تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):در تفسير آيه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: يعنى با همه مردم، چه مؤمن و ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837540655




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز
روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.
جام جم:مذاكرات هسته‌اي؛ چرا مثبت؟

«مذاكرات هسته‌اي؛ چرا مثبت؟» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن مي‌خوانيد؛مذاكرات 1+5 با ايران كه شنبه هفته جاري برگزار شد، از مدتي قبل، هم كارشناسان و محافل سياسي را متوجه خود كرده بود و هم به دليل حساس‌تر شدن شرايط، افكار عمومي را. مذاكرات قبلي در استانبول كه در يك و 2 بهمن 1389 (21‌و 22 ژانويه 2011) برگزار شده بود، فرجام خوشي نداشت و دو طرف با اوقات تلخ صحنه‌مذاكرات‌را ترك كردند.

استانبول-1 آنقدر تلخ بود كه داوود اوغلو را كه ظاهرا فقط ميزبان بود در همان روز وادار كرد بارها با جليلي و اشتون ملاقات كند تا شايد بتواند فضاي مذاكرات را تلطيف كند و نام استانبول در تاريخ گفت‌وگوهاي دوطرف، ناكامي و تلخي را تداعي نكند، اما موفق نشد.

طعم تلخ مذاكرات استانبول-1 به مدت 15‌ماه به طول انجاميد تا شايد با برگزاري مذاكرات بعدي بتوان آن را جبران كرد. به هر حال پس از كش و قوس‌هايي درباره محل برگزاري سرانجام مذاكرات در 26‌فروردين سال جاري (14 آوريل 2012) با حضور نمايندگان 1+5 و جمهوري اسلامي ايران مجددا در استانبول برگزار شد و استانبول-2 اگرچه به تصميم خيلي روشني در ماهيت موضوع هسته‌اي منجر نشد، اما طرف‌هاي مذاكره آن را مثبت ارزيابي كردند و قرار شد دور دوم آن، سوم خرداد در بغداد برگزار شود.اما چرا اين مذاكرات مثبت ارزيابي شد؟ اين پرسشي است كه دستيابي به پاسخ صحيح آن مي‌تواند روشنگر باشد.

اين مذاكرات از سوي ايران به دلايل متعددي مثبت ارزيابي شد؛ از جمله اين‌كه بدون كوچك‌ترين عقب‌نشيني از مواضع كشورمان در موضوع هسته‌اي و بدون خدشه‌اي به اقتدار ملت بزرگ ايران، طرف ديگر مذاكره حاضر شد مطابق حقوق مصرح در NPT با ايران روبه‌رو شود. همچنين مثبت بود چون 1+5 پذيرفت در برابر هر اقدام جمهوري اسلامي ايران، اقدام مثبتي را انجام دهد؛ موضوعي كه طي حدودا 10 سال گذشته اتفاق نيفتاده و به‌رغم گام‌هاي مثبت و همكاري‌هاي بسيار ايران، طرف غربي با تكيه بر راهبرد فشار، موضع غيرقانوني خود را دنبال كرده است.

علت ديگر براي مثبت بودن اين مذاكرات از منظر ايران فاصله گرفتن غربي‌ها از ادبيات تعليق بود. نكته‌اي كه پيشفرض همه مذاكرات طي 10 سال گذشته بوده است و همه اينها يعني يك دستاورد بزرگ به عنوان پاداش ايستادگي بر موضع قانوني.

ولي مثبت بودن اين مذاكرات از سوي 1+5 محل تامل است. شايد مهم‌ترين دليل اين ارزيابي را بايد در اين جستجو كرد كه غربي‌ها چاره‌اي جز برخورد مثبت در اين مذاكرات نداشتند، چراكه نخست شرايط داخلي 1+5 شرايط ويژه‌اي است و اعضاي آن در حداقل همگرايي به سر مي‌برند. دوم در صورت عدم برخورد مثبت بايد روند مذاكرات را به سمت حادتر شدن مي‌بردند كه نه‌تنها در اين باره وفاق نداشتند، بلكه پس از آن گزينه‌اي هم نداشتند. ضمنا شرايط سياسي و اقتصادي خود اين كشورها و اوضاع منطقه نيز ظرفيت شرايط پيچيده‌تر را ندارد.

سوم اين‌كه غرب مي‌داند خواسته‌هايش غيرقانوني و اعمال فشار در مورد ايران تاكنون ناموفق يا حتي همراه با زيان‌هاي بسيار بوده است. اگر غرب حاضر به پذيرش عملي حقوق ملت ايران در استفاده صلح‌آميز از انرژي هسته‌اي شده بود، بسياري از اتفاقات كه الان رخ داده است‌، به وجود نمي‌آمد و ايران نيز امروز فناوري توليد اورانيوم 20 درصد و صفحات سوخت آن را نداشت!

هرچند رويكرد جديد 1+5 را نمي‌توان براحتي تغيير راهبرد دانست، اما قطعا حداقل در اين مرحله عقب‌نشيني از مواضع نابخردانه گذشته است و انتظار مي‌رود ولو در سطح تاكتيك ادامه يابد و شرايط را براي خود دشوارتر نسازد. به هر حال از هر جايي مي‌توان جلوي ضرر را گرفت.

اما نكته بسيار قابل توجه در اين مذاكرات، توجه ويژه به فتواي رهبر معظم انقلاب مبني بر حرمت ساخت و استفاده از سلاح اتمي بود؛ نكته‌اي كه چندي است نه تنها تحليلگران سياسي و امنيتي به آن توجه نشان داده‌اند؛ بلكه گفته مي‌شود در ديدار اردوغان با اوباما در سئول نيز مورد بحث و توجه قرار گرفته است! فتوايي كه اگر طرف غربي بتواند آن را خصوصا با توجه به جايگاه ولايت فقيه در نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران درك كند، گره‌گشاي اصلي خواهد بود و در صورتي كه غرب در ادعاي خود مبني بر نگراني از رويكرد نظامي ايران در موضوع هسته‌اي صادق باشد - كه نشانه‌هاي زيادي بر عدم صداقت آنها وجود دارد- اين فتوا مي‌تواند همه نگراني‌هاي غرب در اين باره را برطرف كند و هيچ تضميني بالاتر از اين فتوا براي غرب دست يافتني نيست.

كيهان:آن سوي ميز مذاكره

«آن سوي ميز مذاكره»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي خوانيد؛مذاكرات «اسلامبول» از جنبه هاي مختلف قابل ارزيابي است و از همين رو به مجموعه اي از مباحث سياسي در سطح بين المللي دامن زده است اما در عين حال در ميان همه اين مباحث يك سوال جدي نيز جلب توجه مي نمايد: «استفاده ايران از اين اجلاس چيست». براي اين سوال در درون جامعه ايران و نيز در سطح بين المللي پاسخ هايي ارائه شده است.

يكي از منظرها به اين اجلاس و طبعا يكي از پاسخ هايي كه به اين سوال داده مي شود اين است كه اجلاس اسلامبول يك اجلاس ويژه و استثنايي و «نقطه عطف» است و ايران مي تواند از آن براي تثبيت موقعيت جهاني و منطقه اي خود استفاده نمايد. بعضي در تحليل اين موضوع گفته اند اين براي اولين بار است كه در آستانه اجلاس مشترك ايران و غرب، حق ايران در غني سازي به رسميت شناخته شده و از آن طرف تحولات منطقه عربي و به زير كشيده شدن رژيم هاي وابسته به غرب، كشورهاي گروه 1+5 را در موقعيت دادن امتياز قرار داده است و از اين رو ايران مي تواند مطالبه گذشته خود مبني بر «مذاكرات عادلانه» را به كرسي بنشاند كه برخورد هوشمندانه و از موضع اقتدار تيم مذاكره كننده هسته اي كشورمان در اجلاس اسلامبول، گامي بلند و موثر در اين راستا بود ولي يادداشت پيش روي به نكته ديگري توجه دارد كه نبايد در اين عرصه ناگفته بماند.

بي ترديد، غرب در موقعيتي ضعيف و ايران اسلامي در جايگاه برجسته اي قرار گرفته است. غرب از يكسو دچار بحران شديد مالي است و در عمل با توجه به اقتدار ايران اسلامي قادر به اعمال فشار جديدي نيست، غرب با روسيه، چين و حتي آلمان اختلاف جدي دارد و فرمول 1+5 به فرمول 3+3 و با احتساب ايران به فرمول 4+3 تبديل شده است. از سوي ديگر در فاصله اجلاس قبلي تا اجلاس روز گذشته پروژه تغيير حكومت متحد ايران در سوريه به شكست انجاميده در حاليكه در اين فاصله، ايران دوستان بيشتري در منطقه پيدا كرده است، ايران در فاصله دو اجلاس اخير موفقيت هاي جديدي در عرصه هسته اي بدست آورده و با برگزاري انتخابات باشكوه 12 اسفند، ثبات و اقتدار مردمي خود را نشان داده است. بله در روزهاي اخير، محافل مختلف سياسي و اطلاعاتي غرب به دفعات از موقعيت برتر ايران در مذاكرات اسلامبول حرف زدند. اين آن بخش از حقيقت است كه ترديدي در آن نيست.

اما بخش ديگري از حقيقت كه خوشبختانه تيم مذاكره كننده ايران به آن توجه داشته، اين است كه اساسا ميز مذاكرات اسلامبول براي اعتراف به حق ايران چيده نشده و آمريكا، فرانسه و انگليس اگرچه بطور اجمالي به حق ايران و تغيير شرايط مذاكره اذعان كردند ولي هنوز براي پذيرش حقوق واقعي ايران و اندازه واقعي آن چانه زني مي كنند آنان غني سازي 5/3 درصدي را اجمالاً قبول دارند ولي مگر حق به رسميت شناخته ايران در N.P.T شامل غني سازي 20 درصد و حتي بالاتر از آن نيست آيا غرب حاضر شده اين حق را به رسميت بشناسد؟ بعضي هم با استناد به اينكه غرب بالاخره تا حد زيادي به اينكه «ايران قدرت اول منطقه» و يكي از قدرت هاي مطرح جهان آينده است اذعان كرده اند و اين فرصتي است كه به قول يكي از علماي جغرافياي سياسي ايران «هيچگاه براي ايران فراهم نبوده است» و نتيجه گرفته اند كه «پس حالا وقتش است كه ايران با درك موقعيت جديد ژئواستراتژيك خود در كنسرت جهاني شركت كند چرا كه اگر درك موقعيت جديد، با تلاش براي مشاركت در كنسرت جهاني توأم نگردد، بايد هر لحظه منتظر مواجه شدن با بحران ماند»!

اگر بخواهيم عبارت و استدلال فوق را ساده سازي كنيم بايد بگوئيم كه ايران بايد موفقيت كنوني خود را به غرب بفروشد و سپس به آنان بپيوندد و بعنوان جزيي از سيستم مسلط بر نظام بين المللي درآيد. ما در اينجا كاري نداريم به اينكه اساساً غرب حاضر نيست جمهوري اسلامي را بعنوان يك شريك بپذيرد، تجربه تركيه مي گويد غرب به طريق اولي ايران را بعنوان شريك نخواهد پذيرفت همانگونه كه 50 سال است تركيه را نپذيرفته است.

اما به فرض اينكه غرب آماده پذيرش ايران بعنوان يك بلوك شكل دهنده به قدرت رسمي بين الملل باشد، آيا اساساً اين يك مسئله مثبت و سازنده براي ايران خواهد بود؟ براي اين سؤال يك پاسخ عيني و تجربه شده وجود دارد: غرب اگر امروز به بخش كوچكي از حق ايران- به ناچار و با كراهت- اعتراف مي كند اين اعتراف ناشي از پيوستن ايران به نظام بين الملل و عمل به توصيه ها و تقسيم كار قدرت هايي نظير آمريكا نيست كه اگر بناي نظام بر حركت در چارچوب نظام سلطه بود هيچگاه به اين جايگاه و رشد علمي نمي رسيد همانگونه كه ايران دوره پهلوي نرسيد.

اگر امروز ايران داراي يك شخصيت معتبر جهاني است به واسطه آن است كه منافع ملي خود را قرباني سياست ها و الگوهاي حاكم بر نظام بين الملل نكرده و بلكه در برابر آن ها با قامت استوار ايستاده است. حركت در چارچوب نظام جهاني در واقع پذيرش تقسيم كاري است كه ما در آن تأمين كننده مواد اوليه كارخانه هاي غرب و مصرف كننده كالاهاي درجه دو آنان خواهيم بود.

اما از جنبه ديگر كساني كه ما را به پذيرش قواعد نظام بين الملل و بازي در چارچوب كنسرت غرب دعوت مي كنند و سرپيچي از آن را خطرناك و بحران آفرين معرفي مي نمايند به ما بگويند كه اين نظام جهاني چيست، قواعد و بازي هاي آن كدامند؟ مگر نه اين است كه ما در دوره خلأ نظام بين المللي بسر مي بريم و چشم انداز نظام آينده جهاني در درون مجموعه اي از احتمالات غوطه ور مي باشد.

همين هفته پيش ميليبند وزير خارجه سابق انگليس به ديدار خاوير سولانا هماهنگ كننده سابق سياست خارجي اتحاديه اروپا رفت و به او گفت اروپا جايگاه خود را در نظام آينده جهاني از دست داده و دولت آمريكا به سمت كشورهايي نظير روسيه، چين، هند و ژاپن شيفت شده و همه چيز خارج از حوزه آتلانتيك و در مجموعه پاسيفيك در حال برنامه ريزي است. البته اين قلم مفهوم آنچه بين اين دو مقام سابق سياسي اروپا رد و بدل شده كه متضمن تداوم قدرت آمريكا در دهه هاي آينده است را تاييد نمي كند اما به هر حال در خلال اين مباحثه، اين موضوع به اثبات مي رسد كه نظام بين المللي بشدت در حال تحول است. كما اينكه بعضي از نظريه پردازان ژئواستراتژي گفته اند نظام بين المللي از نظام «بحري- قاره اي»- كه آمريكا مظهر قدرت بحري و شوروي مظهر قدرت قاره اي آن بود- به نظامي كه عمده ترين مشخصه آن ژئواكونومي است تغيير پيدا كرده است.

از منظر اين نظريه پردازان در آينده منطقه «خاورميانه گسترش يافته» از يك سو نقش عمده اي در شكل دهي به رقابت هاي بين المللي و از سوي ديگر نقش عمده اي در خود سيستم بين الملل ايفا خواهد كرد چرا كه در سيستم اكونوميك محور، انرژي حرف اول را مي زند بعضي هم گفته اند در آينده مثلث، آمريكا، اروپاي متحد و خاورميانه و مثلث اوراسيا، چين و خاورميانه موقعيت هاي ژئواستراتژيك جهان را به خود اختصاص خواهند داد اين دسته از نظريه پردازان بنا به دلايلي- كه از حوصله اين نوشتار خارج است- ايران را منطقه هارتلند- قلب- اين دو حوزه ژئواستراتژيكي خوانده اند با اين وصف كاملا واضح است كه فعلا و تا مدت ها سخن گفتن از اينكه ايران بايد در چارچوب مناسبات شرق و غرب حركت كند و با استفاده از هنجارهاي آن درصدد ارتقاي جايگاه خود باشد، غيرمنطقي، غيرعلمي و غيرعملي است.

خود همين مسئله بيانگر آن است كه حركت در خارج از چارچوب هاي نظام پيشين براي كشوري كه از توانايي عبور از اين هنجارها برخوردار مي باشد، نه تنها مخاطره آميز و هزينه زا نيست بلكه منافع فراواني هم دارد. در اين شرايط كشورهاي شكل دهنده به نظام پيشين قادر به جلوگيري از حركت چنين حريف هوشمند و بااستقامتي نخواهند بود.

اما در اين ميان مهمترين مسئوليتي كه كشوري نظير ايران دنبال مي كند اين است كه نمي نشيند تا نظام آينده در غياب او شكل بگيرد و بعد بخواهد سهم خود را در نظامي شكل يافته و مهندسي شده مطالبه كند اگر ايران به بازي دست دوم رضايت دهد به وضعي گرفتار مي شود كه اكثريت غالب كشورهاي دنيا بعد از جنگ جهاني دوم به آن مبتلا شده و بعضي از آنها عليرغم آنكه بعدا به توانمندي هاي بالايي هم رسيدند و از كشورهايي نظير فرانسه و انگليس جلو زدند ولي تا آخر تبعات كشوري پيراموني را تحمل كردند. نبايد ترديد كرد كه فضا و شرايط (پارادايم Paradigma) آينده كاملا با فضا و شرايط گذشته متفاوت خواهد بود اما اين تفاوت فقط جنبه سياسي و امنيتي ندارد بلكه بيش از آن هويت فرهنگي و اجتماعي دارد.

در پايان جنگ جهاني دوم (1324 ش) تغيير پارادايم صرفا در حوزه سياسي و امنيتي رقم خورد؛ كنسرت اروپا- حاكميت پنج كشور انگليس، فرانسه، روسيه، آلمان و اطريش مجارستان- جاي خود را به نظام دو قطبي- آمريكا و شوروي- داد ولي در ادبيات حاكم بر سيستم بين الملل و... تغييري روي نداد. در واقع قدرت سابق بين الملل خود را در فرم هاي امنيتي جديد- ناتو در برابر ورشو- فرم هاي سياسي جديد- رژيم هاي ليبرال دمكرات در برابر رژيم هاي سوسياليستي- و فرم هاي حقوقي جديد- سازمان ملل به جاي جامعه ملل- بازتوليد كرد ولي منطق، معنا و راهبردهاي قدرت دست نخوردند. چرا كه سازندگان نظام دو قطبي همان ميراث داران كنسرت اروپا بودند.

حالا هم همان ميراث داران نظام دو قطبي كه ديروز در اسلامبول گرد هم آمده بودند، دست اندركار بازتوليد همان نظام در قالب جديد هستند اما ايران اسلامي به اين نكته توجه دارد كه اولا كمك كردن به بازتوليد نظام گذشته هنرمندي و خردورزي نيست و ثانيا چه كسي گفته است كه تغيير پارادايم تنها در حوزه جغرافيا -ژئوپليتيك- اتفاق مي افتد. مقابله ملت ها با نفوذ فرهنگ و استيلاي سياسي غرب و به زير كشيدن اقتدار نظامي و امنيتي دولت هاي غرب و هر حركتي كه با منطق نظامي امنيتي غرب با خاورميانه انجام شود- نظير حركت نظامي شوروي سابق در افغانستان- به خوبي نشان دهنده آن است كه دوره پارادايم غرب در همه ابعاد آن به سر آمده است.

بحران اقتصادي غرب بعد از حدود 200 سال سيطره غرب بر همه منابع جهان از شكست بخش اقتصادي آن پارادايم حكايت مي كند؛ انحلال نظام خانواده و سقوط اخلاق در غرب از شكست اخلاقي فرهنگي پارادايم غرب خبر مي دهد؛ ناتواني غرب در حل و فصل معادلات امنيتي نظامي عليرغم آنهمه هزينه، نيرو و جنگ افزار از شكست امنيتي نظامي پارادايم غرب خبر مي دهد و انتخابات هاي 20 تا 35 درصدي و متزلزل شدن پايه هاي دولت در غرب، شكست سياسي پارادايم غرب را ثابت مي كند. پس بايد از برخي مرعوب شدگان غرب پرسيد كدام بخش از پارادايم گذشته در جاي خود باقي مانده و درستي آن ثابت شده كه ما بخواهيم خود را با آن تطبيق داده و درصدد سهم مناسب در آن باشيم؟!

ما بايد با فعال سازي جهان اسلام و بخصوص كشورهاي خاورميانه و دامن زدن به هويت اسلامي آنان و يادآوري ستم هاي غرب بر ممالك اسلامي و نيز با افشاي ماهيت ظالمانه بخش هاي مختلف پارادايم غرب، به ملت ها يادآوري كنيم كه بايد برخيزند و خود آينده خويش را بسازند نه اينكه بنشينند تا ديگران درباره آنان تصميم بگيرند. چه شيرين و دلنشين است نداي الهي حضرت امام خميني-ره- و چه برنامه كار مدبرانه اي است: «اي مستضعفان جهان بپاخيزيد و خود را از چنگال ستمگران جنايتكار نجات دهيد و اي مسلمانان غيرتمند اقطار عالم! از خواب غفلت برخيزيد و اسلام و كشورهاي اسلامي را از دست استعمارگران و وابستگان به آنان رهايي بخشيد.» (صحيفه نور/ ج11 / ص275- 21/12/1358)

خراسان:هدفمندكردن واردات ضرورتي فراموش شده

«هدفمندكردن واردات ضرورتي فراموش شده»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم كورش شجاعي است كه در آن مي‌خوانيد؛هيچ كشوري نمي تواند ادعا كند كه توانايي توليد تمام كالاهاي موردنياز خود را دارد و نيازي به واردات ندارد؛ و قدر مسلم چنين ادعايي نه مبناي علمي دارد، نه توجيه عقلي و نه بهره اي از واقعيت دارد.

چرا كه روشن است هر سرزمين، اقليم و كشوري از منابع، امكانات و توجيه اقتصادي خاصي براي توليد برخي كالاها برخوردار است و نه تنها دنياي كنوني بلكه از قرون گذشته مردمان سرزمين ها و كشورهاي گوناگون به مبادلات بازرگاني و تجاري با يكديگر نياز داشته اند و اين تبادلات تجاري همچنان واقعيتي در عصر امروز و آينده خواهد بود.

كشور ما ايران نيز نه ديروز و نه امروز از اين قاعده مستثنا نبوده و نخواهد بود. اما موضوع قابل تامل اين است كه تراز بازرگاني و تجاري كشورها و ميزان صادرات و واردات بايد رقم معقول و قابل قبولي باشد.

و صد البته هر چه تلاش و كوشش براي رونق توليدات داخلي افزايش يابد و همزمان با آن كيفيت كالاها نيز ارتقا پيدا كند علاوه بر اين كه موجب اشتغال زايي، و ايجاد مشاغل پايدار و از اين مهمتر باعث خودباوري و اعتماد به نفس مي شود موجبات اقبال مردم به مصرف كالاهاي توليد داخل افزايش پيدا مي كند، و بستر ايجاد رقابت و حتي ايجاد مزيت كالاي ايراني با كالاي خارجي به وجود مي آيد و زمينه براي صادرات مهيا مي شود و تراز تجاري بازرگاني به سمت مطلوب پيش مي رود.

اما با وجود همه اقدامات و تلاش هايي كه انجام شده مي توان مدعي شد كه كارهاي اساسي و بنيادي براي حمايت از توليد داخل در زمينه بسياري از كالاها انجام نشده است.

واردات بي رويه بسياري از كالاهاي مصرفي به كشور خود گواه صادقي بر اين مدعا است.

گرچه اين مشكل در برخي سياست گذاري ها و قوانين ريشه دارد اما به خاطر برخي مسائل در برهه كنوني نمود بيشتري پيدا كرده است.

امروز همه مردم به روشني متوجه اين موضوع هستند كه بيشتر بازارهاي كشورمان تحت سلطه واردات بي رويه و غيرضروري قرار گرفته است، و در حالي بسياري از بازارها مملو از كالاهاي وارداتي مصرفي شده كه مشابه بسياري از آنان در كشور توليد مي شود. واردات بي رويه در مواردي موجب تعطيلي كارگاه ها و كارخانه ها شده است، اين رويه باعث شده است كه از يك سو برخي كارخانه ها و كارگاه هاي توليدي يا تعطيل شود يا با حداقل ظرفيت توليد كار كنند و همچنين از تعداد شاغلين كاسته شود و از ديگر سو سرمايه ها به حالت سرگردان درآيد و به جاي گردش در چرخه توليد به بازارهاي خلق الساعه دلالي و واسطه گري از جمله خريد و فروش سكه و ارز و سفته بازي و امثال آن تزريق شود و برخي ها را يك شبه ميليونر و ميلياردر كند و پس از مدتي عده اي نيز پس از يك فراز، دچار فرودي شوند كه تمام سرمايه شان نيست و نابود شود و باز هم قصه تكراري كم آوردن و ورشكستگي و چك هاي برگشتي و بي اعتمادي و كلاه برداري و زندان و گاه از هم پاشيدگي برخي خانواده ها.گرچه مسئله آن قدر ساده و قابل درك هست كه هركسي قبول كند واقعا هيچ نيازي به اين همه واردات آن هم اينچنين بي حساب و كتاب نيست اما چند مثال ساده اين موضوع بديهي را ، محسوس تر مي كند.

* وقتي كه ما با وجود برخورداري از اقليم هاي متكثر در مناطق مختلف كشور و برخورداري از چهار فصل قادر به توليد اكثر قريب به اتفاق ميوه هاي موجود در دنيا هستيم چه دليلي وجود دارد كه بخش قابل توجهي از سرمايه هاي كشور صرف واردات ميوه مي شود كه هم پول و سرمايه كشور به هدر مي رود و باغداران و كشاورزان را به جايي مي رساند كه گاه ميوه هايشان را از درختان نمي چينند و يا ميوه به پاي درختان مي ريزد و مي پوسد،نمونه اين گونه مسائل در برخي نقاط كشور كم اتفاق نيفتاده است!

* كشور ما به لحاظ توان توليد انواع پوشاك و البسه و كيف وكفش جزو كشورهاي مطرح است، به گونه اي كه برخي از شهرهاي ايران به واسطه توليد برخي كالاها مثل كفش شهرت بالايي دارند، كفش تبريز از جمله آنهاست اما متاسفانه امروز بازار كيف و كفش كشور پر شده است از كفش هاي بي كيفيت چيني و اين وضعيت متاسفانه حتي برخي توليدكنندگان كيف و كفش و البسه را به واردكننده اين كالاها تبديل كرده است.

* واقعا چه توجيهي براي واردات شير خشك وجود دارد آن هم در شرايطي كه دامداران ما توان توليد تمامي شير مورد نياز كشور را براي همه مصارف دارند.

* واردات اين همه لوازم پيش پا افتاده از جمله اسباب بازي هاي بي كيفيت كه علاوه بر ضربه زدن به توليدات داخلي، موجب ترويج فرهنگ بيگانه مي شود به چه درد اين كشور و مردم مي خورد؟

* با وجود توانمندي متخصصان و شركت هاي معتبر داروسازي در كشور و با اين كه بسياري از داروها در داخل توليد مي شود چرا و به چه دليل و با كدام مجوز و رانت دولتي و غيردولتي مشابه همان داروها وارد مي شود كه متاسفانه طبق برخي اخبار كم اثر بودن و حتي بعضا آلودگي و اثر منفي گذاشتن آن بر مصرف كنندگان نيز اثبات شده است.

* آيا واقعا جاي هزاران هزار افسوس نيست كه آن قدر واردات و قاچاق كالا بي در و پيكر شده است كه كشور ما به اولين (يا دومين) واردكننده لوازم آرايشي در دنيا تبديل شده است، اگر جمعيت كشورمان را با بسياري از كشورهاي پرجمعيت مانند هند، چين، اندونزي و ... مقايسه كنيم وهمچنين اگر فرهنگ و عرف جامعه ما را نيز با ديگر كشورها مقايسه كنيم بيشتر به عمق اين فاجعه پي مي بريم كه بخشي از سرمايه هاي اين مملكت صرف چه چيزهايي مي شود، لوازم آرايش ، لوازم آرايش كه علاوه بر مسائل و حواشي متعدد سلامت مردم را نيز نشانه گرفته است.

* واردات چند صد مدل گوشي تلفن همراه و صرف اين همه هزينه چه توجيهي دارد، اين درست كه به دلايلي توليد داخلي گوشي همراه جوابگوي نيازها نيست و شايد بگوييم كه آنچه به اسم توليد داخل وجود دارد، بيشتر مونتاژ است تا توليد اما اين همه تنوع و تكثر در يك وسيله اي مانند گوشي چه ضرورتي دارد؟ آن هم در حدي كه واردات گوشي نسبت به سال گذشته به ۲ برابر افزايش يافته است.

* تا ديروزهاي نه چندان دور تلويزيون هاي شيشه محدب به شيشه تخت ارتقاء مي يافت، اما اين روزها خيلي زود و سريع تلويزيون ها به LCD، LED و 3Dو ... تبديل مي شود و به بسياري از خانه هاي ايرانيان راه مي يابد و در عوض ميليون ها دلار ارز بي هيچ نگراني و بدون هيچ دردسري از كيسه ايرانيان به جيب خارجيان ريخته مي شود.

* سري به خطه حاصل خيز و استثنايي خوزستان بزنيم و هزاران هكتار زميني كه زير كشت نيشكر است و توليد هزاران تن شكر اما متاسفانه هنوز شاهد واردات آنچناني شكر به كشورمان باشيم.

* بگذريم از دلارهايي كه بايد با شرم و خجالت بگوييم صرف واردات ميز بيليارد و مانكن و چيپس و پفك و شكلات و انواع آدامس هاي وارداتي مي شود و برخي از نوجوانان اين كشور و بعضا برخي نيروهايي كه مي بايد در كار و اشتغال مولد به كار گرفته شوند برخي از همين محصولات كذايي را در معابر و چهارراه دستفروشي مي كنند.

* در حالي كه توان قابل توجهي در توليد انواع شيرآلات و ديگر لوازم ساختماني داريم ، بازارها مملو از كالاهاي مشابه وارداتي شده است.

* اي كاش آمار صحيح، دقيق و شفافي از واردات انواع كالاها و ميزان سرمايه هايي كه از كشور براي واردات كالاهاي غيرضروري خارج مي شود در اختيار همه رسانه ها و مردم قرار مي گرفت. به هر صورت قصه واردات بي رويه كه هم سرمايه ها را هدر مي دهد و هم مصرف گرايي را ترويج مي كند و هم بر ذائقه ها و فرهنگ تاثير مي گذارد و هم كارگاه ها و توليدي ها را به ورشكستگي و تعطيلي مي كشاند وهم سرگرداني نقدينگي را به دنبال دارد و هم به بيكاري دامن مي زند و هم گلوي ابتكار و اختراع را مي فشرد و هم براي برخي از مابهتران رانت و ثروت هاي بادآورده آن چناني ايجاد مي كند و هم مشكلات نوكيسگي را به وجود مي آورد و هم به روحيه سازندگي و تلاش و توليد ضربه مي زند قصه تلخ و ناگواري است و متاسفانه برخي آقايان كه قدرت و اختيار قانون گذاري، برنامه ريزي و اجرا داشتند و دارند گويي به خوابي عميق فرو رفته اند اما اميدواريم كه لااقل رهنمود و بيدار باش جدي رهبر فرزانه انقلاب و تاكيد ايشان بر حمايت از توليد ملي، سرمايه و كار ايراني خيلي ها را از اين خواب سنگين بيدار كند و به شكلي جدي و واقعي قوانين مستند و قابل اجرا و برنامه هايي اساسي براي كنترل واردات اجرا كنند و اقدامي اساسي براي جلوگيري از واردات بي رويه انجام دهند، بي گمان يكي از نيازها و ضرورت هاي اساسي امروز جامعه «هدفمندكردن واردات»، رونق توليد ملي و گسترش صادرات است كه اميدواريم مورد توجه مسئولان قرار گيرد.

اما اشاره اي به آمار اعلام شده درباره واردات كالا؛ بر اساس اعلام گمرك جمهوري اسلامي ايران در سال ۹۰، ميزان واردات ۶۲ميليارد دلار بوده است.

اين درحالي است كه صادرات كشور به غير از نفت خام ۴۴ ميليارد دلار اعلام شده است كه نشان دهنده تراز منفي ۱۸ ميليارد دلاري در تجارت بين المللي است آماري كه به هيچ عنوان در شأن ايران اسلامي نيست.

جمهوري اسلامي:بي تفاوتي در برابر گراني تا چه وقت؟

«بي تفاوتي در برابر گراني تا چه وقت؟»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛گراني‌ها طي هفته‌ها و روزهاي سپري شده از سال 91 به شكل بي‌سابقه‌اي افزايش يافته است و گويا فريادرسي ميان مسئولان وجود ندارد تا به داد مصرف كنندگان و افراد كم درآمد جامعه برسد.

اگر تا پيش از اين، گزارش‌هاي ميداني و مشاهدات خبرنگاران از سطح بازارهاي مختلف، مؤيد افزايش قيمت‌ها و گران فروشي فروشندگان بود، طي هفته‌هاي اخير لازم نيست به سراغ بازار رفت، كافي است چرخي در ميان خبرها بزنيم تا به راحتي اخبار مرتبط با مجوز‌هاي پياپي را كه دولت و دستگاه‌هاي زيرمجموعه آن براي افزايش قيمت كالاهاي مختلف صادر مي‌كنند، را مشاهده كنيم.

از خودرو گرفته تا قند و شكر، لبنيات، ميوه‌ها و سبزيجات تازه، روغن نباتي، حبوبات و..... تمامي جزو اقلامي هستند كه طي هفته‌هاي اخير يا گران شده‌اند يا گران فروخته شده‌اند.
بررسي ميزان و روند اين افزايش قيمت‌ها هم در جاي خود بسيار عجيب است. به آمارهاي رسمي بانك مركزي كه پس از مدت‌ها از صندوق‌ها بيرون آمده است توجه كنيد:
انواع حبوبات 3/47 درصد، گوشت قرمز 8/45 درصد، لبنيات 5/44 درصد، گوشت مرغ 2/39 درصد، چاي 9/33 درصد، قند و شكر 8/31 درصد، برنج 1/30 درصد، ميوه‌هاي تازه 3/23 درصد، روغن نباتي 4/19 درصد و تخم مرغ 3 درصد در هفته سوم فروردين ماه 91 نسبت به هفته سوم فروردين ماه 90 افزايش قيمت داشته‌اند.

در اين ميان بي‌ترديد بايد رتبه نخست را به سبزي‌هاي تازه داد كه در 18 فروردين 91 حدود 95 درصد نسبت به 18 فروردين 90 گران‌تر شده است. به اين ترتيب اگر از اين ميزان افزايش قيمت، ميانگيني محاسبه شود به اين نتيجه مي‌رسيم كه متوسط قيمت 11 گروه كالايي پر مصرف خوراكي در هفته سوم سال 91 در مقايسه با هفته سوم سال 90 حدود 37 درصد گران‌تر به دست مصرف كنندگان رسيده‌اند.

اما چرا؟ ريشه اين گراني وحشتناك در كجاست؟
براي ريشه يابي اين روند نامبارك و نگران كننده، بايد دو مسئله را از يكديگر تفكيك كرد؛ گراني و گران فروشي.

به عبارت ديگر گاهي اوقات بالا رفتن قيمت مصرف كنندگان ناشي از افزايش قيمتي است كه در كالاها ايجاد شده است كه در اين حالت ما شاهد گراني هستيم.

برخي مواقع اما در عين اينكه افزايش قيمتي را در مرحله توليد شاهد نيستيم، فروشندگان كه در واقع عوامل توزيع محصولات هستند، قيمت‌ها را بالا مي‌برند. در اين شرايط بازار با پديده گران فروشي روبرو است.

اگرچه افزايش قيمت‌ها چه از ناحيه بالا رفتن قيمت‌هاي توليدي باشد چه بابت گران فروشي، نتيجه يكي است و اين مصرف كنندگان هستند كه هزينه‌هاي گزاف‌تري را بايد بپردازند اما بي‌ترديد اگر مسئولان در صدد رفع يا دستكم كاهش مشكلات باشند، تفكيك اين دو مقوله از يكديگر بسيار لازم و مفيد خواهد بود. البته اگر چنين عزمي در مسئولان وجود داشته باشد.

بررسي آنچه در بازارهاي كشور مي‌گذرد نشان مي‌دهد كه در حال حاضر اقتصاد ايران با هر دو پديده شوم گراني و گران فروشي دست به گريبان است. به ديگر سخن طي چند ماه اخير توليدكنندگان بدون مجوز دولت و تحت فشار و اجبار افزايش قيمت نهاده‌هاي توليد مانند آب، برق، گاز، دستمزد، ارز و.... ناگزير از بالا بردن قميت‌ها شده‌اند و هم دولت با ارزيابي ميزان افزايش قيمت تمام شده، مجوز بالا بردن قيمت‌ها را صادر كرده است.

كافي است نگاهي به فهرست قيمت تمام شده توليدكنندگان در پايان بهمن ماه سال 90 بيندازيم تا به ريشه گراني‌ها پي ببريم؛ بر اساس گزارش‌هاي بانك مركزي شاخص كل بهاي توليدكننده در بهمن ماه سال 90 نسبت به مدت مشابه سال 89 حدود 8/20 درصد افزايش داشته است. همين شاخص در دوازده ماه منتهي به بهمن 90 در مقايسه با دوازده ماه منتهي به بهمن 89 بيش از 5/35 درصد رشد داشته است.

بررسي زيرگروه‌هاي توليدي هم بيانگر واقعيت‌هاي ديگري است؛ شاخص بهاي توليدكننده در گروه ساخت بيش از 6/23 درصد و در گروه كشاورزي بيش از 8/21 درصد نسبت به بهمن 89 افزايش داشته است.

مقايسه اين افزايش در شاخص توليدكننده با افزايش قيمت‌ها در بازار به روشني نشان مي‌دهد كه بخش عمده‌اي از گراني‌ها به بالا رفتن قيمت تمام شده محصولات مربوط مي‌شود. در واقع بالا رفتن مستمر قيمت نهاده‌هاي توليد در يك سال اخير به ايجاد تورمي بالا در حوزه توليد و سپس انتقال آن به حوزه توزيع انجاميده است.

از سوي ديگر، گفته‌هاي توزيع كنندگان خرد و نيمه خرد در مراكز سنتي توزيع و فروش نشان مي‌دهد عدم اطمينان به آينده و غير شفاف بودن سياست‌هاي دولت باعث شده است توزيع كنندگان كلان تا روشن شدن وضعيت از توزيع محصولات خود اجتناب كنند و همين امر به كمبود كالا، ايجاد بازار سياه و افزايش قيمت‌ها منجر شده است.

در اين ميان ايجاد انتظار عمومي براي افزايش قيمت‌ها كه از آن تعبير به انتظار تورمي مي‌شود، زمينه مناسبي را براي سودجويان فراهم آورده است. به عنوان مثال واريز 28 هزار تومان در قالب يارانه نقدي به حساب خانوارها كه در واقع نشانه آغاز قريب الوقوع مرحله دوم هدفمندي يارانه‌ها دانسته شد همچنين انتشار اخباري از قول مسئولان مبني بر افزايش تمامي حامل‌هاي انرژي و... اين بستر روحي و رواني را در جامعه فراهم آورد تا گران فروشي از سوي برخي كسبه قابل تفسير و توجيه شود تا آنجا كه حتي افزايش قيمت محصولاتي مانند سبزيجات كه شايد كمترين وابستگي به واردات داشته باشد، با بالا رفتن قيمت ارز توجيه شود.

در همين حال بي‌ترديد نمي‌توان و نبايد از كوتاهي دولت و دستگاه‌هاي نظارتي در اعمال نظارت بر بازار براي جلوگيري از گران فروشي و فروش بي‌ضابطه كالاها و ارائه خدمات به راحتي عبور كرد چرا كه تجربه چند هفته اخير در بازارهاي مختلف به روشني نشان مي‌دهد كه دولت ضمن موافقت چراغ خاموش با افزايش قيمت‌ها، برخورد محسوسي هم با گران فروش‌ها و متخلفان در بازار انجام نداده است.

بنا براين، ضروري است مجلس به عنوان نهاد ناظر بر عملكرد دولت، مسئولان دولتي را در هر دو مورد گراني‌ها و گران فروشي‌ها كه انتظار افكار عمومي، انتقاد مراجع تقليد و نگراني دلسوزان را به دنبال داشته است، بازخواست كند پيش از آنكه خيلي دير شود.

رسالت:سخني با رئيس جديد دانشگاه آزاد اسلامي

«سخني با رئيس جديد دانشگاه آزاد اسلامي»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن مي‌خوانيد؛اشاره:روز گذشته قسمت اول اين نوشتار كه نقطه عزيمت ديالوگي رسانه‌اي با جناب فرهاد دانشجو رياست جديد دانشگاه آزاد اسلامي است از نظرتان گذشت. در اين مجال بخش دوم وپاياني آن را با هم مي خوانيم.

رياست جديد دانشگاه آزاد اسلامي!
مطلع شديم بنا داريد با جذب برخي اساتيد متدين جوان فضاي كلي حاكم بر برخي از واحدهاي دانشگاه آزاد اسلامي را تغيير دهيد. رهبر معظم انقلاب چندي پيش در ديدار اساتيد دانشگاه فرموده بودند: "اگر استاد ما از معنويت و روح باصفا برخوردار باشد، فضاى كلاس را، فضاى درس را، فضاى دل متعلم را منور خواهد كرد." امروز مصلحت كشور نيست ما در معركه نبرد نرم دشمن شاهد جولان اساتيد سكولاري باشيم كه بعضا با طرح شبهات در برابر دانشجويان بي دفاع آنها را در موضع انفعال قرار مي دهند. امروز بايد اساتيدي در دانشگاه باشند كه متخلق به اخلاق اسلامي و باورمند به توان اسلام عزيز در اداره جامعه هستند.

بايد اساتيدي باشند كه فرماندهان و ژنرال هاي جنگ نرم ضمن پايبندي به نقشه هاي كلي از خود انعطاف لازم براي هدايت نسل هاي سوم و چهارم انقلاب را داشته باشند.نقشه و نقشه‌خواني يكي از ملزومات حياتي فرماندهان در جنگ است. اقدامات نظامي، بدون استفاده از نقشه امكان‌‌پذير نيستند.

حتي يك دستور نظامي ساده، بايد با توجه به نقشه صادر شود. عرصه جهاد نرم عليه دشمن انحصارطلب نيز از اين قاعده مستثني نيست. ژنرال هاي جهاد نرم بايد ضمن در اختيار داشتن نقشه جامعي براي حركت از توان نقشه خواني نيز برخوردار باشند. نقشه‌ جامع علمى كشور كه تا كنون زحمات زيادي براي آن كشيده شده است. طبق تعريف نقشه جامع علمي كشور عبارت است از: «مجموعه اي، هماهنگ و پويا از اهداف، سياستها، ساختارها، الزامات برنامه ريزي تحول راهبردي علم، فناوري و نوآوري مبتني بر ارزشهاي اسلامي ايراني و آينده‌نگر براي دستيابي به اهداف چشمانداز بيست ساله كشور.»

اين نقشه پس از ابلاغ نيازمند برنامه هاي اجرايي و نقشه خواني دقيق مسئولان دولتي و اساتيد در داخل دانشگاه است. شايسته نيست هيچ حركتي در عرصه علمي كشور با اين نقشه جامع ناسازگار باشد. هدف از طراحي و تدوين اين نقشه پياده سازي دقيق و بدون كم و كاست آن است. مجلس و دولت دوشادوش هم بايد نرم افزارهاي قانوني اجراي اين نقشه فراهم كنند و در خط مقدم اين رسالت خطير اساتيد دانشگاه و يا فرماندهان جهاد نرم است كه موظفند اين نقشه را عملياتي نمايند تا اهداف آن در اسرع وقت و به بهترين شكل ممكن تامين گردد.

جناب فرهاد دانشجو!
امروز دانشگاه ها و دانشجوي نسل سوم و چهارم انقلاب بر خلاف تبليغاتي كه صورت مي گيرد بسيار عفيف تر و انقلابي تر از نسل هاي گذشته است. تنها تفاوتي كه اين نسل از نسل هاي گذشته دارد اين است كه در عين انقلابي‌گري از عقلانيت مضاعفي برخوردار است و مسائل را با خط كش تدبير اندازه مي زند.يكي از نكات مورد تاكيد و تاييد رهبر معظم انقلاب روحيه مطالبه‌گري و نشاط در بين دانشجويان و اساتيد دانشگاه است. يكي از بركات انقلاب اسلامي ايران جرأت و جسارت ابراز ديدگاه ها و عقايد در بين دانشجويان و اساتيد دانشگاه است. بحمدالله اين ديدگاه ها صرف پيشنهادات عملياتي نيز نيست بلكه روز به روز عميق تر شده و به سطح فكر و انديشه نيز نزديك شده است.

روحيه مطالبه گري در دانشگاه مكمل و مقوم نظام دانايي سياسي در كشور است. درجه بصيرت سياسي و اجتماعي دانشجويان به عنوان بخش مهمي از بدنه نخبگي در جوامع مختلف به ميزان و كيفيت جريان اطلاعات در دانشگاه، جامعه پذيري سياسي، سهولت در تضارب مستقيم آراء و انديشه هاي متفاوت، اعتماد نسبت به حمايت حاكميت از فرايندهاي متنوع اقناع افكار نخبگان، اطمينان از سلامت منابع تغذيه اطلاعاتي و ... بستگي دارد.

امروز دانشجويان و دانشگاهيان اين جرات و جسارت در طرح انديشه‌هاي نو، نقد رهيافت هاي غربي، مطالبه گري از مسئولان در راستاي پيشرفت كشور را دارند اما هنوز محملي براي طرح اين ايده‌ها و نظرات تدارك ديده نشده است. شايد محافظه كاري روساي دانشگاه، يا شايد كم همتي تشكل هاي دانشجويي و يا ... باعث شده است كه فضا براي طرح مطالبات و انتظارات دانشجويان كه نسل سوم و چهارم انقلاب را تشكيل مي دهند مهيا نباشد. كرسي هاي آزاد انديشي بخش مهمي از مسير تعميق بصيرت سياسي در دانشگاه را هموار مي كند.

مقام معظم رهبري در يكي از ديدارهاي خود با نخبگان علمي ضمن مواخذه و مورد عتاب قرار دادن متوليان دانشگاه نسبت به تعلل بي مورد در راه اندازي كرسي هاي آزاد انديشي فرمودند: "آزادانديشي واقعي با اقداماتي مانند ايجاد كرسي هاي آزادِ «فكري – سياسي» و معرفتي در دانشگاهها و بحث منطقي دانشجويان براي درك حق و حقيقت محقق مي شود."
جناب دانشجو!
روزمره‌گي آفتي است كه اگر درماني براي آن بود به بيماري
صعب العلاج تعبير نمي شد. شما و مديرانتان اگر به روزمره‌گي دچار شويد اين نقطه زوال دانشگاه است. دانشگاه مكاني براي پويايي و نشاط علمي است. از اينك كه بهار 1391 است شما شايسته است هر روزه خبري خوشحال كننده و واقعي در مسير گفتمان پيشرفت در رسانه ها مطرح كنيد. مردم بايد فرهاد دانشجو را به صداقت علمي و خوش خبري بشناسند. اگر واحدي را در راستاي انضباط مالي تعطيل مي كنيد دلايل آن را شفاف با مردم در ميان بگذاريد. اگر كسي زمين سوخته اي به شما تحويل داده با مردم صادق باشيد و جوانب امر را تبيين كنيد. اگر در واحدي پولي بر خلاف قانون جابه‌جا شده و فشار هاي بالايي و پاييني مانع از پيگيري شما شده موانع را با مردم در ميان بگذاريد و اجازه ندهيد حقي به ناحق شود. اگر وعده اي داديد براي اجراي آن بي وقفه تلاش كنيد و نگذاريد نخبگان دانشگاهي از شما به عنوان فردي ياد كنند كه با آنها صادق نيست.

جناب فرهاد دانشجو!
شان بزرگترين دانشگاه حضوري جهان از سياسي كاري هاي متداول بسيار بيشتر و ارجمند تر است. اساسا سياست بايد از دانشگاه خط بگيرد نه اينكه اين رابطه بالعكس شود كه اگر اين شد اسب چموش سياست دانشگاه را به زمين خواهد زد. يكي از مسائلي كه به خدمات و دستاوردهاي رياست سابق دانشگاه آزاد اسلامي لطمه زد نامزدي عبدالله جاسبي در هشتمين دوره انتخابات رياست جمهوري بود. حضور وي در اين انتخابات اين شائبه را در افكار عمومي تقويت كرد كه وي مي خواهد از دستاوردهاي آموزشي خود در راستاي اهداف سياسي بهره برداري كند.

البته در اين انتخابات محمد خاتمي پيروز شد اما از همين انتخابات به بعد بود كه به تدريج دانشگاه آزاد اسلامي در مسير گرايش و پويش سياسي به يك جريان خاص افتاد و اين گرايش در دو مقطع انتخابات نهم رياست جمهوري و انتخابات دهم پررنگ‌تر شد و آسيب جدي به حيثيت علمي و آموزشي دانشگاه آزاد اسلامي زد.شما بهتر مي دانيد دانشگاه آزاد، همان طور كه از اسمش پيداست آزاد است و نه دولتي. لذا امكانات و منابع اين دانشگاه بزرگ مي بايست تنها و تنها در خدمت اعتلاي علمي و آموزشي كشور و اهداف بلند سند چشم انداز مبني بر اول شدن و اول ماندن ايران به لحاظ رتبه علمي در منطقه باشد.

سياست روز:نشست استانبول از نگاهي ديگر

«نشست استانبول از نگاهي ديگر»عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم محمد صفري است كه در ن مي‌خوانيد؛آنچه كه بر آيند اجلاس فشرده استانبول است، نشان از توافقات اوليه و همگرايي و گفت‌وگوهاي نسبتا سازنده بين ايران و گروه ۵ + ۱ است.

حداقل اخبار و گزارش‌هايي كه از سوي دو طرف منتشر مي‌شود، اينگونه مي‌گويد.
ادامه گفتگوها در بغداد نيز تاييد كننده اين ادعا است كه مذاكرات استانبول به نتايجي دست يافته است.

از هنگام برگزاري مذاكرات تا پايان آن تاثير آن بر معادلات جهاني آشكار شد. آرامش در اقتصاد جهاني، كاهش قيمت طلا، تاثير مثبت بر بورس داخلي و خارجي و بسياري موارد ديگر نشان دهنده تاثيرگذاري و نقش ايران در معادلات بين المللي است.

غرب هم به اين موضوع پي برده است كه ايران به عنوان كشوري تاثيرگذار در منطقه و جهان شناخته شده و بايد نوع رفتاري كه با برخي ديگر از كشورها صورت مي‌گيرد، درباره ايران تغيير يابد كه به نظر مي‌رسد اين تغيير رفتار در مذاكرات استانبول صورت گرفته است. البته شايد اكنون زود باشد كه درباره نتايج اين مذاكرات خوشبينانه قضاوت كرد و نظر داد و بايد در انتظار گفت و گوهايي باشيم كه قرار است در بغداد برگزار شود. اما در همين مرحله شاهد هستيم كه برخي از كشورها نسبت به همين نتايج اوليه هم ناخرسند هستند و نتوانستند عصبانيت خود را در قبال مذاكرات ايران و ۵ + ۱ پنهان كنند.

روزنامه‌هاي كشورهاي عربي منطقه در همين زمينه دست به كار شدند و مقالات گوناگوني را عليه گفتگوهاي ايران و ۱+۵ منتشر كردند.

به عنوان نمونه به اين تحليل الشرق الاوسط درباره مذاكرات استانبول توجه كنيد: اگر دين تضمين كننده رفتار و سلوك ايران باشد، اين كشور هيچگاه از عماد مغنيه حمايت نمي‌كرد و با گروه تروريستي القائده وارد معامله نمي شد و از آن حمايت نمي‌كرد!!!

اتهام حمايت ايران از تروريسم و القاعده در حالي مطرح مي‌شود كه حامي اصلي اين گروهك تروريستي، آمريكا و عربستان هستند. مقامات آمريكايي بارها اعتراف كردند كه القاعده دست پرورده آمريكا است حال تحليلگر اين نشريه عرب زبان چگونه به اين نتيجه رسيده است، بايد به تحليل گر بودن آن شك كرد.

نكته ديگر رفتار ديني ايران است. نويسنده نا آگاه اين تحليل يا خود را به گمراهي زده يا سن او اجازه نمي‌دهد كه به ياد آورد در جنگ عراق عليه ايران، صدام با تمام توان خود به مناطق مسكوني جمهوري اسلامي ايران حمله مي كرد كه بسياري از شهداي دوران دفاع مقدس شهروندان ايراني بودند، اما رزمندگان ايراني هيچگاه شهرهاي عراق را بمباران نكردند. اين رفتار و سلوك ايران بر اساس آموزه‌هاي ديني است.

آن تحليلگر ، ماجراي حمله صدام به كويت را هم از ياد برده است، صدام در كويت دست به قتل و غارت زد اما اين ايران بود كه جنگ زده‌هاي كويتي را در خود جاي داد تا از گزند حملات صدام در امان باشند.

كشورهاي عربي منطقه به جاي دشمني با جمهوري اسلامي ايران راه دوستي و همسايگي را در پيش گيرند كه خير و صلاحشان در اين است.

به حاميان غربي خود هم دل خوش نكنند كه با شرايط و تحولات منطقه، ديگر آبي براي آنها از سوي غرب گرم نخواهد شد.

غرب در پي حل مسائلي است كه خود عليه ايران ساخته است، اين مسائل و مشكلات «غرب ساخته» باعث مشكلات زيادي براي خود آنها شده است.

قطع فروش نفت ايران به اروپا و تحريم ۱۰۰ شركت اروپايي ضعف اين كشورها را نشان داد و آنها را آگاه ساخت كه بر اساس ادعاهاي واهي كشورهاي عربي براي تامين نفت مورد نياز خود در پي قطع فروش نفت از سوي ايران آن ها نمي‌توانند جايگزين نفت ايران باشند.

عوامل بسيار ديگري در اين مقطع وجود دارد كه غرب رويكرد خود را عليه ايران تغيير داده است. اميدواريم اين تغيير رويكرد، يك راهبرد ماندگار باشد نه مقطعي.

حمايت:كدام توافق؟

«كدام توافق؟»عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت به قلم جواد جهانگيرزاده است كه در ان مي‌خوانيد؛سفر رييس‌جمهوري به جزيره ابوموسي همان گونه كه وزارت امور خارجه در اطلاعيه‌اي در اين باره تاكيد كرد موضوعي داخلي به شمار مي‌رود؛ اين سفر در چارچوب سفرهاي استاني هيئت دولت صورت گرفته است و دولت امارات حق ندارد كه درباره اين موضوع اظهار نظر كند. جمهوري اسلامي بارها اعلام كرده كه جزاير سه‌گانه متعلق به ايران است و درباره اين موضوع با كسي گفت‌وگو نمي‌كند. ايران مستندات تاريخي و محكمي براي اثبات اين مسئله دارد و با استناد به اين مستندات هرگز كوتاه نخواهد آمد؛ بنابراين، سياست جمهوري اسلامي ايران در اين باره دقيقا مشخص است.

وزير خارجه امارات همچني�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن