واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: شکنجه تکان دهنده یک کودک 9 ساله ديشب پدر و مادرم مرا به شدت کتک زدند و به من گفتند وقتي به مدرسه رفتي ديگر حق نداري به خانه برگردي. در راه رفت يا برگشت کنار خيابان بايست و وقتي ماشيني با سرعت زياد در حال عبور بود، خودت را جلوي آن پرت کن. اعتماد: تاول هاي عفوني شده روي پاها، خونريزي هاي متعدد در قسمت شکم، کبودي هاي تازه و کهنه در قسمت هاي مختلف بدن، دست هاي سرد و چشمان هميشه مضطرب، تنها سهم پسرک 9 ساله از مهر مادري و حمايت هاي پدر است. زندگي دردناک پسرک 9 ساله روز گذشته در پي شک مدير مدرسه به حالات غير عادي «ح» فاش شد و اين دانش آموز با لحني کودکانه و کلمات بريده بريده توضيح داد در طول عمر کوتاهش چگونه قرباني فرمان هاي زن و مردي شده که پدر و مادرش مريد آنها هستند. صبح ديروز مسوولان دبستان پسرانه يي در مهرويلاي کرج با پليس تماس گرفتند و اعلام کردند يکي از دانش آموزان اين مدرسه از سوي پدر و مادرش به شدت مورد آزار قرار گرفته و آنها اين کودک را وادار به اقدام به خودکشي کرده اند. با حضور ماموران در مدرسه پسربچه 9 ساله به کلانتري منتقل شد و با توجه به شرايط روحي بسيار بدي که داشت ماموران سعي کردند تا زمان به آرامش رسيدن از وي بازجويي نکنند. اما گفته هاي مدير مدرسه و آنچه «ح» براي مدير تعريف کرده بود، از يک کودک آزاري تکان دهنده پرده برداشت. گفته هاي مدير مدرسه مدير مدرسه به پليس گفت؛ يک هفته پيش عموي «ح» به مدرسه آمد و گفت برادرزاده اش به شدت از سوي پدر و مادرش مورد آزار قرار مي گيرد. از آنجايي که آنها با هم رفت و آمد ندارند، او نمي تواند در اين موضوع دخالت کند اما به همين خاطر از من مي خواهد به «ح» کمک کنم. بعد از اينکه با عموي اين کودک صحبت کردم «ح» را به دفتر مدرسه فراخواندم تا آنچه را که عمويش مي گويد بررسي کنم. همين طور که اين کودک داشت صحبت مي کرد و از شکنجه هايي که در خانه مي شد مي گفت توجهم به پاهايش جلب شد. آثار سوختگي هاي قديمي و جديد روي پاهايش مشهود بود، ضمن اينکه وي از دل درد شکايت داشت. براي اينکه شرايط اين کودک را بحراني تر نکنم تصميم گرفتم چند روزي رفتار او را زيرنظر داشته باشم و بعد چاره انديشي کنم. مدير مدرسه ادامه داد؛ «ح» به من کاملاً اعتماد کرده بود به همين خاطر هم هر اتفاقي در خانه برايش مي افتاد برايم تعريف مي کرد. تا اينکه صبح دوشنبه وقتي وارد مدرسه شد به دفتر آمد، رنگش پريده بود، پرسيدم چه شده. گفت ديشب پدر و مادرم مرا به شدت کتک زدند و به من گفتند وقتي به مدرسه رفتي ديگر حق نداري به خانه برگردي. در راه رفت يا برگشت کنار خيابان بايست و وقتي ماشيني با سرعت زياد در حال عبور بود، خودت را جلوي آن پرت کن. «ح» با نگراني از من پرسيد، به نظر شما اين کار درست است يا نه. متوجه شدم شرايط اين کودک به شدت بحراني است و اگر به خانه برگردد احتمال اينکه به قتل برسد وجود دارد. به همين خاطر پليس را خبر کردم و تلفني به عموي «ح» ماجرا را گفتم. چون اين کودک به عمويش بسيار علاقه دارد، از من خواست او را به عمويش بسپارم. عموي کودک چه گفت پليس در ادامه عموي اين کودک را مورد پرس وجو قرار داد. اين مرد گفت؛ از وقتي «ح» به دنيا آمد، برادرم به شدت با او بدرفتاري مي کرد و کتکش مي زد. او به عضويت يک فرقه انحرافي درآمده بود که البته روساي آن فرقه خاله و شوهرخاله «ح» هستند. برادرم به شدت تحت تاثير آنها قرار داشت و هر چه مي گفتند بدون هيچ سوالي انجام مي داد. اين زن و شوهر پس از به دنيا آمدن «ح» مدعي شدند روح شيطاني در اين کودک وجود دارد و بايد از بين برود اما نه اينکه به طور مستقيم کشته شود بلکه بايد آنقدر شکنجه اش کنند تا خودش جان بسپارد. تا چهار سالگي «ح» او فقط از سوي برادرم مورد آزار قرار مي گرفت اما از وقتي همسرش هم به عضويت اين فرقه درآمد، شرايط کودک بدتر شد. هر بار من به رفتارشان اعتراض مي کردم، برادرم با من درگير مي شد و کتکم مي زد. او بر سر رفتارش با «ح» با پدر و مادرم هم درگير شد و درنهايت ما مجبور شديم با برادرم قطع رابطه کنيم، اما از طريق همسايه ها وضعيت «ح» را کنترل مي کردم و گاهي مي توانستم از وضعيت او اطلاعاتي به دست آورم. تا اينکه دو روز قبل يکي از همسايه ها با من تماس گرفت و گفت پدر و مادر «ح» در حال کتک زدن او هستند. وي ادامه داد؛ از آنجايي که مراد فرقه دستور داده بود هرگاه براي هر يک از مريدانش مشکلي پيش آمد اين کودک بايد تنبيه شود، «ح» بسيار مورد آزار قرار مي گرفت و علاوه بر اينکه پدر و مادر «ح» او را مي زدند ساير اعضاي اين فرقه هم وي را آزار مي دادند، در حالي که سران اين فرقه کودک خودشان را قديس مي خواندند و به او بسيار احترام مي گذاشتند. عموي «ح» در ادامه گفت؛ يک سال و نيم پيش بود که متوجه شدم يکي از مريدان اين فرقه «ح» را به بالاي کوه برده تا از آنجا به پايين پرت کند اما در آخرين لحظه پشيمان شده و کودک را بازگردانده است. همان موقع طي نامه يي مسوولان را در جريان فعاليت اين فرقه و اقدام به قتل برادرزاده ام قرار دادم اما رسيدگي نشد. پس از اظهارات اين مرد تحقيقات پليس نشان داد پدر و مادر «ح» جنين پنج ماهه شان را هم با دستور روساي فرقه انحرافي از بين برده اند، چون به آنها گفته شده بود روح شيطاني در اين جنين هم حلول کرده است. سرانجام با توجه به اينکه احتمال مي رفت «ح» در صورت بازگشت به خانه توسط پدر و مادرش به قتل برسد، به دستور دادستان وي به بهزيستي کرج تحويل داده شد. همچنين دادستان کرج دستور داد تحقيقات ويژه در مورد اين فرقه و اعضايش انجام شود. در حال حاضر شعبه 3 بازپرسي کرج مسوول رسيدگي به اين پرونده شده و «ح» براي مشخص شدن ميزان جراحات وارده بر بدنش و وضعيت روحي و رواني اش به پزشکي قانوني معرفي شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 327]