تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836791753
مقتضيات اسلامي سازي علوم انساني
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مقتضيات اسلامي سازي علوم انساني
خبرگزاري فارس: امروزه توجه به علوم انساني اهميتي دو چندان يافته است؛ چه آنكه براي تحقق اهداف و ارزش هاي اسلامي ضروري است كه با اتخاذ رويكردي دقيق و همه جانبه، تحولات مناسبي در علوم انساني موجود ساماندهي شود.
مقدمه
بحث پيرامون علوم انساني و تحول در اين علوم از جمله مباحث جدي در جامعه است. اين بحث پردامنه از همان سالهاي ابتدايي انقلاب اسلامي به عنوان مسئله اي اساسي مطرح گرديد. نكته مهم آنكه توجه به علوم انساني، همواره، از مطالبات جدي امام راحل (ره) و مقام معظم رهبري بوده است.
امروزه توجه به علوم انساني اهميتي دو چندان يافته است؛ چه آنكه براي تحقق اهداف و ارزش هاي اسلامي ضروري است كه با اتخاذ رويكردي دقيق و همه جانبه، تحولات مناسبي در علوم انساني موجود ساماندهي شود. تحول در علوم انساني و ايجاد علوم انساني يكي از اهداف انقلاب اسلامي است. هم اكنون براي دستيابي به اين هدف امكانات، زمينه ها و بسترهاي مناسبي فراهم آمده است كه بايد به شيوه اي شايسته در راستاي نيل به هدف گفته شده مورد استفاده قرار گيرد. در اين نوشتار به اين مهم خواهم پرداخت.
1. تمدن اسلامي و علوم انساني
از بيانات روشنگر امام راحل (ره) و مقام معظم رهبري درمي يابيم كه افق حركت انقلاب اسلامي، رسيدن به تمدن اسلامي است. هم از روي بايد گفت كه تشكيل حكومت در مرزهاي ملي، به نوعي مقدمه اي جهت برپايي تمدن اسلامي در عرصه بين المللي است. به تعبيري ديگر تشكيل حكومت اسلامي مقدمه رشد و تعالي تمدن اسلامي است.
تمدن اسلامي بر پايه رويكرد مذكور و متأثر از مباني و آموزه هاي اسلامي برپا خواهد شد. از اين جهت ضرورت دارد به علوم انساني، به عنوان مبنايي براي تمدن، توجه شود و علوم انساني بر مبناي ارزش هاي اسلامي استوار گردد. بايد توجه داشت كه تمدن اسلامي در جهان كنوني با تمدن هاي موجود دنياي امروز رقابتي جدي خواهد داشت. اين تمدن، با رعايت اقتضائات و شرايط زماني، كوشش خواهد نمود تا مناسبات ناعادلانه حاكم بر جهان را تغيير دهد و زندگي ايماني و اسلامي را به بشريت عرضه نمايد. به دليل وجود چنين ظرفيت تمدني در انقلاب اسلامي، از ابتداي شكل گيري نظام اسلامي، شاهد مخالفت هاي گوناگون و متعدد از سوي كشورهاي غربي با اين انقلاب بوده ايم.
مخالفان انقلاب اسلامي، با علم به امكان تحقق تمدن اسلامي در جهان كنوني، بر اين باور پاي استوار كرده اند كه تنها چالش و مانع جدي در مسير تحقق ارزش هاي برآمده از جوامع و علوم غربي، نظير ليبرال دموكراسي و جهاني سازي، تمدن اسلامي است. تمدني كه با تكوين و تداوم انقلاب اسلامي در حال شكل گيري و تكامل است. با توجه به هدف احياي تمدن اسلامي ضرورت دارد كه توجه ويژه اي به راهكارهاي تحقق آن مبذول گردد. با گذر زمان لوزم توجه بيشتر به مباني ساخت و احياي تمدن اسلامي بيش از پيش احساس مي شود و اين امر موجب بازنگري در طرح ها و ايده هاي پيشين گرديد است. ايده هايي كه از زمان پيروزي انقلاب اسلامي تا كنون در راستاي دستيابي به اين مهم مورد توجه بوده اند. در جريان بررسي چگونگي دستيابي به تمدن اسلامي توانا در جهان كنوني، لازم است ايده هاي قبلي مورد بازبيني و آسيب شناسي قرار گيرد. نقدي كه بر ايده ها و الگوهاي مورد استفاده وارد است از اين قرار است؛ اين الگوها بر علوم انساني غربي مبتني بوده است.
بنابراين اجراي چنين الگوهايي در جامعه اسلامي باعث ايجاد چالش هاي اجتماعي و فرهنگي بسياري شده است؛ چرا كه بسياري از اين الگوها با ارزش هاي اسلامي ناسازگار است. برنامه هاي توسعه مبتني بر اين مباني موجب تضعيف ارزش هاي اسلامي در جاعه خواهد شد.
نقد ديگري كه به الگوها و طرح هاي سابق وارد است، وابستگي تاريخ جامعه علمي كشور به دستاوردهاي علمي مغرب زمين است. البته بايد توجه داشت كه اين تعلق خاطر و وابستگي امروزه در حال از بين رفتن است. ضرورت دارد در راستاي مطالبات امام (ره) و مقام معظم رهبري، يعني خروج از علم غربي و فرآورده هاي تمدن غربي كه ناسازگار با مباني اسلامي هستند حركت كرد.
2. تزلزل علوم انساني در غرب
چالش ها و عدم موفقيت مدل هاي غربي در خود كشورهاي غربي يكي از اصلي ترين دلايل كاهش دلبستگي به تمدن غربي در جامعه نخبگان و روشنفكران ما است. علي رغم هيمنه، هياهو و ادعاهايي كه اين انديشه ها داشتند، اكنون در حل مشكلات و مصائب جامعه خود توانا نيستند. علاوه بر اين الگوها و انديشه هاي غربي در تداوم وضعيت خود و ارائه راهكارهاي علمي دچار چالشي اساسي هستند. در شرايط كنوني سرگشتگي علوم غربي از جمله ادله اي است كه زمينه مناسبي را جهت طرح علوم انساني اسلامي پديد مي آورد.
3. لزوم آسيب شناسي علوم انساني
در راستاي تبيين نقش علوم انساني در تمدن اسلامي نخبگان حوزه و دانشگاه بايد با بصيرت و هوشمندي به علوم انساني توجه نمايند تا نگاهي كارآمد و حساب شده شكل گيرد و به تبع آن، مشخص شود كه علوم انساني چه نقشي در تمدن اسلامي خواهد داشت.
يكي از نخستين گام ها در اين راستا، بررسي مشكلات و چالش هايي است كه در حال حاضر در جامعه علمي كشور به ويژه دانشگاه ها موج مي زنند. از اين رو، از طرفي دانشگاه ها بايد نگاه جدي به علوم اسلامي را سهل نگيرند و از طرف ديگر مديران و سياست گذاران كلان كشور بايد به گونه اي برنامه ريزي و بستر سازي نمايند كه مسئله اسلامي سازي علوم انساني با وجود فراهم بودن بستر به بيراهه كشيده نشود. در اين راستا، بايد نقشه جامع علوم انساني طراحي شود، چيستي ماهيت علوم اسلامي و بررسي ضرورت هاي ارائه علوم انساني مورد مطالعه و بربرسي بيشتري قرار گيرد.
4. فرامكاني بوده علوم انساني اسلامي
با توجه به مطالب گفته شده جهت شكل گيري امت واحده اسلامي، كه ضرورتي اساسي و حياتي است، بايد انديشه و تلاش جامعي صورت گيرد. براي دستيابي به اين مهم نخستين اقدام اساسي ارائه الگوي علوم انساني اسلامي است. عدم ارائه اين الگو خلائي است كه در جامعه امروز ما، جهان اسلام و حتي جامعه جهاني ديده مي شود.از جمله مواردي كه نياز به ارائه الگويي جديد از علوم انساني اسلامي را تداعي مي كند رخداد بيداري اسلامي در كشورهاي منطقه است.
پديده بيداري اسلامي خبر از آن مي دهد كه جوامع اسلامي از الگوهاي متداول غربي مأيوس و روي گردان شده اند و به دنبال يافتن الگوهاي نوين هستند. در واقع مي توان گفت تدوين الگوي علوم انساني اسلامي و در ادامه تمدن اسلامي مي تواند در تحقق ايده صدور انقلاب اسلامي مؤثر باشد.
ضرورت اين الگو با آگاهي از وضعيت خلاء انديشه در جهان امروز بيش از پيش احساس مي شود. بنابر شواهد موجود دنياي امروز از الگوها و سبك هاي زندگي منتج از انديشه هاي مدرنيته و پست مدرن خسته شده است. بنابراين ما بايد براي رفع اين خلاء جهاني و پاسخ به اصرار و نياز جهاني، انديشه اي نوين عرضه نماييم. شايان توجه است كه علوم انساني اسلامي علاوه بر رفع خلاءها و نيازهاي جامعه ايران و ممالك اسلامي، حتي مي تواند براي ممالك غير اسلامي نيز دستاوردهايي در خور توجه داشته باشد.
چنين ايده اي مي تواند منجر به تحقق جهاني شدن در مسيري متفاوت از جريان مسلط غربي انجام گيرد. جهاني شدن با الگوي علوم انساني اسلامي و تمدن اسلامي در مسيري توأم با ارزش ها و هنجارهاي اسلامي محقق خواهد شد.
5. چرايي و چيستي تحول در علوم انساني
پاسخ به چگونگي فرآينده تحول در علوم انساني اسلامي اهميت بسياري دارد. پاسخ به مسير تحقق اين فرايند امري ساده و سهل نيست. بنابراين بايد از ساده نگاشتن چيستي تحول در علوم انساني، كه امري تخصصي، دشوار و پيچيده است، دوري كرد. پاسخ به پرسش هايي از اين دست در سايه تلاش هاي بي وقفه و تحمل سختي هايي مستمر قابل تحقق است.
علاوه بر مصائب پيش روي در اين عرصه حجم بالاي فرايند علوم انساني غربي از جمله دلايل عدم رويكرد مناسب و مفيد جوامع نخبگان ما به تحول در حوزه علوم انساني است. وجود چنين پديده اي موجب شده است جامعه علمي كشور ما در عوض تحمل رنج ايجاد دانش جايگزين تمال به مصرف فرآورده هاي علمي غرب داشته باشد.
از جمله ضروري ترين مسائل مطرح در عرصه اسلامي سازي علوم انساني ارائه تعريف دقيق از علوم انساني است. علاوه بر ارائه اين تعريف جديد نظر در تقسيم بندي علوم به پايه، انساني و تجربي براي دستيابي به يك نظام علوم انساني امري لازم است.
پرسش از اين مهم به اين شكل قابل طرح است كه آيا در اصل اين تقسيم بندي درست بوده و مورد تأييد مباني اسلام است يا خير؟ حال اگر قائل به اين نظر باشيم كه اين شيوه طبقه بندي علوم نيازمند تغيير است، اين سؤال نيز مطرح مي شود كه تغيير مورد نظر چگونه صورت مي گيرد؟ در ادامه اين پرسش مطرح مي شود كه نقش علوم اسلامي در الگوي تقسيم بندي جايگزين چيست؟
در ادامه بحث از تقسيمات مطرح، تقسيمات علوم انساني به شاخه هاي متعدد نيز بايد بررسي شود. براي آغاز حركت در مسير اسلامي سازي علوم انساني همه بخش ها و شاخه هاي علوم انساني بايد با محوريت اسلامي تغيير كند. براي نمونه علم اقتصاد اسلامي بايد طوري طراحي و اجرا شد كه اقتصاد جامه را بر مبناي اسلام شكل دهد؛ علم جامعه شناسي بايد به گونه اي تكوين و تداوم يابد كه با مركزيت مفاهيم اسلامي شكل بگيرد تا در ادامه آن ساختار جامعه اسلامي شود.
مباني اسلامي علوم را مي توان در سه لايه طراحي كرد و به ساير ممالك اسلامي و غير اسلامي ارائه نمود. در ادامه مبحث سه لايه پيشنهادي مباني اسلامي علوم را شرح مي دهيم. لايه اول اين است كه وقتي ما اسلامي بودن علوم انساني را مطرح مي كنيم. بايد مشخص كنيم كه منظور و مقصود از اسلامي كردن اين علوم چيست؟ و در اين راستا، از طرفي مسئله جهت داري علوم نيازمند تبيين است و از طرف ديگر رابطه وحي- عقل و وحي- دين بايد مورد فكر و بررسي قرار گيرد. تحول علوم انساني با محوريت آموزه ها و ارزش هاي اسلامي نيازمند رفع ابهامات در حوزه علوم انساني مي باشد. براي نمونه درباره علوم انساني با رويكرد فقهي در ابتدا بايد فقه اجتماعي را استنباط و نسبت علوم انساني كاربردي و حوزه را تبيين نماييم.
دومين گام لزوم شكل گيري اطلاعات ديني است. به اين معنا كه تحول علوم انساني مبتي بر تداركات فقه حكومتي، اجتماعي و معيشتي و ... است. چون ما همانطوري كه حضرت امام (ره) نيز بارها تأكيد فرمودند قائل به دين حداكثري هستيم. به عبارت ديگر، دين بايد به صورت حداكثري در همه زواياي زندگي ما نقش مؤثري داشته باشد. مطابق اين انديشه ما با فقه فردي و عبادي محض نمي توانيم مدل اسلامي را براي فرد و جامعه ارائه دهيم. چرا كه با چنين نگرشي دايره فقه را مضيق كرده ايم در معناي درست بايد خاطر نشان نمود كه بدون توجه به فقه اجتماعي و نيازهاي معاصر نمي توان تمدن اسلامي را تكوين و تدام بخشيد.
اما با ارائه تعريف موسع از فقه و قايل شدن نفش فردي و اجتماعي براي آن لزوماً مدل ها هم بر طبق همين نگرش موسع به فقه طراحي و اجرا خواهند شد. بر اين اساس رويكرد اسلامي به علوم انساني مي تواند راهنماي شخص در عرصه زندگي فردي و اجتماعي او باشد و در نهايت، هدف و غايت فرد را در زندگي وي مشخص نمايد و مسير الهي گونه را براي آدمي ترسيم نمايد. چنين رويكرد مخالف نگرش غرب به علوم انساني است. زيرا رويكرد غربي تعريفي ناقص و محدود از انسان ارائه مي نمايد. اين رويكرد آدمي را صرفاً مقيد به اموري دنيوي و مادي دانسته و علوم را نيز در طي همان قيود، مفاهيم و تعاريف ساماندهي مي كند.
در جامعه، فقه حكومتي در توليد علوم ديني از جايگاه والايي برخوردار است. با نقش آفريني فقه در حوزه هاي سياست، اقتصاد، فرهنگ و ... مي توان الگويي مناسب و كارآمد ارائه نمود. علاوه بر اين فقه اجتماعي نيز مي تواند اسلامي سازي علوم انساني را تسهيل سازد. در واقع فقه اجتاعي منجر به ظهور لايه دوم علوم مي شود.
دستيابي به الگوي پيشرفت لايه سوم علوم است. در اينجا، اهميت آزمون علوم انساني مطرح مي شود. پرستش بدين شكل است كه كارشناسان و مديران بخش هاي مختلف جامعه با ابتناء بر كدام الگوها و مدل ها تصميم مي گيرند. به عبارت ديگر، اين سؤال مطرح مي شود كه الگوي پيشرفت و مدل توسعه كاركنان و مسئولين نظام در زمينه هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و ... چيست؟ و منشاء اين الگوهاي و مدل ها چيست؟
يكي از خصوصيات بازر علوم انساني اسلامي كاربردي بودن آن و نقش اين علوم در رشد و پيشرفت بشر و جامعه است. علوم انساني اسلامي صرفاً ذهني نيست بلكه بر اساس الگوي هاي طراحي شده علوم انساني بايد منجر به پيشرفت در جهان خارج از ذهن شود. چنين نگرشي باعث مي شود كه علوم انساني با محوريت و مركزيت اسلام توسعه يابد. مطابق اين مسئله الگوهاي پيشرفت اسلامي از علوم انساني اسلامي تغذيه مي كند. زيرا مباني علوم انساني اسلامي ارزش ها و آموزه هاي روشنگر اسلامي است.
6. تبيين كيفيت علوم انساني
تعريف كيفيت علوم انساني نيز از موراد اساسي در ايجاد علوم انساني اسلامي است. پرداختن به كيفيت علوم انساني از آن روي داراي اهميت است كه نظريه هاي پايه اي مشترك براي تحول در اين علوم ارائه شود. اهميت ارائه تعريف كيفيت علوم انساني به شكل دو چندان احساس مي شود زيرا در حوزه علوم انساني شاهد ظهور ديدگاه هاي مختلف و متنوع هستيم.
در رابطه با علوم انساني دو نگرش قابل طرح است نخست رويكرد اسلامي سازي علوم انساني و دوم بومي سازي علوم انساني؛رويكرد نخست معتقد است كه علوم انساني اسلامي همان علوم انساني غربي است كه مورد تهذيب و بازنگري قرار گرفته است. اما دسته دوم مي گويند كه علوم بايد به شيوه اي متفاوت مورد بازنگري قرار گيرد به عبارت ديگر علوم بايد بومي شوند. در اين خصوص، نظريه شهيد صدر، كه قائل به بومي كردن علوم است، قابل توجه است.
علاوه بر دو دسته فوق الذكر، گروه ديگري نيز وجود دارند كه قائل به مضاف شدن فلسفه هستند. به عبارت ديگر، اگر ما در صدد تكوين و ترويج علوم انساني اسلامي هستيم بايد فلسفه مضاف را بر اساس نظريه هاي صدرايي مانند سياست متعاليه مطرح كنيم. در اين ميان، فرهنگستان علوم اسلامي بر اين عقيده است كه براي دستيابي به علوم انساني اسلامي بايد داراي فلسفه خاص با محوريت ارزش ها و آموزه هاي اسلامي باشيم و به منطق ها و روش هاي مثمر ثمر دست يابيم.
مطابق اين ديدگاه زير ساخت فلسفي منجر به توليد علم مي شود. به عبارت ديگر اگر ما منطق توليد علم نداشته باشيم در حوزه توليد علم دچار مشكل مي شويم و اين منطق توليد محتاج زير ساخت فلسفي است كه در نهايت، منجر به روش توليد خواهد شد. همان طور كه در حوزه فقه حكومتي نيز نيازمند روش و منطق خاص آن هستيم. براي استنباط فقه حكومتي ما بايد داراي منطق استنباط فقه حكومتي باشيم.
براي تحقق اين امر در گام نخست بايد منطق ها و روش ها معين شوند تا از اين طريق، تفاهم بين نخبگان به دست آيد؛ چرا كه وجود منطق واحد از بروز تشتت آرا جلوگيري مي كند، خود عاملي مهم در پيشرفت اسلامي سازي علوم انساني است. بنابر اين نخست بايد به صورت روش مند و هدف مند حركت كرده و سپس به الگوسازي پرداخت و در نهايت، به تحقق آن همت گماشت. اين مسئله از اهميت زيادي برخوردار است و به همين جهت، فرهنگستان علوم اسلامي با عزم راسخ در راستاي تحقق آن است.
در بحث كيفيت شكل گيري علوم انساني ما با نظرات مختلفي روبرو هستيم. اما آنچه اهميتي مضاعف دارد اين است كه نظريه پايه را در ايجاد تحول در حوزه علوم انساني و ايجاد تمدن اسلامي با اتفاق نظر و نگرشي واحد تعيين نماييم.
آنچنان كه پيشتر آمدف براي تحقق علوم انساني اسلامي و در ادامه تمدن اسلامي در درجه نخست بايد تعريف درست و جامع از علوم انساني ارائه نماييم. ادامه فرآيند اسلامي كردن علوم انساني مستلزم آن است كه امعه دانشگاهي و نخبگان علمي كشور نسبت به اهميت و ضرورت علوم انساني آگاهي و شرافت داشته باشند. با وجود اين مقدمات است كه مي توانيم اقدام به ترسيم نقشه جامعه و مانع توسعه كه بيانگر ايده تمدن اسلامي است، نماييم.
7. لزوم تخصص گرايي
نگاه تخصصي به علوم انساني از ضرورياتي است كه در جامعه ما مغفول مانده است. داشتن نگرش تخصصي به علوم انساني در كنار تعهد و اعتقاد به ارزش هاي اسلامي مي تواند راه را براي دستيابي به اهداف طراحي يك نقشه جامع و اسلامي سازي علوم انساني هموار نمايد.
مطابق مباحث متن حاضر در جهت تحقق اسلامي سازي علوم انساني، نخست بايد ماهيت علوم انساني را تعريف نماييم. پس از آن، به طور كامل و روشن، به ضرورت اسلامي سازي علوم انساني بپردازيم. چنين اهتمامي به ما در مسير طراحي نقشه و طرح جامع علمي كشور كمك خواهد كرد. طرحي كه بر مبناي آن زمينه لازم براي ارائه الگوي، علاوه بر برخورداري از طراحي خردمندانه، داراي متغيرهاي بيروني و دروني نيز خواهد بود. چنين الگويي در شرايط گوناگون دچار ايستايي، ركود و ناكارآمدي نخواهد شد. به ديگر سخن، الگوي تحول در علوم انساني در درجه اول بايد طراح متغيرهاي اين فرآيند باشد و علاوه بر اين، وزن هر متغير و ميزان تأثير آن را نيز معين نموده باشد. براي مثال، براي تحول در علوم انساني بايد تحولي در سازمان ها و مراكز مرتبط با علوم انساني مانند دانشگاه ها و ديگر مراكز علمي و پژوهشي رخ دهد.
فرآيند پيش روي تحول علوم انساني فرايندي پيچيده است. فرايندي كه داراي وجوه متعددي است. چنين فرايندي ممكن است در جريان تحقق خود دچار آزمون و خطا شود؛ پر واضح است كه نتايج حاصله براي ادامه مسير مفيد خواهد بود.
همچنان كه آمد؛ بايد در نهايت، ساختار زيربنايي مشتركي را در حوزه علوم انساني تعريف و عملي نبود، لازمه به ذكر ات كه تحول علم روندي پيچيده و زمانبر است. روندي كه قطعاً با تغيير سرفصل هاي علوم انساني ايجاد نمي شود. در واقع اين ترميم، در كوتاه مدت و براي دوره گذار، مفيد است. در توضيح اين مطلب بايد افزود تحول به معناي تغيير و تعويض سرفصل هاي علوم انساني نيست و فراتر از تلاش هايي از اين دست، به كوششي پژوهشي نيز نياز دارد.
ترسيم يك نقشه جامع و مانع نيازمند مديريت جدي و اساسي از سوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي است. خوشبختانه جامعه علمي ما از نيروي انساني توانا و انديشمند تشكيل يافته است. هرچند معضلات موجود نيز نيازمند توجه و بررسي هاي جدي و جانمايه دار است. از جمله اين موارد مي توان به كافي نبود مديريت توانا و متخصص در برخي از عرصه هاي تخصصي حوزه مديريت پژوهش (به رغم وجود نيازهاي متخصص و پژوهشگران فراوان) اشاره نمود. نبود انسجام در پژوهش هاي موجود، كارآمد نبود تحقيقات و فقدان پژوهش هاي گروهي نيز از جمله معضلات ديگر است كه در مطالعات و پروژه هاي علمي مراكز تحقيقاتي ديده مي شود. چنين رويه هايي در حالي تحقق يافته است كه در دنياي معاصر مديريت به شيوه شبكه اي اعمال مي شود.
وجود پژوهش هاي گروهي و مديريت شبكه اي، با توجه علوم شبكه اي، اين فرصت را به ما خواهد بخشيد كه طي مطالعات علمي در كشورمان از دستاوردهاي محققان و انديشمندان جوامع ديگر نيز بهره مند گرديم.
با بررسي روند توسعه علم در جوامع غربي هيچ گونه ترديدي باقي نمي ماند كه غربيان، علاوه بر بومي سازي علم، از تلاش ها و دستاوردهاي ساير محققان به ويژه انديشمندان اسلامي هم استفاده كرده اند. به طوري كه مي توان گفت بسياري از دستاوردهاي علمي غرب مرهون زحمات و تلاش هاي بي وقفه انديشمندان غيرغربي است.
براي مثال، در محافل و مراكز علمي و پژوهشي كشورهاي غربي، نويسنده هاي مقالات بسياري (از جمله مقالات مندرج در مجلات فهرست شده در آي. اس. اي (I.S.I)) محققان و پژوهشگران ساير كشورها (كشورهاي غيرغربي) هستند. اين واقعيت نشان مي دهد كه نظرات انديشمندان همه كشورها در فرايند توسعه علم به شكلي مداوم مؤثر واقع شده است.
نكته مهمي كه نبايد بي توجه از كنار آن عبور كرد آنكه ايجاد الگوها و مدل هاي تحول در علوم انساني، و توسعه تمدن اسلامي متعاقب آن، در گرو انجام گروهي از سنجش ها و ارزيابي هاست كه با معيارها و ارزش هاي اسلامي مطابقت داشته باشد.
خاتمه
تحقق آرماني نام تمدن اسلامي مبتني بر رفع چالش ها و دغدغه هايي است كه بخشي از آن در اين نوشتار، مورد بررسي و تحليل قرار گرفت و راهكارهاي مقتضي نيز ارائه شد.نتيجه نهايي نوشتار پيش روي آن است كه در درجه اول بايد علوم انساني را به طور دقيق و روشن تعريف كرد و گستره آن را مشخص نمود و سپس، با رسيدن به اجماع و پس ارائه نظرات واحد، مديريتي قوي ايجاد نمود.مديريتي كه منبعث از نقشه جامع علمي كشور است و مبتني بر الگوهاي پيشرفت اسلامي مي انديشد.ايجاد چنين مديريتي، در نهايت، به سر بركشيدن تمدن اسلامي مددي شايان توجه خواهد رساند.
حجت الاسلام و المسلمين مصطفي جمالي
منبع : فرهنگستان علوم اسلامي
انتهاي متن/
سه|ا|شنبه|ا|12|ا|ارديبهشت|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 288]
-
گوناگون
پربازدیدترینها