تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):روزه سپر آتش (جهنم) است. «يعنى بواسطه روزه گرفتن انسان از آتش جهنم در امان خواهد بود...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837951389




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بخش اول/تحليل فضاي سياسي كشور در گفت‌وگوي تفصيلي فارس با افروغمشاركت بالا نشان دهنده تحقق مردمسالاري ديني است/مكتب ايراني پوك استخبرگزاري فارس: عماد افروغ معتقد است كه هرچه مشاركت بالاتر باشد در تحقق مردمسالاري ديني موفق‌تر بوده‌ايم و درعين حال چتر ديدن انقلاب را عامل مشاركت مردم توصيف كرد.


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بخش اول/تحليل فضاي سياسي كشور در گفت‌وگوي تفصيلي فارس با افروغمشاركت بالا نشان دهنده تحقق مردمسالاري ديني است/مكتب ايراني پوك استخبرگزاري فارس: عماد افروغ معتقد است كه هرچه مشاركت بالاتر باشد در تحقق مردمسالاري ديني موفق‌تر بوده‌ايم و درعين حال چتر ديدن انقلاب را عامل مشاركت مردم توصيف كرد.
خبرگزاري فارس: عماد افروغ معتقد است كه هرچه مشاركت بالاتر باشد در تحقق مردمسالاري ديني موفق‌تر بوده‌ايم و درعين حال چتر ديدن انقلاب را عامل مشاركت مردم توصيف كرد.


به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، عماد افروغ نويسنده و جامعه‌شناسي است كه در كارنامه او يك دوره نمايندگي مجلس نيز وجود دارد.

افروغ كه نمايندهٔ مردم تهران در دورهٔ هفتم و رئيس كميسيون فرهنگي مجلس بود، در سال ۱۳۶۵ از دانشگاه شيراز كارشناسي جامعه شناسي و سال ۱۳۶۹از همين دانشگاه كارشناسي ارشد را گرفت.

وي دكتراي جامعه‌شناسي خود را از دانشگاه تربيت مدرس در سال ۱۳۷۶ دريافت كرد و در سال ۱۳۷۳ به عنوان دانشجوي نمونه كشور در مقطع دكتري شناخته شد.

افروغ از سال ۱۳۷۶ به مدت ۶ سال عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس بود و از سال ۱۳۸۲ به عنوان هيأت علمي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي فعاليتش را آغاز كرد و هم اكنون مدير گروه علم و دين اين پژوهشگاه است.

وي همچنبن در حال حاضر عضو پژوهشگاه علوم انساني، استاد جامعه‌شناسي دانشگاه تربيت مدرس و رئيس گروه جامعه‌شناسي مؤسسه باقرالعلوم است.

از سوابق ديگر شغلي وي مي‌توان به مدير گروه اجتماعي مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري،مدير كتابخانه مركزي دانشگاه تربيت مدرس، مسئول گروه سياست داخلي كميسيون داخلي، دفاعي و امنيتي دبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت نظام مدير گروه فرهنگ، هنر و تاريخ شبكه يك صدا و سيما، تدريس در دانشگاه‌هاي مختلف، دبير و مسئول كميته علمي همايش‌هاي روشنفكري در ايران و موازين توسعه و ضد توسعه فرهنگي كلان شهر تهران اشاره كرد.

افروغ از كانديداهاي دوره ششم مجلس شوراي اسلامي از حوزه تهران هم بود؛ وي در آن دوره در هيچ ائتلافي قرار نداشت و موفق به كسب آرا براي نمايندگي نشد ولي در دورهٔ هفتم مجلس شوراي اسلامي، از حوزهٔ انتخابيه تهران به همراه اصولگرايان در انتخابات شركت كرد و اين‌بار به مجلس راه يافت و پس از آن به رياست كميسيون فرهنگي مجلس انتخاب شد.

افروغ پس از مجلس هفتم ترجيح داد كه در انتخابات بعدي شركت نكند و به همين دليل همچون گذشته به كارهاي تئوريك مشغول شد.

مشي افروغ همواره نقادي بوده به طوري‌كه وي از جمله منتقدين اصلي هر سه دولت هاشمي، خاتمي و احمدي‌نژاد است.

افروغ كه پس از انتخابات 84 گفته بود اگر هزار بار ديگر رأي‌گيري شود، به احمدي‌نژاد رأي خواهد داد، به دليل برخي انتقاداتش به دولت نهم، ترجيح داد در انتخابات دهم رياست‌جمهوري به گفته خودش به محسن رضايي رأي بدهد.

افروغ در گفت‌وگوي بيش از دوساعته خود با خبرنگاران فارس، ضمن انتقاد شديد از هتاكي‌هايي كه به او مي‌شود گفت كه حاضر است به تمام انتقادات مطرح در يك فضلي علمي پاسخ دهد.

البته گفت‌وگوي ما با افروغ بيشتر به موضوع انتخابات اختصاص داشت ولي در اثناي مصاحبه از مسائلي مثل فتنه ۸۸، سخنان افروغ در پارك ملت و حتي فوتبال هم سخن به ميان آمد.

آنچه در ذيل مي‌آيد مشروح گفت‌وگوي بيش از 2 ساعته ما با عماد افروغ است كه از نظرتان مي‌گذرد:

**هرچه مشاركت بالاتر باشد در تحقق مردم‌سالاري ديني موفق‌تر بوده‌ايم

*فارس: به عنوان اولين سؤال بفرمائيد كه مشاركت حداكثري در انتخابات چه فرصت‌هايي را مي‌تواند براي نظام ايجاد كند؟

افروغ: به اندازه كافي در اين مورد بحث شده است؛ اين سؤال را هم مي‌شود مفهومي پاسخ داد و هم به لحاظ تاريخي_ اجتماعي به آن پرداخت؛ اگر بخواهيم به لحاظ مفهومي به اين سؤال پاسخ دهيم بايد بگوئيم كه مشاركت حداكثري معرف و تجلي فلسفه سياسي مردم‌سالاري در ايران است،

يعني ميزان تحقق و فعليت‌ يافتگي فلسفه سياسي مردمسالاري ديني را در ايران به نمايش مي‌گذارد؛ بحث نمايش اين مفهوم است نه خود اين مفهوم كه اگر خود اين مفهوم هم مورد سؤالتان باشد به آن مي‌پردازيم.

ما آمده‌ايم با انقلاب اسلامي يك فلسفه سياسي جديد و نوظهور را به واسطه حضرت امام مطرح كرديم به اسم جمهوري اسلامي ايران و مردم‌سالاري ديني كه مؤلفه‌هاي خودش را دارد و به اعتقاد من يك شاهكار تاريخي است و مي تواند پاسخگوي تشنگي بشر عطف به سؤال مشروعيت يا از چه كسي بايد اطاعت كرد، باشد

اما اين مشاركت حداكثري بيانگر ميزان و گستره فعليت اين فلسفه سياسي نوظهور است و هرچه اين مشاركت بالاتر باشد به اين معناست كه ما در تحقق مردم‌سالاري ديني موفق‌تر بوده‌ايم.

**مقبوليت ركني از مشروعيت نظام محسوب مي‌شود

*فارس: منظور شما از بالقوه و بالفعل بودن اين مسئله چيست؟

افروغ: بعضي وقت‌ها ما حقي را بالقوه براي مردم قائليم اما بالفعل اين حق به فعليت نرسيده است.

بحث من صرفا اين كه براي مردم حقي قائل شويم ولو در عمل شاهد آن نباشيم،‌ نيست؛ من مي‌گويم اين حق بايد بالفعل متجلي باشد.

يكي از نقدهايي كه من به واقعيت دموكراسي‌هاي غربي داشتم، اين بود كه هرچند آنها حقي براي مردم قائل شده‌اند كه خوب است، ولي مهم ميزان استفاده از اين حق است.

اگر عملا رأي و مشاركت مردم پائين باشد، اتفاقاتي رخ داده، حالا يا مردم بي‌تفاوت شدند و يا به گونه‌اي موانعي ايجاد شده؛ بنابراين يكي از دستاوردهاي مشاركت حداكثري به رخ كشيدن فعليت مفهوم مردم‌سالاري ديني است.

نكته دوم به لحاظ تاريخي و اجتماعي كه بي‌ارتباط با مسئله اول نيست ناظر به مقبوليت يك نظام است و چون مقبوليت ركني از مشروعيت نظام محسوب مي‌شود ‌مي‌تواند مشروعيت يك نظام را هم نشان دهد.

در قسمت اول فعليت فلسفه سياسي مردم‌سالاري ديني را به همراه مؤلفه‌هاي حقانيت و مقبوليت را مورد اشاره قرار دادم و در قسمت دوم صرفا وجه مقبوليت را گفتم كه در واقع بخشي از همان مردم‌سالاري ديني است.

**مشاركت حداكثري بيانگر ميزان رضايت و مقبوليتي است كه مردم نسبت به نظام دارند

*فارس:پس به اعتقاد شما مشاركت حداكثري نشان‌گر ...

افروغ: به اعتقاد من مشاركت حداكثري بيانگر ميزان رضايت و مقبوليتي است كه مردم نسبت به نظام خودشان دارند. مسلم است كه هرچه مشاركت ما بيشتر باشد رضايت و مقبوليت هم بيشتر است.

من بيشتر دغدغه مسائل داخلي را دارم. البته بيگانه با مسائل خارجي هم نيستم، يعني اگر به انقلاب اسلامي خوب نگاه شود و صرفا برخورد لفظي و تصنعي با آن نشود، راه ديگري براي بشر است و مسلم است كه در برابر اين راه مقاومت‌هاي زيادي مي‌شود.

من علي‌القاعده اين مسئله را مي‌فهمم و مايل هم هستم كه آن‌چيزي را كه در ذات و جوهره انقلاب اسلامي است به رخ كشيده شود و مصاف واقعي و نه صرفا شكلي اتفاق افتد.

من يك مقدار به اين مسئله حساسم؛ يعني به دلم نمي‌چسبد كه اين مصاف يك مصاف كاملا مورد انتظار باشد چرا كه رفتارهاي زيگزاگي زياد مي‌بينم؛ يعني يك جايي بحث مصاف است و يك جاي ديگر هم انفعال وجود دارد؛ يك جايي بحث فرياد است و يك جايي بحث مذاكره؛ يك جايي بحث مرگ بر آمريكا و يك جاي ديگر به گونه اي گرايش به آمريكا وجود دارد؛ اين رفتارهاي دوگانه دلچسب بنده نيست اما اگر قرار باشد كه انقلاب اسلامي واقعا انقلاب اسلامي باشد و به جوهره خودش رجعت كند اين مصاف‌ها طبيعي است و اگر بپذيريم اين مصاف‌ها طبيعي است خواه و ناخواه حضور حداكثري مردم مي‌تواند بيانگر اين مصاف واقعي هم باشد.

**انقلاب اسلامي را بايد مانند يك چتر ببينيم

*فارس: چه ملزوماتي براي اين مشاركت حداكثري وجود دارد؟

افروغ: بخش اول سؤال شما مربوط به اين بود كه مشاركت حداكثري چه فرصت‌هايي ايجاد مي‌كند كه بخشي از پاسخ مربوط به فعليت مردم سالاري ديني، بخشي مربوط به مقبوليت و بخشي هم مربوط به فرصت هايي بود كه با جوهره انقلاب اسلامي نسبت دارد. اما ملزومات اين مشاركت حداكثري اين است كه انقلاب اسلامي را مانند يك چتر ببينيم كه گروه‌هاي زيادي را زير پوشش قرار مي‌دهد و روز به روز به اين گروه‌هاي جديد افزوده مي‌شود.

اما اگر ببينيم كه اين چتري است كه روز به روز بسته‌تر مي‌شود و نه تنها گروهي نوظهور را به گروه‌هاي ديگر اضافه نمي‌كند، بلكه گروه‌هاي ديگر را هم طرد مي‌كند، من نسبت به اين مسئله احساس خوشي ندارم.

اين چتر بايد روز به روز گسترده‌‌تر و فراخ تر شود و خواه و ناخواه جذبه بيشتري داشته باشد و لازمه يك مشاركت حداكثري هم اين است كه اين چتر روز به روز فراخ‌تر و گسترده‌تر شود و ما شاهد حذف گروهي توسط گروه ديگر نباشيم تا اين جاذبه نشان داده شود كه البته اين جاذبه بايد هم از لحاظ كمي و هم از لحاظ كيفي وجود داشته باشد.

**نمي‌توانيم وضعيت را محدود به يك سليقه خاص كنيم

*فارس: ارتباط بين اين چتر و مشاركت از نظر شما چيست؟

افروغ: بنده مي‌گويم عطف به اين ضرورت مشاركت حداكثري اين است كه سلايق مختلف زير اين چتر بتوانند خودشان را بروز دهند و اين مسئله خيلي مهمي است.

يعني ما نمي‌توانيم وضعيت را محدود به يك سليقه خاص كنيم و بعد بگوئيم كه به ملزومات مشاركت حداكثري توجه شده؛ اين نكته مهمي است.

ما واقعا نمي‌توانيم افراد را يك شكل ببينيم چرا كه افراد متحدالشكل و متحدالسليقه نيستند و متحدالمعرفت و متحدالانديشه هم نيستند.

واقعيت جوامع انساني اين است و فيلسوفان ما هم گفته‌اند كه ما در اين عالم با جسم سروكار داريم و لازمه جسم تضاد است؛ ما در اين عالم با حركت سروكار داريم و لازمه حركت تضاد است. يعني ما بايد به تضاد و اختلاف توجه كنيم ولي مي‌گوئيم كه علاوه بر اختلافات ريسماني هم بين افراد وجود داشته باشد.

ما بايد ببينيم كه سيره امام خميني‌(ره) در منشور برادري چيست؛ امام مي‌فرمايند كه گروهي حق ندارد گروه ديگر را حذف كند، به شرط اينكه التزام به اسلام و انقلاب و شعار "نه شرقي نه غربي" در ميان باشد.

**نبايد مباني انقلاب را خرج منافع و سلايق جريان‌ها و گروه‌هاي سياسي كنيم

*فارس: منظور شما جذب حداكثري و دفع حداقلي است؟

افروغ: بله، در واقع اينجا بحث جذب حداكثري و دفع حداقلي مطرح است.

مهمترين ملزومه مشاركت حداكثري اين است كه سلايق مختلفي كه به گونه‌اي ذيل چتر مبسوط و گسترده انقلاب اسلامي تعريف مي‌شوند امكان ظهور و بروز داشته باشند؛ ‌ما نبايد شعارها و مباني و اركان ركين انقلاب را كه به اين چتر برمي‌گردد خرج منافع و سلايق جريان‌ها و گروه‌هاي سياسي كنيم.

**گروه‌ خاصي نبايد رهبري را به نفع خود مصادره كند

*فارس: اين چيزي كه شما گفتيد خيلي خوب است كه همه ذيل يك چتر باشيم؛ ولي بالاخره بايد براي اين مسئله يك معيارهايي وجود داشته باشد.

افروغ: اول گفتيم كه ما بايد چتر انقلاب را پهن و گسترده بدانيم و نكته دوم هم اين است كه اجازه ندهيم كه برخي گروه‌ها و جريانات سياسي اين اركان و پايه‌هاي چتر را به نفع خودشان مصادره كنند.

اين مباحث در گذشته هم وجود داشته كه من نسبت به آن منتقد بودم. وقتي در گذشته بحث خط امام(ره) مطرح مي‌شد، مي‌گفتيم كه امام منحصر به يك جناح خاص نيست و گروه‌ خاصي نبايد رهبري را به نفع خود مصادره كند.

امروز هم نبايد اجازه داد كه يك جناح خاص منافع فرهنگي، سياسي و اقتصادي خودش را ذيل مال خود كردن اركان انقلاب اسلامي از جمله ولايت فقيه پيش ببرد؛ يعني همانطوري كه در گذشته عده‌اي امام(ره) را مال خود مي‌دانستند و ما معترض بوديم امروز هم اگر كسي ولي فقيه را متعلق به خود بداند ما معترضيم.

*فارس: چرا اين‌طور فكر مي‌كنيد؟

افروغ: اين مسئله در واقع لطمه زدن به ولايت فقيه است؛ مثلا اگر گروهي با گروه ديگر اختلاف نظر سياسي و فرهنگي دارد، نبايد اجازه داد كه آن گروه بلافاصله طرف مقابلش را ضد ولايت معرفي كند و از ولايت خرج كند.

من به هرحال رشته‌ام جامعه شناسي است و بر اين اساس مي‌گويم معمولاً كساني از ولايت خرج مي‌كنند كه مقداري ريگ به كفش دارند، به هرحال نمي‌شود اين مسئله را منكر شد؛ در واقع يك جوري "كي بود كي بود، ما نبوديم" راه مي‌اندازند.

اين وانمودگرايي‌ها به نظرم خودش يك معضل است؛ از سوي ديگر بنده در لابه‌لاي سخنم هم گفتم كه انقلاب اسلامي يك گفتمان است و براي خودش مؤلفه‌هاي هستي‌شناختي، ارزشي و نمادين دارد؛ انقلاب اسلامي يك مجموعه ارزش است و يك صبغه فرهنگي، كلامي و عرفاني دارد.انقلاب اسلامي ملاك است و به ما معيار مي‌دهد.

**كسي كه به قانون اساسي التزام ندارد نمي تواند ذيل چتر انقلاب باشد

*فارس: اين ملاك‌ها و معيار‌ها از نظر شما چيست؟

افروغ: يكي از ملاك‌هاي ما قانون اساسي است؛ اگر كسي واقعا به قانون اساسي التزام ندارد و به مباني و جوهر انقلاب اسلامي التزامي ندارد نمي‌تواند ذيل اين چتر قرار بگيرد؛ البته مي‌تواند ذيل چتر استفاده از حقوق شهروندي قرار بگيرد اما نمي‌تواند بيايد و يك پست اجرايي را اشغال كند. چرا كه يك شهروند فقط مي‌تواند از حقوق شهروندي‌اش استفاده كند.

ما در قانون اساسي هم داريم؛ ممكن است كسي انقلاب اسلامي و قانون اساسي را قبول نداشته باشد اما حق شهروندي دارد، اما اينكه سكان نظام را دست كسي دهيم كه مباني و اركان قانون اساسي را قبول ندارد، قابل قبول نيست. در همين قانون اساسي ما اركان ديگري هم مثل ولايت فقيه داريم؛ ولايت فقيه يكي از اركان ماست كه مي‌شود در مورد آن به صورت مجزا بحث كرد ولي در كل بايد گفت كه ولايت فقيه يكي از اركان ماست. مهمتر از همه اينها اسلام است و اسلام در واقع ركن ركين است.

حالا اگر ما بخواهيم مقداري عقب‌تر برگرديم مي‌شود طور ديگري نگاه كرد. انقلاب اسلامي نمود لايه‌هاي زيرين است؛ لايه زيرتر از قانون اساسي همان شعارهايي است كه در انقلاب اسلامي داده شد مثل "استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي" كه البته اين شعار خيلي هم مهم است و هم وجه سلبي و هم وجه ايجابي دارد. پائين‌تر از اين بحث اسلام‌خواهي و آن چيزهايي كه به عنوان سطح زيرين‌تر است، مطرح مي‌شود و اگر مقداري پائين‌تر برويم بحث تخصصي‌تر مي‌شود.

بعضي از اين بحث‌ها مشمول تفاسير مختلف است؛ من فكر مي‌كنم كه در يك كلام اگر بخواهيم ميثاقي را ذكر كنيم كه برخي لايه‌هاي زيرين را هم پوشش دهد، خود قانون اساسي است.

به نظر من قانون اساسي مي‌تواند بيانگر وجه و لايه چهارم انقلاب اسلامي و به گونه‌اي چتري باشد كه تمام گروه‌ها ذيل آن تعريف مي‌شود.

بنده واقعا معتقدم كه قانون اساسي مي‌تواند آن چتري كه گفتيم باشد؛ اگر بخواهيم بحث تخصصي‌تري داشته باشيم بنده بر لايه‌هاي زيرين هم اصرار دارم ولي ما در حال حاضر بحث آكادميك نداريم و بحث ما بايد در سطح عمومي و ژورناليستي باشد.

**اگر كسي متهم به جرم بزرگي مثل براندازي است، راهش خيابان نيست بلكه راهش دادگاه است

در قانون اساسي حقوقي براي مردم تعريف شده كه بايد به آن توجه كرد. بنده از روز اول گفتم و ۱۰۰ سال ديگر هم مي‌گويم و در آخرت هم باز مي‌گويم كه اگر كسي متهم به يك جرم بزرگي مثل براندازي است، راهش خيابان نيست بلكه راهش دادگاه است

اين براي قانون و كشور ما زشت است كه عده‌اي به براندازي متهم ‌شوند و به جرمشان رسيدگي نشود؛ اين عده اگر متهم‌اند، چرا دادگاهي نمي‌شوند و اگر بي‌گناهند، بايد اتهام براندازي را از آنها برداريم؛ در صورت ارتكاب جرم سياسي بايد آنان را دادگاهي كنيم و فرصت دفاع هم به آنها بدهيم و اسناد محكمه‌پسند هم رو كنيم تا قال قضيه را بكنيم و مسائل تمام شود.

اگر كسي بخواهد داوطلبانه خود را كنار بكشد و بگويد از اين به بعد با انقلاب ميانه خوبي ندارد، مختار است و خود به خود كنار گذاشته مي شود، ولي وقتي كسي اعلام نكرده چرا كنارش مي‌گذاريد؛ اگر مي‌خواهيد كنارش بگذاريد بايد راي و حكم قضايي صادر شود.

**بايد موانع قوه قضائيه مستقل و مقتدر شناسايي شود

*فارس: پيشنهاد شما در اين خصوص مشخصا چيست؟

افروغ: بايد سند محكمه پسند ارائه شود و به افراد فرصت دفاع داده شود؛ و ما نمي‌توانيم افراد را از قطار پياده كنيم و بگوئيم خودشان پياده شدند؛ اگر كسي خودش اعتراف كرد كه هيچ ولي اگر كسي خودش اعتراف نكرد، بايد دادگاه تشكيل دهيم. نمي‌دانم چرا همواره صف‌كشي‌هاي خياباني و دعواهاي حيدري و نعمتي راه مي اندازيم. معتقدم كه مواجهه خياباني راه حل نيست؛ اگر آنها متهم‌اند كه مواجهه خياباني كرده‌اند، شما هم نبايد مواجهه خياباني كنيد؛ راهش دادگاه است.

يك نظام سالم سياسي در گرو يك قوه قضائيه مستقل و مقتدر است؛ بايد موانع قوه قضائيه مستقل و مقتدر شناسايي شود و معلوم شود كه چرا قوه قضائيه ما آنچنان كه بايد مقتدر نيست؛ چرا حرف‌هايي زده مي‌شود، مثلا مي‌گويند اين پرونده‌ها تا آخرش رسيدگي نمي‌شود و يك جا متوقف مي‌شود؛ اين جا كجاست؟ چرا اين شبهه مطرح است كه خداي ناكرده دخالت‌ها و نفوذهايي وجود دارد. بايد تمام اين موانع و شايعات را از بين برد.

**غربي‌ها از روز اول در صدد براندازي نظام بودند

*فارس: با مسائلي كه شما مطرح كرديد، ذهن‌ها به سمت فتنه ۸۸ معطوف شد، شما در اين زمينه به قوه قضائيه انتقاد كرديد، ولي گويا تصميم‌گيري در خصوص افرادي كه از آنها به عنوان سران فتنه ياد مي‌شود، مربوط به سطح بالاتري از قوه قضائيه است.

افروغ: اگر اين طور باشد و بنا بر مصلحتي دادگاه تشكيل نمي‌شود، من بر حسب چه سند محكمه‌پسندي حكم به برانداز بودن عده‌اي كنم و براي يك جريان، حكم براندازي مخملي صادر كنم.

*فارس: اما همه چيز نشان از اين داشت كه قصد اصلي آنها براندازي بود و رهبري هم به اين مسئله اشاره كردند.

افروغ: رهبري كي حكم به براندازي افراد مورد نظر دادند؟ من بارها گفته‌ام كه مسئله مخملي بودن در وهله اول توهين به نظام جمهوري اسلامي ايران است؛ مي‌توان گفت كه اين مسئله در نيت و رفتار غربي‌ها بوده؛ غربي‌ها از روز اول در صدد براندازي نظام بودند و در نيت آنها هيچ شكي نيست اما اينكه بگوئيم نيت آنها مساوي با فعليت اتفاقات رخداده در كشور است، من ترديد دارم. اينها بحث‌هاي ساده‌اي نيست و من نمي‌توانم بگويم كه اين جرياني كه آمد و اتفاقاتي كه افتاد به فرمان غرب بود؛ ردّ پاي آنها را مي‌شود نشان داد و سياست‌هاي آنها را در بعضي مسائل مي‌شود ديد اما اينكه بگويند غرب قصد براندازي دارد و تمام اتفاقاتي كه درون كشور افتاد بيانگر آن سياست است، حرف درستي نيست.

دو نفر را به صدا و سيما آوردند كه اعتراف كنند، اين آقايان در شرايط عادي دو هزار نفر را نمي‌توانند بسيج كنند. ما مي‌گوييم يا مسئله را تمام كنيد يا اينكه اگر حسب مصلحت‌هايي نمي‌شود اين كار را كرد نبايد از ما توقع داشته باشيد كه به حكم‌هاي ژورناليستي و خياباني و اعدام بايد گرددها تن دهيم. من اين مسائل را نمي‌فهمم و مسلماني هم مي‌گويد كه اين مسائل درست نيست.

**فتنه عوامل و ريشه‌هاي عديده‌اي داشت

*فارس: پس اسم اين اتفاقات را چه مي‌گذاريد؟

افروغ: خيلي چيزها مي‌شود گذاشت؛ مثلا بگوئيم رفتار غير عادي، غير قانوني يا اعلام زود هنگام نتيجه انتخابات و يا نوعي جر زدن.

*فارس: بالاخره اين مواردي كه شما گفتيد هدفي را دنبال مي‌كند، فكر مي‌كنم هدف نهايي همان براندازي باشد.

افروغ: در انتخابات قبلي مگر بحث تقلب در انتخابات نشد، پس چرا چنين حادثه‌اي رخ نداد؛ چرا به ريشه‌هاي فتنه توجه نمي‌كنيد و هميشه بحث فتنه مطرح مي‌شود كه البته درست هم است.

*فارس:از نظر شما فتنه چيست؟

افروغ: فتنه را بايد درست ببينيم؛ فتنه درآميختن حق و باطل است. فتنه يك سر ندارد و سر هاي ديگر و شاخ و برگ‌هاي متعددي دارد؛ چرا در دوره‌هاي گذشته كه بحث تقلب مطرح شد به اين حادثه نيانجاميد؛ آيا بخاطر اين بود كه شخصش فرق مي‌كرد.

چرا به اين كار نداريم كه ببينيم در چند سال گذشته چه اتفاقاتي رخ داده است؛ چرا فقط حادثه را مي‌بينيم و چرا ريشه‌يابي قضايا را فقط به چند روز قبل از انتخابات برمي‌گردانيم.

بنده كه به عنوان اصولگرا در سال 84 به دولت فعلي راي دادم انواع و اقسام رفتار‌هاي غيرقانوني و غيراخلاقي را از دولت ديدم. آيا اينها نمي‌توانند جزء ريشه فتنه محسوب شوند. ما شاهد يك سري رفتار‌هاي ماكياوليستي بوديم؛ اين‌ مسائل مهم‌اند و جزء عوامل ساختاري محسوب مي‌شوندكه بايد به آن توجه كنيم.

اگر مي‌خواهيد من يك حكم غيرقضايي صادر كنم حكم تحليلي خودم را صادر كرده‌ام و بارها هم گفته‌ام كه فتنه عوامل و ريشه‌هاي عديده‌اي داشته و چند سويه بوده و بايد به چند سويه‌گي آن توجه شود و يك طرفه نبايد به قاضي رفت.

مهمترين حرفي كه زدم اين بود كسي كه زودتر از همه نتيجه انتخابات را اعلام كرد مسئول است؛ حالا ممكن است خبرگزاري‌ها اين مسئله را مطرح كنند كه متفاوت است، ولي وقتي يك كانديدا اعلام زودهنگام نتيجه انتخابات مي‌كند، كار درستي نيست. بايد اجازه داده مي‌شد كه مراحل قانوني طي شود. من گفته‌ام اعلام زود هنگام نتيجه انتخابات كلا درست نبوده است و من اين حرف را زدم و خطر اين موضوع را هم متذكر شدم.

قبل از اينكه شورش اجتماعي شود، گفتم و تماس گرفتم كه شورش اجتماعي مي‌شود و اشاره كردم كه اعلام زودهنگام نتيجه انتخابات نكنيد و اين كار را به مرور انجام دهيد. شما مي‌گوئيد بايد سكوت مي كردم، پس نظر كارشناسي و احساس خطري كه مي‌كنم چه مي‌شود.

در مصاحبه‌اي كه من در سال ۸۶ با شما داشتم گفتم كه اگر روشنفكران متعهد و دردمندي باشند كه موضع بگيرند و بستر را فراهم كنند، رهبري نظام بهتر مي‌توانند منويات حقيقي شان را پيش ببرد.

بايد مسائل را به صورت علمي بررسي كنيد؛ من نمي‌گويم كه پاسخ مسائل را مي‌دانم بلكه مي‌گويم عده‌اي منهاي منافع و اغراض سياسي و بادل مشغولي و تعلق خاطر به مصلحت نظام و هيمنه انقلاب اسلامي دور هم جمع شوند و راهكارهاي فراجناحي براي برون رفت از شرايط فعلي پيشنهاد كنند. پيشنهاداتي كه مورد قبول واقع شود و افراد مختلف ذي‌ربط به آن تن دهند.

**كسي كه بخواهد از فتنه كاسبي كند نمي‌تواند حلال مشكلات باشد

*فارس: به نظر شما افراد مرتبط با اين قضيه چقدر موفق عمل كرده‌اند و باعث تنبه شده‌اند؟

افروغ: من احساس مي‌كنم عده‌اي كه سعي كردند فتنه را بخوابانند به چيزي بالاتر مي‌انديشيدند؛ به اصل گفتمان انقلاب اسلامي و مصالح و منافع ملي و جذب حداكثري مي‌انديشيدند.

اما عده‌اي هم مي‌خواستند ماهيگيري كنند، هر كسي كه مي‌خواهد از اين فضا ماهيگيري كند، چه كسي كه شعار نه غزه، نه لبنان و جمهوري ايراني سر دهد و چه كسي كه تهمت براندازي منهاي دادگاه را بدهد، همه به گونه‌اي به گفتمان و صلابت انقلاب آسيب وارد مي‌كنند. كسي كه بخواهد از فتنه كاسبي كند، نمي‌تواند حلال مشكلات باشد؛ كسي كه مي‌خواهد نان سياسي بخورد نمي‌تواند مشكلات را حل كند.

اگر اينها مرد هستند از قدرت دولتي بيرون بكشند و بعد اين حرف‌ها را بزنند؛ چرا كه آن وقت متوجه مي‌شويم كه شبهه قدرت‌طلبي ندارند و در واقع دنبال كسب راي و قدرت سياسي نيستند.

من مي‌گويم كه حرف‌هايم در برنامه پارك ملت، كجايش با ولايت فقيه ضديت داشت؛ كه به خاطر آن SMS هاي ميليوني ارسال شد؛ به من حق بدهيد كه بگويم اينها كاسبي است؛ اگر كاسبي نيست پس چيست؟

من مي‌گويم فتنه‌اي آمده و كشور ما را تهديد كرده. فتنه‌اي كه ريشه‌ها و سويه‌هاي مختلف دارد.

ما بارها گفتيم كه علما و دل سوختگان قوم دور هم جمع شوند ولي چون فضا سنگين است، نمي‌توانند دور هم جمع شوند. چرا كه اگر دور هم جمع شوند متهم مي‌شوند اگر كسي بخواهد مسئله اصلي را حل كند به بي‌بصيرتي متهم مي‌شود و به همين دليل افراد جرأت نمي‌كنند كه كاري كنند. ما مقداري عقب هستيم و قدرت مفاهمه‌اي انديشه‌اي ما تحت‌الشعاع دسته‌كشي‌هاي حيدري و نعمتي قرار گرفته است.

**جمهوري ايراني شعار غلط و پوك است همانطوري كه مكتب ايراني پوك است

*فارس: بر چه اساسي اين سخن را مي‌گوييد؟

افروغ: شما ببينيد كه امروز صاحبان انديشه ما چه وضعي دارند، يا جرأت بروز افكارشان را ندارند و يا اينكه سكوت مي‌كنند و يا اينكه به مقولات ديگري اقبال نشان مي‌دهند كه اين خيلي بد است. نبايد اجازه داد كه دسته‌بندي‌هاي حيدري و نعمتي اينقدر غليان كند، اگر حرف من غيرمنطقي است بگوئيد كه حرفم غير منطقي است ولي به من فحش ندهيد.

اگر من انسان نبودم و براي خودم عزت قائل نبودم از فحش بدم نمي‌آمد ولي هيچ انساني از فحش خوشش نمي‌آيد. ما خيلي از مسائل را در دلمان مي‌ريزيم؛ به ما همه چيز مي‌گويند ولي ما هيچ نمي‌گوئيم و اسم افراد را نمي بريم، فقط دعوت مي‌كنيم بياييد تا مصاف علمي كنيم ولي فقط به ما فحش مي‌دهند.

اگر ما فحش هم بدهيم كار بدي مي‌كنيم؛ بحث ما اين است كه ما خيلي چيزها مي‌توانيم بگوئيم؛ من از روز اول گفتم كه جمهوري ايراني شعار غلطي است و پوك است همانطوري كه مكتب ايراني پوك است.

فرقي بين مكتب ايراني و جمهوري ايراني وجود ندارد؛ چطور جمهوري ايراني زير سؤال مي‌رود ولي مكتب ايراني نبايد زير سؤال برود.

چه زماني ما بحث‌هايي مثل نه غزه و نه لبنان را تاييد كرديم. نه، ما تاييد نكرديم؛ ما مي‌خواهيم اين بحث‌ها جمع شود. صدا و سيماي ما در اين زمينه‌ها و قضاياي فتنه خوب عمل نكرد؛ يعني اجازه نداد كه قضايا جمع شود؛ صدا و سيما كساني را كه منافعي داشتند دعوت مي‌كرد و كساني دعوت مي‌شدند كه بجاي ريختن آب بر روي آتش، هيزم آتش را بيشتر مي‌كردند.

من مي‌گويم كه قضايا جمع نشده ولي اگر شما مي‌خواهيد بگوئيد كه جمع شده حرف ديگري است.

ما مي‌خواستيم با عشق و محبت و اقناع اين مسائل جمع شود نه با زور و تهديد؛ شما نمي‌توانيد ضمانت كنيد كه قضايا با زور و تهديد جمع نشده است؟ اين جمع شدن نيست. زير قضيه چيز ديگري است؛ ما لايه پنهاني را مي‌بينيم؛ شما مي‌گوئيد سكوت كنيد؛ اگر قرار است سكوت كنيم پس چرا از ما مصاحبه مي‌گيريد. اگر قرار است سكوت باشد، پس به سراغ من نياييد تا ما هم سكوت كنيم ولي وقتي به سراغ ما مي‌آييد مي‌گويم كه حتما احساس نياز شده است. من هنوز هم مي‌گويم كه عقلاي قوم جمع شوند تا قضيه فيصله يابد.

---------------------------------------------

گفت‌وگو از مقداد ذكي‌زاده و محمد ميرزايي

----------------------------------------------

ادامه دارد ...

انتهاي پيام/

سه|ا|شنبه|ا|9|ا|اسفند|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن