محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826651108
ميخواستم بانك بزنم، قاتل شدم
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: داخلی- مهديه مصطفايي: « پس از آزادي از زندان اسلحهاي خريدم و نقشه سرقت از بانك را طراحي كردم اما چون همدستي نداشتم، تصميم به زورگيري گرفتم.» اينها را مرد ميانسالي مي‌گويد كه هم اكنون به اتهام قتل راننده جواني در بازداشت به سر مي‌برد. او يك‌ماه‌ونيم پيش به‌عنوان مسافر سوار خودروي مسافركشي در جاده اسلامشهر شد اما لحظاتي بعد زماني كه قصد سرقت خودرو را داشت، مرد جوان را با شليك 3 گلوله به قتل رساند و سرانجام چند روز بعد وقتي با خودروي مسروقه به شهريار رفته بود از سوي پليس شناسايي و دستگير شد. پرونده‌ات نشان مي‌دهد كه تو يك سابقه دار هستي كه بارها به زندان افتاده‌اي؟ من 12 سال از زندگي‌ام را به اتهام‌هاي مختلف در زندان گذرانده‌ام، سال‌ها قبل وقتي براي چندمين بار به اتهام سرقت راهي زندان شدم، بعد از آزادي به خانه‌ام رفتم، اما همسر و بچه هايم براي آنكه ديگر از شر من راحت شوند از آنجا رفته بودند. وقتي فهميدم اعضاي خانواده‌ام ديگر حاضر نيستند با من زندگي كنند، ديگر هيچ چيز برايم اهميت نداشت، به همين خاطر وارد سرقت‌هاي مسلحانه شدم. با خودم فكر ميكردم درصورت دستگير شدن مدت بيشتري در زندان مي‌مانم، آخرين بار 5 سال به اتهام سرقت مسلحانه يك خودرو به زندان افتادم، تا اينكه چند ماه قبل از زندان آزاد شدم. و دوباره سرقت‌ها شروع شد؟ پس از گذراندن دوره محكوميتم، از آنجا كه هيچ كاري بلد نبودم، مشكلات مالي دوباره به سراغم آمد. بنابراين دوباره تصميم به سرقت گرفتم. اسلحه كلاشينكفي را از غرب كشور خريداري كرده و به كرج آمدم. در طول اين مدت نقشه سرقت يك بانك را در سر مي‌پروراندم اما چون يك همدست حرفه‌اي پيدا نكردم، تصميم به زورگيري گرفتم كه در جريان زورگيري خودرو، جوان مسافركش را به قتل رساندم. نمي‌ترسيدي دستگير شوي؟ بعد از اين جنايت، هر شب كابوس مي‌ديدم و از شدت عذاب وجدان ديوانه شده بودم اما هرگز به اين موضوع فكر نمي‌كردم كه دستگيرشوم، چون هيچ ردي از خودم برجا نگذاشته بودم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 272]
-
گوناگون
پربازدیدترینها