تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837532432
عکس و گفتگو با اکبر عبدی
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: نامش اكبر است و نام خانوادگي او عبدي. شايد روزي كه به دنيا آمد، پدر و مادرش هيچگاه فكر نميكردند او يكي از تاريخسازان سينماي ايران شود، اما او شد... او در نسل جديد بازيگران پس از انقلاب پيشقراول محبوبيت بود. محبوبيت اين بازيگر خوب سينماي ايران تا جايي پيش رفت كه آوازهاش جهاني شد. فيزيك بدن و نوع گفتار او در نقشهايي كه ايفاء مي كرد و همچنين حركات زيبايي كه به صورت خود در نقشهايش ميداد، باعث شد كه خيلي زود در ذهن ايرانيان بنشيند و از خاطرشان محو نشود. اكبر عبدي ساليان سال با ايرانيان همراه است، چه در جعبه جادويي تلويزيون و چه در پرده سينماها... در هر نقشي كه به وي سپرده ميشود، خاطرهآفريني ميكند، اما حالا در 74 سالگياش، گرد سپيدي تقريبا برروي موهايش نشسته است. سالها چقدر زود ميگذرد، همين ديروز بود كه وي را در مجموعه (باز هم مدرسم دير شد)، ديده بوديم. يا در سال 3631 بازي در محله برو و بيا... از تلويزيون آغاز كرد و خيلي زود استعدادهايش را به رخ همگان كشيد. زماني كه در (اجارهنشين)هاي داريوش مهرجويي در سال 5631 ايفاي نقش كرد، در ميان سينماييها هم جايي براي خود باز كرد. (اي ايران) هم يكي از فيلمهاي خوب اوست كه خودش بازي در آن را خاطرهانگيز معرفي ميكند. اوج هنر او را بايد در (هنرپيشه) محسن مخملباف دانست، چه بسا كه پيش از آن (دزد عروسكها) را بازي كرد، اما شاهگل هنر او (مادر) علي حاتمي بود. شايد تا پيش از بازي در (مادر) اهالي فن و منتقدين اكبر عبدي را در ژانر طنز ميپسنديدند و بر اين عقيده بودند كه وي تنها در نقشهاي طنز هنرمند قابلي است، اما (عبدي) با بازي در اين نقش نشان داد كه استعدادش فراتر از آن است كه اهالي سينما فكر ميكنند. (آدم برفي) ديگر فيلمي بود كه بيننده با ديدن هنرنمايي عمواكبر سينماي ايران به وجد آمد و سرانجام ايرانيها با ديدن آخرين هنرنمايي او در اخراجيها، يكبار ديگر به استعداد درخشان وي آفرين گفتند و او را ستودند. نوشتن درباره عبدي آسان نيست، چرا كه بايد مطلبي به رشته تحرير در آورد كه لايق او باشد؛ لايق مردي كه خوشيهايش را با ايرانيان تقسيم كرده و سالهاي سال براي شادي آنها زحمت كشيده و عمر خود را در اين راه صرف كرده است. گذر در زندگي او كه در ادامه اين گفتگو خواهيد خواند، نكاتي حايز اهميت را با خود به همراه دارد، زندگي مردي كه از هيچ آغاز كرد. از كارگري در آهنفروشي و كار در تراشكاري و قالبسازي و رسيدن به قله هنر ايران... او نمونهاي از صبر و تلاش يك مرد ايراني است كه فعل (خواستن، توانستن است) را به درستي صرف كرد. نگاهي به زندگي او ميتواند الگويي باشد براي جوانان اين مرز و بوم... با اكبر عبدي در آخرين روزهاي ارديبهشتماه سال 6831 در كاخ سعدآباد و در پشت صحنه فيلم تلويزيوني (بازيگر) كه وي نقش مظفرالدين شاه را در آن ايفا ميكند به گفتگو نشستيم، نقشي كه ميگويد: (آن را به استاد عزتا... انتظامي تقديم ميكند.) او احترام به پيشكسوت را از پدرش فرا گرفته و سعي كرده، در زندگياش آن را رعايت كند. سرگذشت زندگي اكبر عبدي را از زبان خودش بخوانيد. _ براي شروع گفتگو براي ما بگوييد كه به كدام محله و چه زماني به دنيا آمديد؟ عبدي: در چهارم شهريورماه سال 9331 در محله صدرالاشراف، بين ميدان شوش و خراسان به دنيا آمدم و دوران كودكي من در آنجا سپري شد. ما چهار برادر و يك خواهر هستيم كه يكي از برادرانم در سال 0831 شهيد شد.من، اشرف، اصغر، علي و ناصر... _ عشق به هنر از كجا آغاز شد؟ عبدي: همينطور كه فوتباليستها معمولا ميگويند از كودكي عاشق توپ و زمين خاكي هستند، من هم، عاشق دنياي بازيگري بودم تا اينكه در سال 1531 زماني كه 21 ساله بودم، مادرم سادات خانم دست مرا گرفت و به كانون پرورشي فكري كودكان و نوجوانان در نازيآباد برد و در آنجا ثبتنام كرد، تا با الفباي هنر آشنا شوم. مادرم آن سال چند قطعه از طلاهايش را فروخت و نام من را در آن كلاسها نوشت. _ و كار و تحصيل؟ عبدي: همزمان با تحصيل در آهنفروشي پسرعمويم شاگرد بودم و در رشته تراشكاري و قالبسازي تحصيل ميكردم. گرچه در همان زمانها دوست داشتم استاد تراشكاري و قالبسازي شوم، اما سرنوشت طور ديگري برايم رقم خورد. _ چه شد كه رسما رو به دنياي بازيگري آورديد؟ عبدي: در سال 6531 كه 71 ساله بودم، يك تله تئاتر تلويزيوني بازي كردم، از همانجا آغاز شد و رو به دنياي بازيگري آوردم. كارگرداني آن برعهده آقاي ليقواني بود، اولين سريال تلويزيوني من هم، (مثل آباد) بود. _ و بعد برگشتيد و خانه گفتيد، مادر من سرانجام بازيگر شدم. عبدي: (مكث ميكند) من هنوزم نميگويم كه بازيگر شدم. _ از آن دست بازيگراني هستيد كه هرگاه مقابل دوربين قرار گرفتي، خنده را بر لب ايرانيها نشاندي، فكر ميكنيد چرا اينگونه شد، يعني مردم شما را در اين قالب پذيرفتند؟ با توجه به اينكه ميگوييد من هنوز بازيگر نشدم. عبدي: ببينيد، به نظر من هيچ هنرمند و آرتيستي نميتواند بگويد، من آخرش هستم، هنر بينهايت است و تمامي ندارد. بزرگان اين حرفه كه بودند و هستند هم نميتوانند بگويند ما رسيديم به انتهاي خط... براي مثال يك گريمور به اندازه كل انسانهاي روي زمين نميتواند گريم كند. يك گريمور، هر چقدر هم كه پركار باشد، مگر چند نفر را ميتواند گريم كند. فوقش يك ميليارد نفر را، پس پنج ميليارد نفر ديگر ميمانند.اگر يك بازيگر، در طول عمر دوران كاري و زندگياش براي مثال در هزار نقش بازي كند، چه ربطي به ديگر انسانها دارد يا يك نويسنده هيچوقت نميتواند بگويد، من تمام قصهها را نوشتم. هر هنرمندي چه در رشته عكاسي، چه نقاشي، چه خطاطي و ديگر هنرها نميتواند بگويد ديگر تمام شد، بلكه باز هم ابتداي كار است. با توجه به سوال شما، فكر كنم كه مردم مرا در اين قالب پذيرفتند و به من عادت كردهاند، به هر حال خداوند اين لطف را در حق ما كرد كه مردم را بخندانيم و دلهايشان را شاد كنيم. _ اكبر عبدي مرد (هزار چهره)، از نظر خودتان يعني چه؟ عبدي: من كه اين واژه را در مورد خودم نگفتم، بلكه مردم به من اين لقب را دادهاند. شايد به اين خاطر كه در طول عمر هنريام، گريمهاي مختلفي بر صورتم انجام شده اين لقب را به من دادهاند. _ (اكبر عبدي) چرا اكبر عبدي شد، مهمترين خصوصيت او چه بود؟ عبدي: با خودم رك بودم و به خودم به شدت راست ميگفتم. كاري كه به من نميآمد، انجام نميدادم و كاري كه ميتوانستم، انجام دهم را امتحان ميكردم تا بلكه موفق شوم و خوشحالم كه معمولا هم اين چنين ميشد. _ خيلي از بازيگران، يك شبه ره صد ساله ميروند، اما اكبر عبدي اينگونه نبود، او درد و رنج كشيده اين كار است، هنوز هم هفتهاي شش شب در تئاتر فعاليت و در چند پروژه همزمان كار ميكند، چه تفاوتي بين نسل جديد با خودتان ميبينيد. منظورم را واضحتر ميگويم، يعني آنها به خاطر چهره و هر دليل ديگري رو به اين حرفه آوردند و اگر در اين حرفه هستند، حقشان است كه باشند، نظرتان در اين باره چيست؟ عبدي: نميتوانم در اين باره زياد توضيح بدهم، چون وقتي كه حرف بزني، طرف ميگويد: اكبر عبدي از خودش تعريف ميكند، من هم حوصله تعريف كردن از خودم را ندارم! _ به هر حال دوران نوجوانيتان فراز و نشيبهاي زيادي داشت، تحصيل ميكرديد، كار ميكرديد، فعاليت هنري داشتيد، همه را همزمان انجام داديد و به موفقيت در حرفهتان هم رسيدهايد، به واقع شما چه نگاهي به زندگي داشتيد، اميدتان به چه بود؟ عبدي: در هر كاري ممارست لازم است، ما هم سعي ميكرديم تلاش بيشتري داشته باشيم، اما آن چيزي كه در حال حاضر خيلي مهم است، اينكه خيلي از جوانان به راحتي به اين جايگاه ميرسند و چون راحت رسيدند، قدر آن را نميدانند و اين قدر ندانستن به ضررشان تمام ميشود، به عبارتي آن جوان، آن علاقهاي كه ما داريم را ندارد و وقتي به آن ميرسد، نميتواند به راحتي نگهدار آن باشند. يعني خيليها تصميم ميگيرند كه بروند جايي و كلي تلاش ميكنند كه به آن جاده و اتوبان اصلي برسند، وقتي به اول آن اتوبان يا جاده ميرسند، فكر ميكنند كه ديگر رسيدهاند، اما نميدانند كه هنوز مسير باقي مانده است و راه تازه آغاز شده، عدهاي از جوانان فكر ميكنند كه اول جاده، انتهاي مقصد است. _ آيا شما به طور ذاتي بازيگر بوديد و به مرور زمان به اين جايگاه رسيدهايد؟ عبدي: من درسش را نخواندهام، هيچ ادعايي هم ندارم و به قول بچهها، بازيگري ذاتي هستم، اما مرور زمان و كار كردن، باعث شدكه تكنيك اين كار را ياد بگيرم. يعني حالا ميدانم كه جاي خوب قرار گرفتن نور در صحنه كجاست؟ ميتوانم خودم را با فيلمبردار مطابقت دهم، ميتوانم خودم را با صدابردار وفق دهم و اينها، همه در اثر تجربه و ممارست در كار به وجود ميآيد. آنها كارهاي تكنيكي است كه تنها به دو دليلي كه گفتم به دست ميآيد. به آن مسئلهاي كه در مورد جوانان اشاره كردم، هم بايد اشارهاي دوباره داشته باشم، زماني كه يك بازي يا ايفاي نقش آغاز ميشود، آنان ديگر به اين مسائل فكر نميكنند. به همين دليل اول جاده هستند، اما فكر ميكنند كه پايان جاده همين جاست، چرا؟ چون به جاده اصلي يا اتوبان رسيدهاند! در صورتي كه وقتي در يك فيلم، نقشي را قبول ميكنند، بايد روي اين مسائل كار كنند، اكثرشان نميدانند كه اصلا نور چيست؟ صدا بايد كجا باشد و... چند وقت پيش پس از پايان تئاتر، همه رفتند و من تنها در پشت صحنه باقي ماندم و تصميم گرفتم، آنجا را تميز كنم. در حال جمع كردن استكانها بودم كه كسي مرا شناخت و گفت: آقاي عبدي شما چرا اين كار را ميكنيد. من هم گفتم به اين خاطر كه تئاتر خانه من است و من در اين خانه ميمانم، آن جوان كه تازه وارد اين حرفه شده است و راحت به اين مرحله از زندگي كارياش رسيده ديگر علاقهاي به اين خانه نشان نميدهد. _كمي از اولين تجربه كارگرداني در تئاتر برايمان بگوييد! منظور اكبر آقا آكتور تئاتر بود؟ عبدي: من كار عجيب و غريبي نكردم. به عبارتي من كارگرداني نكردم، بلكه سعي كردم، آن آدمهايي كه قرار است بازي كنند را دقيقتر انتخاب كنم. ببينيد اگر بهرام بيضايي در تئاتر كارگرداني ميكند و بگويم من هم كارگرداني ميكنم، به عقيده خودم، كمي نامردي است. به نظر من به آقاي بيضايي بياحترامي ميشود. من سعي كردم، تنها نقشها را درست انتخاب كنم، بچهها كار خودشان را ميكردند و من كه از به آنها نگاه ميكردم، تنها كاري نظارتي انجام ميدادم. _ مشكلات شما در گرفتن حق و حقوق حل شد؟ عبدي: هنوز مبلغي را دريافت نكرديم، اما قرار است به زودي دريافت كنيم. گرچه عدهاي گفتند كه ما رفتيم سر و صدا كرديم، اما آقاي پارسايي گفتگو كرد و گفت: پولشان را داديم، من هم در پاسخ بر آمدم و گفتم: نه، پولي به ما ندادهاند، حالا هم قرار است به ما بدهند. _ و هنوز همان تئاتر را هر شب ادامه ميدهيد؟ عبدي: نام جديد تئاتر من (پنجره فولاد) به نويسندگي متوسلي و كارگرداني آن برعهده آقاي هاشمي است و من به همراه محمود فرهنگ و راسخفر و تعدادي از بازيگران ديگر، از جمله بازيگران اين تئاتر هستيم. _ در اين دو، سه سال اخير بسيار پركار شدهايد، دليل عمدهاش چه بود؟ پارسال كه پشت صحنه مجموعه در چشم باد خدمتتان بوديم، در پشت صحنه از زور خستگي خواب بوديد و امسال هم در پشت صحنه مجموعه مظفرالدين شاه خواب بوديد؟ عبدي: من سه سالي كار نكردم، يك سال و خوردهاي هم به كانادا رفتم و در آنجا و اروپا تئاتر كار كردم، اما از دو سال گذشته دوستان دائما به ما پيشنهاد دادند، هرگاه هم تصميم گرفتيم كه يك كاره شويم، نشد. به هر حال يا سه كاره بوديم يا دو كاره و همين امر باعث شده كه خستگي زيادي داشته باشيم. _ تاكنون در نقشهاي زيادي بازي كردهايد، ميتوانيد تعدادشان را بگوييد؟ عبدي: نزديك به شصت فيلم سينمايي، 0051 دقيقه كار تلويزيوني و حدود بيست و چند تئاتر ايفاي نقش كردم. _ در كدام يك از كارهايتان، نقشي را كه ايفا ميكرديد، نزديك به خود اكبر عبدي بود، يعني در قالب خودتان فرو رفتيد؟ عبدي: در بيشتر فيلمها، بخشي از ذات من در آن وجود دارد، يعني ميخواهم بگويم در نود درصد فيلمهايم، (اكبر عبدي) واقعي وجود دارد. نه من، بلكه تمامي هنرپيشهها به همين شكل هستند، اما اينكه صددرصد اكبر عبدي در قالب تمام نقش هايم باشد چنين چيزي وجود ندارد. _ شخصيت اكبر عبدي چگونه است ؟ عبدي: درون اكبر عبدي يك كودك است كه هنوز بزرگ نشده و زمان هايي است كه از كنترل خارج مي شود اما با اين حال من اين كودك را كنترل مي كنم كه بزرگ نشود اما برايش احترام قائلم . _ مطالعه و ديدن فيلم جزو كارهاي تان است ؟ عبدي: اين اواخر مطالعه كمتر اما فيلم زياد مي بينم. _ كدام يك از فيلم ها در ذهن تان نشسته است ؟ عبدي: تقريبا همه فيلم هاي ايراني در ذهن من نشسته است چه فيلم هاي قبل از انقلاب و چه پس از انقلاب... _ آخرين فيلمي كه از شما در سينماهاي كشور اكران شده فيلم اخراجي ها بود بيشتر بازيگران اين فيلم به ويژه بازيگران جوان مي گفتند زماني كه اكبر عبدي درپلان هاي فيلم بازي مي كرد ما قوت قلب مي گرفتيم همين طور است؟ عبدي: آنها به من لطف دارند همه آنان خوب و عالي بازي مي كردند من هم سعي كردم تا جايي كه توان و انرژي ام اجازه مي دهد به آنان كمك كنم اين هم جزوي از حكايت ما بازيگران است كه به يكديگر انرژي مثبت منتقل كنيم . _كمي در رابطه با بازيگران نسل سوم براي مان بگوييد؟ عبدي: همانطور كه گفتم، وقتي به جاده اصلي رسيدند، تصورشان نباشد كه ديگر به همه چيز رسيدهاند و تمام شده است، بلكه هنوز آغاز راه هستند. متاسفانه بعضيهايشان باورهاي غلط دارند، مثلا شبنشيني كنيم، دير بخوابيم، فلان كار را انجام بدهيم، مهم نيست، ما بازيگريم و حالا حالاها هستيم، اما ممارست و تلاش بايد تازه از آنجا آغاز شود كه متاسفانه اين خصلت در آنها به چشم نميخورد. _ بهترين بازيگر طنز ايران از نگاه اكبر عبدي؟ عبدي: همه آدمهايي كه در كشور زندگي ميكنند و به نوعي كارهاي طنز انجام ميدهند. _متوجه منظورتان نميشويم؟ عبدي: همه آدمهايي كه ما بازيگران از آنها سوژه ميگيريم و تقليد ميكنيم، به عبارتي ما به صورت مجاني از آنها تقليد ميكنيم، اما ما پول ميگيريم و آن را در اختيار مردم ميگذاريم. _ ثمره ازدواجتان؟ عبدي: يك دختر كه در كاشان و آمل، كامپيوتر ميخواند، اما در حال حاضر در تهران تحصيل ميكند. _ و از برادر شهيدتان كمي برايمان صحبت كنيد؟ عبدي: اصغرآقا در تيپ 55 هوابرد شيراز در سال 1363 در منطقه فكه مجروح شد. يك تركش در نخاع و يكي در پاي راست، همچنين موج انفجار و شيميايي شده بود. اواز من كوچكتر بود و زماني كه در فكه به شدت مجروح شد، 18 سال بيشتر نداشت و سرانجام در 15 اسفندماه سال 1380 شهيد شد. _ خاطرهاي از او برايمان ميتوانيد بگوييد؟ عبدي: در سال 1363 كه اين حادثه براي او اتفاق افتاد، وي را همراه شهدا حساب كرده بودند، چرا كه فكر ميكردند شهيد شده، اما راننده متوجه ميشود كه اصغر زنده است، از اين رو بلافاصله او را به بيمارستاني در اهواز و پس از سه روز او را به اصفهان منتقل ميكنند و از آنجا هم منتقل ميشود به بيمارستان نيروي هوايي. برادرم وصيت كرده بود كه در مقبره خانوادگي او را خاك كنيم. پس از شهيد شدنش، بنياد گفت كه نبش قبر كنيم و او را در مزار شهدا خاك نماييم، مادرم هم گفت: اصغر وصيت كرده كه از من افراد شايستهتري هستند كه در مزار شهدا به خاك سپرده شوند. از وي دو فرزند به يادگار مانده است كه اين افتخار نصيب من شد تا از آنان و همسرش نگهداري كنم. _ يادمان ميآيد زماني كه مجيد سبزي درگذشت، در مراسمي كه براي او گرفتند، شما انتقادهاي فراواني كرديد، دليلش چه بود؟ عبدي: (مجيد سبزي) مدتي با پدر خانمم كه دايي من هم است، در رنگسازي در جاده شاهعبدالعظيم همكار بود... بعدها من متوجه شدم كه او از ميدان آزادي، اين مسير طولاني را تا انتهاي جاده رزمآرا در شاهعبدالعظيم ميآمد و كارگري ميكرد. آن زمان يادم ميآمد كه او در نوجوانان پرسپوليس بازي ميكرد. او با مشقت زيادي به مدارج بالا رسيد، يعني كارگري ميكرده، فوتبال بازي ميكرد و همچنين راننده تاكسي هم بود. همه اينها براي امرار معاش بود، بحث من اين است، چرا وقتي كه كسي فوت ميكند نكات پررنگ زندگياش را بايد به ياد جامعه آورد، چرا وقتيكسي زنده است، نميآييم براي او بزرگداشت بگيريم و بگوييم كه يك ورزشكاري از راننده تاكسي و كارگري به اينجا رسيده است؛ چرا وقتي كسي ميميرد از او بايد تعريف كنيم. متاسفانه روز به روز اين خلق و خو و فرهنگ را در خودمان پررنگتر ميكنيم. بايد با كمال تاسف بگويم، اين عادتها در جامعه ما روز به روز بيشتر خود را نمايان ميكند، طرف وقتي زنده است، به دنبال نقطه ضعف از او هستيم، به دنبال يك سوراخ كوچك ميگرديم كه با گشاد كردن آن، طرف را زمين بيندازيم، هيچوقت دنبال اين نيستيم كه چرا يك فرد خصوصيات پررنگي دارد؟ چرا آدم موفقي است؟ چرا در جامعه بزرگ است؟ ما چه كار كنيم كه به او برسيم؛ حرف من اين است، به جاي آن كه زمان صرف كنيم، طرف را زمين بزنيم همانوقت را براي پيشرفت خودمان مصرف كنيم، وقت بگذاريم كه چرا اين فرد پررنگ شده، چرا اين فرد بزرگ و موفق شده؛ مطالعه كنيم، تحقيق كنيم، زمان صرف كنيم تا ما هم مثل او شويم. به واقع چرا بايد چنين خصلتهايي را در جامعه ببينيم، من به عنوان يك ايراني از ديدن چنين فرهنگي كه متاسفانه روز به روز هم بيشتر در خلق و خوي ما رشد ميكند، ناراحت ميشوم. اين حسادت و بغض درست نيست، اين حسادت بايد به فرصت تبديل شود تا ما با سعي و تلاش بيشتر شخصيت خودمان را رشد دهيم، نه اينكه... _ به عنوان يك بازيگري كه جامعه به او احترام ميگذارد، دوست داريد به جوانان چه بگوييد؟ عبدي: جوانان راستگو باشند، حداقل با خودشان... دوست داشته باشند، عاشق باشند، رياكار نباشند، باورشان اين نباشد كه طرف متوجه نميشود، مثلا اداي عاشقي را دربياورند، آنها بايد واقعيتها را بپذيرند، وقتي كه جواني خودش متوجه شود كه دروغ گفته است، بهطور حتم طرف مقابلش زودتر از او فهميده است، منتهي به روي او نميآورد. _ فكر كنم اگر گذري به زندگي خودتان داشته باشيد، براي جوانان بسيار سودمند باشد. اكبر عبدي چه شد كه به يك فرد قابل احترام تبديل شد و چهطور پلههاي ترقي را پيمود؟ عبدي: ساعت شش صبح از خواب بلند ميشدم، با اتوبوس دو طبقه به پاچنار ميرفتم. از سيدنصرالدين تا پامنار هم پياده طي ميكردم، گاهي اوقات از بيرون بازار و گاهي اوقات هم از داخل بازار... شاگرد آهنفروشي بودم، پيش پسرعمويم كارگري ميكردم، ته بازار كفاشها، در امامزاده زيد، هنرستان درس ميخواندم، سه سال خارج از تهران، تراشكاري و قالبسازي كار ميكردم و ديگر اينكه تئاتر را جدي ميگرفتم، بازي در تئاتر برايم عشق بود، ميدانيد چرا؟ _ چرا؟ عبدي: به اين خاطر كه تئاتر يك بازيگر را مثل خودرويي كه بايد سرويس شود، سرويس ميكند. خودرويي كه هر چند بار بايد آچاركشي شود، بايد تعويض روغن شود و... تئاتر هم براي يك بازيگر همينگونه است. _ از كشتي هم برايمان بگوييد، گويا در نوجواني به كشتي هم ميپرداختيد؟ عبدي: همدورههاي استاد مقربي، استاد حبيبي، منصور حسني كه الان در پيشكسوتان فعاليت ميكنند. هنوز هم ارتباط خود را با كشتيگيران قطع نكردم، ماهانه يكبار با جمع كشتيگيران ناهار ميخوريم، با دوستاني چون فريدون حبيبي، عليرضا دبير، عليرضا رضايي، عباس جديدي و... _طرفدار فوتبال هم هستيد؟ عبدي: بله، فوتبال را دوست دارم و دنبال ميكنم، اين را هم بگويم كه استقلالي هستم. _ از آخرين نقشتان برايمان بگوييد، بازي در نقش مظفرالدين شاه؟ عبدي: يك ماه پيش آقايان جاهد و ورزي تهيهكننده و كارگردان اين سناريو از من خواستند كه در اين فيلم بازي كنم. (محسن صادقي) بچه محل سابقم مرا باخبر كرد كه چنين پيشنهادي شده، من آن زمان در شمال بر سر آخرين كار آقاي فرحبخش ، (كلاغ پر) بودم. قصه را خواندم، قرارداد بستم و تست گريم و... اين مراحل طي ده روز سپري شد. اين فيلم طي يك ماه به پايان ميرسد، بيست روز در كاخ سعدآباد و چند روز هم در كاخ گلستان و ادامه تصويربرداري هم در ارمنستان مقابل دوربين ميرود كه حضور مظفرالدين شاه در پاريس را در ارمنستان به تصوير ميكشيم. _ و نقش شما در اين فيلم؟ عبدي: من نقش مظفرالدين شاه را ايفاء ميكنم، پيش از اين، مرحوم استاد حاتمي و محسن مخملباف درباره وي فيلمهايي ساختند، از اينرو آن آرشيوها را دوباره ديدم، اگر يادتان باشد در فيلم (ناصرالدين شاه آكتور سينما) نقش اصلي را استاد انتظامي بازي ميكرد، گرچه اين نقش را بايد دوباره استاد بازي ميكرد، اما به علت گرفتاري ايشان، آن را به من محول كردند و من هم به پاس احترام، بازيام را به ايشان تقديم ميكنم و حتي قرار شد كه در انتهاي كار، اين فيلم به استاد انتظامي تقديم شود. قصه اصلي اين فيلم هم درباره ورود دوربين به ايران است كه مظفرالدين شاه پس از سفرش به فرانسه محو اين وسيله گشت و قرار شد آن را به ايران بياورد. ديگر نقشهاي اصلي اين فيلم را هم بهزاد فراهاني، شقايق فراهاني، سپند اميرسليماني و كمند اميرسليماني ايفا ميكنند. عبدي ميگويد: _ جنگ و فقر دو بلا براي انسانهاي جهان است. _ از آدمهاي حسود و آنهايي كه اعتماد به نفس ندارند، خوشم نميآيد. _ از علافي سر فيلمبرداري خوشم نميآيد. _ بدون تعارف و خيلي راحت حرفم را ميزنم و سعي ميكنم رك باشم، شايد همين ركگويي باعث ناراحتي شود. _ فيلمهاي (اي ايران) و (مادر) را خيلي دوست دارم. _ شايد آن زمان انتخاب ميشدم، اما در حال حاضر براي نقشهايم انتخاب ميكنم. _ تا دو سال پس از شهادت برادرم، حال و حوصله بازي نداشتم. _ موفقيت در بازيگري را مديون خداوند، تشويق مردم و مادرم ميدانم. _ هر كس ميخواهد، در كاري موفق شود، بايد آن را دوست داشته باشد و زحمت بكشد تا به موفقيت برسد. _ اگر آهن حرارت بيشتري ببيند به فولاد تبديل ميشود، در هر كاري بايد زحمت مضاعف كشيد. _ ما به جاي انسانهاي اطرافمان، نقش بازي ميكنيم. _ براي بازي در سريال تلويزيوني (بازم مدرسهام دير شد)، 15 هزار تومان دستمزد گرفتم و همچنين در سال 63 براي بازي در فيلم (اجارهنشينها)، 50 هزار تومان دستمزد گرفتهام. خانواده سبز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]
صفحات پیشنهادی
عکس و گفتگو با اکبر عبدی
عکس و گفتگو با اکبر عبدی-نامش اكبر است و نام خانوادگي او عبدي. شايد روزي كه به دنيا آمد، پدر و مادرش هيچگاه فكر نميكردند او يكي از تاريخسازان سينماي ايران شود، ...
عکس و گفتگو با اکبر عبدی-نامش اكبر است و نام خانوادگي او عبدي. شايد روزي كه به دنيا آمد، پدر و مادرش هيچگاه فكر نميكردند او يكي از تاريخسازان سينماي ايران شود، ...
عکس: همه نقش های اکبر عبدی!
عکس: همه نقش های اکبر عبدی! شما هم رأی بدید. [ارسال شده از: سایت ریسک]. [مشاهده در : www.ri3k.eu]. [تعداد بازديد از اين مطلب: 8] ... عکس و گفتگو با اکبر عبدی عکس و ...
عکس: همه نقش های اکبر عبدی! شما هم رأی بدید. [ارسال شده از: سایت ریسک]. [مشاهده در : www.ri3k.eu]. [تعداد بازديد از اين مطلب: 8] ... عکس و گفتگو با اکبر عبدی عکس و ...
گریه اکبر عبدی در تلویزیون به خاطر پخش یک فیلم!!
عکس و گفتگو با نادر سلیمانی پرويز پرستويي نمونه يك بازيگر بسيار تواناست يا اكبر عبدي و. ... در زماني كوتاه تجربه كنم و به خاطر وقت مناسب در اختيار نداشتن ...
عکس و گفتگو با نادر سلیمانی پرويز پرستويي نمونه يك بازيگر بسيار تواناست يا اكبر عبدي و. ... در زماني كوتاه تجربه كنم و به خاطر وقت مناسب در اختيار نداشتن ...
گفتگو با عبدی : ده نمکی آرتیست بسیارخوبی است.
گفتگو با عبدی : ده نمکی آرتیست بسیارخوبی است. ... اكبر عبدی روی صحنه تئاتر است و در عین حال مشغول كارگردانی یك نمایش دیگر. ... اعتماد ملیلینک :گالری عکس فیلم سینمایی اخراجی هارژه "اخراجی ها" جلوی دوربین "ده نمکی"گفتگو با عبدی : ده ...
گفتگو با عبدی : ده نمکی آرتیست بسیارخوبی است. ... اكبر عبدی روی صحنه تئاتر است و در عین حال مشغول كارگردانی یك نمایش دیگر. ... اعتماد ملیلینک :گالری عکس فیلم سینمایی اخراجی هارژه "اخراجی ها" جلوی دوربین "ده نمکی"گفتگو با عبدی : ده ...
عکس های متفاوت از همایش روز فلسفه 2
عکس های متفاوت از همایش روز فلسفه 2 · سرنوشت پول های صندوق صدقات ... عکس و گفتگو با اکبر عبدی زماني كه در (اجارهنشين)هاي داريوش مهرجويي در سال 5631 ايفاي .
عکس های متفاوت از همایش روز فلسفه 2 · سرنوشت پول های صندوق صدقات ... عکس و گفتگو با اکبر عبدی زماني كه در (اجارهنشين)هاي داريوش مهرجويي در سال 5631 ايفاي .
بستری شدن اکبر عبدی در بیمارستان
بستری شدن اکبر عبدی در بیمارستان-عکس خبری/ بستری شدن اکبر عبدی در ... درمان اکبر عبدی با اعلام این خبر در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: شب گذشته در ...
بستری شدن اکبر عبدی در بیمارستان-عکس خبری/ بستری شدن اکبر عبدی در ... درمان اکبر عبدی با اعلام این خبر در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: شب گذشته در ...
عکس: خط فقر کجاست؟!
عکس و گفتگو با اکبر عبدی. ... بزرگان اين حرفه كه بودند و هستند هم نميتوانند بگويند ما رسيديم به انتهاي خط... براي مثال ... يعني حالا ميدانم كه جاي خوب قرار گرفتن ...
عکس و گفتگو با اکبر عبدی. ... بزرگان اين حرفه كه بودند و هستند هم نميتوانند بگويند ما رسيديم به انتهاي خط... براي مثال ... يعني حالا ميدانم كه جاي خوب قرار گرفتن ...
مهری ودادیان در بستر بیماری + عکس
مهری ودادیان در بستر بیماری + عکس-نماینده دفتر رییس جمهوری چهارشنبه شب از خانم مهری ودادیان، بازیگر پیشکسوت سینمای ا. ... عکس و گفتگو با اکبر عبدی ... ...
مهری ودادیان در بستر بیماری + عکس-نماینده دفتر رییس جمهوری چهارشنبه شب از خانم مهری ودادیان، بازیگر پیشکسوت سینمای ا. ... عکس و گفتگو با اکبر عبدی ... ...
15 گفتگو با 15 بازیگر سینمای ایران
15 گفتگو با 15 بازیگر سینمای ایران / کجا بازی میکنید؟ ... لاله اسكندری لاله اسكندری نیز با اشاره به این كه هم اكنون نمایشگاه عكس خود را بر پا كرده است گفت: ... اكبر عبدی اكبر عبدی بازیگر توانا و با استعداد كشورمان نیز گفت: هم اكنون در فیلم ...
15 گفتگو با 15 بازیگر سینمای ایران / کجا بازی میکنید؟ ... لاله اسكندری لاله اسكندری نیز با اشاره به این كه هم اكنون نمایشگاه عكس خود را بر پا كرده است گفت: ... اكبر عبدی اكبر عبدی بازیگر توانا و با استعداد كشورمان نیز گفت: هم اكنون در فیلم ...
عکس و گفتگو با نادر سلیمانی
عکس و گفتگو با نادر سلیمانی-برای دیدن عکسها روی عکس زیر کلیک کنید خانواده سبز - نادر ... پرويز پرستويي نمونه يك بازيگر بسيار تواناست يا اكبر عبدي و.
عکس و گفتگو با نادر سلیمانی-برای دیدن عکسها روی عکس زیر کلیک کنید خانواده سبز - نادر ... پرويز پرستويي نمونه يك بازيگر بسيار تواناست يا اكبر عبدي و.
-
گوناگون
پربازدیدترینها