واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > پاک آئین، محسن - بسیاری از کارشناسان تفاوت رویکردهای بین المللی آمریکا را در "چهره اخموی بوش" و "سیمای متبسم اوباما" می دانند . یکی از روزنامه های آمریکا هم تفاوت این دو دوره را همانند اختلاف رنگ "پپسی" و "کوکاکولا" یعنی در واقع "هیچ" دانسته است. در تحلیل اشتراکات و تفاوت های سیاست های بوش و اویاما نسیت به مسائل جهانی نقاط زیر قابل توجه است: 1- در دوره بوش پسر،تلاش آمریکا بر این بود تا در عرصه جهانی مروج ارزش های آمریکائی بوده و دفاع از این ارزش ها ،حتی به قیمت مداخله در کشورهای هدف را مشروع جلوه دهد. مبارزه با تروریسم و رسالت پاکسازی جهان از نیروهای شر که در دوره بوش مطرح گردید از مشخصه های این تفکر بود. در دکترین اوباما نیز؛ جلوگیری از به وجود آمدن یک ابر قدرت یا قدرت های رقیب؛از اهداف اصلی سیاست خارجی آمریکا شمرده شده و عملیات نظامی نیز به عنوان ضامن اجرائی این اهداف بلامانع تلقی شده است.ادامه حضور آمریکا در افغانستان،حمله به پاکستان و حضور غیرعلنی و نامحسوس در عرصه امنیتی و سیاسی عراق در همین مسیر ارزیابی می شود.در مجموع دارا بودن نیروی نظامی قوی وآماده برای مقابله با چالش های حال وآینده، داشتن یک سیاست خارجی صریح وهدفمند که اصول آمریکا را در سطح جهان ترویج می کند ویک رهبریت ملی که مسئولیت جهانی ایالت متحده را پذیرفته باشد،از مشخصه های سیاست های بوش و اوباما بوده است. 2- حمایت از اسرائیل به عنوان محور نظم مورد نظر آمریکا در خاورمیانه و پیوند خوردن منافع ملی آمریکا با منافع اسرائیل و حمایت از این رژیم بدون تردید از مشترکات سیاست های کاخ سفید در دوران بوش و اوباما بوده است. 3- در حوزه گرایشات مذهبی نومحافظه کاران می توان چنین تحلیل کرد که از ویژگی های دولت های بوش و اوباما مشترکا،برقراری پیوند میان دوجریان محافظه کاران یهودی ومسیحیان بنیادگرا را در دستور کار داشته اند.این پیوند موجب همگرائی بین جمهوریخواهان و برخی از دموکرات های مسیحی طرفدار اسرائیل نیزشده و در مجموع پشتوانه مثبتی برای حضور طولانی تر اوباما در قدرت می گردد. 4- مدرنیزه کردن هرچه بیشتر قوای نظامی ودفاعی آمریکا با افزایش وبالا بردن خرید وسائل الکترونیکی حمایت کننده هواپیماهای جنگی، گسترش پروژه ساخت زیردریایی وکشتیهای جنگی، خرید هلیکوپتر و ماشینهای سبک جنگی برای ارتش،حفظ برتری نیروی هسته ای واتمی ،توسعه وبکارگذاردن موشکهای قاره پیما در نقاط مختلف جهان،کنترل وسایل ارتباطات بین المللی نظیر تلفن، اینترنت و ماهواره،تقویت بخشهای جدید نیروی فضایی،افزایش پرسنل نظامی، مستقرکردن وجایگزینی قوای نظامی آمریکا درجنوب شرقی اروپا وهمچنین جنوب شرقی آسیا ،از سیاست های مشترک بوش و اوباما بوده است.در مجموع تشابه اصلی محافظه کاران و نومحافظه کاران دارا بودن یک سیاست خارجی هدفمند برای تحکیم رهبریت جهانی آمریکا در سایه تقویت ارتش می باشد و به همین دلیل وجود عناصر اصلی دولت بوش یا همفکران آنها در حاکمیت فعلی آمریکا ،نشانگر تداوم تفکر نو محافظه کاران در دولت اوباما می باشد. 5- موضوع تقویت دیپلماسی عمومی در دوران جرج بوش بخصوص در دور دوم رئیس جمهوری وی بطور جدی در دستور کار نومحافظه کاران قرار گرفت و اوباما نیز از روزهای آغازین حضور در کاخ سفید، بهره گیری از دیپلماسی عمومی را رهیافت دولت خود برای تحقق اهداف فرا ملی اعلام کرد.در هر دو دوره بوش و اوباما، مکررا از اهمیت تاثیر بر افکار عمومی و اصطلاحا دیپلماسی خیابانی صحبت شد و توجه جدی به دیپلماسی عمومی که از بعد از یازدهم سپتامبر و آگاهی آمریکا از شدت احساسات ضد آمریکایی در جهان نمودار شده بود،کماکان ادامه یافت.اوباما از دیپلماسی عمومی به عنوان یک مکمل که می تواند برداشت منفی ملت ها نسبت به آمریکا را به یک برداشت مثبت مبدل سازد،استفاده نمود. 6- استفاده از قدرت نرم که برای اولین بار توسط جوزف نای در سال ۱۹۹۰ مطرح شد،در دوره دوم ریاست جمهوری جرج بوش نیز مطرح شد و نومحافظه کاران هنگامی که دستیابی به اهداف سیاست خارجی آمریکا، از طریق نظامی را غیر ممکن یافتند،استفاده از جنگ نرم را مطرح کردند که این امر در دوره اوباما نیز بخشی از برنامه های در قبال مخالفین خود بوده است. 7- احیای طرح سناتور جی.ویلیام فولبرایت برای تک فرهنگی کردن جهان که در زمان نومحافظه کاران نیز دنبال می شد در دوره نو لیبرال ها نیز پیگیری شد. این هدف در کشورهای اسلامی با جدیت بیشتری دنبال می شود.این طرح که "آموزش محور" می باشد،مد نظر دستیاران بوش و اوباما بوده است. در برنامه فولبرایت گفته شده که تبادلات هنری و ادبی، بیشترین توانایی را در پیروزی بر قلبها و ذهنهای جهانیان دارد و نقش اصلی را در تک فرهنگی کردن جهان و تثبیت باورهای غربی در دنیا می باشد. 8- اندیشمندان نومحافظه کار آمریکا در دوره بوش همانند توماس فریدمن و چایکن پس از انجام پروژهای تحقیقاتی خود اعلام کردند که "دنیای غرب اگر به امنیت آتی خود میاندیشد، باید از هیچ تلاشی برای جلوگیری از یکپارچگی مسلمانان فروگذار نکند."این دو اگرچه نومحافظه کار بودند اما به اوباما نیز،پیشنهاد کردند در سخنرانی ها از مفهوم "جهان اسلام" که نشانه از یکپارچگی دارد،اجتناب کرده و به جای آن از مفهوم "مسلمانان"استفاده کند.لذا ایجاد تفرقه در جهان اسلام همانند بوش در دستگاه مدیریتی اوباما نیز در اولویت می باشد. 9- در رابطه با ایران علیرغم وعده های انتخاباتی اوباما،تفاوت عمده ای در سیاست های دوره های بوش و اوباما مشاهده نمی شود.موضوع انزوای ایران،متهم کردن ایران به حمایت از تروریسم و نقض حقوق بشر،تحریم های بین المللی،تداوم پروژه های ایران هراسی و حمایت از مخالفین بخصوص بعد از فتنه 88 در دستور کار بوش و اوباما قرار داشته است. نکته پایانی اینکه بسیاری از کارشناسان تفاوت رویکردهای بین المللی آمریکا را در "چهره اخموی بوش" و "سیمای متبسم اوباما" می دانند . یکی از روزنامه های آمریکا هم تفاوت این دو دوره را همانند اختلاف رنگ "پپسی" و "کوکاکولا" یعنی در واقع "هیچ" دانسته است. منابع: http://mahdiyavar.mihanbb.com/showthread.php?mode=linear&tid=34&pid=42 http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=17257&threadID=45515 http://mouood.org/content/view/4665/3/ http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=17257&threadID=174703
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 477]