تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816421415
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
كيهان
«آقاي هاشمي حاضريد كه... ؟!» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد:
اظهارات آقاي هاشمي رفسنجاني كه در روزهاي پاياني سال 1390 و در ديدار مسئولان فصلنامه مطالعات بين المللي با ايشان مطرح شده و ديروز خبر آن منتشر شده بود، بازتاب گستردهاي در رسانههاي داخلي و بسياري از رسانههاي خارجي داشت. درباره اظهارات اخير رئيس محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام اگرچه گفتنيهاي فراواني هست ولي در اين مختصر به واكاوي يكي از اصلي ترين آنها كه وارونه نمايي آشكار است و عجيب تر نيز به نظر ميرسد بسنده ميكنيم و باقي به بعد ميگذاريم.
آقاي هاشمي رفسنجاني ميگويد «من در سالهاي آخر حيات امام(ره) نامهاي را خدمتشان نوشتم، تايپ هم نكردم براي اين كه نميخواستم كسي بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح كردم و نوشتم شما بهتر است در زمان حياتتان اينها را حل كنيد. در غير اين صورت، ممكن است اينها به صورت معضلي، سد راه آينده كشور شود. گردنههايي است كه اگر شما ما را عبور ندهيد، بعد از شما عبور كردن مشكل خواهد بود. يكي از اين مسايل، رابطه با آمريكا بود. نوشتم بالاخره سبكي كه الان داريم كه با آمريكا نه حرف بزنيم و نه رابطه داشته باشيم قابل دوام نيست. آمريكا قدرت برتر دنياست. مگر اروپا با آمريكا، چين با آمريكا و روسيه با آمريكا چه تفاوتي از ديد ما دارند؟ اگر با آنها مذاكره داريم چرا با آمريكا مذاكره نكنيم؟ معناي مذاكره هم اين نيست كه تسليم آنها شويم. مذاكره ميكنيم اگر مواضع ما را پذيرفتند يا ما مواضع آنها را پذيرفتيم، تمام است»! درباره اين بخش از اظهارات ايشان بايد گفت؛
1- انصاف آن بود كه آقاي رفسنجاني در نقل ماجراي نامه خويش به پاسخ امام راحل (ره) نيز اشاره ميكرد. چرا كه اولاً؛ مذاكره و رابطه با آمريكا يكي از خطوط قرمز حضرت امام(ره) بود كه بارها بر آن تأكيد ورزيده و علت اجتناب از مذاكره و رابطه با آمريكا را نيز به وضوح بيان كرده بودند و ثانياً؛ حضرت امام(ره) به گواهي بينش و منش و آنچه از مواضع و بيانات ايشان در دسترس همگان است، هيچ ابهامي را بي پاسخ نميگذاشتند مخصوصاً آن كه اين ابهام درباره يكي از اصلي ترين خطوط قرمز تأكيد شده از جانب حضرت ايشان بوده و از سوي كسي مطرح شده باشد كه مسئوليت مهم و حساسي- رئيس مجلس، قائم مقام فرماندهي كل قوا و... - در نظام داشته است. بنابراين كمترين ترديدي نيست كه امام راحل ما(ره) ابهام مطرح شده از جانب آقاي هاشمي رفسنجاني را بي پاسخ نگذاشتهاند و سؤال اين است كه چرا آقاي رفسنجاني از پاسخ آن بزرگوار كه به يقين و مانند هميشه، مستدل و منطقي بوده است طفره رفته و به آن اشارهاي نكرده است؟! آقاي رفسنجاني با خاطره نويسي و تاريخ نگاري ناآشنا نيستند و سابقه شناخته شدهاي در هر دو عرصه ياد شده دارند و تعجب آور است كه هنوز نميدانند «نيمه نويسي» بي اعتبارترين نوع تاريخ نگاري و خاطره نويسي است و نشانه نگراني نويسنده و مؤلف از بيان برخي واقعيت هاست! حالا بايد پرسيد كه جناب رفسنجاني از آشكار شدن كدام واقعيت نگران بودهاند كه پاسخ حضرت امام(ره) را سانسور كردهاند؟!
2- آقاي هاشمي رفسنجاني به اين بخش از تاريخ آن روزها نيز اشاره نكردهاند كه در اوايل سال 1369 در حالي كه هنوز يكسال از رحلت حضرت امام(ره) نگذشته بود، آقاي «جيمز بيكر» وزير خارجه وقت آمريكا طي سخناني - 30 فروردين/19 آوريل 1990- اعلام كرد كه آمريكا آماده مذاكره مستقيم با ايران است و 7 روز بعد - 6 ارديبهشت ماه/25 آوريل - آقاي عطاءالله مهاجراني معاون پارلماني آقاي رفسنجاني- رئيس جمهور وقت- در مقالهاي با عنوان «مذاكره مستقيم» كه در صفحه 2 روزنامه اطلاعات همان روز به چاپ رسيد، ايستادگي در برابر كاخ سفيد را «شعارگونه» ناميده و دقيقاً با همان استدلالي كه جناب هاشمي در اظهارات اخير خود مطرح كرده است خواستار مذاكره و رابطه با آمريكا ميشود و نكته در خور توجه آن كه در مقاله خود به گونهاي غيرمنتظره- شايد براي رد گم كردن- به اظهارات چند روز قبل «جيمز بيكر» اشاره كرده و اصرار ميورزد كه مبادا كساني پيشنهاد ايشان را با پيشنهاد وزير خارجه آمريكا مرتبط دانسته و آن را «يك توطئه و يا فتنه» تلقي كنند. مقاله مهاجراني با توجه به مغايرت آن با ديدگاه بارها اعلام شده حضرت امام(ره) انتقادهاي فراواني را در پي داشت. اما، آقاي مهاجراني كه امروزه پردهها را كنار زده و آشكارا به انگليس پناهنده شده و با آيپك (لابي صهيونيست ها) و MI6 (بخش اطلاعات خارجي اينتلجنت سرويس انگليس) همكاري نزديك دارد، برنظر خود اصرار ميورزد و نهايتاً؛ رهبر معظم انقلاب در يكي از سلسله بيانات خويش به اين ماجرا پايان ميدهند كه شرح آن خواهد آمد.
اكنون اين پرسش مطرح است كه چرا جناب رفسنجاني به اين رخداد مهم و معروف تاريخي كمترين اشارهاي نكردهاند؟! شايد- فقط شايد- به اين علت كه اگر به رخداد ياد شده اشاره ميكردند چارهاي جز آن نداشتند كه نظرات مستدل مطرح شده از سوي رهبر معظم انقلاب را نيز مانند پاسخ حضرت امام(ره) ناديده بگيرند! كه در اين حالت، دو پرده پوشي پي درپي سؤال برانگيز بود! و اما پاسخ حضرت آقا بهاندازهاي روشن و مستدل بود كه اگر به آن اشاره ميكردند در هيچ يك از اذهان واقع نگر و مردم دوست، جايي براي پيشنهاد مذاكره و رابطه با آمريكا باقي نميماند. نظر آن روز آقا كه نظر امروز ايشان و همان نظر ديروز حضرت امام(ره) است و از بلنداي دلسوزي حكيمانه براي مردم و صيانت از اسلام و منافع ملي مطرح شده است را در بند بعدي بخوانيد و خود درباره آن قضاوت كنيد.
3- حضرت آقا در سخنان آن روز خود فرمودند؛
«و اما مسئلهاي كه اين روزها در سطح جمعي از اهل فكر و اهل نظر در جريان است، مذاكره كردن و مذاكره نكردن است... من معتقدم، آن كساني كه فكر ميكنند ما بايد با رأس استكبار- يعني آمريكا- مذاكره كنيم، يا دچار ساده لوحي هستند، يا مرعوبند. من بارها اين نكته را عرض كرده ام كه استكبار، بيش از اين كه نان قدرت و توانايي خودش را بخورد، نان هيبت و تشر خودش را ميخورد. اصلاً استكبار، با تشر و ابهت و شكلك درآوردن و ترساندن اين و آن، زنده است. مذاكره، يعني چه؟ صرف اين كه شما برويد با آمريكا بنشينيد حرف بزنيد و مذاكره كنيد، مشكلات حل ميشود؟ اين طوري كه نيست. مذاكره در عرف سياسي، يعني معامله، مذاكره با آمريكا، يعني معامله با آمريكا. معامله، يعني داد و ستد؛ يعني چيزي بگير، چيزي بده تو از انقلاب اسلامي، به آمريكا چه ميخواهي بدهي، تا چيزي از او بگيري؟ آن چيزي كه شما ميخواهيد به آمريكا بدهيد، تا در مقابل از او چيزي بگيريد، چيست؟ ما چه ميتوانيم به آمريكا بدهيم؟ او از ما چه ميخواهد؟ آيا ميدانيد كه او چه ميخواهد؟ «و ما نقموا منهم الا ان يومنوا بالله العزيز الحميد». والله كه آمريكا از هيچ چيز ملت ايران، به قدر مسلمان بودن و پايبند بودن به اسلام ناب محمدي(ص) ناراحت نيست. او ميخواهد شما از اين پايبنديتان دست برداريد. او ميخواهد شما اين گردن برافراشته و سرافراز را نداشته باشيد؛ حاضريد؟»
اكنون بايد از آقاي هاشمي رفسنجاني پرسيد در پروژه پيشنهادي مذاكره و رابطه با آمريكا- و به قول حضرت آقا معامله با آمريكا!- چه «بهايي» را براي پرداخت در نظر گرفته ايد و در مقابل آن چه متاعي را از آمريكا انتظار داريد؟! آيا جز اين است كه آمريكا به اعتراف بارها اعلام كرده خود، بيشترين ضربه را از اسلام ناب محمدي(ص) كه ظلم ستيز و استقلال طلب است دريافت كرده است؟! و به هيچ چيز غير از بازگشت به دوران غارتگري گذشته در ايران نميانديشد؟! و در مقابل به شما همان را خواهد داد كه به شاه و حسني مبارك و بن علي و علي عبدالله صالح داد!
خراسان
«گام دوم هدفمندي با همان شيوه نه!!» عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدي حسن زاده است كه در آن ميخوانيد:
«مهمترين موضوع سياستي براي سال آتي را بايد در احتمال شتاب گرفتن نرخ تورم و محدوديتهاي موجود براي افزايش نرخ رشد اقتصادي خلاصه نمود».
اين جمله از سوي منتقدان عملكرد اقتصادي دولت عنوان نشده است، بلكه تحليل رسمي رئيس كل بانك مركزي از شرايط اقتصادي كشور در آغاز سال ۱۳۹۱ است. سالي كه براي هدفمندي با واريز مابه التفاوت ۲۸ هزار توماني يارانه به ازاي هر نفر (هرچند اين مبلغ مازاد هنوز قابل برداشت نيست و مشخص نيست كه اين مبلغ براي يك يا ۲ماه ميباشد)، از آغاز قريب الوقوع اجراي مرحله دوم هدفمندي حكايت دارد.
هرچند گذشته هشدار رئيس مجلس درباره غيرقانوني بودن اجراي مرحله دوم هدفمندي در فصل نخست سال ۹۱ و تعبير وي از اقدام دولت به توفان تورمي نشان از نگراني جدي مجلس درباره تبعات اجراي مرحله دوم هدفمندي در شرايط فعلي است و انتقاد از غيرقانوني بودن اجراي مرحله دوم در ۳ ماه نخست سال است؛ اما ساعتي بعد رئيس جمهور در اظهاراتي اعلام كرد: «گام دوم هدفمندي يارانهها براي اجرا آماده است.» لذا نخستين اظهار نگراني در مسير اجراي مرحله دوم هدفمندي يارانهها نه از سوي مجلس بلكه در تحليل رسمي رئيس كل بانك مركزي از احتمال شتاب گرفتن تورم است. تورمي كه به وضوح در عرصه مواد غذايي، كالاهاي اساسي و مايحتاج زندگي مردم مشهود است.
لذا چالش تورم كه زمينههاي تشديد آن به تعبير مقامهاي رسمي دولت (چنان كه در ادامه به صورت مستند خواهد آمد) وجود دارد، نخستين مانع بر سر اجراي مرحله دوم هدفمندي است.
لذا برخلاف مرحله نخست كه اجراي هدفمندي با نرخ تورم 12. 4 درصدي، نظارت گسترده دولت، اجماع بخش خصوصي، اصناف و همه بازيگران عرصه اقتصاد آغاز شد، هم اكنون به تعبير بانك مركزي با نرخ تورم ۲۱ و به روايت مركز آمار با نرخ تورم ۲۶ درصدي، وضعيت آشفته قيمتها در بازار، نقدهاي جدي مجلس به نقض قانون و گلايه فعالان اقتصادي از عمل نكردن دولت به وعده حمايت از توليد در اجراي مرحله نخست، فضايي نامساعد براي اجراي مرحله دوم هدفمندي يارانهها وجود دارد.
مروري بر مواضع ۲ چهره اصلي اقتصادي دولت
رئيس كل بانك مركزي در يادداشتي به ارزيابي تحولات اقتصادي سال ۹۰ و افق سال ۹۱ پرداخته است. به جز جملهاي كه در ابتداي اين يادداشت به نقل از وي آمد، بهمني، تورم جهاني، فضاي اقتصادي بي ثبات در قدرتهاي اقتصادي جهان، آثار رواني ناشي از تحريم را مهم ترين عوامل موثر بر احتمال شتاب گرفتن نرخ تورم ميداند و نيازهاي كمتر پاسخ يافته فضاي كسب و كار به اصلاح زيرساخت ها، رويهها و مقررات را مانعي بر مسير رشد توليد و شكوفا شدن ظرفيتها در حوزه توليد قلمداد ميكند.
وي همچنين كاهش نرخ سود سپردهها را در كنار افزايش تورم در سال گذشته موجب «جذب نشدن بخش عمده مازاد نقدينگي به فعاليتهاي مولد و اشتغال زا و بازطراحي خطوط توليد در راستاي قانون هدفمندي» ميداند.
محمدرضا فرزين، معاون اقتصادي وزير اقتصاد و دبير ستاد هدفمندي يارانهها نيز در تحليلي از فراز و نشيبهاي اقتصاد در سال ۹۰ در موضعي مشابه بهمني درباره وضعيت توليد در اين سال، عنوان ميكند: «همچنان تحولات لازم در بخش توليد براي بهينه سازي از نفت و توليد نهادههاي ارزشمند اتفاق نيفتاده است.»
وي همچنين با اشاره به ۷ برابر شدن نوسان قيمت دلار در بازار و تداوم وضعيت ۲نرخي ارز در كشور و با تاكيد بر اين كه «هيچ نرخي در اقتصاد ايران بهاندازه نرخ ارز تاثيرگذار بر متغيرهاي توليد، پس انداز، سرمايه گذاري و قيمت كالاها و خدمات نيست»، ميافزايد: «همچنان در سال آينده با مشكل تقاضاي بالاي سفته بازي ارز رو به رو خواهيم بود و حذف اين تقاضا و شكل گيري تقاضاي ارز بر اساس معاملات واقعي در بازار كالا و خدمات در قالب يك نظام مديريت شده بايد در دستور كار قرار گيرد.»
جمهوري اسلامي
«الزامات توليد ملي» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
طي سالهاي اخير نامگذاريهاي صورت گرفته براي هر سال از سوي عالي رتبهترين مقام جمهوري اسلامي ايران به سنتي مألوف بدل شده است كه در دل خود اولويتها و حساسيتهاي كشور را طي 360 و چند روز پيش رو نمايان ميسازد.
نگاهي اجمالي به عناويني كه طي سه سال اخير توسط رهبر معظم انقلاب براي هر سال انتخاب شده در كنار عنوان دهه پيشرفت و توسعه، عنواني كه براي دهه چهارم انقلاب اسلامي برگزيده شده به روشني نشان ميدهد كه مهمترين و اساسيترين مسئله كشور، مسائل اقتصادي است.
بررسي اتفاقات داخلي و خارجي نيز در اين مدت هيچ جاي ترديدي باقي نميگذارد كه در موقعيت فعلي جمهوري اسلامي ايران، تقريبا تمامي مسائل حول محور اقتصاد و كنش و واكنشهاي اقتصادي جريان دارد؛ اتخاذ و اجراي تصميمات مهمي مانند ابلاغ سياستهاي اصل 44 قانون اساسي كه از آن به انقلاب اقتصادي تعبير شد يا تغيير شيوه حمايتهاي يارانهاي كه بيترديد در سالهاي آينده پيامدهاي آن بيش از اكنون نمايان خواهد شد، از جمله رويدادهايي است كه نشان ميدهد آينده نظام و كشور بيش از هر زمان ديگري در گروي اقدامات امروز ما در حوزه اقتصاد است.
در حوزه مسائل ديپلماتيك و ژئوپولتيك نيز شاهد محوريت يافتن موضوعات اقتصادي بوده و هستيم؛ هم كشورهايي كه در دايره دوستان جمهوري اسلامي ايران قرار ميگيرند و هم كشورهاي متخاصم با ايران طي سالهاي اخير بيش از هر زماني سعي داشته و دارند، تعاملات خود را با ما در قالب گسترش روابط يا كاهش تعاملات اقتصادي دنبال كنند. افزايش چشمگير تبادلات و همكاريهاي اقتصادي ايران با كشورهايي مانند چين، هند، تركيه و امارات متحده عربي از يك سو و بالا گرفتن موضوع تحريمهاي اقتصادي عليه ايران توسط كشورهاي غربي از سوي ديگر به خوبي گواه محوريت يافتن حوزه اقتصاد در معادلات بينالمللي است.
با چنين رويكردي اگر به عملكرد دستگاهها و مسئولان در حوزه اقتصاد نگاهي بيندازيم متأسفانه به سختي ميتوان نمرهاي درخور اهميت و حساسيت حوزه اقتصاد براي سياستها و نحوه اجراي آنها درنظر گرفت.
مقايسه شاخصهاي مختلف اقتصادي و توسعهاي طي يك دهه اخير كاملا روشن ميسازد كه اين شاخصها در ابتداي دهه 80 و ابتداي دهه 90 از چه وضعيتي برخوردارند البته در تمام اين سالها، تلاشها و اقدامات مثبت و نتيجه بخش فراواني نيز انجام گرفته است اما نتايج حاصل و نقطهاي كه اكنون در آن قرار داريم با آنچه درخور جايگاه رفيع نظام جمهوري اسلامي و مردم ايران است، فاصله فراواني دارد.
اين فاصله از آن رو بيشتر رخ مينمايد كه در سالهاي اخير رهبر معظم انقلاب به عنوان عاليترين مقام قانوني كشور و نظام، بارها و بارها با ورود به حوزه مسائل اقتصادي و با استفاده از اختيارات خود زمينههاي مناسب بسياري را براي مسئولان اجرايي كشور فراهم آوردهاند تا در مسير تعالي اقتصاد كشور قدم بردارند؛ ابلاغ سياستهاي اصل 44 به عنوان راهگشاي حضور و فعاليت بخش خصوصي در لايههاي فوقاني فعاليتهاي اقتصادي، حمايت همه جانبه از اجراي قانون هدفمندي يارانهها تنها بخشي از اين ريل گذاريها و بسترسازيهاست.
از انتخاب نامهايي با موضوع و محوريت اقتصاد نيز ميتوان به عنوان يكي ديگر از مصاديق اين حمايتها نام برد؛ عناويني مانند اصلاح الگوي مصرف، همت مضاعف و كار مضاعف، جهاد اقتصادي و توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني براي چهار سال اخير به روشني از اهتمام ويژه رهبر انقلاب به موضوع اقتصاد خبر ميدهد كه در صورت استفاده صحيح مجريان و مسئولان، بستر بسيار مناسبي براي پيشبرد برنامه و سياستهاي اقتصادي صحيح ميبود ولي افسوس كه در كنار اقدامات مثبتي كه انجام شد، انچه بيش از هر چيز شاهدش بوديم برخوردهاي شعار گونه و كليشهاي با اين موضوعات به غايت مهم بود كه متأسفانه امسال نيز تكرار شده و ميشود.
به عنوان مثال انتشار كتابهايي با همين عنوان آن هم تنها چند روز پس از اعلام نام سال 91، پيامها و سخنرانيهاي كليشهاي و تكراري مسئولان اجرايي، برگزاري همايشهاي پر خرج و بدون محتوا و.... گوشهاي از آفاتي است كه امسال هم شاهد آن هستيم و لابد خواهيم بود.
اين در حالي است كه انتخاب عنوان حمايت از توليد و كار و سرمايه ايراني براي سال 91 ميتواند در راستاي حمايت واقعي از توليد و اشتغال ايراني مورد استفاده مجريان و فعالان اقتصادي قرار بگيرد چرا كه در سالهاي اخير رويكرد نادرستي كه در تأمين نيازهاي داخلي با واردات اتخاذ شده، آسيبهاي فراواني به توليدكنندگان ايراني وارد آورده است كه جبران اين خسارتها بدون شك نيازمند عزمي جدي و اتخاذ تدابيري آني است.
رسالت
«دوران طلايي رقابتهاي سياسي در ايران» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن ميخوانيد:
يكي از بركات برگزاري نهمين انتخابات مجلس شوراي اسلامي علاوه بر شكوه حماسي ملت و زيبايي حضور يكصداي ايرانيان پاي صندوقهاي راي، گذار از عصر يخبندان دوقطبي اصولگرا - اصول ستيز به دوران طلايي جديدي است كه در آن همه صداهاي اصيل و واقعي ملت از دالانهاي علمي و كارشناسي شنيده ميشود. رقابت مثبت دو جريان جبهه متحد اصولگرايان و جبهه پايداري در دور اول و دوم انتخابات نهم نويد دهنده اين عبور تاريخي است.
تبار تاريخي رقابتهاي سياسي در ايران را حداقل ميتوان به چهار دوره مشخص تقسيم كرد. دوره اول فاصله سالهاي 1358 تا 1368 به استثناي يكي دو سال دولت موقت و و بني صدر را ميتوان دوران انزواي سكولاريسم در ايران ذيل تشعشعات خورشيد تابان حضرت امام خميني(ره) و يا دوران" سكولاريسم در سايه" ناميد. در اين دوره عمده فعاليتهاي حزب جمهوري اسلامي و پس از انحلال آن و انشقاق در جامعه روحانيت مبارز رقابت روحانيون و روحانيت ذيل گفتمان امام(ره) تعريف ميشد و گرايشات سكولار در انزوا قرار داشتند. دوره دوم فاصله سالهاي 1368 تا 1378 است كه اين دوره را ميتوان دوران "خيزش سكولاريسم" از سايهاي كه در آن غنوده بود ناميد. دوراني كه پس از رحلت بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي با ترديدهاي حلقه كيان و روزنامه سلام آغاز شد و در مقطعي ذيل شعارهاي تعديل اقتصادي مروج كاپيتاليسم در ايران گشت و در مقطع ديگر با شعار آزاد و توسعه سياسي در پي جا انداختن ليبراليسم در ايران بود. دوره سوم را ميتوان در بازه سالهاي 1378 تا 1388 يافت. اين مقطع دوران "شورش سكولاريسم" بر انقلاب است كه دقيقا مصادف با رويگرداني مردم از اين جريان منحرف ميباشد. مقطعي كه از غائله 18 تير 1378 آغاز ميشود و در ادامه به ماجراي تحصن نمايندگان مجلس ششم در سال 1382 منجر ميشود و در پايان به فتنه پيچيده دهمين انتخابات رياست جمهوري در سال 1388 ختم ميگردد. اما دوره چهارم در فضاي كلي حاكم بر رقابتهاي سياسي در ايران مقطعي است كه از حماسه تاريخي مردم در 9 دي 1388 آغاز ميشود و تا به امروز جريان دارد و روز به روز نشانههاي اين دوره طلايي كه با بصيرت ملت و پختگي نخبگان عجين شده پر رنگ تر ميشود. اين دوران را ميتوان دوره "عبور از سكولاريسم" ناميد.
آرايش و پيرايش جامعه مدني ايران متناسب با بايستههاي دهه چهارم انقلاب و ضرورت نوسازي و مهندسي رقابت سياسي كشور يكي از ضرورتها و پيامهاي حياتي فتنه سال 1388 بود. پس از حوادث تلخ دو سال گذشته كمتر كسي بود كه به اين مهم واقف نشده باشد كه ديگر نميتوان فضاي دو قطبي گذشته را در كشور ادامه داد و انقلاب براي نفس تازه كردن بايد سامانه جديدي را براي رقابت طراحي كند. عدم اقبال مردم به نامزدهاي اصلاح طلب حاضر در صحنه انتخابات نهم و راي نياوردن چهرههاي شاخص اين جريان نشان داد كه مردم نيز ديگر حساب گذشته را روي گروههاي اصلاح طلب باز نميكنند و حاضر نيستند به جرياني كه به راي آنها در انتخابات دهم رياست جمهوري پشت پا زد اعتماد مجدد كنند. اما امروز اين سئوال اساسي پيش روي سياسيون و كنشگران عرصه سياست در ايران است كه گردونه رقابت سياسي در ايران جديد، حول چه محوري سامان خواهد يافت و بازيگران اصلي رقابت در ايران چه كساني خواهند بود؟
خوشبختانه در پاسخ به اين پرسش بين آنچه كه بايد رخ دهد و آنچه كه به طور طبيعي در حال اتفاق افتادن است نوعي انضمام و حتي انطباق وجود دارد. گردونه قدرت در ايران جديد حول كانونهاي توليد فكر و معناي غير سكولار شكل خواهد گرفت.
امروزه در اغلب مردمسالاريهاي پيشرفته محصولات مراكز توليد معنا و اتاقهاي فكر اعم از دانشگاه ها، پژوهشگاه ها، think tankها و... كانون رقابتهاي سياسي است. الگوبندي سهم دانش در قدرت دنياي جديد اقتضاي " طبيعت جريان زندگي بشر" است. دانش، قدرت ميآورد وقدرت ميتواند دانش توليد كند.
نقشي كه امروز دانشگاه كلمبيا، هاروارد، شيكاگو، سيراكيوز و... در آمريكا بازي ميكنند شايد نوع رشد يافته اين ايده باشد. ساموئل هانتينگتون انديشمند تاثيرگذار سياسي و مبدع نظريه مشهور "برخورد تمدن ها" استاد دانشگاه هاروارد بود. اين ايده كانون رقابت در دوران بوش پسر قرار گرفت. نومحافظهكاران فرزندان علمي و معنوي لئو اشتراوس بودند. اين فيلسوف سياسي قرن بيستم از 1949 (ميلادي) تا 1968 (ميلادي) استاد فلسفه سياسي دانشگاه شيكاگو بود. برخي از سياستمداران دموكرات آمريكا مثل جوزف بايدن در دانشگاه سيراكيوز در نيويورك تحصيل كردهاند و...
در ايران نيز نطفه اين صورت بندي جديد در رقابتهاي سياسي با انتخاب محمود احمدي نژاد در سال 1384 و گرايشات غير قابل انكار وي به يكي از مهمترين مراكز توليد فكر در ايران يعني موسسه امام خميني(ره) بسته شد. برخي محصولات فكري اين كانون علمي در چند سال گذشته به سياستهاي عملياتي تبديل شد و با به ثمر نشستن آنها احمدي نژاد بار ديگر با راي
بي سابقه حدود 25 ميليون رئيس جمهور ايران شد. البته برخي رويكردهاي افراطي باعث شد شكافها بين موسسه امام خميني(ره) و دولت- اگر شده حتي به ظاهر - در انظار عمومي بيشتر جلوه داده شود. در نهمين انتخابات مجلس شوراي اسلامي در واكنش به برخي كژكاركرديها و نارساييهاي گفتماني كه كشور را طي 10 سال گذشته آماج برخي حوادث غير قابل پيش بيني در عرصههاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي كرده بود و همچنين در مقابله با برخي رويكردهاي تماميت خواهانه كه دايره اصولگرايي را بسيار محدود ميكرد اين بار مكتب فكري دانشگاه امام صادق(ع) به مصاف با موسسه آيت الله مصباح رفت.
سياست روز
«با بركناري وزير رئيس سازمان تغيير ميكند؟» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن ميخوانيد:
استيضاح وزير كار به خاطر يك انتصاب شايد آنچنان منطقي نباشد. چون انتصاب فردي در حوزه كاري وزير از اختيارات قانوني اوست و نميتوان به خاطر اين اقدام وزير را استيضاح كرد.
شايد نمايندگان مجلس هم به خود اين حق را ميدهند كه نسبت به برخي تغيير و تحولات در وزارتخانهها حساس باشند و نگران، كه البته اين حساسيت و نگراني خوب است، اما با توجه به شرايط حال حاضر، اقدام به استيضاح وزير، كار مناسبي نباشد.
اكنون تا پايان كار مجلس هشتم چند ماهي بيش باقي نمانده است. كارهاي زمين مانده بسياري وجود دارد كه بايد به آنها رسيدگي كرد. پرداختن به موضوع استيضاح وزير تعاون، كار و امور اجتماعي آن هم به خاطر انتصاب رئيس صندوق تامين اجتماعي توجيه منطقي قابل پذيرشي ندارد.
فرد مورد نظر مدتي را به عنوان رئيس ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز و نماينده ويژه رئيسجمهور به فعاليت پرداخته است. آقاي مرتضوي پيش از آن به عنوان دادستان تهران و برخي مسئوليتهاي فضايي در قوه قضاييه، فعاليت ميكرده است.
اگر دليل استيضاح وزير به خاطر آقاي مرتضوي است، نمايندگان مجلس بهتر است كه، اين موضوع را به قوه قضاييه واگذار كنند و تا صدور قطعي حكم پرونده ايشان شكيبايي به خرج داده تا تكليف آن توسط قوه قضاييه روشن شود.
آقاي اژهاي دادستان كل كشور و سخنگوي قوه قضاييه در نشستي خبري كه در تاريخ ۲۴ بهمن ۱۳۹۰ برگزار شد درباره پرونده مجتمع سبحان و پرونده آقاي مرتضوي كه مورد سئوال خبرنگاران بود اينگونه پاسخ داد؛ «حكم اين پروندهها صادر شده و اگر زمان آن طولاني شده است به خاطر تحقيقاتي بوده كه در اين پروندهها انجام شده است».
نمايندگان مجلس به اين نكته توجه داشته باشند كه در پايان كار خود قرار دارند. مجلس هشتم رو به پايان است و مجلس نهم با تركيبي تازهتر، چند ماه ديگر شكل خواهد گرفت. اگر آقاي شيخ الاسلامي كه كارنامه نسبتا قابل قبولي در وزارتخانه متبوع خود دارد، به واسطه استيضاح از وزارتخانه باز بماند، اين وزارتخانه تا پا يان دوره مجلس هشتم با سرپرستي اداره شود و پس از آن وزير ديگري براي وزارت كار معرفي ميشود، با توجه به تغيير در تركيب مجلس نهم چه اتفاقي خواهد افتاد؟!
نمايندگان مجلس به آقاي شيخالاسلامي يك بار راي اعتماد دادهاند، بر اين راي اعتماد خود باقي بمانند.
وزارت تعاون، كار و امور اجتماعي در سالي كه رهبر معظم انقلاب آن را سال توليد ملي نام نهادهاند نقش اساسي دارد، با استيضاح وزير، اين وزارتخانه تضعيف ميشود.
يكبار ديگر آزمون و خطا كنند و به انتصاب وزير اعتماد كنند، شايد آنگونه كه تصور ميشود، نباشد. اين فرصت را بدهند اگر غير از آن بود آنگاه دست به كار شده و از اختيارات قانوني خود انتقاد كرده و وزير را استيضاح كنند. اما با بركناري وزير آيا رئيس سازمان هم تغيير ميكند؟
تهران امروز
«چرا مجلس مخالف است؟» عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم ارسلان فتحي پور است كه در آن ميخوانيد:
لايحه هدفمندكردن يارانهها توسط دولت تهيه و در تاريخ 9/ 10/ 1387 براي طي مراحل و تشريفات قانوني به مجلس شوراي اسلامي ارائه شد، با توجه به ويژگيها و اثرات اين لايحه كميسيون ويژهاي تشكيل و پس از جلسات متعدد كارشناسي اين لايحه را در تاريخ 12 /5/ 1388 به تصويب رساند با اين حال اين مصوبه در تاريخ 15 /10/ 1388 به تصويب صحن علني مجلس رسيد و بعد از تأييد شوراي نگهبان در تاريخ 26 /10/ 1388 به دولت ابلاغ شد. اين مقدمه را از اين رو مرور كردم كه مجلس شوراي اسلامي نهادي است كه قانون هدفمندكردن يارانهها را با دقت و حساسيتي خاص بررسي و به قانون تبديل كرده است، پس مسلم است كه اين مجلس نه تنها تمايل به ادامه و استمرار اجراي قانون دارد بلكه بر آن اصرار و نظارت خواهد كرد.
از طرف ديگر دولتي كه خود اين لايحه را تهيه و در حال اجراي گام به گام قانون آن است نيز بر اجراي آن اصرار دارد زيرا بايد نتايج مثبت اجراي اين قانون حاصل شود.
بنابراين منظور از برخي مباحثات پيشآمده و مكاتبات انجام شده مسلما توقف طرح هدفمندي يارانهها و جلوگيري از اجراي قانون نيست، بلكه هدف اجراي صحيح قانون و دستيابي به روندي است كه آثار مثبت طرح را افزايش داده و از آثار زيانبار جلوگيري كند.
از نام و محتواي قانون بديهي است كه هدف نهايي اين قانون آن است كه نظام يارانهاي كشور به نظامي هدفمند تبديل شود. حال سوال اينجاست كه آيا نظام فعلي يارانهها، كه در ابتداي سال 1390 در آن قرار داريم نظامي هدفمند است؟ نظام يارانهاي بخشي از نظام حمايتي در اقتصاد است، اگر نظام يارانهاي ما امروز در شرايط مطلوب قرار داشت آيا مقام معظم رهبري امسال را سال حمايت از توليد ملي نامگذاري ميكردند؟
پاسخ اين سوالات مشخص است. ما تا دستيابي به نظام يارانهاي مطلوب فاصله فراواني داريم و لازمه تحقق اهداف دولت و مجلس، اجراي فازهاي بعدي و برداشتن گامهاي بعدي هدفمندكردن يارانههاست. شكي نيست كه اين طرح با توجه به آثار و تبعات مختلفي كه در اقتصاد كشور دارد بايد گام به گام و هوشمندانه اجرا شود تا اصلاح مرحله به مرحله نظام يارانهاي به ثمرات اثربخش خود برسد. مجلس شوراي اسلامي به عنوان مقام ناظر بر اجراي دقيق قانون هدفمندكردن يارانهها همراه و كمك دولت بوده و برخي موارد از جمله لزوم حمايت بيشتر از توليدكنندگان و بنگاههاي اقتصادي يا رعايت شيب قانوني اصلاح قيمتها و نظاير آن تنها براي بهرهمندي بيشتر نظام از بركات اين قانون است، ساير موارد از جمله روش تامين منابع مالي، ايجاد شفافيت بودجهاي، استفاده از تنخواهگردانيا موضوع استفساريه مجلس نيز با توجه به تغيير در روش اجراي قانون يا اصلاح قانون در صورت لزوم قابل حل است كه اين امر در گرو افزايش تعامل ميان دولت و مجلس است.
حمايت
«نكاتي چند در باب نامگذاري سال جاري» عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن ميخوانيد:
رهبر معظم انقلاب در پيام نوروزيشان، سال ۱۳۹۱ را به عنوان سال «توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني» نامگذاري كردند و بر ضرورت مجاهدت اقتصادي و حضور جهادگونه ملت ايران در عرصههاي اقتصادي كشور تاكيد فرمودند. ايشان در اين پيام همچنين تصريح كردند: «بخش مهمي از جهاد اقتصادي مسئله توليد ملي است كه اگر ملت باهمت، عزم و آگاهي و با همراهي و برنامهريزي درست مسئولان بتواند مشكل توليد داخلي راحل كند، بدون ترديد بر چالشهايي كه دشمن ايجاد ميكند، غلبه خواهد كرد».
سالي كه در آغازين روزهاي كاري آن به سر ميبريم، چهارمين سال از چهارمين دهه عمر نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران است؛ دههاي كه مقام معظم رهبري بيش از پيش همگان را متوجه اهميت مسايل اقتصادي كرده و همواره در بيانات خويش، جزم شدن عزم ملي در جهاد اقتصادي را خواستار شدهاند.
آن چه مسلم است اين كه توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني، در واقع طرح عملياتي جهاد اقتصادي است كه از سال گذشته آغاز شده است و اميد ميرود كه در سال جاري با سياستگذاريهاي درست و اجراي دقيق برنامهها و از پيِ آنها، نظارتي جدي، شتابي دو چندان به خود بگيرد. در اين ميان، به اذعان كارشناسان، كاهش منطقي هزينههاي توليد، توجه به اشتغالزايي پايدار، احياي جايگاه توليدات بخش كشاورزي و دامپروري، رفع موانع فرا روي تامين نقدينگي واحدهاي صنعتي، اعمال سياستهاي منسجم ارزي و مقابله جدي با بحرانزايي و بحراننمايي در اين بخش، تقويت ارزش و اعتبار پول ملي، كاهش تدريجي هزينهها و عوارض تحريمها بر وضع توليد داخلي، كنترل واردات و توجه به ضرورتها و منافع ملي مربوط با تقويت توليد ملي، از جمله مهمترين و اصليترين بايستههايي است كه ميتواند عمل به آنها، كشور را در تحقق اهداف نامگذاري امسال ياري رساند و ايران را در جاده موفقيت و شتاب انقلابي قرار دهد.
براي اين منظور بايد سياستهايي اعمال شود تا با حمايت از توليد ملي، به توليدكنندگان داخل كشور انگيزه فعاليت گسترده داده شود؛ از سويي، همان طور كه مردم، نقش اصلي را در همه دورههاي پر فراز و نشيب پس از پيروزي انقلاب اسلامي به ويژه دوران پر افتخار دفاع مقدس داشتند، امروز هم بايد چنين نقش و جايگاهي را براي مردم قايل بود و از توان عظيم آنان در راستاي حل بحرانهاي مالي و اقتصادي، نيز كاهش هر چه بيشتر آثار تحريمهاي ناجوانمردانه بلوك غرب بر ضد ايران اسلامي بهره برد.
نكته مهم و پاياني اين نوشتار هم تاكيد بر اين نكته است كه بيشك عملياتي كردن شعار توليد ملي با وعده وعيد دادنهاي فراوان و عمدتا توخالي، سخنرانيهاي كليشهاي و غير كاربردي و نيز برپايي همايشها و سمينارهاي كذايي كه حاصلي جز هدر دادن بودجه و بيتالمال ندارد، كاملا در تضاد است، چه آن كه گفتهاند به عمل كار برآيد، به سخن داني نيست!
شرق
«واكاوي يك توجيه» عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم شاهين شايان آراني است كه در آن ميخوانيد:
رييس كل بانكمركزي در پاسخ به سوال نمايندگان مجلس درباره دلايل برداشت شبانه و بدون اطلاع قبلي از بانكها بابت مابهالتفاوت ارزي، اعلام كرده اين اقدام بانكمركزي در پي پاسخ ندادن روساي بانكهاي مذكور به نامهنگاريهاي انجام شده، بوده است. اما اين توجيه، خود پرسشهاي ديگري را در ذهن شكل ميدهد. يك سوال اين است كه آيا اين مكاتبات در قالب يك پروتكل يا دستورالعمل مشخص و قانوني انجام شده است يا درخواستي غيررسمي بوده كه بانكمركزي براي حل مشكل نقدينگي مورد نياز با بانكهاي تحت نظارت خود در ميان گذاشته است.
اگر اين مكاتبه ذيل يك دستورالعمل مشخص و قانوني انجام نشده باشد، استناد به عدم دريافت پاسخ از بانكها، نميتواند دليل قانعكننده و موجهي براي برداشت بياطلاع و كلان از حساب بانكها باشد، اما اگر اين برداشت بر مبناي قوانين و مقررات پولي و بانكي كشور بوده و عقبه مستند قانوني داشته باشد، آنگاه مقامات بانكمركزي ميتوانند تاكيد كنند كه اقدامشان، منع قانوني ندارد.
در اينگونه نامهنگاريها، معمولا، تاريخ مشخصي توسط بانكمركزي براي بانكها تعيين ميشود كه طي آن، بانكها به مطالبات قانوني بانكمركزي پاسخ داده و مبلغ معيني را به حساب بانكمركزي واريز ميكنند.
با اين حال هنوز يك بحث باقي ميماند و آن بررسي اين روند از منظر مديريت كلان نظام پولي كشور است. از لحاظ مسووليت مديريت نظام بانكي، مديريت بانكمركزي بايد پاسخ اين پرسش را جستوجو ميكرد كه دليل پاسخ ندادن بانكها به نامه مذكور چيست؟ آيا آنها به دليل مواجه بودن با مشكل نقدينگي و كاهش پشتوانههاي مالي از پاسخگويي و پرداخت خودخواسته مابهالتفاوت ارزي سرباز زدهاند يا اين امر علت ديگري داشته است. به هر حال بانكمركزي ضامن ثبات، بقا و تضمينكننده اعتبار بانكهايي است كه تحت نظارت آن فعاليت ميكنند و به وجود آمدن بحران نقدينگي براي آنها چيزي جز متزلزل شدن ثبات نظام بانكي و اعتماد مردم نخواهد داشت. مشكلي كه به طريق اولي گريبانگير خود بانكمركزي هم خواهد شد.
بنابراين تصميم گرفته شده و عمل انجام شده در هر صورت از لحاظ مديريتي سوالبرانگيز است و ميتواند نشاندهنده فقدان هماهنگي و عدم مديريت بهينه در نظام بانكي باشد. شايد اگر اين برداشت شبانه براي بانكهاي تجاري مشكلي ايجاد نميكرد و از مسير قانوني انجام شده بود با اغماض گفته ميشد كه عيبي بر آن وارد نيست. اما واكنش روساي بانكها و درخواست آنان از مجلس براي پيگيري ماجرا نشان ميدهد كه آنها به هر حال با مشكل مواجه شدهاند.
بنابراين با فرض درستي سناريوي اول يعني مكاتبه بر طبق مقررات و عدم پاسخگويي بانكها باز هم بحث تدبير و درايت در مديريت نظام بانكي پا برجاست زيرا بيشك حفظ سلامت نقدينگي بانكي از وظايف غيرقابل انكار بانكمركزي است و آنچه انجام شده ميتواند به تزلزل سيستم و از ميان رفتن اعتماد ذينفعان منتهي شود.
با اين اوصاف، هنوز سناريوي دومي هم محتمل است؛ اينكه مكاتبه انجام شده نه در قالب مقررات بانكي بلكه درخواست غيررسمي و دوستانهاي بوده كه از بانكها ميخواسته با بازگرداندن مابهالتفاوت ارزي به بانكمركزي در مديريت مالي و نقدينگي كشور كمك كنند. در اين صورت بانكمركزي تنها ميتوانست از بانكهايي كه پاسخ مثبت دادهاند وجه مذكور را مطالبه كند و حتي در آن شرايط هم اين خود بانك بود كه بايد مبلغ مشخص شده را پرداخت ميكرد و بانكمركزي مجاز به برداشت بياطلاع نبود.
خلاصه كلام آنكه آنچه اتفاق افتاده به هر سرانجامي كه برسد نشاندهنده وجود مشكل در مديريت نظام بانكي كشور است و تنها ميتوان اميدوار بود كه چنين اتفاقاتي تكرار نشود.
مردم سالاري
«حاشيهسازيهاي دولت» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم مهدي عباسي است كه در آن ميخوانيد:
براي اصولگرايان، ديگر احمدينژاد، آن احمدي نژاد سابق نيست. به خصوص پس از خانهنشيني 11 روزه سال گذشته كه در پي حوادث مربوط به وزارت اطلاعات رخ داد، بسياري از اصولگرايان، دست از حمايت بي چون و چرا از رئيس دولت نهم و دهم برداشتند. محمود احمدي نژاد هم همانطور كه از همان ابتداي راه، بارها اعلام كرده بود كه نيازي به حمايت اصولگرايان ندارد وغير جناحي است، اين روزها نيز از اين عدم حمايت اصولگرايان، چندان ابراز نارضايتي نميكند و چه بسا علاقه مند هم هست راهي جدا براي خود داشته باشد و با همراهانش در مسيري جديد گام بردارد.
مسيري كه به خصوص با توجه به مسائل اقتصادي كه پيش رو دارد، چندان هموار نيست و بايد ديد كه در سال 91 چه چشم اندازي از شرايط اقتصادي پيش روي خود ميبيند؟ اما ايجاد حاشيه و خبرسازي اطراف دولت، موضوعي است كه ديگر در ماههاي پاياني عمر دولت دهم، تقريبا عادي شده است و اگر غير از آن پديد آيد، بايد متعجب شد.
در اين روزها بازهم شاهد تولد حواشي جديد هستيم. اصرار بر مديريت سعيد مرتضوي در دولت و دادن پست جديد رياست سازمان تامين اجتماعي به او، سبب شده كه مجلس هشتم و به خصوص اصولگراياني كه تا ديروز حامي احمدي نژاد بودند، طرح استيضاح وزير كار را در دستور كار قرار دهند. اين سمت جديد مرتضوي، يك انتصاب ساده براي دولت نبود. چرا كه دولت ميدانست با چنين اقدامي حواشي بسياري پديد خواهد آمد لذا اصرار بر اين موضوع حكايت از آن دارد كه اتفاقا دولتمردان ميخواهند كه حواشي در حول دولت پديد آيد.
در كنار اين موضوع، اقدام خود سرانه دولت در اجراي فاز دوم هدفمندكردن يارانهها و اصرار بيش از حد بر آن نيز از ديگر حواشي است كه دولت با آن دست و پنجه نرم ميكند و البته اين بار مجلس به صورت جدي براي كنترل اين حاشيه به ميدان آمده است. در حالي كه مجلس اجراي فاز دوم را در شرايط كنوني به صلاح اقتصاد كشور نميداند و به اعتقاد بسياري از كارشناسان بر موج تورم موجود ميافزايد اما دولت اصرار فراوان دارد كه اين گام جديد را بر دارد.
حتي در ايام نوروز، دولت مبلغي را در حساب سرپرست خانوارها با عنوان ما به التفاوت فاز اول و دوم، بدون قابليت برداشت واريز كرد تا به نحوي، همه را در عمل انجام شده قرار دهد اما اين بار عزم مجلس در تاخير در اجرا بود و همين امر سبب شد تا با هماهنگي با دستگاههاي ديگر اين اتفاق به زمان ديگري موكول شود. ضمن اين كه اخبار نيز از ارسال نامه رئيس مجلس به مقام معظم رهبري در خصوص مرحله دوم يارانهها حكايت دارد.
با اين تفاسير، در حالي كه «اكثر مردم با گراني و بيكاري فرزندانشان مواجه هستند»، تحريمها وارد مرحله جديدتري شده و در حالي كه همه بايد در يك همت همگاني به سمت توليد ملي بروند، جاي سوال است كه چرا دولت همواره با اقداماتش، برحواشي سياسي كشور ميافزايد. حواشي كه جز به كاهش بهره وري و افزايش هدر رفتن توانمنديها، نميانجامد.
ابتكار
«باز هم جراحي به روش سعي و خطا!» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم سيدعلي محقق است كه در آن ميخوانيد:
در حالي كه فقط چند روز كاري از سال 91 گذشته است اما در همين ابتداي راه - مانند همه روزهاي سالي كه گذشت- ماجراهاي طرح”هدفمندي يارانهها" خيلي سريع خود را به سال جديد هم تحميل كرد. هنوز چند روزي از سال جديد نگذشته بود كه برخي از سرپرستان خانوارها متوجه مبالغي ناشناس و غيرقابل برداشت در حسابهاي خود شدند؛ خيلي زود كاشف به عمل آمد كه اين پرداخت غير قابل برداشت، درحقيقت پيشدرآمد آغاز فاز دوم و جنجالي"هدفمندي يارانهها" است.
اين پرداخت ناگهاني نشان داد كه با وجود همه ابهامها، اختلاف نظرها و هشدارهاي منتقدان، ظاهراً اهالي پاستور و مسئولان اقتصاد كشور عزم خود را براي ورود به فاز دوم طرح جزم كردهاند. آنگونه كه از اظهارات جسته و گريخته و غيرشفاف مسئولان بر ميآيد، فاز دوم بر پايه كاستن 10 تا 15 ميليون نفري از تعداد يارانه بگيران، افزودن بر قيمت حاملهاي انرژي، حذف بيش از پيش يارانههاي غيرنقدي و درنهايت، افزودن بر مبلغ يارانه نقدي خانوارهاي باقيمانده استوار خواهد بود.
در حالي مبالغ هزار توماني به ازاي هر نفر تحت عنوان"افزايش رقم يارانه نقدي"، در ميانه تعطيلات نوروزي براي برخي از ايرانيان واريز شد كه تاكنون هيچگونه اطلاعرساني رسمي و غيررسمي درباره چند و چون تصميم دولت درباره سرنوشت قيمت بنزين و ساير حاملهاي انرژي، حذف برخي خانوارها از ليست يارانه بگيران و رقم نهايي يارانههاي نقدي انجام نشدهاست و همه چيز در هالهاي از ابهام به روزها و ماههاي آينده موكول شده است. بودجه سال 91 هم كه بايد همچون سه دهه گذشته، پيش از آغاز سال نهايي ميگرديد و سرنوشت يارانهها را روشن ميكرد، به طرز بيسابقهاي هنوز تعيين تكليف نشدهاست تا سرنوشت اقتصاد كشور در سال جديد نيز بيش از پيش ابهامآميز و پرماجرا دنبال شود.
به گفته برخي منابع مطلع، تامين اعتبار لازم براي پرداخت آخرين مرحله يارانههاي نقدي سال گذشته( يارانه اسفند) و اولين يارانه نقدي سال جديد- يعني همان مبلغ 455000 ريالي به ازاي هر نفر- هم با مشكلاتي مواجه گرديد. به گونهاي كه برخي معتقدند برداشتهاي جنجالي بانك مركزي از حسابهاي برخي از بانكهاي خصوصي در روزهاي پاياني سال با اين ماجرا بيارتباط نبودهاست. پرداخت اولين يارانه سال 91 هم ظاهراً با ابهام و مشكلي مشابه مواجه شدهاست و عليرغم اعلام رسانهاي مسئولين براي واريز يارانهها در روز سهشنبه، اين اتفاق نيفتاد تا پرداخت آن به روزهاي آينده موكول گردد.
در زماني نه چندان دور، مسئولان كشور هدفمندسازي يارانهها و اصلاح قيمتها را"جراحي بزرگ اقتصاد كشور" ميدانستند و قرار بود با انجام اين جراحي، اقتصاد ايراني بتواند مستقل از حمايتها و تزريقهاي دولتي به سرعت روي پاي خود بايستد و شكوفا شود. اما با گذشت بيش از يكسال از آغاز اين جراحي كه به نظر ميرسد هنوز به پايان نرسيده، اقتصاد كشور همچنان در بستر بيماري افتادهاست و ناي بلند شدن ندارد. در اين بين مسئولان اقتصاد كشور به عنوان پزشكان معالج اين بيمار، به جاي اعتماد و اعتقاد علمي و عملي به چاقوي جراحي، تجويزها و برنامههاي اصلاحي خود ظاهراً با ترديد، دستپاچگي، سعي و خطا و حتي كمي تا قسمتي لجبازي به ادامه كار مينگرند.
آنگونه كه شواهد نشان ميدهد ظاهراً حتي كار از سعي و خطا هم گذشته است و صرفا تزريق مسكنهاي مقطعي و موضعي براي آرامش موقتي و مخفيسازي عمق بيماري، جاي دوا و درمان واقعي و دائمي بيمار را گرفتهاست!
به هر حال، تصميمهاي شتابزده دولت در اسفند سال گذشته و دو هفته آغازين سال پيش رو شاهدي است بر اين مدعا كه اقتصاد كشور سال جديد را هم خوب و اميدواركننده آغاز نكرده است. با اين حال بايد اميدوار بود كه اين بار مثل معروف «سالي كه نكوست از بهارش پيداست» براي اقتصاد ايران مصداق پيدا نكند.
آفرينش
«ريشه يابي چالشهاي توليد، درسال توليد ملي» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميد رضا عسگري است كه در آن ميخوانيد:
سال 90 سالي همراه با مشكلات بسياري براي بخش توليد بود. مشكلاتي كه با افزايش تحريمهاي اقتصادي و در نهايت افزايش نرخ تورم به بالاترين حد خود رسيد. در كنار مشكلات مذكور بايد افزايش نرخ ارز و سود تسهيلات بانكي را نيز اضافه كرد كه اثرات زيادي بر بخش توليد گذاشته است.
در امر توليد، آماري كه اعلام ميشود مربوط به واحدها و بنگاههاي بزرگ است كه با توجه به دريافت تسهيلات و استفاده از نرخ ترجيحي توانستند سال خوبي را پشت سر گذارند و آمار روبه رشدي داشته باشند. اما با بررسي وضعيت بنگاههاي كوچك ميتوان گفت كه معدل توليد چندان رضايتبخش نبوده است. اما در سال 91 كه "توليد ملي" مورد تاكيد قرار گرفته، ضروري است تا ريشه مشكلات توليدكنندگان داخلي مشخص شود و موانع موجود بر سر راه آنها برطرف گردد. در تقسيم بندي صنايع بايد آنها را به سه دس
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]
-
گوناگون
پربازدیدترینها