واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: انتخابات به مثابه پديدار قدرت مردم
انسانها به خاطر تربيت، آموزش، سنت هاي به ارث رسيده و سازوبرگ هاي رسانه اي و تبليغاتي از يكديگر متفاوت فكر مي كنند. سياست به امر عمومي ربط دارد و انديشه تك تك افراد در محيط اجتماعي مي تواند شكل هاي مختلف حكمراني را سامان دهد. ذهنيت هاي متفاوت بر روي يكديگر به خصوص وقتي كه در يك چارچوب به سمت كنشي معين حركت مي كند توانايي خلق يك حادثه و رخداد را ايجاد مي كند. درست همان زمان كه يك شهروند از تمام تعلق هاي هزينه زا مثل گذاشتن وقت، فكر، ثروت و كمي از خودگذشتگي يا ادعاي اثرگذاري عبور مي كند به سمت خلق رخداد حركت مي كند. شايد در نگاه اول راي دادن يك شهروند هيچ اثر نداشته باشد اما جمع شدن آرا سازه هاي مشروعيتي يك حكومت را مي سازد و از سوي ديگر روند گذار به دموكراسي درشكل هاي مختلف را جهت دهي مي كند. براساس منطق اقتصادي سود و زيان اغلب در جامعه اي كه سواري خوري مجاني در فرايند انتخابات پيش ميآيد معمولا بازي هاي برد برد تبديل به بازي باخت باخت با درجه تصاعدي شديد مي شود. اينكه ساختار حاكميت چيزي نيست جز سازه هاي ذهني و اعتقادات مردم به خصوص قدرتي كه در مناسبات اجتماعي ميان شخصيت هاي بر ساخته ايجاد مي شود اين مطلب را مي رساند كه حاكميت در ذهن شما وجود دارد. ذهنيت يك شهروند براساس فرهنگ آكادميك، فرهنگ مسجد، صداوسيما، اينترنت، ماهواره ها، يا فرهنگ شفاهي دوستان و آشنايان گاهي سياست انفعال كنش سياسي يا تحريم يا بي توجهي را دنبال مي كند. بزرگترين عامل كم رنگ شدن فضاي انتخاباتي تحقير شدن مردم و بي اعتقادي و بي اعتمادي به توان اثرگذاريشان است. اما اگر منابع قدرت را از صورت كلي، بديهي و مفروض پنداشته شده كه اغلب شهروندان به آن فكر نمي كنند جدا كنيم و به مطالعه آنها بپردازيم متوجه مي شويم كه انتخابات به مثابه پديداري از قدرت مردم مي باشد.
1- اگر از مردم بپرسيد كه چه كسي بايد نامزد انتخابات شود؟ چه ويژگي بايد داشته باشد و مانيفست و برنامه او چه بايد باشد؟ بسياري از شهروندان بر الهيات، خداوند، متافيزيك، وحي، قرآن، پيامبران، ائمه، احاديث، نقل و... اشاره دارند. يكي از منابع قدرت در جوامع سنت است كه در آن بهترين نماينده صورتي كيفي و اخلا قي دارد. عادلترين، با تقواترين و الهي ترين انسانها حق دارند كه براي مردم سياست گذاري كنند. در منبع الهي قدرت حكمراني برخود و وجهه اخلا قي و فردي بسياري از فرايندها را در مسير سامان دهي امر عمومي سوق مي دهد.
2- برخي نيز بر اين اعتقادند كه سياست عرصه اي تخصصي و آكادميك است. نزديك به صد سال است كه علم سياست و روابط بين الملل انسان هايي را پرورش داده كه مي توانند براي شهروندان سياست گذاري كنند. تا حد ممكن بايد از ويژگي هاي كلي وقياسي سنت و ويژگي هاي عوامانه و پوپوليستي مردم دوري كرد. ايجاد نهاد و ساختارهاي علمي مي تواند سياست گذاري كارآمد، كم هزينه و به روز را براي شهروندان ايجاد كند. منبع اصلي سياست گذاري و قدرت در جامعه، علوم سياسي و متخصصان آن هستند.
3- برخي نيز بر اين اعتقادند كه شهروندان كه موضوع سياستند اغلب بايد به صورت منابع قدرت در نظر گرفته شوند. قدرت آن چيزي است كه مردم مي گويند. مردم يعني اكثريت جامعه مشخص مي كنند كه چه قانوني خوب يا بد است و مملكت برچه اساسي بايد اداره شود. طرفداران نظريه مردم سالا ري اغلب بر متخصصان و سنت گرايان نقد وارد مي كنند و مي گويند كه شيوه هاي شما به صورت آرمانشهري است كه فيلسوف شاهان ايجاد كرده اند و اغلب به بهانه ايجاد بهشت علمي يا مذهبي به خلق جهنمي توتاليتر كمك كرده اند. با تمام منابع قدرت و پراكندگي آنها و اعتقادات و قضاوت شهروندان مي توان گفت كه جوامع امروزي گريزي از دموكراسي و توجه به آراي مردم ندارند. حكومت هاي مختلف اغلب سطوح ماهيتي دانش را براي جذب قدرت شهروندان استفاده مي كنند. شهرونداني كه در سياست مداخله مي كنند وارد فرايندي مي شوند كه مي توانند انتخاب كنند و پس از سال ها انفعال، كار كردن و پرسه زدن در عرصه هاي كار و تلا ش به سمت عرصه سياست كشانده مي شوند. سياست آزادي، عقلا نيت، انتقاد و اختيار به دنبال خود مي آورد و زندگي روزمره اغلب يكسان و خسته آور را تبديل به رخدادي مي نمايد كه مي توانند حرف خود را بزنند. اغلب نظاميان، تجار، دهقانان، كارگران، ارتشيان، روحانيون و ساير اقشار سعي مي كنند خود را بخش بزرگ جامعه و نماينده تمام شهروندان بروز دهند. اما شهروندان كه ساختار حكومت و سازه هاي مشروعيتي قدرت را شكل مي دهند هيچ يك از اين گروه ها نيستند و اگر در جامعه اي يك قشر و يك طبقه بيش از 8 سال تمام ساز و برگ هاي ايدئولوژيك دولت را ربود آن جامعه در حال حركت به سمت الگوهاي توتاليتر است. شهروندان سوژه هاي سياسي هستند كه اغلب خود نمي دانند در تمام فعاليت هايشان در حال ساختن قدرت مي باشند. قدرت در ساختارهاي دولت و نهادهاي بروكراتيك نهفته نيست بلكه در راه رفتن، لباس پوشيدن، توليد دال ها و گزاره ها و از همه مهمتر فعاليت در رخدادهاي به ظاهر بي اهميت زاده مي شود و تاريخ را به سمت و سوهاي مختلف مي كشاند. نشستن و انفعال سياسي به صورت خانه نشيني و شركت در تحريم نوعي بازگشت به خانه و عرصه خصوصي اي است كه كاملا از فرايندها، دموكراتيك و مردمي به دور است. در بخش سياسي است كه از آزادي متبلور مي شود چرا كه رانت خوري و سواري مجاني نوعي رياكاري است كه تنها براي كساني خوب است كه هميشه به تقدير تاريخ يا آرمانشهر پاياني تاريخ دلخوشند در حالي كه تاريخ نتيجه بخش هاي ريز شهروندان و انتخابات تبلور قدرت مردم است.
سه|ا|شنبه|ا|9|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 117]