واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بررسي تحركات انتخاباتي اصلاحطلبان؛اصلاحطلبان براي خروج از بنبست چه راهبردي اتخاذ خواهند كرد؟
خبرگزاري فارس: اصلاحطلبان براي خروج از وضعيت بحراني كنوني كه ناشي از شكاف ساختاري از يكسو و شكستهاي پيدرپي راهبردي از سوي ديگراست، در هفتههاي اخير دست به تحركاتي زدهاند.
به گزارش گروه فضاي مجازي خبرگزاري فارس به نقل از برهان، در شرايط كنوني تحليل مواضع و رويكرد حاكم در جريان اصلاحات، نيازمند تدقيق در شرايط ويژهي داخلي اين جريان و چالشانگيز شدن تعامل طيفهاي مختلف اصلاحطلبان است. اين چالش ناشي از دو گزينهي پيش روي عناصر سطوح بالاي اصلاحات است.
از يك سو رهبران جريان بايد بكوشند با بحران و شكاف رو به تزايد مقابله نمايند و از سوي ديگر دنبال تدوين راهبردها براي حفظ و احياي موقعيت خود در فضاي سياسي كشور باشند. پيش از پرداختن به دو مقولهي ياد شده لازم است اشاره گردد؛ در اين جا منظور از اصلاحات، جريان اصلاحات به معناي اعم و جريان فتنه است كه به زعم نگارنده بين دو جريان اصلاحات و جريان سبز، تفاوت ماهوي وجود ندارد و آنچه كه در حوزهي عملكرد طيفهاي مختلف اين جريان بروز ميكند بيشتر نمايانگر يك تقسيم دروني مبتني بر نگرشهاي كاركردي است.
بر همين اساس ميتوان جريان اصلاحات را در شرايط كنوني ميان دو گروه ميانهرو و افراطي و يا برنامهريز و عملياتي تقسيم نمود.
جريان برنامهريز به صورت راهبردي در انديشهي حفظ جايگاه اصلاحطلبان در بدنهي مديريتي و سياسي كشور و پيگيري اهداف بلند مدت است. در صورتي كه طيف عملياتي موظف است توان و ظرفيت اصلاحات را در جهت ايجاد شرايط مطلوب با بهرهگيري از ابزارهاي به نسبت سخت و فوري به محك بگذارد. البته يك گروه حاشيهاي نيز در جريان اصلاحات وجود دارد كه چندان با قاعدهي اصلاحطلبي اين جريان همگون عمل نميكند. گر چه چندان هم دور از انتظار نيست كه وجود چنين گروهي در بدنهي عملياتي بيشتر انرژي اين جريان را به تحليل ميبرد.
بحران و شكاف در جمع اصلاحطلبان
همانطور كه در سطور قبل ذكر شد، جريان اصلاحات در حال حاضر با بحراني مواجه است كه از يك طرف ناشي از شكاف ساختاري اصلاحطلبان است و از سوي ديگر از شكستهاي پيدرپي راهبردهاي جريان نشأت ميگيرد:
1. بخش بزرگي از عناصر تأثيرگزار اصلاحات، خارج نشين شدهاند و در حقيقت خارجنشيني را به مبارزه در داخل و پرداخت هزينههاي لازم آن ترجيح دادهاند. به طور طبيعي اين طيف تحت تأثير فضاي انتزاعي ناشي از ارتباط مجازي با داخل، خواهان تشديد اقدامهاي عملياتي هستند. اين انتظار اما از جانب رهبران اصلاحات به سهولت قابل پاسخگويي نيست. انتظار ياد شده فشارهاي خردكنندهاي را به اصلاحطلبان وارد ميآورد.
به عنوان نمونه در جريان حضور «محمد خاتمي» در انتخابات، تحليلها و واكنشهاي متفاوت و متضادي از سوي اصلاحطلبان ارايه گرديد. يكي از سايتهاي سبز در اين زمينه مينويسد: «رفتارهايي از قبيل آنچه خاتمي در روز انتخابات از خود بروز داد، در نهايت حاكميت را به اين جمعبندي خواهد رساند كه در نهايت جامعه و معترضان به وضع موجود، خود را با شرايط ديكته شده از سوي حاكمان وفق خواهند داد و اساساً در اين بازي معترضان خود را با هر شرايطي تطبيق خواهند داد! در اين صورتبندي اساساً چه نيازي به فراموش كردن گذشته و امتيازدهي به طرف مقابل از سوي حاكميت خواهد بود؟ با وجود چنين معترضان به اصطلاح نجيب و سازگاري هيچگاه حاكميت ضرورت تجديد نظر در رفتارهاي گذشتهي خود و تصحيح آنها را احساس نخواهد كرد تا چه رسد به فراموش كردن و چشم پوشي از آن!»[1]
«عبداله نوري» نيز در همين زمينه به شدت از خاتمي انتقاد كرد و گفته است: «برداشت من هم در مذاكره با آقاي خاتمي اين بود كه ايشان بدون محقق شدن شرايطي كه اعلام كرده بود در انتخابات شركت نخواهد كرد. به هر حال اگر ايشان از ابتدا بناي شركت شخصي ميداشت، بهتر بود از قبل در بيانات خود شرايط شخصي خويش را از بحث جمعي جدا ميكرد تا سوء تفاهمي به وجود نيايد و يا اصولاً آن شرايط را بيان نميكرد.... آنچه براي توجيه رأي دادن بيان شده، چنانچه درست باشد در ارتباط با تمامي افراد صادق است و اين توجيهات در روز رأي گيري به يك باره ظاهر نشده است و از قبل هم ميشد با همين توجيهات به گونهي ديگري رفتار نمود.»[2]
در حالي كه همين اتفاق با استقبال اعضاي ارشد شوراي راهبردي اصلاحطلبان مواجه شده است.
2. بخش ديگري از بحران جريان اصلاحات ناشي از شكست مداوم راهبردهاي رهبران آن است. نمونهي آن شرط و شروط انتخاباتي بود كه از يك سال پيش مداوم تكرار شد و در نهايت نه تنها بخش قابل توجهي از اصلاحطلبان در انتخابات شركت كردند، حتي مبدع اين شروط خود به شروط پاي بند نماند. اين عمل مؤيد شكست اصليترين راهبرد اصلاحطلبان در بعد از سال 88 بود. اين امر به تشديد هر چه بيشتر ترديد و دو دلي در ميان رهبران منجر شده است.
ترديدهايي كه در جلسات دروني اصلاحات خود را به نمايش گذاشته است و باعث گرديده با تدارك و برگزاري جلسات متعدد، تلاش نمايند استراتژي آينده را حول محور حضور جدّي در انتخابات رياست جمهوري يازدهم تنظيم كنند. به همين منظور گر چه بخشي از اصلاحطلبان از اقدامهاي يك جانبهي خاتمي به شدت انتقاد ميكنند؛ اما وي با ترديد در صحت اقدامهاي گذشته، با تأكيد بر حضور و فعاليت گسترده، به دنبال حفظ جريان اصلاح طلبي است.
نمود جدّي ديگر بر اين عدم قطعيت و هماهنگي را در جريان انتخابات مجلس شاهد بوديم. همچنان كه در خصوص آيندهي مشاركت و فعاليت سياسي اصلاحطلبان نيز نظر واحدي ارايه نميشود.
«عبدالواحد موسوي لاري» وزير كشور دوران اصلاحات در خصوص فعاليت مجدد اصلاحطلبان در عرصهي سياسي كشور به خصوص انتخابات رياست جمهوري آينده ميگويد: «با توجه به شرايط فعلي جريانات اصلاحطلب كه همرأي و همراه خاتمي بودند، هيچ گونه فعاليتي نخواهند داشت. اگر اصلاحطلبان در مرحلهاي از اتفاقاتي كه در كشور رخ داده است حضور نداشتهاند به دليل موانعي است كه بر سر راه فعاليت آنها وجود دارد و به طور حتم در صورتي كه اين موانع برطرف شود،آنها فعاليت خود را مجدد شروع خواهند كرد.»[3]
اين در حالي است كه چهرههاي ديگر بر ضرورت حضور در صحنهي انتخابات آينده به طور مشخص با ليدري خاتمي تأكيد دارند. چنان كه شنيدهها حاكي است اعضاي ارشد شوراي راهبردي اصلاحات با برگزاري جلسهاي در منزل يكي از وزراي دولت اصلاحات ضمن برآورد اين موضوع كه مشاركت و عدم مشاركت اصلاحطلبان در انتخابات دور دوم مجلس منجر به شكست خواهد شد. با تصويب طرحي به نام «عبور از انتخابات مجلس»، پروژهي انتخابات 92 را كليد زدند.
