واضح آرشیو وب فارسی:ايران: حواسمان باشد به تكرار نيفتيم
اگر سري به بازار نشر كشورمان بزنيد، با قشري از مخاطبان روبهرو خواهيد شد كه بيشتر از نوشتههاي داخلي، به سراغ آثار ترجمه شده از نويسندگان خارجي ميروند. نويسندگاني كه به محض انتشار ترجمهاي جديد از آنها، قشر كتابخوان به سرعت روانه بازار شده و آن را خريداري ميكنند. البته بخشي از آن به ميزان شهرت اين افراد باز ميگردد و بخشي ديگر به اين مسئله كه مترجم هنگام انتخاب آثار مورد نظر خود به سراغ كتابهايي ميرود كه جوايز مختلفي را ازآن خود كرده اند.
طبيعي است كتابي كه در جشنوارههاي مختلف بينالمللي جوايزي همچون جايزه پوليتزر را ازآن خود كرده است از سطح كيفي بسيار خوبي برخوردار باشد. درچنين شرايطي مخاطب با اشتياق به سوي تهيه كتاب ميشتابد و بياغراق ميتوان گفت كه وي بعد از مطالعه چنين كتابي پشيمان نخواهد شد. با تمام اين تفاسير نويسندههاي ما نبايد دست روي دست گذاشته واجازه بدهند كه آثار ترجمه موجب بيتوجهي به نوشتههاي آنان شود. نويسندگان و بويژه جواناني كه تازه پاي در عرصه قلم گذاشتهاند ميتوانند در قدم اول با شناخت مخاطبان خود دست به انتخاب موضوعي خواندني بزنند. انتخاب موضوع يكي از مهمترين دلايل در جذب مخاطبان به سوي كتاب و كتاب خواني است.
مخاطبي كه اهل كتاب خواندن است، مخاطبي هوشمند است كه درصورت احترام به سليقه او ميتوان انتظار حمايت و استقبال وي را داشت. در بسياري از كشورهاي جهان براي سنجش سليقه مخاطبان در حيطههاي مختلف علمي، فرهنگي، اقتصادي و... سازمان و نهادهايي در نظر گرفته شدهاند كه ميتوان براي تحقيق به آنها مراجعه كرد. اين هم اقدام مؤثري در جهت سنجش سليقه مخاطبان خواهد بود؛ منتهي با اين تفاوت كه ما ايرانيان در نظرسنجيها معمولاً چندان واقعيتها را بيان نميكنيم. به عنوان مثال بسياري از اوقات اگر به نظرسنجي در خصوص ميزان رضايت مردم از مجموعه تلويزيوني خاصي كه از ضعفهاي بسياري برخوردار است و مخاطب چنداني هم ندارد دست بزنيم با نظرهاي ضد و نقيض بسياري روبهرو ميشويم؛ نظرهايي كه درست برخلاف نظر واقعي آنها در خصوص مجموعه ياد شده هستند. درچنين شرايطي استفاده از نظرسنجي چندان مؤثر نخواهد بود؛ هرچند افرادي كه دراين زمينه فعاليت ميكنند ميتوانند براي حل مشكلات آن دست به برنامهريزيهايي بزنند كه در دراز مدت جوابگو خواهد بود.
برخلاف بسياري از مشاغل، نوشتن، هنري كاملاً انفرادي است. هنري كه نويسنده در تنهايي خود قلم در دست گرفته و به خلق اثر ميپردازد. با اين وجود برگزاري و افزايش جلسات نقد و بررسي كتاب به اهل قلم كمكهاي بسياري خواهد كرد چراكه دراين صورت پي به نقاط ضعف خود برده و درجهت افزايش كيفيت نوشتههاي خود ميكوشند. يكي از راهكارهاي ديگري كه به عقيده من منجر به توجه هرچه بيشتر قشر كتابخوان به كتابهاي تأليف داخل ميشود؛ معرفي تازههاي كتاب از طريق رسانههاي جمعي است. اقدامي كه آن طور كه بايد و شايد به آن توجه نميشود. متأسفانه منتقدان ما در عرصه كتاب بسيار كم كار شدهاند. اگر اين افراد به طور جدي به مسئله كتابخواني و نقد آثار موجود بپردازند، مخاطبان متوجه خواهند شد كه كدام اثر از كيفيت و محتواي لازم براي مطالعه برخوردار است. و سخن من در آخر با نويسندگان جوان اين است كه از تكرار و كليشه بپرهيزيد تا نتيجه كار شما براي مخاطب جالب توجه شود. اثري كه بر پايه تحقيق و خلاقيت نوشته شود، مخاطبان خود را به هر طريقي كه باشد، مييابد.
سنگلج را فراموش نكنيم
حالا رفته رفته يك سال از آن حرفها ميگذرد؛ 360 و اندي روز پيش! مدير وقت تماشاخانه سنگلج با شور و شوق خاصي سخن ميگفت؛ از برخي مدارك و اسنادي كه مربوط به سال 1354 بودند و در آن بخشي از ساختمان بغل دستي تالار سنگلج طبق آن اسناد خريداري شده بود. به ظاهر دوره مديريت علي نصيريان در آن تالار بود و عزتالله انتظامي هم كه به صندلي بغل دستي اتابك نادري آرام تكيه داده بود، گويي دستي در انبوه موهايش ميچرخاند و با يادآوري خاطرات آن دوران، حرفهاي رئيس سابق سنگلج را تأييد ميكرد. روز خوبي بود؛ آن روز ارديبهشتي 90 اما بحثهايي شد، از قول و قرارهايي سخن به ميان آمد كه حالا اگر به آن فكر نكنيم، 360 و اندي روز ديگر هم ميگذرد و كسي يادش نميماند؛ عزتالله انتظامي گفت: شهرداري قول داده است طرح توسعه تماشاخانه سنگلج را در برنامههاي خود قرار دهد. اتابك نادري قول داد كه اگر ساختمان بغل دستي به سنگلج واگذار شود، موزه تئاتر تهران را در آن بنا ميكنيم. طبقه دوم آن براي 4 پلاتو، طبقه اول مختص يك سالن 100 نفره و حياط آن براي اجراي تعزيه و نمايشهاي ملي مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد! با اين حال ساختمان مجاور تماشاخانه سنگلج به اداره حقوقي شهرداري اختصاص دارد اما شواهد نشان ميدهد كه بخشي از اين ساختمان در اسناد متعلق به سنگلج است. سنگلج، امسال به تولد 47 سالگي خود ميرسد. بسياري از هنرمندان شهير معاصر محصول همين تماشاخانه بودهاند. انتظاميها، نصيريانها، اسدزادهها، رضا ژيانها، مشايخيها، رشيديها، كشاورزها، جميله شيخيها، جعفر واليها، كرمرضاييها، فنيزادهها، پورصميميها، داورفرها، ارجمندها، جمشيد لايقها، هما روستاها، سمندريانها، پورحسينيها، شكيباييها، آقالوها، رادها، عبديها و... دهها اسم سرشناس ديگر كه شايد در حافظه اين قلم نيست. همگي اين هنرمندان خاستگاهي جز تماشاخانه سنگلج نداشتهاند و با اين تماشاخانه به جامعه معرفي شدهاند. هنرمنداني كه بعدها در سينما و تلويزيون منبع توليد هزاران فيلم و سريال براي ميليونها ميليون ايراني بودهاند، اوقات فراغت آنها را پر كردهاند و در بستر فرهنگسازي عمومي نقش كليدي داشتهاند. تماشاخانه سنگلج هم اكنون يك دوره حساس از عمر خود را ميگذراند. اين تماشاخانه به توسعه نياز دارد و ضرورت توسعه آن در برخي از نمايشهاي پراستقبال حس شده است. بنابر آخرين روايت، قول و قراري مبني بر الحاق ساختمان بغل دستي سنگلج به اين تماشاخانه قديمي در سال نو به وجود آمد. اما ظاهر سنگلج عيدي نداشت و اين امر ميسر نشد. به نظر ميرسد كه اگر امسال بحث توسعه سنگلج به وجود نيايد، واكنش بالاي هنرمندان را در پي خواهد داشت. پاي بازتاب اين امر اگرچه تاكنون به مطبوعات باز نشده است، اما عدم توسعه سنگلج سالي پرطنين را در واكنشها و نقدهاي رسانهاي و مطبوعاتي به خود خواهد ديد.
دوشنبه|ا|11|ا|ارديبهشت|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]