تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):حريص از دو خصلت محروم شده و در نتيجه دو خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و در...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835934836




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ابراهيم‌(ع) و ادراك ماورا


واضح آرشیو وب فارسی:ايران: ابراهيم‌(ع) و ادراك ماورا
پدرام پورمهران

بخش چشمگيري از تلاش‌هاي فكري انديشمندان جهان در درازاي تاريخ، به ادراك مفاهيم و مضاميني اختصاص يافته كه در كتب مقدس آمده است. چرا كه اين متون از سرچشمه جوشان وحي ناشي شده‌اند و داراي مضاميني متعالي و فراسويي هستند. آسماني بودن وحي، موجب حيرت انسان زميني مي‌شود و خرد او را به تكاپو وامي دارد.
داستان گفت‌و‌گوي ابراهيم با خداوند، درباره زنده كردن مردگان، آن گونه كه در قرآن كريم آمده است، به خوبي بيانگر اين مطلب است كه حيرت و شگفتي درباره امور غيبي و الهي، اختصاص به نوع انسان دارد و تنها گريبانگير مردم عادي نيست.
اين جستار با رويكردي شناخت شناسانه در پي تبيين مسئله ادراك امور غيبي و ماورائي است. بدين منظور به تحليل گفت‌و‌گوي ابراهيم، پيامبر بزرگ الهي، با خداوند مي‌پردازد تا چرايي و چگونگي آن را روشن گرداند.

در سوره بقره، پس از آيت الكرسي (بقره، 257-255)، بي‌درنگ سه رويداد شگفت آور ذكر مي‌شود كه مضمون مشتركشان درباره زنده كردن مردگان، ايمان به آن و چگونگي انجام آن است.
درباره نخستين رويداد، قرآن كريم مي‌فرمايد: «آيا از حال آن كس كه چون خدا به او پادشاهي داده بود و با ابراهيم درباره پروردگارش محاجه مي‌كرد، خبر نيافتي؟ آن گاه كه ابراهيم گفت: پروردگار من همان كسي است كه زنده مي‌كند و مي‌ميراند. گفت: من هم زنده مي‌كنم و مي‌ميرانم. ابراهيم گفت: خداي من خورشيد را از خاور برمي‌آورد تو آن را از باختر برآور. پس آن كس كه كفر ورزيده بود مبهوت ماند و خداوند قوم ستمكار را هدايت نمي‌كند.» (بقره 258)
در اين جا، از محدوديت ادراك انسان‌هايي سخن مي‌رود كه در زمان حضرت ابراهيم مي‌زيستند. ايماني كه ابراهيم بدان دعوت مي‌كند همراه با تنبيه عقلاني است. در اين آيه خرد انسان مخاطب دعوت الهي است. بخش دوم احتجاج، آشكارا محدوديت ادراك انسان‌هاي آن زمان را نشان مي‌دهد. فرد مذكور در برابر دليلي كه از عالم محسوس و مادي برآمده است، عالمي كه زندگي روزمره انسان‌ها در آن جاري است، حيرت زده و مبهوت برجاي مي‌ماند در حالي كه دليل نخست را كه مبتني بر عقل و فطرت انساني است، با پاسخي بسيار سطحي انديشانه رد مي‌كند. گويي اين مردمان، به دليل طبيعت پرستي، فهم درستي از زنده كردن مردگان نداشتند.
باورمندي به عناصر طبيعت، از ويژگي‌هاي چشمگير مردمان آن زمان است. به گونه‌اي كه بيشترين تلاش ابراهيم براي اثبات پروردگار، مبتني بر نفي الوهيت عناصر طبيعي است. در آيات 76، 77 و 78 سوره انعام، ابراهيم پژوهشگرانه به بررسي باورهاي موجود مي‌پردازد:
«پس چون شب بر او پرده افكند، ستاره‌اي ديد؛ گفت: اين پروردگار من است و آن گاه چون غروب كرد، گفت: غروب كنندگان را دوست ندارم. و چون ماه را درحال طلوع ديد، گفت: اين پروردگار من است. آن گاه چون ناپديد شد، گفت: اگر پروردگارم مرا هدايت نكرده بود قطعاً از گروه گمراهان بودم. پس چون خورشيد را برآمده ديد، گفت: اين پروردگار من است. اين بزرگتر است. و هنگامي كه افول كرد، گفت: اي قوم من، من از آنچه [براي خدا] شريك مي‌سازيد بيزارم.»
طبيعت پرستي موجب محدوديت ادراك است. به‌طور كلي، هرگاه ذهن انسان تنها طبيعت و عالم مادي را معيار باور و شناخت قرار دهد، خود را محدود كرده و از سطح حواس فراتر نمي‌رود. شناخت شناسي كاملاً مبتني بر هستي شناسي است. از اين رو، پيامبران الهي در جهت گسترش ديد انسان‌ها به فراسوي جهان مادي، بسيار كوشيدند.
درباره دومين رويداد، چنين آمده است: «يا چون آن كس كه به شهري كه بام‌هايش يكسر فرو ريخته بود، عبور كرد و[با خود مي] گفت: چگونه خداوند اين‌ها را پس از مرگشان زنده مي‌كند؟ پس خداوند او را صد سال ميراند. آن گاه او را برانگيخت و گفت: چقدر درنگ كردي؟ گفت: يك روز يا پاره‌اي از روز را درنگ كردم. گفت: نه، بلكه صد سال درنگ كردي، به خوراك و نوشيدني خود بنگر كه تغيير نكرده است و به درازگوش خود نگاه كن [كه چگونه متلاشي شده است. اين ماجرا براي آن است كه هم به تو پاسخ گوييم] و هم تو را نشانه‌اي براي مردم قرار دهيم و به [اين] استخوان‌ها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پيوند مي‌دهيم، سپس گوشت بر آن مي‌پوشانيم. پس هنگامي كه [چگونگي زنده ساختن مرده] براي او آشكار شد، گفت: [اكنون] مي‌دانم كه خداوند بر هر چيزي تواناست.» (بقره 259)
در اين جا برخلاف رويداد نخست، با شخصي بي‌ايمان روبه‌رو نيستيم كه از روي تكبر و ناداني، حقيقت را درك نكند بلكه با كسي سر و كار داريم كه گويا اهل ايمان است اما دچار حيرت و ترديد شده است و اين ترديد ناشي از عدم ادراك است. به همين دليل خداوند با وصف رويدادي شگفت انگيز كه همانا ميراندن آن شخص و برانگيزاندنش پس از صد سال است، حقيقت مسئله را مي‌نماياند. پس از درك اين رويداد، آن شخص به توانايي مطلق خداوند اذعان مي‌كند.
قرآن كريم اين تجربه را آيتي براي ديگر مردمان قرار مي‌دهد؛ زيرا ايمان مستلزم ديدن نيست. اگر بنا بود انسان‌ها پيش از ايمان آوردن، حقايق را ببينند، معناي ايمان به آموزه‌هاي پيامبران از ميان مي‌رفت. ايمان با پذيرش و تسليم همراه است؛ پذيرش حقيقت. آنچه لازمه ايمان است درك حقيقت آموزه‌هاي ايماني و ماورائي است و لازمه درستي ادراك، انديشيدن و تعقل است؛ امري كه قرآن كريم، پس از ذكر هر داستان و رويدادي، پيوسته بدان سفارش مي‌كند. انديشيدن، برخلاف ديدن، در محدوديت ادراك زماني -مكاني گرفتار نمي‌آيد و فراتر مي‌رود. به همين دليل، قرآن كريم انديشه مبتني بر ايمان- انديشه‌اي كه درپي درك آموزه‌هاي ايماني است نه انكار آن- را مورد خطاب قرار مي‌دهد و ذكر يك نمونه را براي درك مسئله كافي مي‌داند. اما با اين حال، در بسياري موارد، به شيوه‌هاي گوناگون طرح مسئله مي‌نمايد تا درجه ادراك بالاتر رفته، بر يقينش افزوده گردد.
درباره سومين رويداد، مي‌فرمايد: « و [ياد كن] آن گاه كه ابراهيم گفت: پروردگارا به من نشان ده چگونه مردگان را زنده مي‌كني؟ فرمود: مگر ايمان نياورده‌اي؟ گفت: چرا، ولي تا دلم آرامش يابد. فرمود: پس چهار پرنده برگير و آنها را پيش خود ريز ريز گردان، سپس بر هر كوهي پاره‌اي از آنها را قرار ده، آن گاه آنها را فرا خوان، شتابان به سوي تو مي‌آيند و بدان كه خداوند توانا و حكيم است.» (بقره 260)
در اين آيه، ديگر سخن از آن پادشاه متكبر و يا آن شخص حيرت زده نيست، بلكه سخن از ابراهيم است؛ پرچمدار توحيد؛ شخصيت وارسته‌اي كه قرآن كريم، در همه جا با احترام و تكريم از او ياد مي‌كند. دربرابر عظمت اين آيه، گويي خرد انسان، به ورطه هولناك و گذرناپذيري برمي‌خورد كه نمايانگر حد نهايي ادراك بشر از امور ماورائي و نامحسوس است. ابراهيمي كه در برابر آن پادشاه متكبر، براي اثبات وجود پروردگار، به استدلال زنده كردن مردگان متوسل مي‌شود، حال چگونه است كه خود در برابر همان مسئله، از خداوند حجت مي‌خواهد. به گونه‌اي كه خداوند هم با لحن اعجاب آميزي مي‌پرسد: «مگر ايمان نياورده‌اي؟!» و او در پاسخ مي‌گويد:«چرا، ولي تا دلم آرام گيرد». مسلماً علت ناآرامي دروني ابراهيم، ايمان و يقين ايماني نيست. پس مسئله ابراهيم چيست؟
با توجه به گفت‌و‌گويي كه در اين آيه، ميان ابراهيم و خداوند صورت گرفته است و با توجه به عدم توانايي ادراك مسئله توسط مردم زمانش، چنانكه در آيات پيشين بدان پرداخته شد، چنين استنباط مي‌شود كه مشكل ابراهيم عدم ادراك چگونگي زنده شدن مردگان است. او خواهان ديدن اين رويداد ماورائي است. به همين دليل، خداوند رويدادي غيبي را به گونه‌اي مادي و محسوس بدو مي‌نماياند؛ چرا كه هرگز عالم غيب و قانونمندي‌هاي آن، به ادراك حسي در نمي‌آيد. در اين جا با تشبيه معقول به محسوس، شرايطي فراهم مي‌شود تا ذهن انسان بتواند با كمك امر محسوس، به درك معقولي از مسئله رستاخيز مردگان نائل گردد. ادراك عالم غيب و قانونمندي‌هاي آن، بر عهده عقل و خرد بشر است؛ عقلي كه مبتني بر ايمان است.
مقايسه اين سه رويداد - كه بي‌درنگ در پي يكديگر مي‌آيند- آشكار مي‌سازد كه مسئله زنده شدن دوباره مردگان، در زمان حضرت ابراهيم، مسئله مهمي بوده كه حتي ذهن پيامبر خدا را هم به خود مشغول كرده و آرامش‌اش را بر هم زده است. در دو رويداد نخست، گويي قرآن كريم از روي عمد، نام و نشان آن اشخاص را ذكر نمي‌كند تا ذهن‌ها را متوجه اهميت موضوع گرداند. اما در رويداد سوم، قهرمان توحيد را در گير و دار اين مسئله نشان مي‌دهد تا يكبار براي هميشه، پاسخي براي ادراك نوع بشر فراهم آورده باشد. ابراهيم با دو بال عقل و ايمان، به فراسو مي‌رود و بدان جا مي‌رسد كه قرآن كريم در وصفش مي‌فرمايد:«و اين گونه، ملكوت آسمان‌ها و زمين را به ابراهيم نمايانديم تا از جمله يقين كنندگان باشد.» (انعام 75)

جمعه|ا|26|ا|اسفند|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايران]
[مشاهده در: www.iran-newspaper.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 203]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن