واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > عصرآزاد، سحر - سحر عصرآزاد "طبقه سوم" فیلمی است در راستای دغدغههای همیشگی بیژن میرباقری که در بطن خود تلاش میکند فرزند زمان خویش باشد و نسبتش را با جغرافیا و اجتماع زمان حال حفظ کند. بیژن میرباقری در چهار فیلم سینمایی "روز برمیآید"، "ما همه خوبیم"، "دوزخ، برزخ، بهشت" و "طبقه سوم" در کنار مجموعهای از فیلمهای کوتاه که خوش درخشیدهاند، یک دغدغه تکرارشونده دارد. دغدغه رویارویی و تقابل دو انسان -که نسبتی متفاوت از غریبگی را یدک میکشند- در یک لوکیشن بسته.او این دغدغه را در فیلم کوتاه "زیر پلک" به شکلی جذاب وارد قصهای خاص کرده است. قصه یک دختر و پسر غریبه که در یک خانه ناآشنا از خواب و خلسه بیرون میآیند. در عین تلاشهای ناکام آنها برای خروج از خانه که به تدریج به شناخت و نزدیک شدن آنها به یکدیگر میانجامد، موتیف بوی نامطبوعی که هر دو احساس میکنند تنها کدی است که این فضای رئال را میشکند. در انتهای قصه که با یک ایجاز مثالزدنی روایت میشود، پایانی غافلگیرکننده طراحی شده که از همان کد بوی نامطبوع میآید. چراکه این دو جوان هر دو بر اثر اُوِر دوز مردهاند و نیروی انتظامی پس از چند روز با شکستن در و ورود به خانه، جسد آنها را که بو گرفته پیدا میکند. در واقع ما در تمام این مدت شاهد ارتباط روح این دو جوان بودهایم که قرابت جهان ارواح و زندگان و بسط این دغدغه را در یک موقعیت سوررئال به تصویر میکشد.با اشاره به این فیلم کوتاه که شاید کمتر دیده شده در کنار موقعیتهایی که در فیلمهای بلند سینمایی میرباقری محوریت پیدا کرده، میتوان نخ تسبیح رویارویی دو انسان غریبه را به خوبی دنبال کرد. حالا در جدیدترین فیلم این کارگردان این تقابل به دو زن از دو نسل بسط پیدا کرده است. "طبقه سوم" با فیلمنامهای مشترک از سعید شاهسواری و میرباقری، داستان همجواری دو زن در موقعیتی خاص است که به واسطه طراحی انجام شده حکم اجبار را پیدا میکند. آنچه مهم است اینکه به تدریج در این همجواری، چهره پنهان هر دو با نسبتهایی متفاوت بروز پیدا میکند. چرخش قدرت که از مولفههای تعیینکننده در تقابل آدمها در محیطهای بسته است و بخصوص در "روز برمیآید" هم نقشی تعیینکننده داشت، در این فیلم هم تأثیری مهم در افشاگری شخصیت دو زن دارد. دو زن بینام از دو نسل مختلف؛ نسل جوان امروز که شناسنامهای آشنا دارد و اوج و فرود شخصیتی او را میتوان با تکیه بر این شناسنامه ترسیم کرد (پگاه آهنگرانی). دیگری زنی از نسل قبلتر با همه پیچیدگیهایی که بازمانده نوجوانی و جوانی در دورانی است که آدمها به پنهانکاری و فرار از خود خو گرفتند تا در اجتماع پذیرفته شوند (مهناز افشار). طبعاً اوج و فرودهای این شخصیت پیچیدگیهای خاص خود را دارد.حالا این دو زن با شناسنامهای قابلارجاع در این جغرافیا و زمان، به اضطرار موقعیت مجبور به همجواری میشوند و در چرخش قدرت بینشان است که بخش پنهان خود را افشا میکنند.طبعاً این موقعیت محوری همانطور که در دیگر فیلمهای میرباقری هم به تصویر درآمده گرایش به سمت نمایشی و تئاتری شدن و البته زیاد شدن حجم دیالوگ دارد که از آن گریزی نیست. هرچند کارگردان تلاش کرده در "طبقه سوم" با طراحی میزانسنهای متنوع از رویارویی و تنهایی این دو زن در خانه، گریز زدن به بیرون از خانه و بخصوص از بیرون نگاه کردن به طبقه سوم، تا حدی خستهکننده بودن فضای بسته را برای مخاطبش تعدیل کند. اما واقعیت این است که انتقال پتانسیل موجود در این فضای بسته به مخاطب یکی از مولفههایی است که لزوم قرار گرفتن در هسته این رویارویی بحرانی است. بحرانی که میتواند با به چالش کشیدن پیشینه و گذشته و حال این دو شخصیت، ارجاع به نمونههای اجتماعی بارزتر بدهد و در محدوده یک فیلم داستانی یا صرفاً استعاری نماند. میتوان "طبقه سوم" را به عنوان یک فیلم داستانی در سینمای گیشهزده امروز دوست داشت و یا دوست نداشت اما به نظر میآید مهمترین ویژگی آن که فرزند زمان خود بودن و ارجاع به جغرافیا و زمان است؛ آنهم در یک اثر داستانی با زیرلایههای اجتماعی، قابل چشم پوشی نباشد. فیلمهایی که هر چه تعدادشان بیشتر باشد آینده ما را به همین زمان حال که یک روز تبدیل به گذشتهای فراموششده میشود، پیوند خواهند داد. کاش گذشته خود را از یاد نبریم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 350]