تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر گاه بنده‏اى هنگام خوابش، بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم بگويد، خداوند به فرشتگان م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820083429




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كارت ويزيت


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: كارت ويزيت بازخوانى پرونده جنايى  ساعت شش عصر يك روز گرم تابستانى مأموران پليس ۱۱۰ در پى تماس تلفنى مرد دستپاچه و مضطربى از قتل زن جوان و دختر ۴ ساله اش در يكى از محله هاى شهر سارى باخبر شدند. كارآگاهان و بازپرس جنايى پس از حضور در محل جنايت و نخستين تحقيقات دريافتند عامل يا عاملان جنايت در غياب مرد خانه، فيروزه ـ همسر ۳۹ ساله ـ و مهتاب دختر كوچولويش را به قتل رسانده اند. كارآگاهان پس از بررسى اتاق ها پى بردند تمام وسايل و اشياى خانه به صورت مرتب سر جاى خود قرار دارند و هيچ نوع آثار به هم ريختگى نيز به چشم نمى خورد اما كف آشپزخانه و راهرو، خون آلود بود. نحوه افتادن زن در كف آشپزخانه، نشان مى داد وى براى نجات خود تلاش زيادى كرده است. اما .‎/‎/ در اين ميان مأموران تشخيص هويت هنگام عكاسى و اثربردارى، ناگهان با يك كارت تبليغاتى مربوط به يك فروشگاه لوازم التحرير روبه رو شدند. روى آن با خودكار سبز رنگ نام «سياوش» نوشته شده بود. كارآگاهان جنايى با به دست آوردن اين سرنخ به تحقيق در اين باره پرداختند. از سوى ديگر مرتضى مرد خانه، در بازجويى ها به كارآگاهان جنايى گفت: «صاحب يك فروشگاه لوازم صوتى و تصويرى هستم كه روز حادثه نيز براى عقد قرارداد با يكى از شركت هاى معتبر به تهران رفته بودم.» آن روز نيز حدود ساعت هشت صبح، پس از خداحافظى با همسرم سوار بر خودروى شخصى، به تهران رفتم. حدود چهار ساعت در راه بودم. وقتى به تهران رسيدم، چند ساعتى تا زمان ملاقات اصلى ام فرصت داشتم. بنابراين نزد دوستانم رفتم. البته در اين فاصله چند بار نيز با خانه تماس گرفتم و با همسرم صحبت كردم. وى افزود: «حدود ساعت پنج عصر، طبق قرار به دفتر شركت رفتم. يكى دو ساعت بعد هم موفق شدم با عقد قراردادى نمايندگى آن شركت را بگيرم. با خوشحالى تصميم داشتم موضوع را به همسرم اطلاع دهم اما وقتى تماس گرفتم تلفن را جواب نداد. به تصور اين كه همراه دخترمان براى خريد يا پياده روى از خانه خارج شده اند، موضوع را پيگيرى نكردم اما وقتى به خانه برگشتم با اجساد همسر و دختر كوچولويم روبه رو شدم.» وى درباره وضعيت زندگى اش گفت: «سال ها قبل، ازدواج ناموفقى داشتم كه ثمره آن دو پسر به نام هاى سياوش ـ ۲۰ ساله ـ و سيامك ـ ۱۸ ساله ـ بود. حدود ۲۷ سال قبل، با همسر اولم «پرى» ازدواج كردم. اما پس از مدتى متوجه شدم او زن زندگى نيست و مرتب به خاطر مسائل مختلف جر و بحث و مشاجره راه مى انداخت. تا اين كه اختلاف هاى ما شدت گرفت و شش سال قبل در حالى كه سياوش ـ ۱۴ ساله ـ و سيامك ـ ۱۲ ساله ـ بودند از هم جدا شديم. دادگاه نيز حضانت بچه ها را به من سپرد. يك سال بعد از اين جدايى تلخ، با فيروزه آشنا شده و با او ازدواج كردم. پسرانم وقتى پى بردند بايد با همسر دومم زندگى كنند، از من اجازه خواستند نزد مادرشان بروند كه من هم قبول كردم. البته هزينه زندگى شان را هر ماه مى پرداختم. بچه ها نيز هرازگاهى به خانه ام مى آمدند. فيروزه نيز مانند يك مادر با آنها صحبت مى كرد. در ادامه كارآگاهان به نشانى لوازم تحريرفروشى كه كارت تبليغاتى اش در محل جنايت كشف شده بود، مراجعه كردند. صاحب فروشگاه با مشاهده كارت، به مأموران گفت: سياوش يكى از مشتريان ماست. او چند روز قبل مقدارى وسايل مربوط به طراحى و امور گرافيك سفارش داده بود. اما تاكنون براى دريافت سفارش خود مراجعه نكرده است. كارآگاهان بلافاصله به خانه مادر سياوش رفته و پسر جوان را براى تحقيق به اداره آگاهى منتقل كردند. سياوش كه ابتدا منكر قتل نامادرى اش بود سرانجام پس از چند ساعت بازجويى فنى، تخصصى لب به اعتراف گشود و گفت: من و برادرم سيامك از اين زن - فيروزه - نفرت داشتيم. به همين خاطر هميشه سعى داشتيم او را بكشيم.