واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پرويز اميني ضمن تشريح موج چهارم تغييرات سياسي تأكيد كرد
خبرگزاري فارس: يك پژوهشگر جامعهشناسي سياسي گفت: ما بعد از انقلاب در نقطه اي هستيم كه از لحاظ جامعه شناسي شاهد موج چهارم تغييرات در محيط سياسي كشور هستيم.

به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، پرويز اميني پژوهشگر جامعهشناسي سياسي و نويسنده كتاب جامعه شناسي 22 خرداد منتقد با حضور در دهمين اردوي تشكيلاتي-آموزشي جهاد اكبر اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان مستقل به بررسي جامعه شناسي انتخابات تحت عنوان موج چهارم تغييرات سياسي پرداخت.
وي با تاكيد بر شروع موج چهارم تغييرات در حوزه سياسي گفت: ما بعد از انقلاب در نقطهاي هستيم كه از لحاظ جامعه شناسي شاهد موج چهارم تغييرات در محيط سياسي كشور هستيم.
اميني ادامه داد: آرايش گروههاي سياسي و نيروهاي اجتماعي در سه دهه گذشته دائما در معرض تغيير و تحول بوده است و صورتبنديهاي متفاوتي پيدا كرده است و اين تغييرات عموماً خود را در انتخاباتها كه صحنه زورآزمايي سياسي گروهها و جريانات سياسي بيشترين نمود و ظهور و بروز را داشته است. انتخابات مجلس نهم نيز كه اولين انتخابات بعد از انتخابات مهم دهمين دوره رياست جمهوري است، نقطه جديدي در ظهور و بروز آرايش جديد گروههاي سياسي است كه سرآغاز جديدي در صورت بندي نيروهاي موثر در فضاي سياسي نيز به شمار مي آيد.
وي افزود: موج اول فضاي سياسي كشور چالش بين خط امام و غير خط امام بود. در آن زمان دولت موقت، نهضت آزادي، جبهه ملي، چپها و انجمن حجتيه گروههايي بودند كه جريان غير خط امام را تشكيل ميدادند.
اين پژوهشگر مسائل جامعهشناسي ادامه داد: موج دوم كه در دهه شصت تا اوايل دهه هفتاد شكل گرفت موج چپ و راست بود كه در درون جريان خط امام به وجود آمد. موج سوم نيز بعد از دوم خرداد به وجود آمد كه فضاي سياسي را به دو دسته اصلاحطلب و اصولگرا تقسيم كرد.
اميني در ادامه گفت: ما اكنون در موج چهارم قرار داريم كه دو ويژگي آن را از موج سوم جدا ميكند. اولين ويژگي كه سبب تشكيل موج چهارم سياسي است بهم خوردن نسبت نيروهاي اجتماعي به نيروهاي سياسي است به طوري كه اين نسبت با ثقليت پيدا كردن نيروهاي اجتماعي در فضاي سياسي ايران تغيير كرده است.
وي افزود: نيروي اجتماعي به عناصر و مجموعهها و گروههايي گفته ميشود كه مستقيما درگير عمل سياسي نيستند و حضورشان در حوزه سياست غيرمستقيم است و از طريق تشكيل مناسبات فكري، ايجاد فضاي فرهنگي و ... بر سياست تأثير ميگذارند اما نيروهاي سياسي مانند احزاب نيروهايي هستند كه حضورشان در سياست مستقيم است و مستقيماً در حال كنش سياسياند. در شرايط كنوني نيروهاي اجتماعي از نظر تاثيرگذاري در حال غلبه بر نيروهاي سياسي هستند.
اميني در ادامه تصريح كرد: به عنوان مثال جبهه پايداري يك نيروي اجتماعي نسبتا سازمان يافته است كه عناصر اصلي و محوري آن مستقيما درگير عمل سياسي نبودهاند و محوريت و مركزيت قدرت معنوي آن را آقاي مصباح كه يك نيروي اجتماعي است بر عهده دارد. جبهه متحد نيز كه مجموعه هاي سياسي در آن هستند متصل به آقاي مهدوي است كه جزو نيروهاي اجتماعي محسوب ميشود.
وي ادامه داد: يعني حتي در بين نيروهاي سياسي نيز محوريت با روحانيت است كه يك نيروي اجتماعي است. در واقع در شرايط كنوني بر خلاف گذشته اين نيروهاي سياسي هستند كه مشتق شده از نيروهاي اجتماعي هستند. مثال ديگر براي اين محور جرياني است كه به عنوان قرارگاه عمار شناخته مي شوند كه بيانيه اي هم در انتخابات صادر كردند.
اميني ادامه داد: در اين جريان عناصري مانند آقاي پناهيان حضور دارند كه به عنوان يك نيروي اجتماعي شناخته مي شوند اما سطح فضاي سياسي به شكلي تغيير كرده است كه اين افراد در حوزه سياسي بيانيه ميدهند و در موقعيتي قرار ميگيرند كه براي جبهه پايداري و جبهه متحد بيانيه ميدهند و آنها را راهنمايي ميكنند و توصيه ميكنند كه نه يكديگر را تخريب كنيد نه از مواضعي كه داريد تنازل كنيد. هيچوقت نيروهاي اجتماعي به اين شكل در اين موقعيت، حضور چنداني نداشته اند.
نويسنده كتاب جامعه شناسي ۲۲ خرداد خاطرنشان كرد: اين مسئله از زاويه تقليل موقعيت نيروهاي سياسي نيز قابل تحليل است. جريان راست سنتي(موتلفه و جامعه اسلامي مهندسين و..) كه متشكلترين نيروي سياسي در بين جريانات سياسي موسوم به اصولگرا است، تنها يك سوم و يك چهارم جبهه متحد را شكل ميدهد كه اين جبهه نيز خود يك سوم و يا يك چهارم جريان موسوم به اصول گرا را شكل ميدهد. در حالي كه تا پيش از دوم خرداد مجموعه راست سنتي تنها نيروي موثر در اين جريان بود كه به مرور جايگاه خود را در برابر نيروهاي اجتماعي از دست داد و اينك در ضعيفترين موقعيت خود در بعد از انقلاب اسلامي است.
اميني با اشاره به "رسانهها" به عنوان دومين دسته از نيروي اجتماعي كه تأثير به سزايي در فضاي سياسي دارند، گفت: رسانهها از طريق ظرفيتهاي اجتماعي و ارتباطي كه ميتوانند با مردم برقرار كنند، در حوزه سياست ايفاي نقش ميكنند. با مقايسه تاثير يك سايت خبري با افراد و مجموعه هاي سياسي موجود ميتوان به ميزان تاثير غلبه رسانه ها به عنوان نيروي اجتماعي نسبت به احزاب به عنوان نيروي سياسي در فضاي كشور پي برد.
وي افزود: نهاد دانشگاه محيط عمل و كنش نيروهاي اجتماعي است كه تأثير بسزايي در فضاي سياسي جامعه دارد. جنبش دانشجويي و جريانات روشنفكري از جمله نيروهاي اجتماعياند كه خاستگاه آنها دانشگاه است كه سومين گروه از نيروهاي اجتماعي موثر در انتخابات را تشكيل ميدهند.
اميني در خصوص دومين تغيير در موج سياسي كشور كه سبب بوجود آمدن موچ چهارم شده است، گفت: دومين تغيير در موج چهارم سياسي كشور، تكثر ساختاري در جناحها است اين تكثر در حدي است كه استفاده دوگانه از اصولگرا و اصلاح طلب رسا و كافي نيست بصورتي كه اين دوگانه تبيين كننده واقعيت موجود نيست . زيرا تكثر در جريانهاي موسوم به اصول گرا و اصلاح طلب در سطحي است كه اين دوگانه سازي براي فهم آن ناقص به نظر مي رسد.
وي در ادامه افزود: در انتخابات كنوني جريان موسوم به اصلاح طلب داراي كنشهاي متضادي است كه در درون يك جريان كلي قابل جمع نيست. اصلاحطلب يعني كسي كه به چارچوبها اعتقاد دارد و به دنبال تغيير روشها و سازوكارها است اما در سالهاي گذشته شاخهاي در اصلاحطلبان به وجود آمد كه بيشترين برجستگي آنها در انتخابات 88 و حوادث بعد از آن بود كه ديگر به چهارچوبها پايبند نبودند و تبديل به اپوزوسيون شدند و ديگر نمي توان اسم اصلاح طلب روي آنها گذاشت اينها در پي تحريم انتخابات و كاهش مشاركت مردم در انتخابات هستند. در برابر اين موضع راديكال جرياناتي ديگر تحت عنوان اصلاح طلب هستند كه به دنبال تحريم نيستند اما حضور فعالي در انتخابات ندارند كه مجموعه كارگزاران از جمله آنهاست. علاوه بر اين دو جريان جريان سومي است كه خواهان حضور و مشاركت سياسي در انتخابات است و خود تحت چند جريان جبهه مردم سالاري، خانه كارگر و جبهه مردمي اصلاحات و نيز كانديداي مستقل اصلاح طلب در انتخابات حضور دارند و اين سطح از تكثر راديكال در اين جريان سابقه نداشته است.
وي در ادامه گفت: جريان موسوم به اصول گرا نيز به همين صورت از وضعيت متكثري برخوردار است. وجود جريان دولت، جريان جبهه متحد و جريان جبهه پايداري و جريان منتقدين دولت دهم(مطهري، عباسپور و كاتوزيان و..) و حتي جبهه ايستادگي نشان وضعيت پلوراستيك انتخابات كنوني است. اين تكثر به شكلي است حتي دو جريان نزديك تر بهم در اصولگرايان كه با نامهاي جبهه متحد و جبهه پايداري شناخته مي شوند با وجود اشتراك در عنوان "اصولگرايي" تفاوتهاي زيادي با يكديگر دارند بطوريكه سطح اختلاف بين اين دو گروه از سطح اختلاف بين جمهوري خواهان و دموكرات ها در آمريكا و حزب كارگر و حزب محافظه كار انگليس نيز بيش تر است و توافق بين اين دو گروه طوري نيست كه درون يك بسته و جريان قرار بگيرند. بنابراين استفاده از عنوان اصلاح طلب و اصولگرا منسوخ شده است.
نويسنده كتاب جامعه شناسي ۲۲ خرداد در پايان گفت: نكته مهم ديگري كه در رابطه با تكثر موجود مي توان گفت اين است كه اين وضعيت در نقطه انتخابات ديده مي شود كه معمولا در آن غلبه با ائتلاف و جمع كردن سلايق و تنازل از خواسته ها تا حد ممكن است. اما واقعيت متكثر فضاي سياسي آنچنان است كه انتخابات نيز نتوانسته بين آنها را جمع كند.
انتهاي پيام/
يکشنبه|ا|23|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]