تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):درهاى آسمان در اولين شب ماه رمضان گشوده مى‏شود و تا آخرين شب آن بسته نخواهد شد. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826534807




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

يك شطرنج سياسي؛ گزارش تفصيلي «خبرگزاري دانشجو» از تقابل تمام عيار غرب در برابر ايران


واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: يك شطرنج سياسي؛ گزارش تفصيلي «خبرگزاري دانشجو» از تقابل تمام عيار غرب در برابر ايران
ايران در روزهاي گذشته ايام عجيب و پيچيده‌اي را گذراند كه مكرراً درباره آن بحث شده و در اين باره تحليل به وفور يافت مي‌شود؛ از تحريم بانك مركزي تا نوسانات سكه و ارز و اين اواخر تهديد به جنگ؛ البته نكته‌هايي در آن نهفته است كه ...


گروه سياسي «خبرگزاري سياسي» - مرتضي جمالي؛ ايران در روزهاي گذشته ايام عجيب و پيچيده اي را گذراند كه مكرراً درباره آن بحث شده و در اين باره تحليل بوفور يافت مي شود؛ از تحريم بانك مركزي تا نوسانات سكه و ارز و اين اواخر تهديد به جنگ؛ البته نكته هايي در آن نهفته است كه به مرور زمان و بخصوص پس از انتخابات مجلس رخ نمايان خواهد كرد، اما موضوعاتي كلي نيز وجود دارد كه بايد ابتدا به آنها پرداخته شود تا عمق ماجرا بدست آيد.

تحريم ها، تهديدها، ترورها

تحريم هاي فعلي ايران را مي توان سخت ترين انواع تحريم به حساب آورد؛ به اين دليل كه اول، ايران در ابتداي راه «اقتصاد جدا از نفت» است و هنوز هم به نفت وابسته است و اتفاقاً در چنين شرايطي و در حالي كه در زمان گذار تا رسيدن به يك زمان پايدار است، به امنيت و پايداري اقتصادي، بيش از حد معمول، نياز دارد تا بتواند از اين مرحله با احتياط تمام گذر كند.

آگاهان مي دانند كه هنوز مدل اقتصادي ايران كامل نشده و فعلاً كشور درگير اصلاح نظام مالياتي است؛ ضمن آن كه خود هدفمندي يارانه ها نيز در قدوم ابتدايي است.

دوم، با وجود رشد صادرات غير نفتي، ايران هنوز در زمينه توليد دچار مشكلات اساسي اي است كه اين موضوع تنها با خصوصي سازي حل نخواهد شد؛ به اين دليل كه خصوصي سازي صرفاً دست به دست كردن يك بنگاه اقتصادي است كه از جيب دولت به جيب افراد حقيقي يا حقوقي ريخته مي شود، اما اگر همزمان موانع و مشكلات اشتغال و اشتغالزايي مرتفع نگردد، شاهد بنگاه هاي اقتصادي خسران زده و توليد پايين خواهيم بود.

همچنين نوسانات ارز در پايين آوردن ميزان توليد بسيار موثر است، پس همچنان ايران در حد زيادي به نفت وابسته، و به اقتصاد نفتي مبتلاست؛ اين همان نقطه ضعفي است كه استكبار به خوبي از آن اطلاع دارد و طبيعتاً براي به زانو درآوردن ايران از اين حربه استفاده خواهد كرد.

اما نكته اي اينجا مشهود است كه ذكر آن مهم است و به روشن شدن مطلب كمك مي كند؛ چرا الان؟ براي درك بهتر اين سوال نياز است موقعيت بازيگران مهم را شناسايي كرده و از اوضاع اقتصادي، سياسي و نظامي آنها، آنچه را كه هويداست، بگوييم تا بتوانيم به كنه ماجرا پي ببريم.

اول: اولين كشوري كه بر طبل تحريم ايران كوبيد، آمريكا بود. اوضاع اقتصادي آمريكا پس از ركود وحشتناك اقتصادي كه پشت سر گذاشت، هنوز به وضع متعادل و پايداري نرسيده است. گرچه كه دولت آمريكا همه تلاش خود را مي كند كه به وضع اقتصادي سر و ساماني بدهد، اما نتيجه بسياري از اين تلاش ها را اگر نگوييم به شكست منتج شده، موجب بيكاري عده زيادي گرديده كه شايد يكي از عوامل اعتراضات «جنبش تسخير وال استريت» بوده است.

ركود اقتصادي، بودجه بندي انقباضي را به همراه دارد

به هر حال ركود اقتصادي، بودجه بندي انقباضي را به همراه دارد و بودجه بندي انقباضي در هر يك از مراحل خود، مضرات و سودهايي را به دنبال خواهد داشت؛ چنان كه يكي از مضرات سياست اقتصادي انقباضي آمريكا تشديد بحران بيكاري در اين كشور بوده است.

نتيجه ديگر آن، كاهش رتبه اعتباري آمريكا، افت شديد شاخص بورس هاي آمريكا در همان روزهاي اعلام خبر كاهش رتبه اعتباري اقتصادي آمريكا و به تبع آن افزايش قيمت جهاني طلا بود؛ همچنين مهاجرت يا به عبارت بهتر اخراج سربازان آمريكايي از عراق به كويت و آمريكا، نكته اي است كه اين كشور را به طرز محسوسي در وضعيت آچمز قرار داده است.

اول: خروج از عراق بدون دستاورد سياسي خاص؛ براي روشن شدن موضوع كافيست به دولت و حضور حداكثري مجلس اعلاي عراق در مجلس نمايندگان عراق نگاه شود تا نزديكي به محور ايران ملاحظه شود! اين موضوع مطمئناً براي باراك اوباما بسيار گران خواهد بود؛ به گونه اي كه او را «كارتر 2» مي نامند.

دوم: خروج از عراق در شرايط بيداري اسلامي، خود به خود به عنوان عقب نشيني در برابر موج اعتراضات مردم منطقه تلقي مي شود كه از اين لحاظ هم آمريكا در مضيقه قرار گرفته است.

سوم: خروج از عراق دقيقاً در زمان اعتراضات مردمي در خود ايالات متحده؛ معناي اين حركت نيز كاملاً روشن است: موضع ضعف دولت آمريكا در برابر يك دولت خارجي (دولت عراق – به نيابت از ايران)، در برابر منتقدان دولت (حزب رقيب) و در برابر مردم.

چهارم: خروج از عراق در زمان ركود اقتصادي آمريكا؛ اين نكته آخر يعني ارسال يك سيگنال «ما اوضاع اقتصادي بدي داريم» به تمام دنيا! نشان به آن نشان كه آمريكا از ته دل نمي خواهد از عراق خارج شود، وگرنه ايجاد سفارتخانه اي با چند هزار كارمند دليل موجهي ندارد و در هيچ كجاي دنيا به عنوان يك عرف ديپلماتيك به حساب نمي آيد، اما آن خروج از آمريكا و اين سفارت حكايت از مانعي دارد كه آمريكا را به اجبار از عراق بيرون رانده و آن هزينه بسيار بالاي حضور نظامي در عراق است.

عدم حضور نظامي در عراق، يعني كم شدن فشار بر ايران و اين كابوسي است براي آمريكا

گر چه عدم حضور نظامي در عراق يعني كم شدن فشار بر ايران و اين كابوسي است براي آمريكا، وگرنه دليلي براي انتقال چند هزار نيروي آمريكايي به كويت وجود نداشت، اما آمريكا مقابل دو راه است كه بايد يكي را انتخاب كند:

1- حضور نظامي به هر قيمتي

2- خروج از عراق براي خروج از بحران هاي موجود در كشور و منطقه.

هم آمريكا و هم اروپا درگير بحران هاي اجتماعي هستند كه شايد ساده ترين و دم دست ترين نمونه آن اعتراضات به اوضاع اقتصادي است، لذا براي آرام كردن اين وضع، نياز به يك تهديد خارجي است تا دوباره به يكپارچگي مورد نظر دست پيدا كنند.

تاريخ گواهي مي دهد كه اين دو منطقه بشدت تهديدمحور هستند و بقا و اتحاد خود را در وجود تهديد خارجي مي دانند.

ملاحظه مي شود كه آمريكا در حال حاضر در موضع ضعف قرار دارد؛ تا چند روز ديگر انتخابات ايران نيز برگزار مي شود و معلوم نيست مجلس نهم، خالص تر از اين مجلس است يا همانند همين مجلس، اما هر چه كه باشد، مجلس ششم نخواهد بود و از آنجا كه جسد جنبش سبز هم هفت كفن پوسانده، آمريكا نياز دارد تا به گونه اي مشاركت را پايين بياورد و از آن به بعد از مشاركت پايين نتيجه دلخواه خود را بگيرد.

مسلماً آمريكا تهديد نظامي را روي ميز نگه مي دارد تا در افكار عمومي به عنوان آمريكاي بزرگ باقي بماند، اما پر واضح است كه توان عملياتي كردن اين تهديد را ندارد؛چرا كه اگر داشت لحظه اي در حمله به ايران درنگ نمي كرد؛ همان طور كه در حمله به عراق و افغانستان بعد از چند ماه بازي تبليغاتي با شوراي امنيت سازمان ملل، بلافاصله به اين دو كشور حمله كرد.

دوم: اروپا پس از آمريكا دومين منطقه اي بود كه ايران را تحريم نفتي كرد. در شرح اوضاع نابسامان اروپا همين نكته كافي است كه يورو و دولت هاي تحت آن بشدت با يكديگر درگير هستند، اما براي روشن شدن موضوع چند مولفه را ذكر مي كنيم:

وجود بحران اقتصادي در يونان عضو منطقه يورو

كافي است يونان اعلام ورشكستگي كند تا كشورهاي اروپايي طلبكار يونان دستشان خالي بماند. همين مسئله باعث شده كشورهاي عضو يورو از آلمان براي كمك به يونان تقاضاي كمك كنند و البته مبرهن است كه در اين صورت، آلمان دچار اعتراضات داخلي خواهد شد.

نكته ديگري كه وجود دارد اين ست كه پايدار ماندن رتبه اقتصادي آلمان در اين شرايط مرهون سرمايه و ذخاير پولي اين كشور است و مطمئناً آلمان با كم شدن سرمايه كه نتيجتاً ضعف در برابر امواج سينوسي اقتصادي فعلي را در پي دارد، مخالفت مي كند.

مسئله اي كه مي توان اينجا به آن اشاره كرد، تراز مثبت صادرات آلمان طي بحران اقتصادي فعلي اروپاست؛ اين فرصت بسيار خوبي براي آلمان است كه در زمان ضعف ديگر رقباي خود، اقدام به سودآوري بيشتر كند، پس شايد كمك كم آلمان و يا وقت كشي او را بتوان از روي عمد دانست.

متلك پراني هاي بي سابقه ساركوزي و نخست وزير انگليس، سخنان عجيب نخست وزير انگليس درباره ترجيح دادن منافع انگليس به كل منافع اروپا و جلسات بدون نتيجه اتحاديه اروپا همگي حكايت از شكننده بودن اين اتحاديه دارد؛ اينجا ديگر بحث به جنبش هاي مدني خلاصه نمي شود، بلكه خود دولت ها هم با يكديگر ناسازگارند.

اعتراضات سركوب شده در اروپا از جمله اسپانيا، پرتغال، انگليس، ايتاليا و فرانسه اعتراضاتي نيستند كه مقطعي باشند؛ چرا كه طي يكي دو ماه ناگهان همه چيز درست نمي شود؛ كما اينكه كاهش رتبه اقتصادي برخي از اين كشورها نيز قطعاً بر اين آتش زير خاكستر خواهد دميد.

وجود بحران انرژي در اروپا، سرما و يخبندان و نياز بيش از حد به نفت و گاز مسئله اي بسيار مهم است كه يا اروپا را به دام رقيب سنتي و بدقولش يعني روسيه خواهد انداخت يا اروپا را وادار به خريد نفت و گاز از كشورهاي ديگر، كشورهايي همچون ايران مي كند.

گر چه روسيه به عنوان كشوري اروپايي تلقي مي شود، اما اين باور مشترك بين روسيه و ديگر كشورهاي اروپايي وجود دارد كه با يكديگر رقيب هستند؛ همان طور كه از شرايط مشخص است، اروپا نيز در شرايط بدي بسر مي برد و مشهود است كه اتحاديه اروپا به راه فراري از اين مخمصه نياز دارد؛ راه فراري كه هم آنها را دوباره متحد كند، هم موضوع اصلي بحران اقتصادي را هر چند براي مدتي كوتاه از اذهان پاك كند؛ اينجاست كه ضرورت ايجاد تهديد خارجي احساس مي شود؛ تهديدي بشدت قوي براي جامعه بشري كه نيازمند واكنش سريع و قوي است حتي به صورت شعاري و تصنعي.

سوم: ايران به عنوان يكي از چالشي ترين مسائل اروپا و آمريكا، قدرت پايدار منطقه و رهبري معنوي انقلاب هاي اسلامي منطقه و نيز به عنوان بازيگر مهم و تاثيرگذار شناخته مي شود.

نقش آفريني وسيع و قوي ايران در مسئله بيداري اسلامي به تدبير رهبر معظم انقلاب اسلامي و همچنين دفاع هوشمندانه ايران از سوريه و رئيس جمهور آن، چيزي نيست كه استكبار از كنار آن مسئله به راحتي گذر كند.

كافي است در اثبات قدرت ايران به اين نقطه برسيم كه به خاطر دفاع ايران از حكومت فعلي سوريه، دول غربي و آمريكا ناچار شدند موضوع را به جايي ببرند كه ايران تاثيرگذاري كمتري دارد؛ يعني شوراي امنيت؛ زيرا نه دول استكباري، نه رژيم هاي وابسته عربي و مضحكه اتحاديه عرب و نه تركيه نتوانستند از نظر سياسي و منطقي بر سوريه و دفاع ايران از آن كشور فائق آيند.

مشاهده مي شود كه انگليس علناً از حمايت گروه هاي مسلح سخن مي گويد و تركيه نيز از هيچ كوششي فروگزار نمي كند؛ در اين زمين بازي، دفاع روسيه و چين از سوريه را نمي توان حضور در محور مقاومت و طرفداري از حزب الله دانست.

روسيه و چين به عنوان دو كشور قدرتمند به هيچ وجه حاضر نمي شوند تحت سيطره آمريكا و اروپا قرار بگيرند؛ چرا كه بزرگي خود را در مخالفت با اين دو قدرت مي دانند؛ ضمن آن كه دفاع از سوريه را به مثابه نقطه اتكايي براي دريافت امتيازهاي هر چه بيشتر از آمريكا و اذنابش تلقي مي كنند.

نگارنده اعتقاد دارد رژيم هاي وابسته عربي تقريباً نقشي در معادلات ندارند و حداكثر نقش آنها بازيچه بودن است؛ ايران داراي ذخاير بزرگ نفت و گاز چه در خليج فارس و چه در درياي خزر است و قدر مسلم آن است كه در معادلات انرژي نيز سهم مهم و بسيار تعيين كننده اي دارد.

تنگه مهم و استراتژيك هرمز در اختيار دو كشور عمان و ايران قرار دارد، اما از آنجايي كه بخش متعلق به عمان داراي پهناي كم، عمق زياد و صخره هاي دريايي است، احتمال آسيب رساني به كشتي هاي نفت كش بسيار بالاست، پس كشتي ها مجبور به گذر از بخش متعلق به ايران مي شوند كه همين امر موجب شده يكي از گلوگاه هاي مهم انرژي در دستان ايران باشد.

مي توان براي اثبات اين موضوع به بستن تنگه هرمز براي چند ساعت در رزمايش ولايت اشاره كرد كه بلافاصله قيمت نفت را افزايش داد و همچنين روند صعودي قيمت نفت به بيش از 120 دلار «كه در شش ماه گذشته بي سابقه بوده» پس از تهديدهاي مكرر ايران مبني بر بستن تنگه هرمز.

در مورد قدرت نظامي ايران نمي توان گفت كه تسليحات ايران بيشتر از ديگر ابرقدرت هاست، اما چيزي كه باعث بازدارندگي مي شود، اولاً استراتژي ايران براي جنگ نامتقارن است و ثانياً تاكيد ايران بر تقويت هر چه بيشتر دفاع موشكي.

براي ارتش هاي كلاسيك چيزي خطرناك تر از يك جنگ نامتقارن نخواهد بود و براي جبهه استكبار مسئله اي بغرنج تر از حمله موشكي ايران به شهرهاي اسرائيل وجود ندارد.

شكي نيست كه ايران در زمينه ساخت هواپيماهاي جنگي از كشورهاي ابرقدرت عقب است، ولي اين هوشمندي قواي نظامي را نشان مي دهد كه بر دفاع موشكي تاكيد كردند. اصلاً استقرار سپر موشكي ناتو در يكي از شهرهاي نزديك به ايرانِ تركيه، براي تضعيف قدرت دفاع موشكي ايران است.

اگر چه بنا بر اظهارات مسئولان تركيه، اين سپر براي توازن قدرت در برابر روسيه است، اما اين دليل را تنها مي توان يكي از دلايل دانست؛ مهم تر آن كه كشوري كه بتواند ماهواره بر بسازد، قاعدتاً به تكنولوژي ساخت موشك هاي بالستيك نيز دست يافته است.

به همين دليل است كه ساخت موشك با برد 2000 كيلومتر را نمي توان انتهاي قدرت موشكي ايران دانست و به همين دليل است كه مي توان جمله «ما به موشك هاي با برد بيش از 2000 كيلومتر نياز نداريم؛ گرچه توانايي ساخت موشك هايي با بردهاي بيش از اين را داريم» را جمله اي برخاسته از حقيقت دانست. اين موضوع نه تنها اسرائيل كه اروپا را نيز تهديد خواهد كرد.

حال بايد به روي ديگر ماجرا نگاه كرد. در حالي به انتخابات نزديك مي شويم كه به طور واضحي مختصات سياسي جريانات و احزاب تغيير كرده است.

شايد بتوان مهم ترين تغييرات را موارد زير دانست:

نمايان شدن چهره واقعي فتنه گران كه بخش عمده اي از بزرگان و بدنه جريان اصلاح طلبي را تشكيل مي دادند و به تبع آن سوختن مهره هاي مهم و ليدرهاي جريان اصلاح طلبي

تشتت، پراكندگي و اختلاف سليقه شديد

فقدان رهبري و جنگ قدرت درون اصلاح طلبان

انحلال حزب جبهه مشاركت و حزب مجاهدين انقلاب اسلامي ايران

فعاليت هاي گروه انحرافي

ايجاد جبهه پايداري

تشكيل جبهه متحد اصولگرايان

ايجاد جبهه ايستادگي

با اندك تاملي در موارد بالا مي توان به تغييرات شديد و سريعي پي برد كه مي تواند نتيجه فتنه سال 88 باشد.

فتنه 88 نكته مثبتي به نام «آزمايش گروه‌هاي سياسي و شخصيت‌ها» داشت

فتنه 88 هر نكته منفي اي كه داشت نكته مثبتي داشت به نام «آزمايش گروه هاي سياسي و شخصيت ها.»

در همين آزمايش بود كه نتيجه كنش ها و واكنش هاي جريانات و احزاب به همراه گروه ها و شخصيت هاي سياسي، فرآورده هايي را ايجاد كرد كه به اختصار ذكر شد.

بديهي است با توجه به عدم ايجاد مجلسي همانند مجلس ششم و همچنين حذف تقريبي جريان اصلاح طلبي توسط مردم، دشمن احساس خطر مي كند.

به اين مسئله مي توان حضور جبهه متحد اصولگرايي و جبهه پايداري را اضافه كرد؛ «همان طور كه از اخبار و اسناد بر مي آيد جبهه پايداري در اعلام مواضع و نوع مواضع، يك خاكريز جلوتر از جبهه متحد است.»

شايد بتوان تنها نقطه اتكاي دشمن را گروه انحرافي دانست كه اين مورد هم از همان ابتداي فعاليت توسط امت حزب الله شناخته شد و با سخنان قاطع رهبري مبني بر «جلوگيري از انحراف نظام» در قرنطينه قرار گرفت؛ گر چه ممكن است فعاليت هاي مخفي نيز وجود داشته باشد، اما آنقدري نخواهد بود كه بتواند جو غالب را بشكند.

جو غالب هنوز هم جو اصولگرايي است و با ورود جبهه پايداري، حتي اين اصولگرايي شكلي جديدتر به خود مي گيرد كه برخلاف احزاب، سيال بوده و برخلاف برخي جريانات اصولگراي سنتي، جوانگرايي مشهودي را دارد؛ ضمن آن كه بر اساس مواضع خود جبهه پايداري، مي توان اظهار كرد كه اين جبهه در برابر مسائل جاري كشور صريح تر از جبهه متحد اصولگرايي اعلام موضع مي كند.

به همين دليل است كه نگارنده احتمال مي دهد جو غالب مجلس بعدي يا خالص تر از مجلس هشتم باشد يا در حداقلي ترين شرايط، نزديك به مجلس هشتم است، لذا دشمن با دو چيز روبروست:

1. از دست دادن مهره هاي داخلي

2. پيشرفت جريان اصولگرايي به يك خاكريز جلوتر

مورد ديگري كه دشمن را آزار مي دهد كوتاه نيامدن ايران در قضيه هسته اي است.

بنا بر سياست چماق و هويج، پس از هر تحريم حتماً كوتاه آمدني در كار است و پس از آن كوتاه آمدن، يك جايزه حداقلي در انتظار كشور تحريم شونده مي باشد. نشان به آن نشان كه اوباما پس از تحريم ايران، اقدام به نامه نگاري مي كند «كه البته در آن نامه نگاري از بستن تنگه هرمز نيز ابراز نگراني كرده و پر واضح است كه همين تك مورد، قدرت ايران را نشان مي دهد» و در آن نامه از مذاكره سخن مي گويد؛ كاترين اشتون نيز بلافاصله پس از اعمال تحريم هاي اروپا از ايران درخواست مذاكره مي كند!

واضح است كه اين دشمنان مي خواهند نتيجه مذاكره را به ايران تحميل كنند، وگرنه ابتدا تحريم و بعد مذاكره براي كشوري كه خود آماده مذاكره و گفت و گوست معنايي جز آنچه گفته شد ندارد، اما اين سياست تا كنون در مورد ايران صحت نداشته است.

اصولاً كوتاه نيامدن ايران، با توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي در نماز جمعه، شكستي براي دشمن است كه اين شكست دو جنبه دارد:

1. از بين رفتن ابهت تحريم و تحريم كردن (كه به نوبه خود باعث قيام ديگر نظام هايي مي شود كه از ترس تحريم ساكت شده بودند )

2. از بين رفتن ابهت تحريم كنندگان

اما راهكار آمريكا و غرب چيست ؟

بنا بر موارد گفته شده، آمريكا و غرب براي كاهش مشاركت مردمي در انتخابات و بهره برداري از آن، چه در ميز مذاكره 1+5 و چه در مسائل ديگر سياسي، نياز به انجام چند حركت داشتند تا به طريقي اوضاع كشور را بحراني جلوه دهند.

اينكه چرا اين انتخابات در حد زيادي مورد توجه و مهم است، تحليلي مفصل را مي طلبد، اما مي توان اجمالا بيان كرد كه:

اولاً: اولين انتخابات پس از فتنه 88 است و با آن كه دشمن حضور بي سابقه مردم را در روزهاي 9 دي شاهد بود، ولي منتظر است آمار رسمي حضور مردم را مشاهده كند و ببيند آيا مشاركت كم مي شود؟ كه در صورت كم شدن مشاركت، آن را به حساب رويگرداني مردم از نظام اسلامي بگذارد و از همين مسئله بيشترين استفاده را ببرد.

ثانياً: پس از فتنه 88 و مردود شدن عده اي از شخصيت هاي سياسي، انتخابات مجلس عرصه اي براي حضور كمتر ديده شده ها خواهد بود و معلوم است كه برخي جريانات از اين فرصت استفاده مي كنند و چراغ خاموش به حركت ادامه مي دهند. گرچه نمي توان جو غالب اصولگرايي را ناديده گرفت، ولي احتمالا تركيب بعدي مجلس تركيب بديعي خواهد بود.

ثالثاً: بر اساس گفته رهبر معظم انقلاب مبني بر شرايط «بدر و خيبر»، اين انتخابات اهميتي صد چندان دارد؛ چرا كه در اوج فشارها حضور حداكثري مردم همانند پتكي است بر سر دشمنان.

بر اساس همان استراتژي «تهديد در برابر تهديد» و شرايط «بدر و خيبر » نياز به حضور مجلسي شايسته تر و بصيرتر پيدا مي‌شود

رابعاً: باز بر اساس همان استراتژي «تهديد در برابر تهديد» و شرايط «بدر و خيبر» نياز به حضور مجلسي شايسته تر و بصير تر پيدا مي شود كه همين امر نيز انتخابات را مهم تر از هميشه مي كند.

بالاخره در زمان جنگ و تهديد نمي توان مجلسي داشت كه با خودش هم سر ناسازگاري داشته باشد يا با قواي ديگر احساس رقابت كند، بلكه مجلسي نياز است كه نيازهاي اصلي را به خوبي تشخيص دهد و با قدرت و صراحت و در كمال شجاعت به مسير ادامه دهد.

واضح است كه اين انتخابات بسيار مهم است و به تبع آن حساسيت دشمن را زيادتر مي كند، پس بنا بر گفته رهبري عزيز انقلاب اسلامي، دشمن سعي مي كند اين انتخابات را كه مي تواند نقطه قوت نظام اسلامي باشد، به نقطه ضعف تبديل كند؛ به همين دليل است كه رهبر عزيزمان همگان را از تبديل كردن انتخابات به يك چالش امنيتي بر حذر داشتند و اصرار كردند كه كانديداها فضا را زودتر از موعد به سمت انتخاباتي شدن نبرند كه دليل اين حرف هم روشن است: جرقه اي براي فعاليت هاي خصمانه دشمن درست نشود و فضا براي جولان پياده نظام آمريكا و غرب ايجاد نگردد، اما مطمئناً غرب و آمريكا بيكار ننشسته اند و نمي نشينند.

ليست اقدامات خصمانه اي كه در همين چند ماه قبل اتفاق افتاده عبارت است از:

1. تهمت هاليوودي اقدام براي ترور سفير سعودي؛ «بديهي است اگر اين تهمت واقعي مي بود چه آمريكا و چه عربستان دنيا را به هم مي ريختند، اما از ابتدا مشخص بود كه اين سناريو يك بار مصرفي دارد و مقطعي است»

2. گزارش دروغ « احمد شهيد»

لازم به ذكر است كه احمد شهيد حتي در ايران هم نبوده كه بتواند براي ادعاهاي خنده دار خود دليل بياورد؛ او تنها به شنيده ها و گزارش هاي ارسالي به ايميلش اكتفا كرده، گزارش هايي كه هر بني بشري مي تواند بنويسد و بفرستد»

3. تلاش براي تصويب قطعنامه شوراي امنيت

4. تحريم يك جانبه بانك مركزي توسط آمريكا، انگليس و ديگر دول استكباري

5. تهديد به جنگ نظامي از طرف اسرائيل و به تبع آن آمريكا؛ ضمن آن كه انگليس نيز براي جنگ اعلام آمادگي كرد.

6. ترور مولوي جنگي زهي

7. ترور شهيد مصطفي احمدي روشن

8. دستكاري در بازار ارز و سكه كشور به منظور القاي حالت بحران و جنگ «البته از نظر نگارنده تاخير دولت در ساماندهي به اوضاع آشفته ارز و سكه لايق سرزنش است، اما شايسته توهين و عقده گشايي نيست.»

9. تحريم نفتي ايران توسط آمريكا و اروپا و دلقك بازي عربستان

10. تهمت انفجارهاي هند و گرجستان و تايلند

گر چه در باب هر كدام از اين اقدامات رذيلانه مي توان تحليل هاي مفصلي ارائه داد، اما در اين مقاله سعي بر اين است كه به اختصار به هر كدام از آنها پرداخته شود:

1. واضح است كه اين مسئله دروغي بيش نيست؛ چرا كه بلافاصله پس از انتشار اين خبر اكثر تحليلگران آمريكايي هم از غير واقعي بودن اين مسئله سخن گفتند و هم اينكه اگر فرضاً ايران بخواهد كسي را ترور كند نه با يك بي تجربه دست به اين كار مي زند و نه حاضر مي شود چنين ريسك بزرگي را بپذيرد كه در خاك آمريكا دست به ترور سفير بي ارزش سعودي بزند و براي خود هزينه ايجاد كند! بايد ديد اصلاً ايران از اين ترور چه سودي عايدش مي شد؟!

همچنين بايد ديد آمريكا و عربستان از اين تهمت چه سودي عايدشان مي شود؟ حداكثر سودي كه ايران از اين مسئله مي برد، حذف فيزيكي يك سفير است؛ البته بايد توجه داشت او سفير عربستان است و خود عربستان چندان كشور مهمي در معادلات سياسي نيست.

ضمن آن كه ايران دليلي براي ترور سفير عربستان ندارد. اگر بنا بر ناامن كردن دنيا براي سعودي هاست، بهتر آن مي بود كه سفير عربستان را در يكي از كشورهاي منطقه ترور مي كرد تا هم در دل سران سعودي وحشت بيفتد و احساس عدم امنيت كنند و هم از جو متشنج ايجاد شده به نفع خود استفاده كند.

همچنين ترور در كشوري كه در سطح بالايي از امنيت نسبت به برخي از كشورهاي منطقه قرار دارد (آمريكا) بسيار سخت تر است؛ نكته مهم اينجاست كه اين مسئله دقيقاً در زمان اوج اعتراضات «جنبش تسخير وال استريت» صورت مي گيرد.

آگاهان مي توانند حدس بزنند كه چه هدفي پشت اين تهمت نهفته است؛ منحرف كردن توجه معترضان به تهديد ساختگي و سپس ساكت كردن آنها و پس از آن منحرف كردن افكار عمومي جهان از آمريكا به ايران.

اما استفاده اي كه آل سعود از اين سناريو مي برد:

1. مظلوم نمايي در برابر مردم منطقه

2. مقابله با رقيب سنتي اش (ايران) به وسيله تصويب قطعنامه اي جديد عليه ايران

3. تضعيف جايگاه ايران در تحولات اخير و معرفي آن به عنوان تروريست كه به دنبال اين حركت مي توانست شيعيان بحرين و قطيف را به سكوت وادار كند، اما همگان مشاهده كردند كه هيچ كس اين دروغ را باور نكرد و حتي قطعنامه اي هم صادر نشد و جالب آن كه آمريكا و عربستان نيز به بازيگري در اين سناريوي مضحك ادامه ندادند.

گزارش احمد شهيد ضلع دوم برنامه اي بود كه براي ايران تدارك ديده شد. نقطه تاريكي كه در اين ماجرا وجود دارد، اين است كه اين گزارش دو ماه ديرتر منتشر شد و مهم تر اينكه دقيقاً نزديك به زمان پخش خبر ترور سفير سعودي ارائه گرديد. از همه مهم تر مستند نبودن گزارش هاست؛ چگونه كسي كه در ايران نبوده و نديده، مي تواند واقعيات -به زعم خودشان- مخفي ايران را لو دهد؟

3. ضلع سوم مثلثي كه ساخته و پرداخته شده بود، قطعنامه و تحريم بود براي ايران؛ روشن است كه اگر دو ضلع ابتدايي قوت و استحكام داشتند، اين تلاش براي تصويب قطعنامه نيز به نتيجه مي رسيد.

4. تحريم يك جانبه بانك مركزي تحريمي است كه علاوه بر مختل كردن سيستم بانكي كشور، باعث نوسان در بازار ارز و به تبع آن كاهش توليد مي شود، اما مسئله ديگري كه مي تواند به ضرر اقتصاد ايران تمام شود، اين است كه نوسان در سيستم اقتصادي كشور، حالتي ناامن براي سرمايه گذاري خارجي ايجاد مي كند.

به اين مهم نيز بايد اين موضوع را اضافه كرد كه ايران هم اكنون در حال پوست اندازي اقتصادي بوده و نيازمند پايدارترين حالت اقتصادي ممكن براي گذر از اين حالت است.

1. نمي توان اين مورد را فارغ از ديگر موارد تحليل كرد؛ چرا كه داراي ارتباط تنگاتنگ با تحريم ها و تهمت هاست، اما اجمالاً مي توان گفت، اگر بخواهد جنگي رخ دهد، احتمالاً آمريكا و انگليس شروع كننده آن نخواهند بود، بلكه در دفاع از اسرائيل، به اين موضوع ورود پيدا مي كنند.

ليكن در اين مورد نيز مسائلي هست كه دست و پاي اسرائيل را بسته؛ اولا شكست جنگ 33 روزه و شكست در برابر مقاومت 22 روزه، ثانياً موشك هاي ايران «كه به گفته مسئولان نظامي ايران دو هدف عمده را از هم اكنون در دستور كار دارند»؛ يكي: ديمونا (مركز هسته اي اسرائيل ) و دوم: (تل آويو).

ثالثاً: وجود حزب الله و حماس به عنوان خطوط اول دفاعي انقلاب اسلامي

و رابعاً: فاكتور بسيار مهمي كه شايد در معادلات مادي اسمي از آن برده نشود، اما مطمئناً از تمام موارد گفته شده مهم تر است؛ اين فاكتور ايمان مردم ايران است.

به اين موارد مي توان قدرت نظامي ايران (ساكت كردن عزتمندانه پژاك در مدت بسيار كوتاه)، قدرت ايران در جنگ الكترونيك (هك سيستم پهباد rq170 و دستكاري gps آن)، دست برتر اطلاعاتي ايران در منطقه (دستگيري ريگي، شرور معروف؛ دستگيري جاسوس آمريكايي در ايران و دستگيري عوامل ترورها و ...) و پشتيباني مردمي از نظام اسلامي (دفاع مقدس، راهپيمايي هاي هر ساله، حضور پرشور در انتخابات) را اضافه كرد.

اين مقاله سعي در تهديد يا ارعاب ندارد، اما گفتن نكته اي را خالي از لطف نمي داند و آن اينكه اساساً براي ايران، ملت و دولت و نظاميان اسرائيل يك معني مي دهند، لذا حمله موشكي ايران نه تنها به تاسيسات نظامي خواهد بود كه حتي سكنه اسرائيل را شامل خواهد شد.

اما چرا الان تهديد به جنگ مي كنند؟

واقعيت اين است كه جبهه استكبار هميشه ايران را به جنگ تهديد كرده است. ولي اهميت بسيار زياد انتخابات فعلي ايران، فعاليت زيباي ايران در مسئله بيداري اسلامي، از دست رفتن متحد استراتژيك دشمن (مصر) و كوتاه نيامدن سوريه كه خبر از نقش آفريني فعال ايران دارد، باعث مي شوند كه بيشترين فشار را در مهم ترين زمان به ايران وارد كنند.

2. موضوع ديگري كه در دستور كار وجود دارد و يكي از موارديست كه اگر جواب بدهد مي تواند موفقيتي بزرگ براي استكبار تلقي شود، اختلافات مذهبي است؛ چرا كه اختلافات مذهبي به نوبه خود باعث از بين رفتن همدلي و كاهش مشاركت مي شود.

3. ترور شهيد مصطفي احمدي روشن جداي از آن كه در راستاي حذف فيزيكي دانشمندان هسته اي براي جلوگيري از رشد ايران بود، دليل ديگري نيز دارد.

به هر حال قرار بود شهيد احمدي روشن ترور شود، اما اين برنامه بايد دقيقاً زماني انجام گيرد كه بيشترين استفاده از آن برده شود. در زماني كه سيستم امنيتي ايران درگير يك موضوع بزرگ داخلي (انتخابات) باشد و از فضاي امنيتي بعد از ترور نيز بتوان استفاده كرد. در ترورهاي قبلي تقريباً از فضاي امنيتي بعدي استفاده اي نمي شد، اما در اين ترور استفاده مي شود.

در حقيقت امنيتي شدن و القاي حالت جنگ و ناامني مي تواند انتخابات را تحت تاثير قرار دهد؛ ضمن آن كه ايران را درگير مسائل داخلي كرده و از متمركز شدن ايران روي مسائل بين المللي (خصوصاً سوريه)، جلوگيري مي كند.

4. دستكاري در بازار ارز و سكه داراي اهدافي است، اما مهمترين هدف آن، برخلاف تصور برخي كه صرفاً اقتصادي مي دانند، بعد رواني ملت است؛ چرا كه اين حركت در مدت بسيار كوتاهي رخ داد و يك شوك مقطعي بود؛ روشن است كه نوسان به همراه شايعه شرايطي شبيه حالت بحران را ايجاد مي كند.

5. تحريم نفتي را مي توان سخت ترين حالت تحريم براي كشوري چون ايران در نظر گرفت؛ چون اقتصاد ايران هنوز وابسته به نفت است و عمده درآمد آن نيز از همين راه تامين مي شود.

اگر مستكبرين جهان بخواهند باز هم بر ايران سخت بگيرند در حقيقت وارد فاز سخت مي شوند؛ چرا كه عملاً بيشترين درجه تحريم را اعمال كرده اند، اما نگارنده اعتقاد دارد اين تحريم اروپا واامريكا يك بلوف سياسي است كه گر چه موجب مزاحمت مي شود، اما باعث حضور و مراوده بيشتر كشورهايي چون روسيه و چين با ايران مي گردد؛ ضمن آن كه نمي توان كتمان كرد كه روسيه و چين نيز به اين تحريم ها راضي اند؛ چرا كه با خيال راحت مي توانند سقف واردات نفت را از ايران افزايش دهند.

ولي چرا اين موضوع يك بلوف سياسي است؟

اولاً: مصوبه اتحاديه اروپا شش ماه پس از تصويبش عملياتي مي شود. معلوم است كه اين مصوبه زماني اجرايي مي شود كه اروپا در سرما و يخبندان نيست و باز مي توان حدس زد كه اگر باز هم دچار سرما و يخبندان شود به دنبال منابع انرژي ايران خواهد آمد.

براي اثبات اين مسئله كافيست به وضعيت سفراي كشورهاي اروپايي در ايران توجه شود. پس از تصويب تحريم نفت ايران در اتحاديه اروپا، مجلس شوراي اسلامي طرحي را ارائه داد كه در آن از صدور نفت به كشورهاي اروپايي جلوگيري مي كرد. بلافاصله پس از مطرح شدن اين خبر، سفراي چند كشور اروپايي به مجلس مراجعه مي كنند تا متوجه اصل ماجرا شده و با مجلس وارد مذاكره شوند. اصولا مذاكره براي چه؟ اگر واقعاً قرار به تحريم است، خب ايران نيز از تحريم استقبال كرده است؛ حضور سفراي كشورهاي اروپايي براي پا در مياني چه معنايي جز وجود يك بلوف سياسي دارد؟ اما ايران براي آن كه اروپا را متوجه اشتباه فاحش خود در مورد تحريم نفت و بازي در زمين آمريكا نمايد، به سفراي چند كشور خارجي اخطار جدي مبني بر قطع صدور نفت مي دهد؛ اين مسئله معنايي جز «ناچيزي تحريم اروپا» ندارد.

ثانياً: كره جنوبي بلافاصله پس از تصويب تحريم هاي آمريكا، واردات نفت خود را از ايران افزايش مي دهد! نكته جالب آنجاست كه كره جنوبي مهم ترين متحد آمريكا در جنوب شرق آسياست.

ثالثاً: پس از اعمال تحريم ها توسط آمريكا، ژاپن نيز خود را از اين قاعده مستثني كرده و رسماً اعلام مي كند كه به اين تحريم پايبند نيست.

رابعاً: آمريكا نيز از ايران نفتي وارد نمي كند كه بخواهد تحريم كند؛ هدف از اجراي اين برنامه چيست؟ دو هدف متصور است؛ يكي فشار به ايران براي كوتاه آمدن بر سر ميز مذاكره 5+1 و دوم فشار اقتصادي به ملت ايران براي حضور كمتر در انتخابات.

موضع گيري عربستان مبني بر جايگزيني نفت ايران نيز شوخي نفتي است

لازم به ذكر است، موضع گيري عربستان مبني بر جايگزيني نفت ايران نيز شوخي نفتي است.

مهدي محمدي در يكي از تحليل هايش به مسئله اي مهم اشاره كرده است با اين مضمون كه «عربستان اگر مي توانست نفتي را جايگزين كند، نفت ليبي را جايگزين مي كرد.»

5. بمب گذاري هاي هند و گرجستان و پس از آن تايلند؛ انفجار هند در بدترين حالت باعث مي شود ارتباط ايران با هند به تيرگي بگرايد.

اين مسئله همانند انفجارهاي بمبئي هدفي را دنبال مي كند و آن هدف، جلوگيري از ايجاد خط لوله صلح ايران پاكستان هند است، اما اين تمام ماجرا نيست. بمب گذاري هاي گرجستان، هند و تايلند همگي داراي هدف مشتركي هستند؛ هدفي به نام «معرفي ايران به عنوان تروريست.»

نكاتي در اين بمب گذاري ها وجود دارد كه ذكر آنها به روشن شدن اهداف برنامه رژيم خبيث صهيونيستي كمك مي كند:

اولاً: در بمب گذاري هند، همسر يك ديپلمات مورد حمله قرار مي گيرد! هدف از اين كار چه بوده؟ اگر قرار است حذف فيزيكي صورت گيرد، همسر يك ديپلمات چه نقشي در سياست دنيا دارد؟ آيا ايراني كه به راحتي «شهرام اميري» را از چنگ «اف. بي. آي» رها مي كند و يا ريگي را با تور اطلاعاتي خود دستگير مي كند، آنقدر بي دست و پا شده كه ناامن كردن فضا براي اسرائيل را در ترورهاي بي هدف و مضحك مي بيند؟

به اين نكته نيز توجه شود كه نحوه بمب گذاري هند و گرجستان دقيقاً شبيه بمب گذاري ها براي ترور دانشمندان هسته اي ايران است!

ثانياً: در انفجار تايلند كه از همه خنده دار تر است، فرد بي تجربه اي اقدام به پرتاب بي هدف مواد منفجره مي كند!

ثالثاً: چرا هيچ كس در اين ترورها كشته نشد؟ آيا قرار است ايران دست به چنين اقدامات بي نتيجه اي بزند و براي خود هزينه بسازد، ضمن آن كه اهداف بي خاصيت را در نظر بگيرد؟ آيا اين خلاف عقل نيست؟

رابعاً: گاف خبرگزاري ها در پخش خبر نيز بسيار مهم است؛ خبرگزاري «اينديا تايمز» مي نويسد: «منابع نيز گفتند كه اسرائيل به هند درباره هدف قرار گرفتن اسرائيلي ها توسط طرفداران ايران هشدار داده بودند!»

آيا اسرائيل از قبل در حال سناريو ازي بوده؟ اما دقيقاً چه اتفاقي افتاده؟ بلافاصله پس از سخنراني با صلابت امام خامنه اي (مد ظله العالي) رژيم صهيونيستي كه از كوتاه آمدن ايران نااميد شده، شروع به نوشتن سناريويي تكراري مي كند؛ سناريويي همچون ميكونوس و اتفاق آرژانتين و ترور سفير سعودي.

رهبر معظم انقلاب نيز در همان نماز جمعه فرمودند، ايران از هر حركتي كه بر ضد رژيم صهيونيستي باشد حمايت مي كند؛ اسرائيل دقيقاً مي خواهد با استفاده از همين موضع گيري، انفجارهاي كاريكاتوري خود را به اسم ايران تمام كند.

گر چه ايران رسماً اعلام كرد كه در اين ترورها نقشي نداشته است، اما اعلام هم نكرد كه از اين ترورها متاسف است و اين دقيقاً از مشي اسلامي سياست خارجي ايران نشات مي گيرد.

اصولا تاسف از چه؟ از به خطر افتادن جان چند صهيونيست؟ نگارنده دو احتمال را براي اهداف پشت پرده اين برنامه در نظر مي گيرد: احتمال اول: خودزني اسرائيل، جرقه اي براي شروع جنگ. گرچه نگارنده اين احتمال را نفي نمي كند؛ زيرا از كابينه تندروي اسرائيل احتمال بروز هر حماقتي هست، اما به دلايلي كه در مقاله گفته شد، اين احتمال را بسيار ضعيف مي داند؛ چرا اين احتمال به ذهن متبادر مي گردد؟

تهديدهاي مكرر اسرائيل

وزير دفاع آمريكا مي گويد: «احتمالاً اسرائيل در بهار آينده به ايران حمله مي كند.»

احتمال دوم: به راه انداختن يك پروپاگاندا براي فشار بر ايران از سوي جامعه بين المللي؛ فشاري كه باعث كوتاه آمدن ايران بر سر ميز مذاكره 5+1 شود.

اين احتمال به ذهن نزديكتر است؛ زيرا ايران هيچ وقت بر سر ميز مذاكرات كوتاه نيامده و خوشبختانه منطقي بدون جواب داشته است.

تاريخ گواهي مي دهد كه هميشه قبل از برگزاري مذاكره 5+1 انواع و اقسام فشارهاي تبليغاتي بر ايران آغاز شده است! براي نمونه به مذاكرت قبلي نيم نگاهي انداخته مي شود؛ در مذاكرات قبلي، پيش از شروع مذاكرات، غرب با استفاده از بوق هاي تبليغاتي خود شروع كرد به هوچي گري در مورد اعدام يك زن قاتل و يك زن قاچاقچي مواد مخدر و ايران را ناقض حقوق بشر ناميد!

با وجود اين شرايط، رهبر عزيز انقلاب اسلامي فرمودند، ايران در برابر تحريم ها و فشارها كوتاه نخواهد آمد و به حول و قوه الهي همان طور كه رهبري عزيز انقلاب اسلامي نيز بارها فرموده اند، آينده انقلاب اسلامي بسيار روشن است و بنياد خبيثان عالم بر باد خواهد رفت.

يکشنبه|ا|30|ا|بهمن|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[مشاهده در: www.snn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 199]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن