واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: تأثير آثار انديشمندان مسلمان بر فلسفه قرون وسطي
نسترن علوي زادگان
كتب و رساله هاي فيلسوفان و انديشمندان جهان اسلام، اولين عامل رشد تفكرات علمي و فلسفي اروپا در قرون وسطي مي باشد. بعد از جنگهاي صليبي و افزايش ارتباط اروپاييان با رشد علمي و فلسفي مسلمانان، زمينه هاي
بسط و توسعه انديشه فلسفي در اروپا فراهم گشت. اين در حالي بود كه در قرون وسطي شعله هاي علم آموزي و تفكر علمي در اروپاي غربي تقريباً خاموش شده بود و فقط در سرزمين هاي شرق امپراتوري روم، به دليل تأثير آموزه ها و تفكرات علمي و فلسفي انديشمندان جهان اسلام، توجه به علوم و دانش اهميت يافت.
دوران تاريكي و بي سوادي قرون وسطي، برهه و بخش وسيعي از تاريخ اروپا را اختصاص داده بود و در تمام اين مدت، فقر و ناداني بر جوامع و مردم اروپايي حاكم بود. مورخان زمان شروع قرون وسطي را قرن پنجم ميلادي و همزمان با سقوط امپراتوري روم غربي دانسته اند، در اواخر دوران قرون وسطي سيستم فئودالي، سيستم مسلط اروپاي غربي بود و زبان لاتين، تنها زبان علمي كتب و آثار ترجمه شده يا نگارش يافته توسط راهبان يا طلبه هاي
مسيحي بود. در اين دوران، به دليل آنكه آثار و انديشه هاي يونان باستان و روم توسط كليسا نابود شده بود، بي سوادي و فقر در سراسر اروپا حاكم گشت، ناداني در سراسر اروپا چنان غلبه داشت كه شارل كبير امپراتور شارلماني كه تقريباً بر تمامي اروپا تسلط داشت، زماني كه تصميم گرفت در سن كهولت، خواندن و نوشتن را بياموزد، با زحمت توانست از گوشه و كنار اروپا، چند نفر را پيدا نمايد.
با وجود افول علم و دانش در اروپا، سرزمين هاي اسلامي شاهد ظهور انديشه هاي علمي و رشد تمدن و فرهنگ در عرصه هاي مختلف دانش بود. برايان مگي نظريه پرداز معروف، در اين باره مي نويسد: «در ايامي كه اروپا اين قرون تاريك را از سر مي گذراند، تمدن هاي بسيار پيشرفته اي در بخش هاي ديگر جهان در حال باليدن بود. اين عصر زرين اسلام بود كه بر بخش خاوري امپراتوري پيشين اسكندر كبير و از آنجا در سرتاسر شمال آفريقا تا اسپانيا فرمان مي راند، بيشتر آثار ارسطو در اروپا از بين رفت، اما در جهان اسلام باقي ماند.»
در دوران حكومت عباسيان، زمينه هاي بسط و رشد علمي و فلسفي به اوج خود رسيد، سرزمين اسلام، بستر مناسبي را براي تربيت دانشمندان و عالمان بزرگ فراهم مي ساخت، در اين منطقه انديشه هاي علمي و تفكرات فلسفي روز به روز رشد مي يافت و ترجمه آثار و كتب از زبان هاي مختلف باعث تكامل انديشه علمي مسلمانان گشته بود، بخصوص اينكه
حمايت خلفاي عباسي از دانشمندان و فيلسوفان و فراهم سازي زمينه مطالعاتي و كتابخانه اي براي آنان، باعث افزايش تعداد انديشه ورزان مسلمان شده بود. ترجمه آثار علمي و فلسفي از زبان هاي مختلف چون يوناني، ايراني، هندي به زبان عربي و تعقل و تأمل در محتواي اين علوم زمينه را براي ايجاد نهضت علمي اسلامي فراهم ساخت.
با فراهم شدن زمينه هاي فكري و مطالعاتي در جهان اسلام، مسلمانان به تحقيق و معرفت اندوزي مشغول شدند و تاليفات و رساله هاي ناب و كاملي را در ابعاد مختلف علمي به يادگار گذاشتند، كندي نخستين فيلسوف مسلمان، با ترجمه و تحليل فلسفه يونان و مطالعه تعاليم اسلامي، فلسفهاي نوين را بنيان نهاد. رشد علمي و فلسفي باعث شد اختراعات و اكتشافات نيز به اوج خود رسيد و در رشته هاي مختلف علوم چون رياضيات، طب، نجوم،شيمي و جغرافيا موفقيت هاي چشمگيري حاصل گشت.
اين در حالي بود كه در اروپا بساط علم آموزي و تحقيق برچيده شده بود و سرزمين هاي غربي در تاريكي، بي سوادي و بيماري به سر مي بردند. لذا جهان اسلام و انديشه هاي علمي رايج در آن، الگويي براي آغاز رشد اروپا گشت. اروپاييان از طريق ارتباط با كشورهاي اسلامي و فيلسوفان مسلمان، ترجمه و يادگيري فلسفه و علوم از كتب و آثار فلسفه اسلامي را آغاز كردند. از قرن يازدهم ميلادي به بعد ترجمه كتب از زبان عربي به زبان لاتين آغاز شد و اين ترجمه ها مقدمه اي براي رشد تحقيقات علمي و فلسفي گشت.
ژربر فرانسوي با مسافرت به كشورهاي عربي و تحصيل علم و يادگيري رياضيات، هيئت و نجوم به كشور خود بازگشت و علم و دانش آموخته خود را انتشار داد، ازآن پس ارتباط و مسافرت افراد و علاقه مندان به علم به سرزمين هاي اسلامي آغاز شد و در مدت كوتاهي بسياري از كتب و رساله هاي عربي به زبان هاي لاتين ترجمه شد.
در واقع از قرن يازدهم به بعد، جنگ هاي صليبي راه شرق را به روي اروپاييان گشود و جنگاوران مسيحي كه از غارت سرزمين هاي اسلامي به اروپا بازگشتند، علاوه بر انواع كالاهاي تجملي، فلسفه و فرهنگ اسلامي را نيز به همراه خود آوردند و واقعيت علمي و فكري اسلام را با جهان غرب آشنا ساختند. جرج سارتون نويسنده تاريخ علوم در اين باب مي نويسد: «وقتي اروپا از ناداني قرون وسطايي رهايي يافت و عقلش چندان پخته شد كه نياز به تعمق علمي را درك كند و پس از چندي در پي تجديد رابطه خود با انديشه باستان برآمد، نه به منابع يوناني، بلكه به منابع عربي روي آورد.»
در قرن سيزدهم، كتاب هاي ترجمه شده مسلمانان بويژه ابن سينا و
ابنرشد به زبان لاتين در ميان اروپاييان گسترش يافت. در واقع شناخت انديشه هاي ارسطو از طريق كتب حكماي اسلامي صورت گرفت، چرا كه اكثر آثار ارسطو در اروپا توسط كليسا نابود شده بود. ترجمه هاي عربي و عبري آثار ارسطو به جهان مسيحيت تكاني داد و كار بحث و مناقشه را رونقي دوباره بخشيد. تأليفات آلبرت كبير فيلسوف معروف قرون ميانه اروپا، مبتني بر رساله هاي زكرياي رازي، ابن سينا و ابن رشد بود و با استفاده از انديشه و نظرات فيلسوفان مسلمان پايه گذاري شد. آلبرتوس استاد بزرگ توماس آكوئيناس فيلسوف و انديشمند معروف اروپا، از فلسفه هاي يوناني و رومي و اسلامي دانشي بي مانند داشت و با استفاده از نظريات و كتب ابن سينا همه نوشته هاي ارسطو را تفسير كرده بود. بيشتر آثار آكوئيناس به صورت يك رشته ايرادها و پاسخ هاي آنها نوشته شده كه شيوه معمول برخي از حكماي اسلامي نيز بوده است. در قرن سيزدهم ميلادي،
ابن سينا به عنوان فيلسوفي با گرايش هاي نوافلاطوني مورد توجه بود و آثار و رساله هاي او در بين علاقه مندان به علم، رواج داشت.
دوشنبه|ا|4|ا|ارديبهشت|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]