چرا چنين تصميمى گرفتيد كارها و رفتار پدرمان حس انتقامجويى را در ما تقويت كرده بود. او به همسر دومش بيشتر از ما اهميت مى داد. اين زن با ازدواج خود باعث شد پدر و مادرمان هيچوقت با هم آشتى نكنند. او همه زندگى ما را به هم ريخته بود. آيا زمانى كه به خانه پدرتان مى رفتيد، فيروزه - مقتول - با شما بدرفتارى مى كرد. نه، در مدت شش سال جز مهربانى و برخوردهاى خوب چيزى از او نديده بوديم. اما پدرم بيشتر به او توجه داشت تا به ما. ضمناً وقتى مهتاب - خواهر ناتنى ام - به دنيا آمد، پدرم محبت خود را از ما دريغ كرد و مانند سابق به مشكلات زندگى و مالى ما رسيدگى نمى كرد. من در رشته طراحى و گرافيك، درس مى خواندم. برادرم نيز پيش دانشگاهى بود. اين اواخر از نظر مالى شرايط سختى داشتيم. در اين ميان مادرمان، فيروزه را عامل بدبختى همه ما مى دانست. چرا كه از وقتى او وارد زندگى پدرم شد، خوشبختى و شادى هم از خانه ما رفت. چه موقعى نقشه قتل را طراحى كرديد وقتى شنيديم پدرمان براى همسرش خودرو خارجى گران قيمتى خريده به شدت ناراحت شديم. وقتى هم باخبر شديم تصميم دارد سند خانه ويلايى را نيز به نام او منتقل كند خشم و نفرت مان از فيروزه بيشتر شد. بنابراين با شنيدن اين خبرها كينه شديدى به دل گرفتيم. اگر از پدرتان كينه داشتى، چرا از همسر و فرزندش انتقام گرفتى در اين هنگام سياوش به نشانه پشيمانى سكوت كرد و سرش را پائين انداخت. چرا مهتاب كوچولو را كشتى اگر او بزرگ مى شد، مانند مادرش زندگى ديگران را خراب مى كرد. روز جنايت چه اتفاقى افتاد طبق نقشه قبلى از برادرم سيامك خواستم مرا همراهى كند. او هم از من خواست نقشه را شب عملى كنيم. در نتيجه عصر روز حادثه تنها به خانه نامادرى ام رفتم. مهتاب - خواهرناتنى ام - در اتاق با عروسك هايش بازى مى كرد. در همين هنگام فيروزه با ظرف ميوه و سينى چاى از آشپزخانه آمد و با خوشرويى از من پذيرايى كرد. من كه دنبال فرصتى بودم تا نقشه ام را اجرا كنم چند دقيقه بعد خودم را به دل درد زده و از او خواستم برايم نبات بياورد. همين كه زن بيچاره با عجله به آشپزخانه رفت بلافاصله دستكش هاى يكبارمصرف را به دست كرده با عجله وارد آشپزخانه شدم. او برايم چاى و نبات آماده مى كرد كه كارد را از روى كابينت برداشته و از پشت چند ضربه زدم. همان موقع نيز به اتاق مهتاب رفته لحظاتى بعد نيز مهتاب كه با شنيدن صداى فرياد مادرش بيرون دويده بود را زدم. و پس از قتل و شستن كارد خونين از آنجا فرار كردم و نزد برادرم - سيامك - رفتم. سپس ماجرا را با او در ميان گذاشتم. او نيز لباس هاى خون آلودم را گرفت و در گودالى مخفى كرد. كارآگاهان جنايى با اعتراف هاى سياوش، برادر او را نيز به اتهام معاونت و مخفى كردن قتل دستگير كردند. 3 ماه بعد ساعت ۱۰ صبح تير سال ،۸۲ محاكمه متهمان با حضور مادر فيروزه و همسرش - پدر متهمان - در دادگاه كيفرى سارى برگزار شد. رئيس دادگاه در ابتدا با تأسفبار خواندن اين جنايت خانوادگى گفت: حادثه ناگوارى در خاندانى رخ داد كه صميميت بين اعضاى آن موج مى زد. اين جنايت ناخواسته به خاطر نادانى دو پسر جوان رخ داده است. نماينده دادستان - مدعى العموم - نيز با توجه به محتويات پرونده نظريه پزشكى قانونى و اعتراف هاى متهمان در مرحله تحقيق و بازجويى، متن كيفرخواست را قرائت كرد و براى هر دو برادر اشد مجازات خواست. مادر فيروزه نيز در حالى كه عكس دختر و نوه كوچولويش را در دست داشت با چشمان اشكبار خواستار قصاص سياوش شد. سپس مرتضى - پدر متهمان - با صداى بغض آلود گفت: همان طور كه در مراحل تحقيقات به پليس و قاضى گفتم. من هم مى خواهم سياوش قصاص شود. سپس متهمان به عنوان آخرين دفاع، جزئيات جرايم خود را تشريح كرده و از پدر و مادربزرگ خواهر ناتنى شان درخواست عفو و بخشش كردند. دادگاه پس از شنيدن دفاعيات متهمان به استناد دلايل و مستندات پرونده و درخواست اولياى دم آنان را مجرم شناخت و سياوش - متهم رديف اول - را به قصاص - اعدام - و سيامك را به اتهام معاونت در قتل به زندان محكوم كرد. پرونده متهمان با اعتراض آنها، براى رسيدگى نهايى به ديوان عالى كشور ارجاع شد و هيأت قضايى پس از رسيدگى نهايى حكم متهمان را تأييد كردند.   منبع: ایران  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1181]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن