واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: اندر خم دنياي فانتزي و قهرمان پردازي هاي هاليودي-2
مصطفي انصافي
جديدترين قسمت از مردان ايكس نيز به نظر يك كار فانتزي خوش ساخت و خوش رنگ و لعاب مي نماياند ولي در پشت اين جلوه هاي ويژه كه مطمئناً خرج زيادي روي دست تهيه كنندگانش گذاشته درون مايه هاي غليظ ايدئولوژيكي سيلان دارند كه اين اثر را واجد تفسير مي كند. معمولاً سياسي ترين آثار سينمايي در هاليوود همين آثار سينماي متكي بر جلوه هاي ويژه هستند. اين چنين فيلم ها به راحتي ناخودآگاه مخاطب را به دست مي گيرند و همزمان با به پرواز درآوردن پرنده خيال مخاطب فرايند دستكاري هاي ايدئولوژيكي را انجام مي دهند. در وهله نخست اين آثار خيلي بي آزار مي نمايانند ولي بايد واقف بود كه اينان خطرناك ترين ايستارها را به راحتي به اذهان عموم تزريق مي كنند و حاصل آن را نيز به موقع برداشت مي كنند.
فيلم با نمايي از اردوگاه آشويتس در لهستان آغاز مي شود. فضاسازي سرد، بي احساس، خشن و كثيف در سوداي القاي رنج هايي است كه يهوديان طبق افسانه هولوكاست در اردوگاه هاي آشويتس و داخائو متحمل شدند و برداشت هاي خاص و غلو شده از آن را توصيف مي كند. براي همدلي بيشتر مخاطب، كارگردان در همان ابتدا در فضاي سرد و غمبار اردوگاه صحنه جدا كردن مادر و فرزندي را به تصوير مي كشد تا از همراهي تماشاچي اطمينان خاطر كسب كند. سپس كودك يهودي را نشان مي دهد كه به دليل خشم و نفرت ناشي از به قتل رساندن مادرش توسط نازي ها واجد قدرتي خارق العاده شده و توانايي كارهاي عجيب را دارد. فيلم از همان ابتداي قصه خاص بودن قوم يهود را القا مي كند. در واقع مخاطب اين چنين برداشت مي كند كه آن كودك كه در حكم نمادي از قوم يهود است در اثر خشم ناشي از ظلم هايي كه به وي روا داشته شده، حال توانايي تخريب همه چيز را به دست آورده و هيچ كس جلودارش نيست.
فيلم با ورود به زمان حال (دهه هاي 60 و 70) عرصه رقابت جنگ سرد مي شود و قهرمانان مدافع ليبرال دموكراسي و ايالات متحده در تلاش براي رفع توطئه قهرمانان خارق العاده غير ليبرال كه در جهت انهدام تماميت ليبرال دموكراسي هستند، مقاومت مي كنند. در طول فيلم ما دائماً شاهد عرض اندام اين نيروها در خلال بحران هسته اي كوبا هستيم و در نهايت نيز طبق معمول قهرمانان ساخته هاليوود كه مدافع جهان غرب هستند برنده بازي مي شوند. فيلم با مظلوم نمايي يهود و درعين حال نمايش توان خارق العاده آنان شروع مي شود و با پيروزي جهان ليبرال دموكراسي با كمك همان انسان فراطبيعي يهودي تمام مي شود. ساختار ساده و ميني ماليستي فيلم باعث مي شود تا مخاطبان عام به همدلي با قهرمانان فيلم بپردازند و در حقيقت خطر در همين نقطه است. اين گونه فانتزي هاي سينمايي با توان ادراك و فاهمه بيننده كار ندارند بلكه با كنترل قدرت تخيل آنان به دستكاري در ايستارها مي پردازد.
هاليوودنشينان به كاركردهاي قهرمانانه و به تبع آن قهرمان پردازي واقف شده اند و تمام سعي خود را در راه توليد و خلق قهرمانان رنگارنگ به كار مي برند. چه قهرماناني در لباس انسان (مثل رمبو و جيمزباند، چه قهرمانان با خصائل حيواني مثل گرگ (مردان گرگ نما) و يا در جامه موجوداتي با ظاهري عجيب (مثل آواتار يا هالك). قهرمان پروري هاليوود حد و مرز نمي شناسد، تا جايي كه چند دهه است جنگ تجاوزكارانه عليه ويتنام را بدل به نبردي سراسر شهامت آميز مي نمايد و به خورد مخاطبانش مي دهد. در اين فيلم ها سربازان متجاوز آمريكايي به عنوان قهرماناني بي چون و چرا معرفي مي شوند كه با بسط به اصطلاح دموكراسي! پا به ويتنام گذاشته اند. اين وضعيت در فيلم هاي اخير هاليوود هم نمايان است و سربازان غربي حاضر در افغانستان و عراق همچون قهرمانان از جان گذشته توصيف مي شوند كه به نام انسانيت مي جنگند.
حال پرسشي كه جاي تأمل دارد اين است كه سينماگران ما به رغم اينكه كشورمان حدود هشت سال جنگ تحميلي را تجربه كرده- جنگي كه مملو از ايثار، شهادت، شهامت و از جان گذشتگي بود- چرا نتوانسته اند به گونه اي مناسب به قهرمانان خود اداي دين كنند و همواره در پس پرده غفلت، آنان را فراموش كرده و درگير يك سري درونمايه هاي پيش پا افتاده شده است.
سه|ا|شنبه|ا|19|ا|ارديبهشت|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]