واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: بازيابي هويت، از انقلاب اسلامي ايران تا انقلاب هاي عربي
گروه تحقيق و تفسير خبر- بازگشت به خويشتن را مي توان اصلي ترين نقطه اشتراك انقلاب اسلامي مردم ايران در سي و سه سال پيش و خيزش هاي مردمي يك سال اخير در كشورهاي عربي منطقه دانست.
سي و سه سال پس از انقلاب اسلامي در ايران، كشورهاي عربي منطقه شاهد تغييرات بنياديني هستند كه درونمايه اصلي آن شباهت هاي بسياري با حركت انقلابي مردم ايران در آن سال ها دارد.
خيزش هاي مردمي يكسال اخير در كشورهاي عربي همچون نهضت اسلامي مردم ايران در سال 1357، از يك سو هم قيام عليه استبداد و خودكامگي در اين كشورها بوده و هم خيزش عليه وابستگي حاكمان آنها به قدرت هاي خارجي.
اما آنچه خميرمايه اصلي مشترك ميان انقلاب اسلامي در ايران و خيزش هاي مردمي در كشورهاي عربي را تشكيل داده مي توان در بازيابي هويت فراموش شده و يا به عبارتي ديگر بازگشت به خويشتن خويش در اين كشورها دانست. ترديدي نيست بخش فراموش شده هويت فرهنگي در اين كشورها به ويژه در عرصه سياسي نه ناسيوناليسم و انديشه هاي ملي گرايانه و نه مدرنيته و انديشه هاي غرب گرايانه بلكه ارزش ها و فرهنگ اسلامي بوده است.
پروژه مدرنيته و فرايند مدرنيزاسيون كه با پوشش انديشه هاي ناسيوناليستي سال ها در ايران پيش از انقلاب و در سال هاي اخير در جهان عرب، اجرا شد، گرچه مدعي مردم سالاري و آزادي، رفاه و عدالت اقتصادي، استقلال و حاكميت، امنيت و آرامش براي مردم در اين كشورها بودند، اما در عمل نشان داد كه هيچ كدام از اين اهداف را محقق نساخته و كاملا ورشكسته است.
شاخص ها و نشانه هاي نازايي مدرنيته و ناكامي دولت مدرن در جهان عرب و ايران پيش از انقلاب را در اين موارد مي توان ديد: انحطاط و فروپاشي سياسي؛ اقتدارگرايي و خودكامگي سياسي؛ نظام سياسي پدرسالار و حكومت هاي شخصي و موروثي؛ فساد سياسي؛ فساد و فقر اقتصادي با بي عدالتي و تبعيض مفرط و فراگير؛ تحقير ملي و از دست رفتن عزت ملي؛ وابستگي سياسي-اقتصادي و از بين رفتن استقلال و حاكميت ملي، ناامني داخلي و مخدوش شدن وحدت ملي و تماميت ارضي و سرانجام اضمحلال هويت ملي و بومي به معناي هويت اسلامي.
از اين رو ملت هاي عرب اينك همچون ملت ايران در سي و سال پيش كاملا از پروژه مدرنيته و دولت سكولار مدرن وارداتي، سرخورده و مايوس شده و در پي گزينه و بديلي اند كه بتواند در تامين آنچه اين دو در تحقق آن درمانده اند، توانمند و توانا باشد. با توجه به سابقه و تجربه ناموفق الگوهاي سياسي-اقتصادي مبتني بر ليبراليسم، ماركسيسم، سوسياليسم، ناسيوناليسم و پان عربيسم در برآوردن اهداف چهارگانه توسعه سياسي، توسعه اقتصادي، حاكميت ملي و امنيت ملي در جهان عرب، تنها گزينه باقيمانده الگوي بومي است كه بي ترديد ماهيتي اسلامي دارد. اين الگوي بديل بومي و اسلامي نيز در فرايند بازگشت به خويشتن تعقيب و تامين مي شود.
بر اين اساس، آنچه در جهان عرب در حال وقوع است مي توان همچون انقلاب اسلامي در ايران، نوعي از بيداري اسلامي ناميد. زيرا انگيزه و انگيخته يا علت فاعلي و غايي تحولات جهان عرب، ماهيت و هويت اسلامي دارد كه ملت هاي به پاخاسته عرب مبناي نفي و اثبات هاي خود را اسلام قرار داده اند. به گونه اي كه از يك سو آنان آنچه غيراسلامي است را نفي و طرد مي كنند و در سوي ديگر آنان درصدد اثبات هويت و ارزش هاي اسلامي خود هستند كه در راس آن نوعي مردم سالاري بومي و مبتني بر شريعت اسلامي قرار دارد.
شاخصه هاي فراواني وجود دارد كه اثبات مي كند ماهيت قيام هاي مردم منطقه خاورميانه و شمال آفريقا مبتني بر اسلام و اسلام خواهي و از نظر ايدئولوژي سياسي، ضد استكباري است. بررسي شعارهاي مردم و اظهارات رهبران اين انقلاب ها حاكي از اين واقعيت غيرقابل انكار است كه آنان خواستار بازگشت به هويت اسلامي خود هستند. اصولا ساختار اجتماعي و فرهنگي اين مناطق بر محور اسلام و پايبندي به اعتقادات اسلامي بنا شده است و لذا مظاهر اسلام گرايي در قيام هاي آنان كاملا مشهود است. نتايج انتخابات اخير در برخي از اين كشورها از قبيل تونس و مصر كه بيانگر پيروزي قاطع احزاب اسلامي بود، نشان دهنده محبوبيت بالاي حركت هاي اسلامي در اين كشورهاست. اين در حالي است كه اين كشورها سالها در معرض تهاجم گسترده فرهنگي و ابتذال فرهنگي غرب بوده اند.
شكل گيري ساختارهاي جديد در كشورهاي انقلاب كرده مي تواند موجب همگرايي بيشتر بين كشورهاي مسلمان در نظام بين الملل شود. با هر تعريفي كه از خاورميانه داشته باشيم، بي ترديد اسلام مهم ترين و اصلي ترين عامل پيونددهنده جوامع خاورميانه است. با وجود برداشت ها و تفاسير گوناگون نسبت به تجربه هاي مختلف ديني، هويت تمدني خاورميانه در عميق ترين لايه خود با اسلام پيوند خورده و اين ساختار فرهنگي، هويتي و تمدني در مقطع كنوني روابط بين الملل كه يكي از مباحث عمده استراتژيك-رواني تصويرسازي امنيتي از مسلمانان و امنيتي كردن هويت مسلمانان است، اثرات شگرف و عميقي داشته و در تجزيه و تحليل وضعيت آينده خاورميانه و جايگاه جهان اسلام در نظام بين الملل بايد مدنظر قرار گيرد.
نكته قابل تامل در رفتار متناقض غرب در قبال نهضت ها و انقلاب هاي كشورهاي منطقه خاورميانه و شمال آفريقا، ناشي از نگراني آنان از تحولات عميق اين منطقه است كه نه تنها مي تواند ضمن ايجاد دگرگوني در پايه هاي استراتژيك سياسي و امنيتي آنها در اين منطقه مهم و تاثيرگذار از جهان باشد بلكه مي تواند نويد بخش طليعه نظام نوين جهاني بر مبناي اسلام در منطقه و جهان نيز باشد.
تحقيق**9930**1358
انتهاي خبر / خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا) / كد خبر 30812822
يکشنبه|ا|23|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]