يكي از اعضاي «مجمع روحانيون مبارز» در اين جلسه با اعلام آن كه ما در فرصت انتخابات مجلس نهم براي ورود طرفداران، جبههي اصلاحات را از دست دادهايم؛ بايد از هم اكنون با نگاه ويژه به انتخابات سال 92 براي انتخاب گزينهي مورد نظرمان تلاش كنيم.
در اين ميان به نظر ميرسد، آنان براي رهايي از آشفتگي كنوني به چند اقدام متوسل خواهند شد، از آن جمله:
1. برنامهريزي براي استفاده از اختلافات دروني اصولگرايان. بهرهگيري از اين تاكتيك، ميتواند با تقويت احتمال موفقيت آيندهي اصلاحطلبان، به طور موقت به كاهش تنش داخلي بينجامد.
2. در بعد دوم توسل به جنگ رواني در دو بعد كوتاه مدت و بلند مدت است. در بعد كوتاه مدت هدف تبليغات رواني انتخابات دور دوم مجلس ميباشد. البته از آن جا كه در اين مرحله كانديدايي براي رقابت جدّي ندارند؛ به احتمال زياد با تداوم استراتژي مشاركت حداقلي و انتخاب تك گزينهاي، كوشش خواهند نمود به نوعي قدرت نمايي كنند.
3. در بُعد بلند مدت به احتمال زياد تا انتخابات سال 92، تنشهاي دورهاي با تكيه بر سوژههاي هيجاني را در دستور كار قرار خواهند داد. كاركرد اين اقدام، تخليهي روحيهي عصيانگري طيف عملياتي و هدايت انرژي آنان به سمت رقيب است تا از تنشهاي داخلي كاسته شده و فرصت هماهنگي و تهيهي مقدمات فعاليت انتخاباتي، فراهم شود.
خيز اصلاحطلبان براي بازگشت به قدرت
با ايجاد وضعيت ياد شده، در هفتههاي اخير تحركاتي در جريان اصلاحات مشاهده ميشود كه به اعتقاد تحليلگران، نوعي شيب به سمت بازگشت به نظام است. اساساً جريان اصلاحات يك جريان معطوف به قدرت است. براي اين جريان، هر نوع فعاليتي زماني مطلوب ميشود كه در راستاي دستيابي به كرسيهاي قدرت باشد.
اين بخشي از همان استراتژي موسوم به فتح سنگر به سنگر در دوران حاكميت اصلاحطلبان است. از اين رو مفهوم بازگشت براي اين جريان به معناي دستيابي مجدد به فرصت قدرت است نه به معناي برائت از اقدامهاي ساختار شكنانهي قبلي. چنان كه تا كنون نيز هيچ طيفي حتي جريان ميانهرو نسبت به گذشته و اتفاقهاي سال 88 اعلام برائت نكردهاند؛ اما آنان واقف هستند كه هر نوع بازگشت مستلزم ابراز تمايل به نظام است و به همين دليل تلاش ميكنند، از زاويهي بيروني حركت آنها بازگشت به نظام تلقي شود.
حتي ميتوان گفت شكست پروژهي تحريم و شركت بخشي از اصلاحطلبان در انتخابات نيز ناشي از ويژگي اصالت دادن به قدرت است.
اين جريان، جرياني آرماني نيست كه براي دستيابي به آرماني متعالي از موقعيت دستيابي به قدرت كوتاه بيايد، بلكه جرياني عملگراست كه مبناي اعمالش كسب قدرت است. بنابراين، راهبرد بازگشت مدتي است كه در دستور كار قرار گرفته است. گر چه در تلقي عام شركت محمد خاتمي در انتخابات مجلس، آغاز اين روند است؛ اما بايد در نظر داشت كه مجوز اين رويكرد چندي پيش از انتخابات توسط «مصطفي تاجزاده» صادر شده بود.
تاجزاده كه از طرفداران تز تحريم بود با نزديك شدن انتخابات و مشاهدهي اقبال عموم مردم به شركت در انتخابات ضمن تعديل مواضع در ديدار با «محمد سلامتي» دبيركل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي بر شركت در انتخابات تأكيد نمود. از اين رو پر بيراه نخواهد بود كه عنوان شود، حضور خاتمي در انتخابات نبايد به عنوان تصميم شخصي تلقي گردد.
به طور حتم اين اقدام با يك برنامهريزي حساب شده و پشتوانهي يك تحليل راهبردي بوده است. اگر چه در عمل باعث طرح برخي انتقادها بر ضد وي شد. روند ياد شده كه در عمل با حركت خاتمي كليد زده شد، از جانب چهرهها و اشخاص ديگر در اشكال ديگر دنبال ميگردد.
چنان كه «عباس عبدي» در مقالهاي اظهار ميدارد: «موازنهي قواي لازم ميان حكومت و منتقدانش، براي رسيدن به يك تعامل و تفاهم سازنده برقرار نيست.... در شرايطي كه موازنهي جديدي در قدرتهاي اجتماعي رخ ميدهد، مسالمتآميز و كم هزينهترين و كارآمدترين نحوهي انطباق يافتن جامعه و ساخت قدرت با اين موازنهي قوا، انتخابات است. بنابراين بايد سعي كرد كه اين نهاد با تمامي ضعفها و كاستيهايش حفظ شود. ويژگي ديگر اين نهاد، ايجاد فرصت چند ماهه يا حتي بيش از يك سال براي شكلگيري تحرك سياسي گسترده است.»[4]
حتي بدنهي افراطي و عملياتي اصلاحات، كمكم به اين تاكتيك راهبردي رسيدهاست؛ به گونهاي كه فاطمه حقيقتجو از اصلاحطلبان خارجنشين، در كنفرانس اخير اپوزيسيون در واشنگتن، گذار به دموكراسي از طريق "حفظ نظام كنوني از طريق انتخابات آزاد در قالب جمهوري اسلامي" را مطرح كرد.
در همين راستا تحركات گستردهاي سامان داده شده است. فعال كردن شوراي راهبردي و رصد و تحليل شرايط نيز كمك شاياني نموده است تا بتوانند با ارزيابي دقيق از شرايط، به تدوين راهبردها اقدام نمايند. در هر حال به نظر ميرسد بازخورد و نتيجهي پروژهي بازگشت، ممكن است چندان سريع و مطلوب نباشد؛ اما تنها گزينهي متصور اصلاحات براي تداوم حيات است.
به همين منظور تمام پتانسيل خود را به سمت اين امر سوق دادهاند. براي اين بازگشت اولين اقدام لزوم تطهير چهرههاي اصلي از جمله سيد محمد خاتمي است. علاوه بر مواضع و اقدامهاي شخص وي، ابزارهاي ديگر نيز بدين منظور به كارگرفته شده است. يكي از اين ابزارها عملي ساختن پروژهي تطهير خاتمي توسط برخي افراد درون اصولگرايي است.
با ابراز تمايل چهرههايي از اصولگرايان به جريان اصلاحات در خلال انتخابات مجلس، به نظر ميرسد با استفاده از اين موقعيت و در قالب يارگيري از جبههي رقيب، روند تطهير اين جريان و چهرههاي شاخص آن، شتاب گيرد.ضمن اين كه همين اقدام به دامنهدار شدن اختلافهاي در درون اصولگرايان نيز منجر خواهد شد.
بر اين اساس محور عمدهي تلاشهاي اخير، بازگرداندن خاتمي به صحنه به ويژه براي انتخابات سال 92 است. با اين حال گذر زمان مشخص خواهد كرد كه آيا باز خاتمي با حضور در انتخابات به نفع چهرهي ديگري جريان سازي خواهد كرد؟ آنچه مسلم است تمايل بخشي از اصلاحطلبان به سمت يك چهرهي موجه است تا در نقش منجي اصلاحطلبان در انتخابات 92 ظاهر شود.
انتخاب يك مهرهي سفيد براي انتخابات آيندهي رياست جمهوري ضمن اين كه ميتواند اصلاحطلبان را از وضعيت آشفتهي كنوني نجات دهد، ميتواند با توجه به شكافهاي موجود در داخل جريان اصولگرايي و تلاش اصلاحطلبان براي تعميق اين شكافها، شرايط بهينه و مطلوبي را براي جريان اصلاحات خلق كنند.(*)
پينوشتها:
[1] - سجاد نيك آئين ، جرس،17/12/1390
[2] - سايت صبح انتخابات، 18/12/1390
[3] - باشگاه خبرنگاران،26/1/1391
[4] -يشنهاد يك راهبرد اصلاح طلبانه براي طرفداران تغيير، عباس عبدي، جرس، 27/1/1391
* راضيه اميريرز؛ كارشناس مسايل سياسي
انتهاي پيام/
شنبه|ا|2|ا|ارديبهشت|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 215]