واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > مهاجری، محمد - طایفه نسوان در جامعه ما به واژههای «ازدواج موقت» و «صیغه» واکنشهای هیستریک نشان میدهند. آنگونه که شنیدهام در بسیاری از نقاط دیگر دنیا هم وضع همین جور است. اتفاقاً این خصیصه از ویژگیهای مثبت خانمهاست. همان قدر که غیرت را برای مردها پسندیده میدانیم باید این خصلت را برای بانوان ممدوح بشماریم. حتی اگر داشتن آن را برای این بخش از جمعیت کره زمین، ناپسند بدانیم، واقعیتی است که هست و نمیشود با آن جنگید. زنها در موضوع ازدواج، «تمامیت خواه»اند به این معنا که میخواهند با ازدواج با مردی که شریک زندگیاش میشوند با تمام وجود او را به تصرف درآورند. به همین دلیل نمیتوانند تحمل کنند همسرشان، زندگی را بین دو یا خدای ناکرده بیشتر از دو نفر تقسیم کند. اجازه بدهید بحث درباره این خصلت را که شاید ریشه در ژن خانمها دارد، همینجا به پایان برم و به اصل موضوع وارد شوم. *** مدتی است که در حاشیه دعواهای سیاسی و کشمکشهایی که احزاب و گروهها با هم دارند و به سوی یکدیگر سنگ اتهام و آجر ناسزا حواله میکنند، در باب ازدواج موقت گیس و گیسکشی مفصلی راه افتاده است. خدا خیرش بدهد کسی که این دعوای فرعی را راه انداخت تا ذهن عدهای از آن دعواهای چارواداری سیاست به این نزاع خانگی و خانوادگی معطوف شود. این روزها وزیر آموزش و پروش هم که صندلی وزارت را به کرسی وکالت ترجیح داد و از میدان بهارستان به خیابان قرنی اسباب کشی کرد وارد این معرکه شده و از «ازدواج موقت دخترهای دانشآموز» حمایت کرده است. بعضی رسانهها که سایه فمینیسم بر سر آنها سنگینی میکند جیغ بنفششان بلند شده که آی مردم! آی زنها، ساکت ننشینید که میخواهند دخترهایتان را بدبخت کنند و در سن خردسالی به خانه شوهر بفرستند، آن هم شوهر موقت، که نه کار دارد، نه پول، نه سرپناه ... و البته پشتبند این حرفها، شعارهای قشنگی چون حفظ کرامت زن و صیانت از حقوق بانوان را با سنجاق به این پرونده، الصاق کردهاند. *** اگر چشمهایمان را باز کنیم، واقعیتها را میبینیم اما اگر ببندیم، واقعیتها از بین نمیروند. اگر با چشم بسته به سمت دیواری سخت حرکت کنیم، دیوار کنار نمیرود، کله ما میشکند. درست یا نادرست، روابط دختر و پسر در جامعه ما به صورت یله و رها وجود دارد. حتی اگر اخلاق دینی نداشته باشیم و حلال و حرام را محترم نشماریم، خیلی از این رابطهها با عرف خانوادههای اصیل ما نمیخواند. بسیاری از پدر و مادرها از روابط فرزندشان با دختر یا پسری از خانوادهای دیگر خبر ندارند و یا اگر مطلع باشند خودشان را به کوچه علی چپ میزنند. آنهایی هم که خبردارند، نه از حد این رابطه آگاهند و نه روش کنترل آن را بلدند. آنچه در صفحات حوادث روزنامهها میآید و البته پر شمارتر از آنچه را که میخوانیم، به خاطر حفظ حریمهای جامعه مکتوم میماند و نیز اسراری که پزشکان برخی رشتههای تخصصی به دلیل ویژگی حرفهشان از افشای آن بیم دارند، علامتهای خوبی نیستند. جامعه، نه با شیب و شتابی کند که با سرعت به سمت اضمحلال میرود. سیاسیون هم سرشان به حساب و کتاب خودشان است و برای پیروزی بر رقیب و خرد کردن دندان حریف، تمرین مچ انداختن و دندان قروچه رفتن و بالا بردن صدا میکنند. این وسط خانوادهها میمانند با پسرها و دخترهایی که در معرض خطرهای جدیاند. آتش عشقهای خیابانی در پنبه سلامت اخلاقی خانوادهها افتاده و میسوزاند. تلویزیون و سینما هم با سریالها و فیلمهایی که چاشنی جذابشان قصه دوستی دختر و پسرهاست نان خود را می برند. هنوز روزگار خوشمان است. چند سالی دیگر صبر کنید تا ببینید شتری که بر در خانه خیلیها خوابیده به راحتی نمیشود حرکتش داد. اینجا است که ازدواج موقت به داد میرسد. نه به عنوان یک حکم اولی و اصلی، لااقل به عنوان حکم ثانوی و به عنوان راهکاری برای گریز از وضعی که به آن دچاریم. اگر کسی طرحی بدهدکه این خیل روابط کنترل نشده دخترها و پسرها که بخش عمده آنها به بیبند و باری میکشد، مهار شود باید توی دهنش زد؟ اگر همین رابطههای آشکار و پنهان خیابانی و کوچهای و پسکوچهای و پارکی و سینمایی و ... با اطلاع پدرها و مادرها باشد و برایش ضابطه تعیین شود، مفسدهای بالاتر از آنی که الان هست پدید میآورد؟ اگر والدین بدانند که چه پسر یا دختری با فرزندشان معاشرت دارد و خانوادهاش کیستند و چهکارهاند و ... فسادانگیز است؟! به گمان من وضع قانون ازدواج موقت، تنها برای همین اضطرارهاست. اضطراری که جامعه مسلمان و متشخص ما در آن دست و پا میزند و راهی برای نجات از آن نمییابد. تا میگویی «ازدواج موقت»، فوراً ذهنها میرود به سمت مردانی که همسر دارند. گروهی هم منتظرند که ذهن بانوان را خراب کنند که اگر چنین قانونی تصویب و اجرا شود مردهایتان میروند ده تا زن میگیرند و ... حال آنکه ازدواج موقت میتواند راهی باشد برای ضابطهمند کردن رابطههای بی ضابطهای که هست. عدهای میگویند ازدواج موقت، همان روسپیگری است که لباس شرع به آن پوشانده شده. این تهمت است. ازدواج موقت، قواعدی دارد که با این رذیلهها منطبق نیست. خلاصه و سربسته بگویم که حتی اگر یک زن بخواهد شغلش را ازدواج موقت قرار دهد، با قواعد شرعی موجود، حداکثر سه بار در سال میتواند ازدواج کند. و روشن است که این موضوع چقدر با روسپیگری فاصله دارد. *** به سه نکته دیگر هم اشاره کنم و کلام را به پایان برم. 1- گاه دیدهایم وقتی کسی از ازدواج موقت دختران دفاع میکند، از او میپرسند آیا حاضر است دختر خود را به چنین ازدواجی راضی کند؟ صریحاً عرض میکنم پاسخ این سؤال منفی است! چرا؟ چون کسی که از ازدواج موقت به عنوان یک حکم دینی دم میزند، آدمی است متشرع و طبق آموزههای دین و اخلاق شرایطی سهل برای ازدواج دخترش قرار میدهد. آن دختر هم با این اخلاق رشد و تربیت یافته است. بنابراین اتفاقی که میافتد ازدواج دائم است و کار به ازدواج موقت نمیرسد، چه برسد به اینکه بخواهد پاسخ سؤال بالا را هم بدهد! وانگهی آیا تن دادن به رابطهای ضابطهمند (به عنوان ازدواج موقت) برای این پدر، سختتر از یک رابطه یله و رهاست؟ 2- ممکن است این سوال پیش آید که گیریم ازدواج موقت در جامعه قانونی شود. آیا روابط ناسالم امروزی به تمامی برچیده میشود؟ باز پاسخ منفی است! قطعا در این فرض هم ، عدهای حاضر به تن دادن به مقررات نیستند. مگر الان کسی بدون گواهینامه رانندگی نمیکند؟ هزاران راننده در ایران هستند که گواهینامه ندارند. با آنها چه میکنیم؟ هروقت حادثهای پیش آید و مثلا تصادفی منجر به خسارت، جرح یا فوت پیش آید، آن فرد به تله میافتد و قانون با او شدیدتر برخورد میکند. در موضوع ازدواج هم همینطور است. افرادی که به ضوابط تن ندهند، جرمشان بزرگتر و مجازاتشان سختتر است. همین! 3- «ازدواج موقت» و «صیغه» واژههایی هستند که اگر چه عربیاند، کاملاً تعابیری ایرانیاند و در طول تاریخ، نقشی زشت از خود در ذهنها ایجاد کردهاند و از آن تنفر استشمام میشود. به نظرم خوب است این اسم را عوض کنیم و از بزرگانی چون دکتر حداد عادل رئیس محترم فرهنگستان زبان و ادب فارسی ـ که متأسفانه دل و وقتشان را بدجوری به سیاست سپردهاند - بخواهیم که واژهای مناسب استخدام کنند. این اسم را عوض کنیم و خلاص!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 532]