واضح آرشیو وب فارسی:آریا نیوز: اين مكان مركز فرماندهي مجاهدان در طي محاصرهٔ 11 ماههٔ تبريز مي باشد
خبرگزاري آريا -خانهٔ مشروطه در يكي از محلههاي قديمي شهر تبريز به نام راستهكوچه و در غرب بازار تبريز قرار گرفتهاست. اين بنا به سبك معماري دورهٔ قاجار ساخته شده و ملك شخصي حاج مهدي كوزهكناني بودهاست. اين بنا به شمارهٔ 1171 در سال 1354 خورشيدي در فهرست آثار ملي ايران ثبت شده و در سال 1367 خورشيدي به تملك رسيدهاست.
به گزارش خبرگزاري آريا از تبريز ،بزرگان مشروطه پس از به توپ بسته شدن مجلس شوراي ملي توسط محمدعلي شاه، در خانهٔ مشروطه جمع شده و به همفكري ميپرداختند. همچنين اين مكان مركز فرماندهي مجاهدان در طي محاصرهٔ 11 ماههٔ تبريز و نيز مركز تصميمگيري براي پايينآوردن پرچمهاي تسليم در برابر شاه قاجار بودهاست. «حاج ولي معمار» معمار تبريزي كه ساكن روسيه بود، در سال 1247 خورشيدي و پس از بازگشت به ايران، بناي خانهٔ مشروطه را بنيان نهاد. اين بنا با 1300 متر مربع مساحت، در دو طبقه ساخته شدهاست.
از ويژگيهاي منحصر به فرد خانهٔ مشروطه ميتوان به پنجرههاي ارسي، دربهاي منبكاريشده، غلامگردش، كلاهفرهنگي و نورگير اشاره كرد. موزهٔ مشروطه نيز پس از ايجاد تغييراتي در تالارها و اتاقهاي خانهٔ مشروطه و به نمايش درآوردن اسناد تاريخي مربوط به انقلاب مشروطه در سال 1375 خورشيدي تأسيس شدهاست. از مهمترين آثار تاريخي اين موزه ميتوان به سلاح كمري ستارخان، فرش مشروطه، وسايل شخصي سران مشروطه و ديگر مدارك مرتبط با انقلاب مشروطه اشاره كرد.
خانه مشروطه: يادگاري گرانقدر از انقلاب مشروطه خانه و موزه مشروطه در محله راسته كوچه است. خانه مشروطه واقع در محله قديمي راسته كوچه از ابنيه تاريخي دوره قاجار است كه تاريخ بناي آن به سال 1245 شمسي مي رسد. باني اين خانه مرحوم حاج مهدي كوزه كناني از بازرگانان خوشنام تبريزي بود كه به پاس خدمات و مجاهداتش در انقلاب مشروطيت به لقب (ابوالمله) از او ياد شده است.مرحوم كوزه كناني حامي بزرگ نهضت آزاديخواهي مردم آذربايجان در آن روزهاي سخت و سرنوشت ساز بود كه حتي خانه شخصي خود را نيز به عنوان پايگاهي مطمئن در اختيار مجاهدين مشروطه قرار داد.
پنجره هاي زيباي ارسي ، نمايي جلوه انگيز و محتشم به بنا بخشيده است. نظر به جايگاه شهر تبريز در پيروزي انقلاب مشروطيت و نقشي كه خانه كوزه كناني يا خانه مشروطه در اين نهضت بزرگ ايفا كرده است سازمان ميراث فرهنگي كشور موزه مشروطه را در سطح ملي در همين خانه داير نموده است. بنابراين از سال 1357 با تبديل بخشهايي ار بنا به موزه اسناد ، تصاوير و يادگارهاي با ارزشي از دوران مشروطه و رهبران در آن نگهداري مي شود.
از مهمترين اسناد و اموالي كه در موزه مشروطه وجود دارد مي توان به تپانچه كمري ستارخان ، قلمدان و عينك و دستخط شهيد ثقةالاسلام ، دفترچه هزينه هاي نهضت مشروطه به قلم حاج مهدي كوزه كناني ، مهر انجمن هاي انقلابي آذربايجان ، فرش و تابلو فرشهاي مشروطه ، روزنامه هاي دوران انقلاب مشروطه و ... ياد كرد. در اين موزه تنديس هايي از شخصيت ها و مجاهدين صدر مشروطيت همچون ستارخان ، باقرخان ، ميرزا مهدي كوزه كناني ، حسن خان باغبان ، علي مسيو، شهيد ثقةالاسلام ، جهانگيرخان صور اسرافيل ، ميرزا ابراهيم آقا صبا ، ميرزا اسماعيل نوبري و ... به نمايش گذاشته شده است و تصاوير بسيار تاريخي و قيمتي از دوران انقلاب مشروطه زينت بخش ديوارهاي اين خانه تاريخي مي باشد.
مشروطه : از اوائل سلطنت ناصرالدين شاه قاجار نارضايتي مردم از ظلم وابستگان حكومت رو به رشد بود. تأسيس دارالفنون و آشنايي تدريجي ايرانيان با تغييرات و تحولات جهاني انديشه تغيير و لزوم حكومت قانون و پايان حكومت استبدادي را نيرو بخشيد. نوشتههاي روشنفكراني مثل حاج زينالعابدين مراغهاي و عبدالرحيم طالبوف و ميرزا فتحعلي آخوندزاده و ميرزا ملكم خان و ميرزا آقاخان كرماني و سيد جمال الدين اسدآبادي و ديگران زمينههاي مشروطه خواهي را فراهم آورد.
سخنرانيهاي سيدجمال واعظ و ملك المتكلمين توده مردم مذهبي را با انديشه آزادي و مشروطه آشنا ميكرد. نشرياتي مانند حبل المتين و چهرهنما و حكمت و كمي بعد ملانصرالدين كه همه در خارج از ايران منتشر ميشدند نيز در گسترش آزادي خواهي و مخالفت با استبداد نقش مهمي داشتند.
كشته شدن ناصرالدين شاه به دست ميرزا رضاي كرماني كه آشكارا انگيزه خود را قطع ريشه ظلم و نتيجه تعليمات سيدجمال الدين دانسته بود، كوشش بيشتر در روند مشروطه خواهي را سبب شد.
اگر چه از مدتي قبل شورشها و اعتراضاتي در شهرهاي ايران عليه مظالم حكومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجراي گران شدن قند در تهران ذكر ميكنند. علاءالدوله حاكم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سيد را به جرم گران كردن قند به چوب بست. اين كار كه با تائيد عين الدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاريان و روحانيان و روشنفكران را برانگيخت. اينان در مجالس و در مسجدها به سخنراني ضد استبداد و هواداري از مشروطه و تأسيس عدالتخانه يا ديوان مظالم پرداختند. خواست بركناري عين الدوله و عزل مسيو نوز بلژيكي و حاكم تهران و حتي عسگر گاريچي به ميان آمد و اعتصاب در تهران فراگير شد.
عدهاي از مردم و روحانيان به صورت اعتراض به حضرت عبدالعظيم رفتند. مظفرالدين شاه وعده بركناري صدراعظم و تشكيل عدالتخانه را داد. هنگامي كه به وعده خود عمل نكرد علما از جمله سيدين سندين آقا سيد محمد طباطبائي و آقا سيدعبدالله بهبهاني به قم رفتند و تهديد كردند كه كشور را ترك ميكنند و به عتبات عاليات خواهند رفت. عده اي هم در سفارت انگليس متحصن شدند. عين الدوله با گسترش ناآراميها در شهرهاي ديگر استعفا كرد و ميرزا نصرالله خان مشيرالدوله صدراعظم شد. بالاخره مظفرالدين شاه فرمان مشروطيت را در 14 مرداد 1285 امضا كرد. علما و ديگراني كه به حضرت عبدالعظيم و قم رفته بودند بازگشتند و تحصن در سفارت انگليس پايان يافت. مردم صدور فرمان مشروطيت را جشن گرفتند.
پس از مرگ مظفرالدين شاه، وليعهد او محمدعلي ميرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت. او در مراسم تاجگذاري خود نمايندگان مجلس را دعوت نكرد. به علاوه اگرچه نمايندگان دورهٔ اول مجلس كه با حرارتي تمام جهت اصلاح اوضاع ايران ميكوشيدند، با راندن مسيو نوز رئيس كل گمرك و وزير خزانه از خدمت در مقابل سياست روسيه كه از او جداً حمايت ميكرد، غالب آمدند؛ اما روسها شاه تازه را در دشمني با مجلس و مشروطه روز به روز بيش تر تقويت نمودند تا آن جا كه محمدعلي شاه، مشيرالدوله را از صدارت بركنار كرد و امين السلطان (اتابك اعظم) را كه سالها صدراعظم دوره استبداد بود از اروپا به ايران فراخواند و او را صدراعظم كرد. از امضاي قانون اساسي سر باز زد.
پس از اعتراضات مردم به ويژه در تبريز، ناچار دستخطي صادر كرد و قول همراهي با مشروطه را داد. ولي هم شاه و هم اتابك اعظم همچنان به مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان مشغول بودند. اتابك اعظم را جواني به نام عباس آقا تبريزي با تير زد و كشت.
نشريه هفتگي صوراسرافيل در اين دوران منتشر ميشد و نقش مهمي در تشويق مردم به آزاديخواهي و مقابله با شاه و درباريان طرفدارش داشت. با توجه به ناقص بودن قانون اساسي مشروطه كه با عجله تهيه شده بود مجلس متمم قانون اساسي را تصويب كرد كه در آن مفصلا حقوق مردم و تفكيك قوا و اصول مشروطيت آمده بود. محمدعلي شاه به مجلس رفت و سوگند وفاداري ياد كرد. پس از چند روز او و ديگر مستبدان با همراهي شيخ فضلالله نوري عدهاي را عليه مجلس در اطراف آن جمع كردند و به درگيري با نمايندگان و مدافعان مجلس پرداختند. با بمبي كه ياران حيدرخان عمواوغلي به كالسكه حامل محمدعليشاه انداختند به مقابله جدي با مجلس پرداخت و به باغشاه رفت و بريگاد قزاق را براي مقابله با مجلس آماده كرد.
«زينب پاشا» و مبارزه عليه بيداد قاجار: از جمله زنان مبارزي كه در تاريخ معاصر ايران تا حدود بسياري ناشناخته مانده و اطلاعات چنداني از زندگي وي در دست نيست ، زني است تبريزي به نام «زينب پاشا» كه به تنهايي نهضتي ماندگار و غرورآفرين بر پا ساخت.
زينب پاشا كه در منابع گوناگون با نامها و القابي چون: «بي بي شاه زينب»، «زينب باجي» ، «ده باشي زينب» و «ائل قيزي» از او ياد شده است، فرزند «شيخ سليمان» از مردان تهي دست محله «عموزين الدين» تبريز بود. از تاريخ تولد، دوران كودكي و جواني وي مطلبي در منابع تاريخي ذكر نشده است اما نام «زينب پاشا» در جريان قرارداد استعماري رژي و آغاز مبارزات ضداستبدادي و ضداستعماري وي براي هميشه در تاريخ ثبت گرديد.
واقعه قرارداد استعماري رژي يا همان واگذاري امتياز تنباكو به دولت انگلستان اتفاقي بود كه در دوران قاجار رخ داد. عصري كه شاه به عنوان «مالك كشور» بدون هيچ قيد و بندي اموال ملي را در اختيار بيگانگان قرار مي داد، سال 1263 شمسي زينب و گروه وي مبارزات خود را آغاز كرده و از اواخر دوره ناصري تا زمامداري مظفرالدين شاه در صحنه سياسي آن دوران به نقش آفريني پرداخته اند.
«زينب پاشا» و بستن بازار تبريز: پس از انتشار اخبار انعقاد قرارداد واگذاري امتياز تنباكو به دولت استعماري انگلستان توسط چند روزنامه نگار تبريزي، اين شهر نخستين كانون مبارزه و مخالفت با اين قرارداد در كشور گرديد. در پي فتواي مجتهد تبريزي بيش از 20 هزار تن از مردم تبريز در اعتراض به قرارداد رژي شورش كرده و با بستن بازار و حمله به چند مركز دولتي مخالفت خود را با آن اعلام كردند.
اما مدتي از اين حركت نگذشته بود كه سربازان مسلح ناصرالدين شاه به سرعت در سطح شهر تبريز مستقر شده و ضمن سركوب و متفرق كردم مردم، بازاريان، شهر را با زور و تهديد اسلحه مجبور به بازكردن مغازه ها مي نمايند. در همين حال زينب پاشا به همراه گروه خود به بازار تبريز ريخته و ضمن درگيري با مأموران، بازاريان را نيز دوباره مجبور به تعطيلي بازار مي كنند. حركت ديگر زينب پاشا در جنبش مردم عليه گرسنگي و قحطي در سالهاي انقلاب مشروطه متبلور مي شود.
سه|ا|شنبه|ا|22|ا|فروردين|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آریا نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 135]