محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827682145
افزايش آسيبهاي اجتماعي در پي كاهش نقش پيشگيرانه خانوادهها
واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: افزايش آسيبهاي اجتماعي در پي كاهش نقش پيشگيرانه خانوادهها
اين روزها خيلي ها از افزايش ناهنجاري هاي اجتماعي سخن مي گويند. حتي برخي پا را فراتر گذاشته و مدعياند كه ديگر نمي توان تنها چشم اميد به اقدامات دستگاه هاي مسئول دوخت و هر كس بايد كلاه خود را سفت بچسبد. اين سخن آن ها به اين معني است كه خانواده ها بايد بيش از گذشته از درون خود به انجام اصلاحات اجتماعي و تقويت باورهاي ديني و اعتقادي اعضا بپردازند. دور از نگاه تفريطي و نه چندان خوش بينانه اين رويكرد در مورد عملكرد مسئولان، مي توان گفت كه چنين ديدگاهي به خودي خود بد هم نيست.
"خانواده" كوچك ترين واحد اجتماعي است كه با ازدواج زن و مرد تشكيل مي شود و باتولد فرزندان تكامل مي يابد. امّا اين كه فرزندان چگونه پرورش يابند تا به اين چرخه بقا ادامه دهند و صحت و سلامت جامعه را تأمين كنند، خود حاصل تفكر، تلاش وروش هاي تربيتي خانواده است.
نقش والدين در مديريت خانواده
"سارا كي روش" كارشناس ارشد علوم تربيتي و مشاور چند مركز مشاوره آموزشي در اين باره مي گويد: تربيت عبارت است از ساختن، نگهداري و اصلاح، اهميت دادن به رشد درك فرزندان، آموزش تدريجي نيكويي و نيكوكاري و دور كردن آن ها از بدي ها از همان دوران كودكي تا دوران بلوغ.
وي تشريح مي كند: راهنمايي درست فرزندان براي موفقيت در زندگي نشانه توجه و اهميت دادن والدين است. اسلام مسئوليت تربيت اولاد را بر دوش والدين و نزديكان گذاشته، زيرا آنان اولين كساني هستند كه در تربيت او نقش مؤثري دارند. امّا گاهي بسياري از والدين از انحراف فرزندان خود، ميل آنان به فساد، ارتكاب گناه، گوش نكردن به نصايح و راهنمايي هاي آن ها شكايت مي كنند.
از وي دليل اين چنين مواردي را مي پرسم. مي گويد: اين انحرافات كودكان به دلايل مختلفي است. از جمله: رفتار بد و نادرست والدين نسبت به فرزندان، راهنمايي نكردن درست فرزندان در كارهاي مربوط به زندگي آن ها، پرنكردن اوقات فراغت آنان به شكلي درست و دقيق؛ كه باعث رفاقت با افراد ناباب و دوستي با آنان مي شود و ضررهاي بسيار مخربي به بار ميآورد، جدايي والدين چه از نوع عاطفي و چه قانوني و رسمي، كوتاهي در نفقه دادن به فرزندان و نزاع و اختلاف نظرهاي شديد و هميشگي بين والدين.
از "كي روش" در باره مسئوليت والدين در قبال فرزندان براي جلوگيري از به انحراف كشيده شدن آن ها مي پرسم. مي گويد: اسلام به مادر به عنوان اولين مدرسه كودك، و اولين معلم كه از گهواره با او همراه است، بسيار اهمّيت داده، زيرا با اصلاح او ماهيت جامعه اصلاح شده و به سوي كاشتن نهال ارزش هاي اخلاقي پسنديده، چون صداقت و امانت، عفّت و شجاعت در جان كودكانش از همان سن طفوليت گام بر ميدارد.
وي اضافه مي كند: پدر نيز در مورد خانواده خود مسئول است. اگر بچه خوب تربيت شود، در آينده صالح و مفيد خواهد شد و بايد دانست كه تربيت او امانتي است كه نبايد در نگهداري آن كوتاهي كرد . بنابراين پدر و مادر هر دو بايد در تربيت فرزندانشان حساسيت به خرج دهند و كوتاهي نكنند.
وي توضيح مي دهد: كودكان و نوجوانان بزهكار معمولاً داراي والدين بسيار خشن و سخت گيريا بسيار بي تفاوت و بي توجه هستند بي توجهي و اهميّت ندادن به نيازها و خواسته هاي جسمي و روحي كودك، ذهن و فكر او را مغشوش و دچار ناآرامي و التهاب مي كند. ازطرفي خشونت ها، سرزنش و سركوفت هاي بي مورد، بي لياقتي، سرخوردگي و در نهايت اضطراب دايمي را به ناخودآگاه فرد انتقال مي دهد. در چنين وضعيتي كودك كه جايگاه مشخصي براي خود در خانواده نمي يابد كم كم از حالت عادي خارج مي شود و به اعمالي روي مي آورد تاشايد از اين طريق توجه ديگران را به خود معطوف دارد. براي كودك در اين مرحله زياد مهم نيست كه اين امر نتايج مثبت يا منفي دارد بلكه آن چه براي او حايز اهميّت است فقط نياز به نگاه و توجه ديگران است كه در اثر كمبودهاي عاطفي در وجود او ريشه دوانده و او را وادار به چنين كارهايي كرده است.
وي مي افزايد: تبعيض بين فرزندان از لحاظ سن، جنس، استعداد و توانايي ها عاملي است كه كودكان و نوجوانان را به فكر مي برد و چون به دليل قانع كننده اي نمي رسند وادار به ارتكاب جرم مي شوند. اگر پدر و مادر از سنين پيش از دبستان كودك را تحت آموزش هاي صحيح و پيش بيني شده قرار دهند و در مراحل مختلف تحصيلي، تكيه گاه ومشاوري مناسب براي او باشند، خواهند توانست همگام با شناخت نقاط ضعف و قوّت آنان ياري رسان و مددكار واقعي فرزند خود باشند. سردي و نابه ساماني خانواده، هرج و مرج و بي انضباطي و پاي بند نبودن به اجراي قانون، كوتاهي در انجام وظايف و مسئوليت هاي اعضا در كنار فقدان روحيه اخلاق و تربيت اسلامي از ديگر عوامل روي آوردن فرزندان به بزهكاري است.
وي مي گويد: بيشتر نوجوانان بزهكار و مجرم، اوليّن قدم هاي انحرافي را به كمك دوستان ناباب و ناشايست برداشته اند و سپس در سراشيبي سقوط قرار مي گيرند. ضمن اين كه چنين افرادي از قشرهاي بي اعتقاد و ناآشنا با ارزش هاي ديني و اخلاقي هستند. بسياري از نوجوانان با وجود انحرافات گوناگون وقتي كه از نظر مذهبي به مرتبه اي شايسته رسيده اند، به راحتي نجات يافته و زندگي پاك و سالمي را آغازكرده اند. بنابراين با توجه به دوره شكل گيري اعتقادات در نوجواني خانواده بايد دين را به عنوان نظامي همه جانبه و فلسفه اي روشن براي زندگي به فرزندان آموزش دهد واز طريق انس با خدا آن ها را به رضايت و خشنودي برساند و از قيد اضطراب هاي دروني برهاند.
كلاس اول تربيت
كارشناسان بر اين باورند كه اولين گام هاي آموزش اخلاقي هر فرد در خانواده شكل مي گيرد. از جمله" حجت الاسلام اصغر هادوي كاشاني" پژوهشگر علوم تربيتي در اين باره معتقد است: كلاس اوّل تربيت و آموزش انسان در خانواده است و كودك دروس اوليه زندگي را از پدر و مادر و اطرافيانش فرامي گيرد. در واقع، چشمان درخشان كودكان شب و روز حركات پدر و مادر و روابط آن ها را مي نگرند و گوش هاي حسّاس آنان، مانند يك دستگاه گيرنده قوي و مجهّز مواظب حركات و رفتار آن هاست؛ براين اساس ناگفته پيداست كه اگر كانون خانواده گرم و دوستانه باشد و پدر و مادر و اعضاي ديگر خانواده، داراي روابط خوب و صميمانه اي باشند، معمولاً كودكاني سالم، با شخصيتي مثبت و فعال در آن پا به عرصه جامعه خواهند گذاشت و گرنه افرادي بي بندوبار و لاابالي، بزهكار و بي دين و ... وارد عرصه جامعه مي شوند و چون خود مفسدند، فساد به بارمي آورند.
وي توضيح مي دهد: معمولاً كودك سخن گفتن، آداب معاشرت، رعايت نظم يا بي نظمي، امانت داري يا خيانت، راست گويي يا دروغ گويي، خيرخواهي يا بدخواهي را در محيط خانه فرامي گيرد. براين اساس، نخستين كساني كه كودك از آن ها الگو مي گيرد و بسياري از روحيات و غرايز او در اثر تماس با آن ها شكل مي گيرد، والدين هستند. والدين از آن لحاظ كه بسياري از ويژگي ها و صفات را از خود و اجدادشان به كودكان منتقل مي كنند، عامل وراثت اند و از آن لحاظ كه در تماس هميشگي با فرزند خويش هستند و اعمال و رفتار او را زير نظر دارند و او نيز آن ها را الگوي خويش قرار مي دهد، يك عامل محيطي براي تربيت به حساب مي آيند.
وي معتقد است: پدر و مادر، اگر خود داراي ثبات نظر، آرامش روحي و دوستي باشند و هرگونه كينه و خشونت را از خود دور سازند، در ايجاد آرامش روحي فرزند و دلبستگي او به خانه و خانواده، كمك كرده اند. بسياري از كودكان منحرف و كساني كه در بزرگسالي به جرم هاي سنگين رو مي آورند، به خاطر نبود آرامش در خانواده آن هاست.
"كاشاني" ارتباط سالم بين والدين و فرزندان را در اين مسير بسيار حايز اهميت مي داند و معتقد است: يكي از نيازهاي اساسي والدين و مربيان در امر تربيت و پرورش اخلاقي كودكان، برقراري ارتباط سالم با آن هاست .ارتباط صحيح بين پدر و مادر و روابط سالم آنان با كودكان، اولين و مهم ترين زمينه رشد و پرورش اخلاقي نونهالان است. بهترين ملاك و معياري كه براساس آن تربيت و كيفيت پرورش اخلاقي كودكان را مي توان مورد ارزيابي و دقت قرار داد، همان شبكه ارتباطي اعضاي خانواده با يكديگر است. ازاين رو، امروزه خانواده را به نظام ارتباطي تعريف مي كنند كه سلامت جامعه، بازتابي از سلامتي نظام ارتباطي خانواده است؛ زيرا جامعه سالم، بدون روابط سالم درون خانواده ها امكان پذير نيست.
همه روان شناسان معتقدند كه كودكان به موازات نيازهاي زيستي و فيزيولوژيكي به ويژه در سنين نخستين، نيازمند ارتباطات عاطفي و پذيرش از جانب ديگران هستند كه برآورده كردن اين نيازها، موجب بسترسازي آرامش و تعادل رواني و دست يابي به برخي از بالندگي هاي رواني است. آرامش رواني، امنيت خاطر، اعتماد به نفس، اعتماد به والدين، الگوگيري در مهرورزي به ديگران و پيش گيري از انحرافات، نمونه اي از اين امتيازات است. به اعتقاد برخي از روان شناسان، مهرورزي و محبت كردن به كودكان، نه تنها موجب تندرستي بلكه بهترين پل ارتباطي براي تربيت كودكان در ساحت هاي گوناگون اعم از تربيت اخلاقي، ديني، سياسي، عاطفي، فيزيكي و آموزشي است.
تربيت كودكان متدين
كمي جزئي تر اگر به موضوع بنگريم، در مورد تربيت ديني و رشد اخلاقي كودكان، بايد خود والدين عامل به واجبات و دوري كننده از محرمات باشند. با زبان ساده و كودكانه و به تدريج، نگرش ديني مطلوب را در آن ها به وجود آورند و توجـه آن ها را به جهان آفرينش و آفرينندۀ عالم جلب كنند.
دكتر بروجردي كارشناس جامعه شناسي و مدرس دانشگاه علامه طباطبايي در اين باره مي گويد: امروزه آسيب هاي اجتماعي به عنوان يك تهديد جدي سلامت كودكان و نوجوانان وجوانان را با خطر مواجه كرده است. رشد شهرنشيني، پيدايش جامعه توده وار يا گسترده، برخورد و تضاد ميان هنجارها، از هم پاشيدگي روابط متقابل بين افراد، تأثير گروه همسال و... توجه به آسيب هاي اجتماعي را امري اجتناب ناپذير كرده است. اگرچه آسيب هاي اجتماعي مي تواند بسيار گسترده باشد اما مي توان مسائلي از قبيل اعتياد، فرار از خانه، خشونت، انزواي اجتماعي، ناهنجاري هاي رفتاري، سرقت و كودك آزاري را از جمله نتايج آسيب هاي اجتماعي عصر حاضر تلقي كرد.
وي تصريح مي كند: خانواده در تفكر اسلامي، جايگاهي بسيار رفيع دارد. برخي امور در خانواده مهم و بعضي اهماند؛ اما اموري است كه با واژه اهم نيز نميتوان جايگاه آن را معلوم كرد كه از جملۀ اين امور "تربيت ديني" است. تربيت ديني قبل از عوامل ديگر از درون خانواده ريشه ميگيرد و از طريق تاثير گذاري خانواده تكوين مييابد. صفاتي كه به ويژه به وسيلۀ مادر به فرزند منتقل ميشود، دستاوردهاي بعدي او را در زندگي جهت ميدهد. آغاز خلقت انسان كه در كرۀ زمين با خانواده شروع شده، در واقع نشانگر اين است كه خانواده ركن عالم هستي بوده و خانواده است كه به كل هستي جهت ميدهد. بنابراين در طـول زندگي انسان، هيچ يك از نهادها، سازمانها و عوامل اثـرگذار بر انسان، نميتوانند با خانواده و اثرگذاري آن بر كودك (انسان) برابري كنند. والـدين به اندازۀ قابليتها و شايستگيهاي خود ميتوانند محصول با ارزشي از جنبه هاي مختلف به ويژه رشــد ديني، تربيتي و اعتقادي به يادگار بگذارند.
وي تاكيد مي كند: به نظر من، سنگ بناي اوليۀ ايجاد رغبت و انگيزه در گرايش كودك به اعتقادات و آموزه هاي اخلاقي، از نامگذاري آغاز و در طول فرآيند رشد با تقليد، تقويت و با تشويق استمرار مي يابد و از مرحلۀ نوجواني به بعد براساس عقل و تفكر در عمق وجود فرد قوام پيدا مي كند. والدين بايد براي فرزندان خود نامي نيكو انتخاب كنند.
وي مي گويد: نبايد فراموش كرد در خانواده هايي كه رفاه و درآمد اقتصادي زياد است، روابط انساني بر اثر كثرت كار و يا سرگرمي ضعيف تر مي شود. ضعف روابط انساني به نوبه خود عامل مساعدي براي كشش به سوي انحرافات اجتماعي است. امروزه والدين و فرزندان نسبت به هم احساس و عاطفه گذشته را ندارند، چون با يكديگر تماس و ارتباط كم تري دارند و از طرف ديگر افرادي كه درآمد بيشتر از حد دارند، موقعيت و زمينه مساعدتري براي تفريحات متنوع در داخل و يا خارج از كشور دارند و بديهي است كه اين قبيل امكانات براي مصرف و فروش مواد مخدر زمينه بسيار مساعدي است.
بروجردي مي افزايد: در مطالعات علمي نشان داده شده است كه "فقر" مبنا و اساس انحرافات اجتماعي است. ارتكاب جرايم طبقات فقير از شكافي كه بين خواسته هاي جوانان آن طبقه با آن چه كه در دسترس آن هاست، سرچشمه مي گيرد. عمده ترين علت انحرافات اخلاقي طبقه فقير نتيجه فشارهاي حاصله از شكست در رسيدن به هدف هاي معين است.
اختلافات زناشويي و نزاع بين پدر و مادر باعث مي شود محيط خانواده براي تربيت فرزندان، ناامن و نامناسب شود. وقتي خانواده، كانون و محيط مناسبي براي زندگي نباشد، انسان سعي مي كند بيشترين اوقات خود را در خارج از خانواده بگذراند و اين كار ارتباط او را با ديگراني كه مانند شكارچيان ماهري به دنبال شكار مي گردند، زياد مي كند و آن ها پس از شناخت مشكل شخص در نقش انساني دلسوز ظاهر مي شوند و براي فرار از اين واقعيت تلخ، فرد را به سوي اعتياد و ديگر انحرافات اجتماعي فرا مي خوانند. هر چقدر ستيزه هاي خانوادگي بيشتر باشد، احتمال كشش به طرف انحرافات اجتماعي بيشتر است.
وي متذكر مي شود: مطالعات و تحقيقات نشان مي دهد كه رفتارهاي كودكان و نوجوانان با شيوه هاي تربيتي والدين رابطه مستقيم و تنگاتنگ دارد. شيوه هاي تربيتي والدين مي بايست با سطح نيازها و خواسته هاي مختلف فرزندان و همچنين با متدهاي تربيتي صحيح اسلامي هماهنگ باشد. چنان چه والدين از شيوه هاي تربيتي مبتني بر اصول اعتقادي و مذهبي استفاده كنند، نتيجه مطلوب در رفتار فرزندان منعكس خواهد شد.
همچنين مطالعات نشان مي دهد كساني كه محروم از تحصيلات و بينش صحيحي در مورد جامعه، تربيت و... نداشته باشند، امكان فريب خوردن و انعطاف پذيري آن ها براي ارتكاب به كارهاي انحرافي و برخلاف قانون بيشتر است. چون تخصص و آگاهي ندارند، نمي توانند از طريق عادي، زندگي خود را تأمين كنند و به همين دليل است كه جامعه شناسي يكي از راه هاي پيش گيري از جرايم را عدالت آموزشي مي داند.
آن چه مسلم است روابط خانوادگي نقش بزرگي در تحكيم اساس خانواده و تقويت همبستگي ميان اعضاي آن دارد. اين روابط چنان است كه بر رشد و تربيت فرزندان، رسانيدن آنان به مرحله كمال و استقلال تأثير به سزايي دارد. بي شك يكي از عوامل مهم تكوين و تغيير انسان شرايط مختلف طبيعي از قبيل زمان، مكان و محيط اجتماعي است. در بسياري موارد با تغييرشرايط خانواده و فراهم كردن محيط تربيتي مساعد و مناسب مي توان رفتار، افكار وخصلت هاي فرزندان را در دامان مادران شايسته و زير چتر حمايت پدران انديشمند با تأمين صحيح نيازها و تكريم شخصيت آنان از خطر محيط هاي فاسد مصون نگاه داشت.
همچنين مسئوليت دادن و دعوت به رعايت ارزش هاي اخلاقي، پرورش ايمان و نيروي عقلاني و نيز تشويق و تنبيه مناسب به عنوان آخرين راه، خانواده را براي سعادت فرزندان و دور نگاه داشتن آنان از مسير انحراف و عصيان ياري مي كند.
چكيده گزارش
برخي از مردم و كارشناسان هم زمان با افزايش آسيب هاي اجتماعي در كشور به نقش پر رنگ و شايد مغفول مانده خانواده در پيش گيري از اين آسيب ها اشاره مي كنند و معتقدند بايد اين نقش را دوباره مطرح و حتي تشريح كرد. "خانواده" كوچك ترين واحد اجتماعي است كه با ازدواج زن و مرد تشكيل مي شود و باتولد فرزندان تكامل مي يابد. امّا اين كه فرزندان چگونه پرورش يابند تا به اين چرخه بقا ادامه دهند و صحت و سلامت جامعه را تأمين كنند، خود حاصل تفكر، تلاش وروش هاي تربيتي خانواده است. همه روان شناسان معتقدند كه كودكان به موازات نيازهاي زيستي و فيزيولوژيكي به ويژه در خردسالي، نيازمند ارتباطات عاطفي و پذيرش از جانب ديگران هستند كه برآورده كردن اين نيازها، موجب بسترسازي آرامش و تعادل رواني و دست يابي به برخي از بالندگي هاي رواني است. آرامش رواني، امنيت خاطر، اعتماد به نفس، اعتماد به والدين، الگوگيري در مهرورزي به ديگران و پيش گيري از انحرافات، نمونه اي از اين امتيازات است. به اعتقاد برخي از روان شناسان، مهرورزي و محبت كردن به كودكان، نه تنها موجب تندرستي بلكه بهترين پل ارتباطي براي تربيت كودكان در ساحت هاي گوناگون اعم از تربيت اخلاقي، ديني، سياسي، عاطفي، فيزيكي و آموزشي است.
چهارشنبه|ا|20|ا|ارديبهشت|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[مشاهده در: www.khorasannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]
-
گوناگون
پربازدیدترینها