واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > شهبازی، رامتین - ریچارد لیکاک پدر سینمای کنترل نشده بود که در دهه 1960 توانست با کمک چند مستند ساز دیگر شکلی تازه از سینمای مستند را بنیان بگذارد. در ابتدای بحث،عرض تبریک دارم به مناسبت فرارسیدن سال 90 که هم آغاز یک سال تازه است و هم شروعی برای یک دهه نو. باشد که خداوند توفیق دهد این سال و دهه بر همگان مبارک و میمون افتد. نوروز در عرصه هنر با یک خبر شیرین و دو خبر تلخ آغاز شد. خبر شیرین اکران فیلم جدایی نادر از سیمین ساخته آبرومند اصغر فرهادی بود و خبر تلخ درگذشت دو سینماگر برجسته بین المللی، الیزابت تیلور و ریچارد لیکاک. درباره خبر خوش امسال که همکاران مطبوعاتی مفصل نوشته اند و درباره نخستین خبر تلخ، یعنی مرگ تیلور هم مطالب مفصلی منتشر خواهد شد، اما آنکه کمی در این میان مهجور ماند، لیکاک یکی از پدران "سینمای مستند مستقیم" بود که کمتر به آن پرداخته شد و شاید پرداخته شود. نخستین بار خبر مرگ او را در سایت خوب مستند رای بن دیدیم که از گردانندگان این سایت به علت به روز بودن ، در حالیکه در نوروز اخبار نیز در ایران به تعطیلات می روند، سپاسگزارم. سینمای مستند بین سال های 1958 تا 1963 دستخوش تغییرات اساسی شد. شاید به نوعی بتوان آن را با دورانی مقایسه کرد که دیجیتال تازه قدم در دنیای مستند سازی نهاده بود. در آن سال ها نیز به دلیل رواج دوربین های سبک 16 میلیمتری مستندسازان این امکان را پیدا کردند تا بتوانند تجارب تازه ای را در عرصه سینما از سر بگذرانند. آنگونه که دیوید بردول و کریستین تامسون در کتاب تاریخ سینمای خود می نویسند، نخستین سینماگری که در این عرصه قدم به میدان نهاد و نوعی تازه از سینمای مستند را در این سال ها تجربه کرد، رابرت درو ، عکاس و روزنامه نگار بود. درو سعی داشت ببیند می تواند گزارش ها و عکس هایی را که در مجلات چاپ می کند، در سینمای مستند نیز با همین شکل تصویر کند. سینمایی که از هرگونه چینش میزانسن و بازسازی به دور باشد و کارگردان بتواند همچون حضوری بی واسطه آنچه را می بینید بر نگاتیو ضبط کند و صدا را نیز همزمان با تصویر از دل واقعیت بیرون بکشد. این تجربه هیجان انگیز به مدد دوربین های سبک مارک آریکون سینه ویس و اکلر کمفلکس که هر یک حدود 60 پاوند معادل 27 کیلو وزن داشتند امکان پذیر شد و بعد ها دوربین آریفلکسی به بازار آمد که تنها حدود 22 پاوند وزن داشت. درو در ادامه با ریچارد لیکاک آشنا می شود که پیش از این به عنوان فیلمبردار با رابرت فلاهرتی همکاری کرده بود. درو با حمایت موسسه تایم تعدادی دیگر فیلمساز را نیز به استخدام در آورد تا بتوانند تجربه سینمای مستقیم را فراگیر کنند. ریشه های سینمای مستقیم را می توان در نکاتی همچون علاقمند شدن فیلمسازان به روایت واقعی زندگی مردم پس از سینمای نئورئالیزم ایتالیا، ورود تجهیزات تازه دوربین های 16و رویکرد تازه تلویزیون ها برای دست یابی به مواد تازه خبری سنیداری- دیداری جست و جو کرد. لیکاک در سال 1963 از درو جدا شد و خود سینمای مستقیم را با نام سینمای کنترل نشده پی گرفت. سینمایی که نخستین محصول آن در دوران استقلال لیکاک فیلم"روزمادر مبارک" بود . این فیلم نشان می داد که چگونه تولد یک 5 قلو می تواند زندگی شهری کوچک را مختل کند. پس از آن لیکاک در کنار فیلمسازی به تبلیغ عقاید خود در زمینه سینمای مستند کنترل نشده پرداخت و دائم می گفت که تا چه اندازه از درام و هیجان در سینمای مستند گریزان است و دوست دارد تا بتواند به واقعیت ناب حوادث اجتماعی دست یابد. لیکاک در این سال ها آثار قابل توجهی را مقابل دوربین برد و این امکان را فراهم آورد تا بعد ها این سینمای مستند در برخی از آثار سینمای داستانی نیز نمود داشته باشد. بردول و تامسون از قول لیکاک در زمینه هدف سینمای کنترل نشده می نویسند:" با نظاره جامعه، با نظاره شکل واقعی رخداد ها دربرابر تصویر اجتماعی که مردم در این باره که اتفاقات قاعدتا چگونه باید روی بدهند دارند- برخی از جنبه های مهم اجتماع ما را کشف کند." لیکاک یکی از معدود بازماندگان سینمای مستندی است که در کنار نام هایی همچون دان پنبیکر، دیوید و آلبرت مایزلیس توانستند بنیانی تازه را در سینمای مستند پی افکنند. سینمایی که بعد ها توسط برخی نظریه پردازان به نقد کشیده شد و برخی دیگر نیز با بسط و گسترش آن این مسیر حرکت را ستودند. روحش شاد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 574]