آن هم بايد با دقت و محدود انجام شود در حاليكه در شرع، حوزه جواز دروغ بسيار محدود است ،متاسفانه در جامعه بصورت وسيع در عوام و خواص استفاده مي شود كه عموم آنها موجب فساد و از دست رفتن اعتماد كه بزرگترين سرمايه انسانهادر مناسبات اجتماعي است مي شود. × در توريه كه همان سخن دوپهلو گفتن براي دفع ضرر مي باشد نيز بايد همه موارد ذكر شده رعايت شود و نبايد جنبه شخصي و فردي و گول زدن افراد كه موجب گمراهي و ايجاد فساد باشد گردد.
2-بي تفاوتي جامعه در برابر افراد دروغگو ،بطوريكه افراد دروغگو در امنيت كامل رواني بسر مي برند و از نظر قوانين و مقررات نيز بازخواست نمي شوند. در كشورهاي پيشرفته به خطرات بسيار زياد دروغگوئي توجه كرده اند و در ضوابط و مقررات و ساختارهاي اجتماعي،سياسي و فرهنگي سعي نموده اند ،اولاً افراد جامعه مجبور نباشند دروغ بگويند و ثانياً افراد دروغگو هرچه داراي مقام بالاتر باشند تنبيه شديدتري در نظر ميگيرند،بطوريكه بامشخص شدن يك دروغ ، مقامي گاهاً از كار بركنار مي شود.مثلاً براي مردم آمريكا بيش از اينكه رابطه جنسي كلينتون با منشي اش مهم باشد اظهار دروغ ايشان كه اين رابطه را انكار مي كرد قبيحتر است. وباعث دردسر براي حزب دموكرات و سلب اعتماد مردم از رئيس جمهور شد.
3-سود بردن ظاهري افراد دروغگو درجامعه: متاسفانه وضع قوانين و بويژه نحوه اجرا در كشور ما به گونه اي است كه براحتي مي توان با دروغ گفتن از ماليات،بيمه،عوارض،جرائم جنائي و... رهائي جست، بنوعي كه در جامعه شيوع پيدا كرده و نوعي زرنگي محسوب مي شود. افراد براحتي در مواجه با پليس راهنمائي و رانندگي دروغ مي گويند و از جريمه خلاص مي شوند،خلاصه اينكه به ابزاري موثر و به ظاهر پرسود بدل شده است.بارها چك بي محل مي كشد و كلاهبرداري مي كند و مشكل اساسي متوجه ايشان نمي شود در صورتيكه در كشورهاي پيشرفته اگر اعتبار فردي مخدوش شود دچار مشكلات بسيار زيادي مي شود.
4-بخش مهمي از عوامل دروغ گفتن نقش استبدادي حاكمان جور در تاريخ ايران بوده است. درجامعه اي كه قانون حاكم نباشد و بجاي آن زور و چپاول،غارت و بي قانوني رايج شود،تملق و چاپلوسي از طرف مردم نيز اوج مي گيرد،وقتي نظارتي در كار نباشد حاكمان براي بقاي خود حقايق را وارونه مي كنند،مردم نيز با تملق و چاپلوسي و ترس از قدرت به دروغ متوسل مي شوند.
يكي ديگر از مضرات دروغگوئي از بين رفتن اعتبار افراد در ميان جامعه است مثلاً در حوزه تجارت و بازرگاني،بارها ديده ايد كه مردم به يك تاجر خوشنام در بازار احترام مي گذارند و همكاران او با وي ، اعتباري معاملات بزرگ انجام مي دهند.
اگر بررسي شود اغلب بازرگان مذكور بيش از اينكه با سرمايه خود در معاملات تجارت نمايد از اعتبار خود استفاده مي نمايد و اين چيزي نيست جز اينكه مردم به او اعتماد دارند و او را به عنوان شخصي امين و صادق مي شناسند،به نظر شما آيا اين كم سرمايه اي است؟ دوستي مي گفت متاسفانه دروغ و دروغگوئي حتي توسط برخي از كارگزاران و ايرانيان خارج از كشور ،رواج پيدا كرده است بطوريكه اعتماد در مناسبات اقتصادي از ايرانيان سلب و يا كم شده است به نحوي كه گاهي با پرداخت پول نقد نيز اعتماد كامل ندارند. آيا اين يك خسارت عظيم نيست؟ بقول فردوسي: اگر جفت گردد زبان با دروغ نگيرد زبخت سپهري فروغ، ازديگر موارد دروغ در مقام مشاوره دادن به حاكمان قدرت و گوش كردن آنها و عدم علاقه مندي آنان به، اخبار صادقانه ميباشد كه عموماً باعث محروم ماندن از حقايق و انحراف از مسير حقيقي ميشود.
در بعضي از موارد از زبان مسئولين شنيده ايم كه گله دارند از اينكه مردم و رسانه ها حرفهاي درست آنها را باور نمي كنند و بيشتر گرايش به باور كردن مخالف آنها دارند-چرا در رسانه ها سخني را مي گوئيم و بعد از انتشار بسرعت تكذيب مي كنيم؟چرا آنقدر تكذيب دركشور و بويژه در رسانه ها رواج دارد؟ آيا فكر نمي كنيم اعتماد مخاطبان را از بين مي برد؟در گزارشهاي آماري كمترين حساسيت به دقت و صحت آن مي شود و مرتب فقط از زبان مسئولين اعلام ميشود بدون اينكه به اثرات و مضرات گزارشهاي آماري ناصحيح توجه شود، اصلاً هيچ فكر كرده ايم كه واقعاً چه سودي عايدمان مي شود؟ متاسفانه روزبروز نيز به شدت آن افزوده مي شود بطوريكه جامعه هم اكنون بسياري از آمار و اطلاعات اعلام شده را با شك و ترديد مي نگرد و تاسف بارتر اينكه گزارش مقامي توسط مقامي ديگر تكذيب مي شود ،آيا اين نتيجه اش غير از اين مي شود كه مردم به حرفها و اقدامات صحيح و صادقانه مسئولين با شك و ترديد بنگرند، از طرفي اين ناهنجاري در ساير سطوح جامعه ترويج مي شود.دروغ مثل طاعون در جامعه است و نوعي بيماري است كه در نهايت منجر به جامعه اي نا متعادل و ناسازگاري بين باطن و ظاهرافراد جامعه خواهد شد. در دين اسلام دروغ گفتن،نوشتن،نقل كردن وحتي اشاره كردن مطلبي( بدون اينكه به طرف مقابل كذب بودن آن را اعلام كنيد) چه كوچك باشد چه بزرگ،حرام و از گناهان كبيره است. در قرآن كريم كلمه كذب(دروغ)۲۸۲ بار آمده است كه شامل انواع و اقسام دروغ ، از جمله دروغ گفتن،اتهام دروغ،ادعاي دروغ،قبول نكردن رسالت پيامبران عليهم السلام و موارد ديگر آمده است.
از آثار زيان آور دروغ و دروغگوئي كه قوام و دوام يك جامعه را تهديد مي كند و منجربه تذلل روحي و شخصي در افراد جامعه مي شود به طور خلاصه مي توان به بي ايماني،نفاق و دورويي،ريا و ظاهرسازي،بي وفائي و فريبكاري، دنيا گرائي (عموماً به آن نمي رسند و يا بسرعت از دست مي دهند) به بي اعتمادي، فراموشي و تناقص گوئي، تشويش ذهني و فكري و اضطراب روحي اشاره كرد. اميرالمومنين علي(ع) مي فرمايد: بزرگترين خطاها نزد خداوند زبان دروغ پرداز است.(اصول كافي)
يکشنبه|ا|21|ا|خرداد|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]