واضح آرشیو وب فارسی:فارس پاتوق:
گفتگو با محمدرضا شریفی نیا در سفر عمره +عکس
به گزارش برنا، محمدرضا شریفی نیا بازیگر عرصه سینما و تلویزیون، به همراه حدود ۲۰ هنرمند دیگر برای انجام اعمال عمره مفرده به سرزمین وحی سفر کرده اند. در پایان این سفر دیداری از بعثه مقام معظم رهبری در مکه مکرمه داشتند و با تعدادی از مسوولان و کارکنان بعثه به صورت صمیمی دیدار و گفتوگو کردند.
شریفی نیا همچنین گفتوگویی با پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری در مکه مکرمه انجام داد.
چندمین سفرتان به مکه مکرمه است؟ این سفر، سفر اول من به سرزمین وحی است.
معمولا این سفر برای سفر اولیها خیلی جالب و ذی قیمت است، اما چرا اینقدر دیر؟ - چند سال است که قرار بود بیاییم زیارت خانه خدا و هر بار مشکلاتی پیش می آمد. بعد از مجموعه تلویزیونی امام علی (ع) قرار شد بیاییم، اما چون نقش ولید را بازی کرده بودم گفتند اینجا روی شخصیت آقای میرباقری، ولید و همچنین معاویه حساسیت وجود دارد، نروید! بعد از فیلم اخراجیها فرصتی پیش آمد که به زیارت خانه خدا بیاییم، اما به علت مشغله زیاد باز هم نشد. چند بار دیگر هم فرصت پیش آمد و هر بار هنرمندان می آمدند، اما برای ما توفیق نمی شد. این بار همه چیز دست به دست هم داد و شرایط به گونه ای رقم خورد که به آرزوی دیرینه ام برسم.
مکه مکرمه را چطور دیدید؟ برای ما توصیف می کنید؟ - این موضوع به ذهنیت من از دوران نوجوانی ام بر می گردد، در رابطه با شعری که آقای موسوی گرمارودی با نام “خاستگاه نور” سروده اند. شعر بسیار بسیار زیبایی بود که لحظه به لحظه حضور پیامبر (ص) را در مکه مکرمه و غار حرا، گفتوگوی پیامبر با خداوند و بیان درد زمانه پیامبر (ص) و نهایتا حضور جبرییل و نزول سوره علق را به زیبایی به تصویر می کشد. حالا فرصتی بود که تمام آن چه را که من در ذهن تصویر کرده بودم به چشم ببینم. این قسمت از شعر همان قسمتی است که من در مکه مکرمه حس کردم: « … کنار غار، اینجا، جای پای اوست، می بینم. و می بویم تو گویی بوی او را نیز همانست اوست: یتیم مکه، چوپانک، جوانک، نوجوانی از بنی هاشم و بازرگان راه مکه و شامات امین، آن راستین، آن پاکدل، آن مرد، و شوی برترین بانو: خدیجه. نیز، آن کس کو سخن جز حق نمی گوید. و غیر از حق نمی جوید. و بتها را ستایشگر نمی باشد. واینک: این همان مرد ابر مرد است. محمد (ص) اوست …»
با توجه به اینکه سفر اولتان بوده است از لحظه احرامتان برای ما بگویید ؟ - مسجد شجره و فضای این مسجد خیلی حس عجیبی داشت. در واقع آنجا فضای آغاز احرام ماست. احرام پاسخ به دعوت حق. از آنجا این حس در ما به وجود آمد که داریم می رویم به سمت معشوق و مراد. کاش مسجد شجره تا مسجد الحرام ۵ ساعت مسافت را نداشت و یکسره وارد مسجد الحرام می شدیم. نمی دانم شاید یک سرّی دارد. اشک بود و آه و گریه. شاید هم حکمتی است در این مسافت که بچه ها را تسکین داد و آماده کرد برای ورود به مسجد الحرام. در لحظه ورود به مسجد الحرام چه حسی داشتید؟ - با توجه به اینکه بچه های ما (هنرمندان) خیلی در این فضاها نبودند، به محض رسیدن به مسجد الحرام سجده کردند طوری که تا ۱۰ دقیقه نمی توانستیم آنها را بلند کنیم. لحظه ورود به مسجد الحرام خیلی بچه ها را منقلب کرد. حس دیدن کعبه. با اینکه یکی دوتا از هنرمندان بار دومشان بود که مشرف می شدند، اما باز هم خیلی لحظه تکان دهنده ای بود. برای من هم این لحظه، لحظه خیلی خاصی بود. تمام فضاهایی که در ذهنم ساخته بودم دیدم. واقعا یک حال خوشی به بچه ها دست داده بود. به قول معروف مسجد الحرام پر از انرژی مثبت و آرام بود. ما را از عالم مادی می کشید بیرون و مجموعه ذهنمان را به سمت خدا می برد. زمانی که نزدیک مسجد الحرام شده بودیم، به یاد این شعر افتادم: «لحظه دیدار نزدیک است باز می لرزد دلم، دستم باز گویی در هوای دیگری هستم آی مپریشی زلفکم را، باد آی مخراشی صورتم را، تیغ آبرویم را نریزی ، دل لحظه دیدار نزدیک است …»چه دعاهایی کردید؟ می توانید بعضی از دعاهایتان را برای ما بگویید؟ - دعا را که نمی شود گفت! ولی بهترین دعایی که آدم می تواند در این سفر بکند، دعا برای عاقبت به خیری است.
با توجه به اینکه شما در مختارنامه، که هم اکنون در حال پخش است، نقش محمد حنفیه را بازی کرده اید و دیدار مختار با محمد حنفیه در مکه اتفاق افتاده است، چه رابطه ای با بازیگریتان در این مجموعه می توانید برقرار کنید؟ - خب اگر اینجا را می دیدم و بازی می کردم، خیلی بهتر بود. آن حسی که می خواستم منتقل کنم خیلی بهتر می توانستم منتقل کنم. من برای اینکه آن حس تاریخی را منتقل کنم خیلی تلاش کردم و خیلی سختی کشیدم. اگر این فضا را دیده بودم خیلی تاثیر داشت. به عنوان مثال من اگر کعبه را دیده بودم، در آن لحظه مختارنامه که کعبه قرار بود به آتش کشیده شود خیلی برایم متفاوت می شد. خیلی برایم سخت تر می شد. آن وقت خیلی برایم فضا ملموس نبود. وقتی فضا را دیده باشی این حس می آید اما اگر ندیده باشی به سختی می توانی به آن حس برسی.
سفر شما به سرزمین وحی به ساعات آخر خود رسیده و قرار است تا ساعاتی دیگر به سمت تهران پرواز کنید. الان چه حسی دارید؟ - با این امیدواری دارم می روم که زود برگردم. من الان به این نتیجه رسیده ام که خیلی خوب است کسی که به حج تمتع می آید قبل از آن، اول یک سفره عمره داشته باشد تا با شناخت بهتری حج تمتع را بجا آورد.
سخن پایانیتان را هم می شنویم. - من اینجا از آقای میرباقری خیلی یاد کردم. آقای میرباقری هم تا به حال به مکه مکرمه نیامده اند. با اینکه شناخت و تحقیقات آقای میرباقری در این باره درست و دقیق است، اما اگر فضای مکه مکرمه را ببیند و جای جای این شهر را که پیامبر گرامی اسلام (ص) در آن بوده اند را، از نزدیک مشاهده کند، طبیعتا یک تغییر جدیدی در نگاهشان به وجود خواهد آمد. آقای میرباقری جایش اینجا خالی بود و امیدوارم به زودی بتواند به اینجا بیاید و این سرزمین را ببیند. از دوستانی هم که این موقعیت را برای مردم ما ایجاد می کنند، تشکر می کنم. واقعا رسیدگی به امور این همه زائری که اینجا می آیند، بسیار سخت است و من از نزدیک می بینم که آنها چقدر خالصانه و مسوولانه برای راحتی زوار تلاش می کنند. به سهم خودم و از طرف گروه هنرمندان لازم است تشکر و قدردانی بکنم و یک خسته نباشید اساسی به این دوستان بگویم. امیدوارم اجرشان با خدای کعبه باشد ان شاء الله.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]