تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):روزه سپرى است از آفت هاى دنيا و پرده اى است از عذاب آخرت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804609343




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شهید باهنر؛ روزهای گرسنگی به خاطر تحصیل برادر


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > مهاجری، محمد  - یادی از شهید محمد جواد باهنر به روایت برادر سال 1384 آقای محمدرضا باهنر دعوت برنامه "صندلی داغ"شبکه دوم سیما را پذیرفته بود. آن روز برحسب اتفاق در استودیو ضبط برنامه حاضر بودم و آقای باهنر قبل از آنکه ضبط برنامه شروع شود، به شوخی گفت شما در برنامه‌تان گاز اشک‌آ‌ور (یا تعبیری شبیه آن) دارید که مهمانان را به گریه وامی‌دارید؟ منظورش مهمان‌های متعددی (از جمله سردار محمدباقر قالیباف)بودند که در برابر پرسش‌های برنامه با یادآوری خاطره‌ای شدیدا متاثر می‌شدند و فضای برنامه برای دقایقی دگرگون می‌شد.  تصویربرداران برنامه هم دست‌شان آمده بود که ممکن است گهگاه چنین اتفاقی بیفتد و به همین دلیل مترصد بودند اگر چنین باشد، بلافاصله لحظه یا لحظه‌ها را شکار کنند و به قول خودشان کلوزآپ مهمان را داشته باشند. برنامه شروع شد، آقای باهنر به عنوان کسی که سال‌هاست دستی در سیاست دارد، برای بیشتر پرسشها، پاسخی سیاستمدارانه می‌داد. به همین دلیل هم برنامه  جدی پیش می‌رفت و خشکی و یکنواختی داشت به برنامه ضربه می‌زد.در این گونه موارد به مجری برنامه - که در آن موقع احمد نجفی بود- علامت داده می‌شد که برای فرار از یکنواختی و عدم جذابیت برنامه، بسته سوالات ویژه را مطرح کند. نجفی رفت سراغ زندگی گذشته محمدرضا باهنر و از او درباره شهید محمدجواد باهنر پرسید. آقای محمدرضا باهنر با یک فلاش بک به سالهای دور،از دورانی گفت که دوره ابتدایی را تمام کرده بود و برادرش - محمدجواد- در همان دوران در دانشگاه تهران درس می خواند.محمدرضا باهنر گفت: کلاس ششم را که تمام کردم، به دلیل وضع اقتصادی نابسامانی که در خانواده داشتیم، تصمیم گرفتم ترک‌تحصیل کنم و با پیدا کردن کار، کمک‌خرج خانواده شوم چون می‌دانستم پدرم حتی توان تأمین هزینه کتاب‌های درسی مقطع بعدی‌ام را ندارد.  روزهای تابستان را با همین دغدغه و اندیشه می‌گذراندم که محمدجواد از تهران به کرمان آمد و به داستان ترک‌تحصیل من پی برد. وقتی موضوع برایش توضیح داده شد، تعهد کرد که 5 تومان بدهد تا من با خریدن کتاب و دفتر از درس خواندن باز نمانم.محمدرضا باهنر برای آنکه ارزش این 5 تومان را توضیح بدهد، چنین ادامه داد: محمدجواد هر روز 2 ریال خرج زندگی‌اش بود. یک ریال هزینه کرایه اتوبوس می‌کرد و از محل سکونتش در جنوب شرق شهر به دانشگاه تهران می‌رفت و با یک ریال دیگر نان می‌خرید و آن رابه عنوان ناهار می‌خورد.این وضع زندگی پرمشقت او در دوران دانشجویی بود. محمدرضا باهنر گفت: محمدجواد برای آنکه بتواند 5 تومانی که برای پرداخت هزینه تحصیل من تعهد کرده بود را بپردازد، ناچار شد روزانه یک ریال پس‌انداز کند و برای این کار مجبور بود یکی از دو هزینه زندگی‌اش را حذف کند. به عبارت دیگر روزها پیاده مسیر خانه تا دانشگاه را طی می‌کرد تا آن یک ریال را خرج خوراکش کند و اگر یک روز به علت خاصی( مثلا خواب ماندن) ناچار می‌شد با اتوبوس به محل تحصیل برود، باید از ناهار صرف نظر می کرد.وعده غذای شام هم از تتمه نان ناهار تامین می شد.محمدرضا باهنر، به اینجا که رسید، بغض راه گلویش را بست و دیگر نتوانست درباره ایثاری که برادرش برای ادامه تحصیل او به خرج داده بود، حرف بزند.    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 245]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن