تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 15 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اگر نمازگزار بداند تا چه حد مشمول رحمت الهى است هرگز سر خود را از سجده بر نخواهد داشت...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1838320089




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فريدون زندي در كافه خبر: دوست دارم ستاره استقلال باشم/ هنوز اين قدري راه نيفتادم كه آبگوشت را با پياز بخورم!/ خودم هم مي گويم زايد ستاره دربي بود


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاين: فريدون زندي در كافه خبر: دوست دارم ستاره استقلال باشم/ هنوز اين قدري راه نيفتادم كه آبگوشت را با پياز بخورم!/ خودم هم مي گويم زايد ستاره دربي بود
ليگ برتر - فريدون زندي ستاره اين روزهاي استقلال به كافه خبر آمد.


سعيد اكبري - ناصر قراگزلو : علاقه‌ نداشت مهمان ما باشد. هم طبيعي هم بود. مي‌گفت، بعد از دو بازي خوب، جالب نيست كه بيايد و مهمان خبرورزشي باشد ولي از آنجا كه طرفداران زندي اصرار زيادي به يك گفت‌وگوي متفاوت داشتند، بايد مي‌آمد. وقتي پاي طرفداران را پيش كشيديم، نتوانست به اين درخواست پاسخ منفي بدهد. اين بود كه در بعد از ظهر سرمازده تهران، از مطهري پيچيد در لارستان تا در ساختمان پلاك 15، مهمان ما باشد. او نزديك به دو ساعت در خبرورزشي حضور داشت و حرف‌‌هاي زيادي زد. از بازگشت دوباره‌‌اش، تولد دوباره‌‌اش، گلزني دوباره‌‌اش و...
او با كاشته‌هايي كه در بازي با سايپا زد طرفدارانش را ياد آن بازي معروف چين در جام ملت‌هاي 2007 انداخت. فريدون زندي كه مي‌گفت دوست دارد طرفداران در ورزشگاه او را فري صدا بزنند، خنده‌كنان آمد و خنده‌كنان رفت.
*با اين عملكردي كه در دو بازي قبلي استقلال داشتي، ما تصور مي‌كنيم فريدون زندي دوباره متولد شده است.
(خنده) اين دليل دارد. برايتان تعريف كنم، بعد از مصدوميت طولاني كه طبيعي بود نتوانم با قدرت برگردم. من آمدم، چند بازي بودم، چند تا نبودم. مي‌داني مي‌خواهم چه بگويم؟ وقتي تداوم نداشته باشي، نمي‌تواني خودت را خوب آماده كني. اگر يك بازي بيرون باشي، يك بازي، بازي كني، بدن قوي نمي‌شود. مدتي نمي‌توانستم به‌خاطر پايم تمرين اضافه كنم. باور نمي‌كنيد. وقتي دوباره برگشتم، احساس مي‌كردم زانويم را كه مي‌گذارم روي زمين، هنوز مشكل دارد. درد داشتم. طوري شده بود كه در زمين خسته مي‌شدم. از همين جا بايد از آقاي مظلومي تشكر كنم. الان چند هفته است كه مدام بازي مي‌كنم. از بازي فولاد شروع شد و پشت‌سر هم به من بازي رسيد تا رسيدم اينجا. الان خوشحالم از نتيجه‌اي كه دارم مي‌گيرم. خدا را شكر بازي به بازي بهتر شده‌ام اما نمي‌تواني بگويي خوب خوب هستي. من دوست ندارم كسي اين حرف را بزند چون مي‌خواهم هميشه پيشرفت كنم.
*تو در اين دو بازي به قدري خوب بودي كه خيلي‌ها گفتند فريدون زندي بايد دوباره دعوت شود به تيم‌ملي. تو الان به تيم‌ملي چقدر فكر مي‌كني؟
ببينيد من الان واقعاً به فكر باشگاه هستم. خيلي خوشحال مي‌شوم كه كروش من را دعوت كند تيم‌ملي ولي من ماه‌هاست كه منتظر بودم اين فرصت برسد و بتوانم براي استقلال خوب بازي كنم. احساس خوبي نسبت به استقلال دارم...
* تو هميشه گفته‌اي كه دوست داري براي تيم‌ملي بازي كني. به‌هر‌حال كروش هم يك مربي حرفه‌اي است و تو هم الان بازيكن خوبي هستي. گفتيم شايد خودت توقع داري به تيم‌ملي دعوت شوي.
بالاخره همه دوست دارند براي تيم ملي بازي كنند. من بيشتر به‌خاطر تيم‌ملي از آن طرف آمدم به ليگ‌برتر. الان هم خوشحالم كه اينجا هستم ولي اين‌طوري نيست كه هدف اولم تيم‌ملي باشد. الان بيشتر به استقلال فكر مي‌كنم ولي اگر آقاي كروش احساس كند كه به من نياز دارد، خيلي خوشحال مي‌شوم كه بيايم و به تيم‌ملي هم كمك كنم.
*دوستان ما كه رفته بودند ورزشگاه مي‌گويند بعد از گل دوم استقلال يك برقي در چشم‌‌هاي سرمربي تيم‌ملي ديده‌اند. يعني خيلي خوشحال شده. انگار اين خوشحالي هم به‌خاطر گلي بودي كه تو زدي...
من كه نمي‌دانم اين قضيه را، ولي شايد كارلوس كروش استقلالي است! (خنده) ولي همان‌طور كه مي‌دانيد استقلال تيم خيلي خوبي است. تيم ما امسال خوب بازسازي شد. شايد كروش اگر خوشحالي كرده، به‌خاطر اين گل نبوده، به‌خاطر استقلال بوده است. واقعاً استقلال يكي از بهترين فوتبال‌ها را ارائه مي‌دهد، حالا كاري به نتايج ندارم.
*ولي در فاز نتيجه‌‌گيري خوب نيستيد. شايد رفتن مجيدي باعث شد شاكله هجومي استقلال به هم بريزد. شايد نبايد مي‌گذاشتند مجيدي از تيم برود.
خب نيم‌فصل اول مجيدي خيلي به استقلال كمك كرد. به‌خاطر او در بعضي بازي‌ها نتيجه گرفتيم. از وقتي هم كه رفته، ما نتيجه گرفته‌ايم. يعني اين‌طور نبوده كه همه را ببازيم ولي قبول دارم با مجيدي در مقاطعي بهتر كار كرديم. قبول دارم بازيكناني هستند كه نبودشان واقعاً براي تيم بد است اما زماني هم مي‌شود كه شما يك‌دفعه چند بازيكن را نداريد. مجيدي، آندو، جباري يا ميداوودي بازيكنان خوبي هستند كه نبود‌شان واقعاً به راحتي قابل جبران‌ نيست. خيلي روي تيم اثر مي‌گذارد. اميدوارم اوضاع اين‌طور نماند و زود به تركيب برگردند.
*اگر فرهاد مجيدي بود، استقلال دربي را مي‌باخت؟
نظر من اين است كه شايد اگر يك بازيكن بزرگ داشتيم كه مي‌توانست به تيم آرامش بدهد، نمي‌باختيم. بازيكن باتجربه در همين دقايق نقش خيلي مهمي دارد. ما اگر يكي دو بازيكن باتجربه داشتيم كه به تيم آرامش و اعتماد به نفس بدهند، بعد از نتيجه دو بر يك مي‌توانستيم بازي را كنترل كنيم. مي‌دانيد حقيقت چيست؟ ما ترسيديم. ترسيديم كه آن‌طور دو گل را خورديم و گل سوم را هم همين‌طور.
*تو در اين بازي نشان دادي كه مي‌تواني دربي‌باز باشي. اين برچسب روي برخي از بازيكنان هست. حالا تو هستي يا نه؟
من كلاً بازي حساس را دوست دارم. فكر كنم از قبل در تيم‌ملي نشان دادم كه در بازي‌هاي بزرگتر مي‌توانم بيشتر خودم را نشان بدهم. در اين‌طور مسابقات مي‌دانيد چطور است؟ بازيكن لذت مي‌برد، تماشاچي لذت مي‌برد... كل تيم تحت فشار هستند. اگر بازيكن بزرگ باشد، واقعاً مي‌تواند خودش را در اين نوع مسابقات نشان بدهد. من در چند سال گذشته نشان دادم كه در بازي‌هاي بزرگ مي‌توانم خوب بازي كنم، نه اينكه بگويم بازيكن بزرگ هستم. از بچگي عادت داشتم وقتي در زمين، بازي سخت باشد و تحت فشار باشم، خوب بازي مي‌كنم.
*حالا دربي‌باز هستي يا نه؟
من دوست دارم در دربي‌ها بازي كنم چون مخصوص بازيكنان بزرگ است! (خنده)
*در دربي مقابل علي كريمي قرار مي‌گرفتي. خيلي زياد با هم تقابل داشتيد. در زمين هم زياد با هم حرف مي‌زديد. احساس كرديم در يكي دو صحنه انگار به تو مي‌گفت جلوي ما شير شدي!
نه بابا اين‌طور نبود. با هم شوخي مي‌كرديم وسط زمين. يك حرف‌هايي هم به هم مي‌گفتيم ولي به همه نشان داديم كه ما دوست هستيم و بارها با هم دست ‌داديم. اين نمي‌شود كه بازيكن در زمين حرف نزند.
*يعني به تو نگفت جلوي ما كولاك مي‌كني؟
نه بابا، اين‌طور نبود. شوخي بود اگر هم چيزي به همديگر گفتيم.
*تو در بازي‌ها زياد عصباني مي‌شوي. رفتاري كه در زمين داري دقيقاً برعكس چيزي است كه در خارج از زمين بازي مي‌بينيم. پارادوكس عجيبي است.
فكر مي‌كنم اگر عصبي شوم، بازي‌ام بيشتر به چشم بيايد ولي واقعيت اين است كه دوست دارم عصبي باشم! ولي با اين شخصيتي كه من در خارج از زمين دارم، نمي‌توانم بازي كنم! يعني با شخصيت قِرتي نمي‌تواني در زمين بازي كني. مي‌داني، در زمين بايد سفت و سخت باشي. يعني با تعصب بازي كني. آدم داخل زمين با خارج از زمين فرق مي‌كند.
*مي‌داني بعضي حركات به شخصيت تو نمي‌خورد...
بالاخره من در هر تيمي كه هستم، محكم بازي مي‌كنم. چون دوست دارم تيمم نتيجه بگيرد. بعضي وقت‌ها اعصابم خرد مي‌شود. وقتي ببينم داور، بي‌جهت پنالتي گرفته و يا اينكه بازيكن حريف مدام مي‌رود پيش داور و زياد حرف مي‌زند، اعصابم خرد مي‌شود. دست خودم كه نيست ولي وقتي اين‌طوري مي‌شوم بهتر بازي مي‌كنم. دوست دارم خودم را ثابت كنم.
*تو از ضعف دروازه‌بان پرسپوليس باخبر بودي كه از راه دور در دربي شوت زدي؟
نه، نمي‌دانستم. فكر كنم شما هم نمي‌دانستيد. مي‌دانيد چطور شد؟ وقتي توپ برگشت من ديدم گوشه دروازه پرسپوليس خيلي خالي است. يعني فضا زياد بود. نگاه كردم و زدم همان جا وگرنه آقاي مظلومي هم به من نگفت زياد شوت بزن.
*ولي اگر زياد شوت مي‌زديد شايد اين‌طور نمي‌شد. مخصوصاً در آن دقايقي كه جلو بوديد و حمله مي‌كرديد.
خب طوري نبود كه من زياد شوت بزنم. تيم دو گل زده بود و من هافبك دفاعي بودم. بيشتر در زمين خودمان بودم و نمي‌توانستيم جلو بروم ولي شايد اشتباه بوده و بايد مي‌رفتم جلوتر تا شوت بزنم.
*خيلي از استقلالي‌ها هنوز اين شكست را هضم نكرده‌اند. نمي‌دانيم، تو توانسته‌اي يا نه؟
من خودم كه بله، فراموش كرده‌ام. خودم كه اوكي اوكي هستم ولي در بازي قبلي ديدم كه روي ذهن بعضي از بچه‌ها مانده است. ما با ذوب‌آهن بازي داريم و بازي خيلي مهمي است. شك نكنيد ذوب‌آهن را مي‌بريم و آن شكست را كامل فراموش خواهيم كرد.
*الان كه ستاره شده‌اي، اين بحث وجود دارد كه اگر جباري با كرار دعوايش نمي‌شد و آندو هم مصدوم نمي‌شد به فريدون اصلاً بازي نمي‌رسيد.
نه اصلاً اين‌طور نيست. حتي اگر اين سه نفر هم بودند، من بازي مي‌كردم. اين‌طور نيست كه شما فكر مي‌كنيد. قرار بود وقتي سرحال شدم، خودم را ثابت كنم.
*ولي از زماني كه تو را گرفتند، احساس مي‌شد آلترناتيوي...
نه، اين اصلاً درست نيست. شما اين‌طور فكر مي‌كنيد چون من مصدوم بودم و خيلي عقب افتادم. شما كمي فكر كنيد‌‌‌؛ تيم نتيجه گرفته بود و من سه ماه مصدوم بودم. خيلي سخت بود كه مربي بازيكن ثابت را از تيمي كه نتيجه گرفته، بيرون بكشد و من را بگذارد وگرنه از اول قرار بود من و آندو كنار هم بازي كنيم ولي طوري شد كه من در تركيب نبودم. زياد مصدوم شدم...
*الان تو خيلي آماده‌اي و وزن خط هافبك استقلال كه كم مهره ندارد، افتاده است روي تو. خودت باور داري كه مي‌تواني ستاره استقلال باشي؟
من در هر تيمي كه بودم سعي مي‌كردم خوب بازي كنم. حالا يك زمان، سختي داشتم يا سرحال بودم ولي وقتي من سرحال باشم، تأثيرگذار هستم و مي‌توانم خوب بازي كنم. حتي در استيل‌آذين كه ما نتيجه نگرفتيم، من بازي‌هاي خوبي براي اين تيم انجام دادم. اين را الكي نمي‌گويم، مي‌توانيد برويد بازي‌هاي تيم را ببينيد. خيلي مربيان ديدند و گفتند كه فريدون تو خوب بازي كردي ولي تيم بد است. من در هر تيمي، وقتي احساس كنم به من نياز بيشتري دارند، بهتر بازي مي‌كنم. الان هم استقلال به من خيلي نياز دارد.
*با توجه به همين موضوع و نزديك شدنت به تيم‌ملي، بايد از اين شرايطي كه داري خيلي راضي باشي.
مصدوميت، خيلي من را عقب انداخت. من فقط منتظر بودم كه يك موقعيت خوب گيرم بيايد و استفاده كنم. الان اين موقعيت گير من آمده است. اين هم در فوتبال زياد پيش مي‌‌آيد. مثلاً آندو در چه شرايطي در جام‌جهاني‌ فيكس بازي كرد؟ اگر من بودم فكر نمي‌كنم برانكو به او بازي مي‌داد. من در بازي با كرواسي مصدوم شدم. قبل از آن برانكو از سيستم 2-4-4 استفاده مي‌كرد ولي بعد از مصدوميت‌ها سيستم را كرد 1-3-2-4. اين‌طوري شد كه آندو هم بازي مي‌كرد و خودش را نشان مي‌داد. يعني مي‌خواهم بگويم اين فرصت ممكن است براي هر بازيكني پيش بيايد و بتواند خودش را نشان دهد.
*اين نكته خيلي مهمي است كه وقتي بازيكنان كليدي نباشند، تو بيشتر به چشم مي‌آيي. در استيل‌آذين هم وقتي همه بد بودند، تو خوبي بازي مي‌كردي.
نمي‌دانم، شايد اين حرفي كه شما مي‌زنيد درست باشد. ولي اگر من بد بازي كنم به‌خاطر اين است كه سرحال نيستم. الان واقعاً خوبم. يعني خودم مي‌فهمم. من قبل از اينكه مصدوميتم به طور كامل خوب شود ضعف داشتم. زور نداشتم كه 90 دقيقه خودم را در زمين حفظ كنم. در زمين اينقدر فضا باز نبود. شايد فضاها را اين‌طور نمي‌ديدم. ولي الان واقعاً سرحال هستم. اين در فوتبال خيلي مهم است. همين كه مدام دارم بازي مي‌كنم هم تأثيرگذاشته است.
*تو در كل دير به استقلال آمدي و بدنسازي هم نداشتي.
بله، من به‌خاطر مصدوميت نتوانستم در استقلال بدنسازي كنم. فصل داشت شروع مي‌شد. مصدوميت من هم بدتر شده بود. هر بازيكن حداقل بايد 6 هفته قبل از فصل بدنسازي كند ولي من اين فرصت را نداشتم ولي حالا راضي‌ام.
*الان استقلال مصدوم زياد دارد. اين مصدوميت‌ها را بايد به چه چيزي ارتباط بدهيم؛ زمين بد يا تمرينات بد و يا بازي‌هاي فشرده؟
دلايل زيادي دارد. زمين‌‌هاي تمريني بد هستند. ما الان چند ماه است داريم در دستگردي تمرين مي‌كنيم، من مانده‌ام نفت تهران چطور در اين زمين بازي مي‌كند. خيلي سفت و سنگي است! بعد هم، بازي‌ها در اين مدت پشت‌سر هم بود و فشار زيادي روي تيم ما ايجاد شد. زمان براي ريكاوري خوب نبود و به اين دليل ما مصدوم زياد داديم.
*زمين‌‌هاي ايران با دسته پنج آلمان قابل قياس هستند؟
نه، زمين‌‌هاي آنجا خيلي بهتر از اينجاست، حتي در ليگ محلات. اميدوارم واقعاً ايران دنبال بهتر كردن زمين‌ها باشد. روي ساختن رختكن‌‌هاي خوب، تجهيزات پزشكي و امكانات كار كند تا بهتر شود. شايد بعضي‌ها قبول نداشته باشند ولي وقتي زمين خوب نباشد اصلاً نمي‌توانيم از پيشرفت حرف بزنيم. الان كروش هم اين حرف را زده و من واقعاً حرفش را قبول دارم.
*چقدر به اين موضوع فكر كرده‌اي كه به برزيل بروي؟
ما كه هنوز به جام جهاني نرفته‌ايم! ولي ما در سال 2010 هم مي‌توانستيم به جام‌جهاني‌ برويم. واقعاً حق ما بود كه اين اتفاق بيفتد ولي نتوانستيم برويم و خيلي حيف شد. الان رسيده‌ايم مرحله دوم و فكر مي‌كنم اين تيم مي‌تواند به برزيل برود.
*خودت فكر مي‌كني در تيم‌ملي باشي. ببين يك دوره تو كلاً كار را رها كردي. رفتي قبرس. انگار نااميد شده بودي...
نمي‌دانم چرا شما فكر مي‌كنيد ليگ قبرس كيفيت ندارد. همين الان يك تيم قبرسي رفته مراحل بالاي ليگ قهرمانان اروپا. اتفاقاً ليگ قبرس كيفيتش دو برابر ليگ ايران است. من نمي‌گويم كيفيت فوتبال آنجا خيلي بالاست ولي پايين‌تر از ايران هم نيست. شايد من اشتباه كردم ولي واقعاً اين‌طور نبود كه رفته بودم ليگ دسته 5. من بهترين شماره را در كايزرسلاترن مي‌پوشيدم. قبول دارم شما فكر مي‌كنيد پسرفت است ولي شما مي‌دانيد چقدر روي من فشار بوده است. به‌خاطر يك بازي بد، من را خيلي جويدند. من آن موقع يك‌دفعه بيرون ماندم و دعوت نشدم. بعداً فهميدم كه ماجرا اصلاً چيز ديگري بود كه من بيرون ماندم. مي‌داني، كلاً خارجي‌ها... البته من كه از ته دل ايراني هستم، ولي براي كسي كه در خارج از ايران بزرگ شده زندگي در اينجا سخت‌تر است. چون هر خارجي‌اي كه براي بازي يا مربيگري مي‌‌آيد، خيلي تحت فشار است و وقتي تيم مي‌بازد مي‌شود مقصر اول.
*يعني اين مشكل براي تو هم به‌وجود آمد؟
خب، به من نگاه خارجي داشتند.
*ولي الان خيلي فرق مي‌كند، درست است؟ تو يك دوره افت كردي ولي الان دوباره برگشتي. چقدر اميدواري كه بيايي و جبران كني؟
بالاخره الان تجربه من خيلي زياد شده است. تجربه در فوتبال خيلي مهم است. من قبلاً جوان بودم، اين‌طوري فكر نمي‌كردم ولي الان بازي‌ام خيلي فرق كرده. الان در هر صحنه مي‌دانم كه بايد چه‌كار كنم. اين تجربه است، مي‌فهمي؟ مي‌داني كه بايد كدام فصا را ببندي، چيزي كه اصلاً در فوتبال ايران به چشم نمي‌‌آيد. در واقع بازيكن از لحاظ تاكتيكي پيشرفت مي‌كند و مي‌داند در حمله و دفاع بايد چه‌كار كند و كجا برود.
*چه كسي را نزديك به اين ايده‌آل مي‌بيني؟
جواد نكونام. او واقعاً بازيكن باهوشي است. در ايران بازيكن اين‌طوري، واقعاً كم داريم.
*مربيان استقلال مي‌دانند تو وقتي عصبي هستي بهتر بازي مي‌كني؟
هنوز نمي‌دانند ولي شايد با اين مصاحبه‌اي كه بعد از بازي با شما كرده‌ام، فهميده باشند.
*شنيده‌ايم اعتقادات هم قوي شده. يك بار كه با پدرت حرف مي‌زديم، گفت فريدون زنگ زده آلمان و گفته برايم يك گوسفند بكشيد!
يالاخره خون من ايراني است. پدرم ايراني است. بيشتر ايراني هستم تا آلماني. من فرهنگ ايراني را دوست دارم. با خودم دارم اين چيزها را...
*حالا كشتن اين گوسفند، درست بوده يا نه؟
من بعضي چيزها را قبول دارم. اطلاع دارم كه چيست و چرا. اين سر بريدن گوسفند از نظر من كار خيلي خوبي است. من مي‌گويم گوسفند ببريد، اين نيست كه گوسفند را بكشيد، منظورم اين است كه گوشت را تقسيم كنيد بين آدم‌‌هايي كه پول ندارند. من از اين لحاظ مي‌گويم گوسفند بكشيد وگرنه من اصلاً نمي‌توانم بريدن سر گوسفند را ببينم. سر همين تمرين استقلال 10، 15 بار گوسفند كشته‌اند ولي اصلاً نتوانستم نگاه كنم.
*يعني تو كار پياز و آبگوشت هم زده‌اي؟
نه بابا، اينقدر هم كه نه!
*يعني آبگوشت را دوست نداري؟
آبگوشت را چرا، ولي آبگوشت با پياز را نه.
*تو در فوتبال حرفه‌اي بوده‌اي. بعد از دربي خيلي‌ها به حركت پرويز مظلومي بعد از گل دوم ايراد گرفتند. خيلي‌ها گفتند گوارديولا هم از اين حركت‌ها نمي‌كند.
در ايران كه طبيعي است. وقتي اسم شما را صدا مي‌زنند به نشانه احترام بايد براي طرفداران دست تكان دهيد. مي‌داني، نشانه احترام است. فكر نمي‌كنم مظلومي اين كار را كرده باشد كه طرفداران پرسپوليس را عصباني كند. مطلومي اين كار را كرد چون تشويقش كرده بودند. به‌هر‌حال ما دو بر صفر جلو بوديم.
*ولي بعد از دربي گفتند مغرور بوديد. يك‌جورهايي داشتيد پرسپوليس را تحقير مي‌كرديد، مخصوصاً وقتي كه زياد به هم پاس‌‌هاي كوتاه مي‌داديد.
ما 80 دقيقه عالي بازي كرديم. من احساس مي‌كنم پرسپوليس اينقدر خوب نبود كه ما را ببرد، خودمان بازي را ول كرديم و باختيم. خيلي‌ها در تيم ما دنبال زدن 5 گل بودند. يكجورهايي بازي را مشكل گرفتيم. وقتي هم روي اشتباه خودمان گل خورديم بازيكنان ترسيدند. اين ترس را نمي‌شد از تن بچه‌ها بيرون كرد.
*به نظرت روز شانس زايد بود كه پرسپوليس اين‌طور برد؟
خيلي‌ها بعد از بازي از من سؤال كردند كه چي شد ولي به نظر من قسمت بود. در عمرم بازيگري‌ام هيچ‌وقت نديدم يك بازي اين‌طوري شود. يك بازيكن كه تا حالا خودش را نشان داده، بيايد اين‌طوري بازي كند. واقعاً قسمت زايد بود.
*الان قهرماني استقلال به خطر افتاده است. صدرجدول را هم كه از دست داديد.
من هميشه گفته‌ام كه سپاهان يك رقيب اصلي براي ماست. آنها واقعاً خطرناك هستند. سپاهان مربي خيلي خوبي دارد، با بازيكنان خوب. آنها خيلي با تاكتيك هستند.
*فكر نمي‌كني حتي ممكن است قهرماني را از دست بدهيد؟
به نظر من واقعاً خوب شد كه الان دوم جدول هستيم. اين‌طوري بهتر است چون ديگر فشار روي ما نيست و آنها تحت فشار هستند. چند بازيكن هم در تركيب نداريم و خوب نيست فشار صدر روي ما باشد تا آنها.
*ستاره شدن زايد را بايد حساب بدشانسي تو نوشت؟
اين واقعاً از بدشانسي من بود. من در اين چند سال خيلي بدشانسي آوردم. اتفاق‌‌هايي افتاد كه اصلاً نمي‌توانم برايتان توضيح بدهم ولي من به خودم قبولاندم بايد آينده را نگاه كنم و فقط جلو را ببينم.
*تو به استقلال آمدي تا خودت را به خيلي‌ها ثابت كني، درست است؟
دقيقاً. من آمدم كه خودم را نشان بدهم و در استقلال بيشتر به چشم بيايم.

؟؟؟؟؟؟/

*مي‌تواني اسم بياوري؟
اسم ندارند، فقط مي‌خواستم نشان بدهم كه تمام نشده‌ام و هنوز هستم. الان هم نتوانسته‌ام حقم را از فوتبال ايران بگيرم.
*و چطور به حقت مي‌رسي؟
هدفم اين بود كه با استقلال سه بار قهرمان شوم. الان هم روي هدفم هستم. بايد پيشرفت كنم و بهتر شوم ولي در كل موفقيت استقلال مهمتر از هدف من يا بازيكنان ديگر است.
*در نظرسنجي 90 هم كه به زايد باختي.
طبيعي بود. او به عنوان تعويضي به زمين آمد و سه گل زد. من اصلاً ناراحت نشدم او اول شد. اگر قرار بود SMS بدهم، خودم هم او را انتخاب مي‌كردم.
*ظاهراً يك پست هم در فيس‌بوك نوشته بود زير عكس تو كه پسر گريه نكن، اين پرسپوليسه!
من كه نديدم.
*شايد اگر تو به ايران نمي‌آمدي، الان در جايي ديگر بودي و شرايط بهتري داشتي. مثلاً در بوندس‌ليگا بازي مي‌كردي...
نمي‌دانم، شايد امكانش بود ولي من يك دوره به اين چيزها زياد فكر مي‌كردم ولي بعد گفتم چرا بايد خودم را ناراحت كنم. اين فكر خوبي نبود ولي حالا به اين نتيجه رسيده‌ام، تصميمي است كه گرفته‌ام و بهترين تصميم بوده.
*استقلال و پرسپوليس هميشه نياز به ستاره داشته‌اند...
بين حرفت، هر تيمي ستاره مي‌خواهد.
*ولي استقلال و پرسپوليس به دليل جايگاه و طرفداراني كه دارند خيلي به ستاره نياز دارند. در واقع به ليدري كه بيايد و تيم را جمع كند. الان تو برگشته‌اي و ستاره استقلال شده‌اي. به اين فكر كرده‌اي كه در اين شرايط ليدر استقلال باشي؟ حالا يا تو يا رحمتي؟
من دوست دارم ستاره آسمان استقلال باشم. دوست دارم به استقلال كمك كنم. ما شرايط خيلي سختي داريم ولي دست خودم نيست. بازيكنان ديگر هم بايد بازيكن را قبول داشته باشند. بچه‌ها مجتبي جباري را قبول داشتند. فرهاد مجيدي را هم همين‌طور. حالا نمي‌دانم كه مي‌شود من را قبول داشته باشند يا نه. حالا من نمي‌دانم كه بچه‌ها واقعاً مي‌خواهند يا نه. من دارم سعي‌ام را مي‌كنم.
*فكر مي‌كني نياز باشد كه ليدر كاپيتان باشد؟
خيلي وقت‌ها كاپيتان در يك تيم هيچ‌كاره است. به نظر من ستاره و بازيكن تأثيرگذار بايد كاپيتان باشد. البته اين يك نظر شخصي است.
*استقلال براي بازي فردا نياز دارد كه طرفدارانش به آزادي بيايند. درست است؟ در بازي با سايپا كه سكوها خيلي خالي بود.
آخرين بازي ما اين‌طور بود واقعاً. من ديدم كه سكوها خالي بود. واقعاً دوست داريم هوادارها بيايند. ما احتياج داريم به آنها. بازي‌هاي بزرگي در پيش است. اول ذوب‌آهن و اگر خدا بخواهد بازي با الاتفاق. من بايد از همان هواداراني كه براي بازي سايپا آمدند تشكر كنم. از آن هواداراني هم كه براي دربي آمدند واقعاً تشكر مي‌كنم. خيلي هوا سرد بود و ما كه در زمين يخ زده بوديم.
* اگر تماشاگر‌ها بيايند...
صد‌درصد مي‌بريم، اگر نيايند انشاا... مي‌بريم! همين كه مسابقه حذفي است اعصابم را خرد مي‌كند و باعث مي‌شود احتمالاً براي تيم خوب بازي كنم(خنده)
ماجراي حضور استقلال در پلي‌‌آف هم جالب بود.
بله، من نمي‌فهمم يعني چه كه تيم ما دوم شده به پلي‌‌آف برويم! ولي خب دست ما نيست ديگر.
*تا قبل از اين كاشته‌ها را ميداووي مي‌زد، ولي حالا احتمالاً همه مي‌خواهند تو بزني.
از راه دورها را ميلاد مي‌زند، نزديك‌ها را من و مجتبي. چون ميلاد شوت محكم مي‌زند، كاشته‌هاي از راه دور با اوست. اگر نزديك باشد و از راست با من. چپ‌ها هم كه با مجتبي است.
*ميلاد بهتر كاشته مي‌زند يا فونيكه‌سي؟
ميلاد.
*در بازي سايپا تو خيلي تشويق شدي. بازيكن ديگري تشويق نشد.
من اين را دوست ندارم چون شايد خجالتي هستم. ما يك تيم هستيم و دوست ندارم از يك تيم فقط يك اسم باشد.
*اما خيلي از بازيكنان شايد اين حرف تو را نزنند.
شايد تأثير بزرگ شدن در كشور آلمان است. در استاديوم‌‌هاي آنجا نمي‌شنوي كه معمولاً يك اسم را صدا كنند. مثلاً ميدي تشويق مي‌كردند، به‌خاطر اين بود كه اسمش زياد كش مي‌آمد! يا مي‌گفتند رووووووووودي!
4141

پنجشنبه|ا|20|ا|بهمن|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاين]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 157]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن