واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آمريکا را چه کساني اداره ميکنند؟آيا آلن گريناسپن- رئيس بانک مرکزي آمريکا- که در جريان بحران مسکن اين کشور، کندذهن نشان داده شد واقعا همينقدر کندذهن است؟ آيا موضوعي به اين آساني که پيشبيني آن براي کارشناسان ممکن بود، براي مقامات اقتصادي آمريکا ممکن نبود و بايد به اينجا ميرسيد که اکنون نظام مالي دنيا را تهديد کند؟ يا شايد همه اينها عمدي بوده است؟ و اگر عمدي بوده، چرا؟ابتدا بايد به شخصيت آمريکايي باز گرديم که معمولا نظريهپردازان توطئه براي هر موضوعي به آن اشاره ميکنند. اين شخصيت کسي نيست غيراز ديويدراکفلر، مولتي ميلياردر 92 ساله و پدرخوانده نخبگان مالي جهان.در مقالهاي بسيار طولاني که در دايره المعارف ويکي پديا درباره راکفلر آمده است اين سخن از او در يک سخنراني در کنفرانس بادنبادن آلمان در ژوئن سال 1991 نقل شده است.
![راکفلر](http://img.tebyan.net/big/1387/02/24522329141132183245971061872141605396117116.jpg)
«ما از واشنگتن پست، نيويورک تايمز، مجله تايم و ديگر نشريات بزرگ ممنونيم که مديران آنها در اين نشست شرکت کردند و وعدههاي همراهي آنها را در اين 40سال ميستاييم. اگر اين نشريات در اين سالها نبودند ما نميتوانستيم نقشهمان را براي دنيا اجرا کنيم اما دنيا اکنون رشد بيشتري پيدا کرده و به سوي دولت جهاني ميرود که ديگر هرگز جنگ را نميشناسد بلکه صلح و موفقيت را براي همه بشريت طلب ميکند. استقلال فراملي يک نخبه متفکر يا بانکدار جهاني مطمئنا بر تصميمگيريهاي ملي که در قرنهاي گذشته اجرا ميشد، ارجحيت دارد».اين سخنراني 17 سال پيش ايراد شد. آن زمان آغاز کار دولت بيل کلينتون بود. راکفلر از «ما» صحبت کرد؛ «ما»يي که به گفته او 40 سال است جلسه تشکيل ميدهد. اگر 17 سالي که از اين سخنراني ميگذرد را به آن 40 سال اضافه کنيم ميشود 57 سال پيش، يعني 2 نسل قبل.اين «ما» نه تنها نقشهاي براي دنيا طراحي کرده بلکه تلاش او براي طراحي اين نقشه آشکارا موفقيتآميز بوده است و دستکم راکفلر اينطور فکر ميکرده. هدف نهايي اين «ما» ايجاد حاکميت فراملي براي نخبگان و بانکداران جهان بوده است. به گفته او اين مسير به يک دولت جهاني منتهي ميشود که ديگر هيچگاه جنگ را نميشناسد.به عنوان يکي از کارهاي نخبگان بياييد فرض کنيم که ديويد راکفلر آنطور که خودش فکر ميکند، فردي قدرتمند و مهم بوده است. فرض کنيم که او و «ما» به درجهاي از موفقيت رسيدهاند. اين به آن معني است که تصميمات مهم و وقايعي که از زمان سخنراني راکفلر در سال 1991 روي داده هم بخشي از برنامه بوده است.بنابراين با بررسي اين تصميمات و وقايع ميتوانيم مشخص کنيم که آيا در حقيقت راکفلر در ارزيابي خود درباره اتوپياي درون ذهنش صادق بوده يا نه. بعضي از اين وقايع و تصميمات به اين شرح هستند:اجراي توافقنامه تجارت آزاد آمريکاي شمالي توسط دولتهاي بيل کلينتون و جورج بوش، به حذف ميليونها شغل توليدي در آمريکا و همچنين تخريب کشاورزي خانوادگي به نفع تجارت کشاورزي در جهان منجر شده است.توافقنامههاي مشابه تجارت آزاد از جمله آنهايي که تحت نظارت سازمان تجارت جهاني انجام ميشود به صادرات ميليونها شغل توليدي ديگر به چين و نقاط ديگر جهان منجر شده است.
![بيل کلينتون](http://img.tebyan.net/big/1387/02/23119034112411701132240422025913868181219.jpg)
درآمد متوسط خانوادهها در آمريکا کمتر شده در حالي که سهمي که از ثروت ملت در جيب طبقه ثروتمند قرار دارد، بالا رفته است. بعضي مديران صندوقهاي مشترک سرمايهگذاري در والاستريت، در سال يک ميليارد دلار درآمد دارند در حالي که شمار بيخانمانها که در ميان آنها کهنه سربازان جنگ هم هستند به ميليون رسيده است.حباب مسکن باعث ايجاد تورمي عظيم در قيمت مسکن در آمريکا شده و ميليونها خانه در اين کشور از طريق حراج به دست بانکداران افتاده است. هزينه زمين و اجاره مسکن هم باعث تضعيف بيشتر کشاورزي خانواده و تجارت شده است. افزايش رو به رشد ماليات مسکن باعث شده تا ميليونها خانواده طبقه پايين و متوسط، خانههاي خود را از دست بدهند.اين حقيقت که بانکداران اکنون نظامهاي پولي ملي را بهطور کامل در کنترل و اختيار دارند و قوانيني را به اجرا ميگذارند که تنها از طريق وامگيري با بهره در اختيار گذاشته ميشود، هرم بدهي عظيمي را پديد آورده که در آستانه سقوط است. اين نظام پولي را کارشناسان اقتصادي مورد حمايت خانواده راکفلر براي اولين بار در دانشگاه شيکاگو پايهگذاري کردند. استدلال پايهگذاران اين نظام اين است که وقتي اين هرم فرو ريخت و همه دچار ورشکستگي شدند، بانکهايي که از هوا پول درست کردهاند دارايي خواهند داشت. مجموع بار مالياتي آمريکاييها از ناحيه ماليات فدرال، ايالتي و محلي اکنون از 40 درصد درآمد آنها فراتر رفته و در حال افزايش است. امروز هم با شروع دوران رکود، کنگره تحت کنترل دموکراتها در عين حمايت از برنامه محرک اقتصادي، از افزايش بيشتر ماليات حتي براي طبقه متوسط حمايت ميکند.در همين حال آمريکا بيشترين جمعيت زنداني را در کل کره زمين دارد. زندگي مردم عادي هم با برو کراسي سنگين و بار مالي کمرشکن همراه است و بالاخره اينکه، وضعيت روبه وخامت زندگي روزانه به بروز بيماريهاي ناشي از استرس و همچنين اعتياد به الکل و مواد مخدر منجر شده است. قيمت بنزين حتي در شرايطي که شرکتهاي بزرگي مانند اگزان موبيل سود رکوردآوري را ثبت ميکنند، همچنان در حال افزايش است. قيمت ديگر کالاها هم رفتهرفته افزايش مييابد که از آن جمله ميتوان به قيمت مواد غذايي هم اشاره کرد. بعضي کشورها اين روزها شرايطي نزديک به گرسنگي و قحطي را تجربه ميکنند. در آمريکا 40ميليون نفر رسما از نظر غذايي در ناامني به سر ميبرند. کنترل بنگاههاي بزرگ بر منابع معدني و آب، دسترسي عمومي به اين اقلام را محدود کرده است. قيمت برق در بسياري از نقاط جهان بهطور سرسامآوري افزايش يافته است.تخريب و نابودي کشاورزي خانوادگي در آمريکا توسط نفتا در سياستهاي صندوق بينالمللي پول و بانک جهاني در قبال بسياري از کشورها هم بازتاب يافته است. در کشورهايي در سراسر جهان به دليل فشار واشنگتن و همپيمانانش خودکفايي بومي غذايي جاي خود را به کشت با هدف صادرات داده است. مهاجرت کشاورزان و خالي ماندن زمينهاي زراعي آنها بسياري را در اين کشورها گرسنه گذاشته است.از دهه 1980 تاکنون آمريکا در سراسر جهان در چندين جنگ حضور داشته است که بعضي مستقيم بوده و بعضي غيرمستقيم.
![بوش و همکارانش](http://img.tebyan.net/big/1387/02/1391372441981414614324316827491435134177139.jpg)
يوگسلاوي سابق از عضويت ناتو کنار گذاشته شد. به بهانه 11سپتامبر . آمريکا اکنون به فتوحات نظامي دست ميزند و در فکر اشغال نظامي دائمي خاورميانه است. نيروهاي ناتو و آمريکا همچنان به محاصره روسيه و چين ادامه ميدهند و تلاشي جديد براي نظامي کردن فضا هم آغاز شده است. قدرتهاي غربي آشکارا براي احتمال وقوع يک جنگ جهاني ديگر آماده ميشوند.توسعه امپراتوري نظامي آمريکا در خارج با ايجاد يک نظام اقتدار گرايانه بازرسي و تعقيب در داخل همراه شده که در آن فعاليتهاي شهروندان توسط ابزارهاي فناوري روز ثبت و ضبط ميشود. همه اينها در چهارچوب جنگ با ترور صورت ميگيرد. مجموعه نظامي صنعتي با دهها هزار برنامهريز آشکار و پنهانش براي تخريب دشمن خارجي و داخلي، اين روزها به بزرگترين و موفقترين صنعت آمريکا تبديل شده است.آمريکا اکنون به فتوحات نظامي دست ميزند و در فکر اشغال نظامي دائمي خاورميانه است. نيروهاي ناتو و آمريکا همچنان به محاصره روسيه و چين ادامه ميدهند و تلاشي جديد براي نظامي کردن فضا هم آغاز شده است.در همين حال آمريکا بيشترين جمعيت زنداني را در کل کره زمين دارد. زندگي مردم عادي هم با برو کراسي سنگين و بار مالي کمرشکن همراه است و بالاخره اينکه، وضعيت روبه وخامت زندگي روزانه به بروز بيماريهاي ناشي از استرس و همچنين اعتياد به الکل و مواد مخدر منجر شده است. دولتهايي در سراسر دنيا هستند که خود در قاچاق مواد مخدر دست دارند. در کل دنيا به جاي درمان و ريشه کني علل بيماري همه به دنبال التيام درد بيماري هستند. اين فهرست بايد دستکم ما را به پرسيدن يک پرسش دشوار هدايت کند. با فرض اينکه همه اين مسائل بخشي از برنامه نخبهگرايانه راکفلر و دوستانش باشد، آيا کمي عجيب نيست که ابزارهايي که براي دستيابي به صلح و آرامش کل بشريت انتخاب شده همگي با خشونت، فريب، سرکوب، سوءاستفاده، سرقت و رشوه همراه است؟بهنظر ميرسد آنچه راکفلر از آن بهعنوان «برنامه ما براي دنيا» نام برده مبتني بر نسلکشي، جنگ جهاني، کنترل پليسي مردم و تصرف منابع دنيا توسط طبقه نخبه مالي و سياستمداران دستنشانده آنها و نيروي نظاميشان است. آيا در دنيا راه بهتري براي تحقق اين برنامه جز تلاش براي از بين بردن توان کشورها در توليد غذاي خودشان وجود نداشت؟ به هر حال نسل کشي از طريق گرسنگي ممکن است آرام صورت بگيرد اما بسيار موثر است؛ به ويژه اگر در اين راه نيروهاي بازار مقصر شناخته شوند.آيا ميتوان گفت که اين «ما»يي که اين کارها را انجام ميدهند و از جمله خود راکفلر، تنها تبهکاراني هستند که بر کرسي قدرت نشستهاند؟ اگر چنين است، اين تبهکاران، نظام آموزشي و رسانهها را هم با خود همراه کرده و از آن بهره ميگيرند.در اين ميان يک نکته روشن است و آن اينکه رايدهندگان آمريکايي با هيچکدام از اينها موافق نيستند. منبع: همشهري ديپلماتيکنوشته رودريگ ترمبلاي ترجمه: نيلوفر قديري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 329]