تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835393185




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جدایی زن پنجم 20 روز بعد از ازدواج


واضح آرشیو وب فارسی:ایران ناز:
جدایی زن پنجم 20 روز بعد از ازدواج
مونا خوش‌خو یك زن میانسال وقتی برای دومین بار پای سفره عقد می‌نشست هیچگاه تصور نمی‌كرد زن پنجم باشد.
وقت رسیدگی به پرونده ساعت 11 صبح تعیین شده بود اما از ساعت 10 بی‌قرار و آشفته در راهروی دادگاه خانواده قدم می‌زد. همزمان با نزدیك شدن عقربه‌ها به ساعت 12 بالاخره دل به دریا زد و همانطور كه از پشت در یواشكی سرك می‌كشید خود را به میز قاضی رساند و با صدایی لرزان به قاضی عموزادی - رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده - گفت: آقای قاضی با این كه وقتم حدود ساعت 11 بوده اما همچنان نوبت رسیدگی پرونده‌ ما نرسیده شما را به خدا پرونده ما را فراموش نكنید و ...
قاضی پس از شنیدن حرف‌های زن گفت: «پرونده شما زیر دستم است چند دقیقه‌ای تحمل كنید تا بررسی‌هایم تمام شود و مطمئن باشید نوبت به شما هم می‌رسد.»
بالاخره وقتی نوبت به صدیقه رسید سفر‌ه دلش را باز كرد و گفت: «در 17 سالگی با مردی كه 11 سال از خودم بزرگتر بود ازدواج كردم. احمد شاگرد مغازه پدرم بود و از چند سال قبل به خانه ما رفت و آمد داشت. به همین دلیل هم بدون مخالفت خانواده‌‌ام با مهریه 75 هزار تومان به عقدش درآمدم. شوهرم مرد خوب و خانواده‌دوستی بود و من در زندگی با او آرامش داشتم.   دو سال بعد خدا به ما دختری داد و از پاقدم خیرش و البته با كمك پدرم خانه كوچكی در جنوب شهر خریدیم. دو سال بعد هم صاحب پسری شدیم. روزهای خوشی داشتیم كه متأسفانه شوهرم در اوج جوانی تصادف كرد و مرد و این داغ كمرم را خم كرد چرا كه پشتوانه‌ام را از دست داده بودم و دغدغه‌های بزرگ كردن دو بچه قد و نیم قد بشدت آزارم می‌داد.
با این وجود در پناه خدا و حمایت خانواده‌ام با خود عهد بستم برای خوشبختی فرزندانم با جان و دل تلاش كنم. به همین دلیل در یك خیاطی مشغول كار شدم. با تمام سختی‌ها از اینكه روز به روز شاهد پیشرفت و بزرگ شدن بچه‌ها بودم لذت می‌بردم و به خودم كه برایشان هم پدر بودم و هم مادر افتخار می‌كردم تا اینكه دخترم در كنكور قبول شد و به دانشگاه رفت و پس از مدتی با یكی از همكلاسی‌هایش ازدواج كرد.
پسرم نیز پس از گرفتن دیپلم و پایان سربازی ازدواج كرد و سر خانه و زندگی‌اش رفت. حالا من مانده بودم و یك دنیا تنهایی هرچند بچه‌ها و عروس و دامادم مراقبم بودند اما بشدت احساس دلتنگی و تنهایی داشتم. با این حال همه احساساتم را از بچه‌ها پنهان می‌كردم. حدود سه سال با تنهایی ساختم تا اینكه چند ماه پیش دختر و پسرم پیشنهادی دادند كه باعث تعجبم شد. آنها از من خواستند ازدواج كنم تا از تنهایی نجات یابم.
از همه مهمتر اینكه شوهر آینده‌ام را هم انتخاب كرده بودند. با شنیدن این پیشنهاد ابتدا بشدت مخالفت كردم اما بالاخره با پافشاری آنها جواب مثبت دادم. «جمال» - 50 ساله – از همكاران دخترم بود كه می‌گفت هرگز ازدواج نكرده! چرا كه همسر مورد نظرش را نیافته بود. با این حال پس از ملاقات‌مان به هم علاقه‌مند شده و بدون هیچ تحقیق و بررسی و فقط به واسطه اینكه او همكار دخترم بود پای سفره عقد نشسته و با مهریه 14 سكه طلا راهی خانه بخت شدم.
چند روزی از شروع زندگی مشترك‌مان می‌گذشت كه به رفتارها و تماس‌های همسرم مشكوك شدم. پس از بررسی و پیگیری‌های لازم در كمال ناباوری متوجه شدم كه همسرم یك زن دیگر هم دارد كه عقد موقتش است. در حالی كه با اطلاع از این موضوع بشدت رنجیده بودم موضوع را با «جمال» در میان گذاشتم. او نه تنها منكر این ماجرا نشد بلكه از میان مشاجرات و حرف‌هایش دریافتم حاضر به جدایی از آن زن نیست و حتی ادعا كرد به غیر از او سه زن دیگر نیز در عقد موقتش هستند و...
به دنبال اطلاع از این ماجرا نیز تصمیم به جدایی گرفتیم. قاضی عموزادی پس از شنیدن اظهارات زن میانسال و با توجه به اینكه وی وكالت نامه محضری طلاق از همسرش را در دست داشت حكم به جدایی آنها داد.


ارسال شده در ۰۰۰۰/۰۰/۰۰ ۰۰:۰۰:۰۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایران ناز]
[مشاهده در: www.irannaz.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 222]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن