پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849099129
نباید مساله را حساس کنیم / مشروح نشست با عوامل سریال «ساختمان پزشکان» در کافه خبر
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تلویزیون - عوامل سریال «ساختمان پزشکان» معتقدند کار کردن در این مجموعه یک تجربه خوب برای آنها در حوزه تلویزیون بوده است. آرزو شهبازی: کلیشهزدگی، درجا زدن و کپی برداریهای ناموفق از کمدیهای امتحان پسدادهای که در بین مردم محبوبیتی کسب کردند، خواسته و ناخواسته به رویهای در تلویزیون بدل شده است. در این فضا گروهی که بخواهد کار متفاوتی انجام دهد و در این دام نیفتد خواسته و ناخواسته با مشکلات زیادی مواجه است.از سوی دیگر این واقعیت ناگزیری است که مردم به تفریح نیاز دارند و تلویزیون یکی از قویترین ابزارهای سرگرمی در کلیه جوامع به شمار میرود. شاید بتوان گفت سرگرمی از شریفترین و اصلیترین کارکردهای کمدی است، اما تقلیل دادن کارکردهای آن به همین وجه و احتیاط در به کارگیری کمدی در حد و اندازه های واقعی خود که نوعی نهیب زدن به تلخی های روزگار است، میتواند به نوعی باعث عقب راندن ماهیت و عنصر کمدی شود. اگرچه این استحاله تا چندی پیش بر اساس سیاست های تلویزیون روی داده بود، امروز با عقب رفتن برخی خط قرمزها کمدی تا حد بسیار اندکی به ویژگیهای خودش نزدیک میشود.اگرچه جامعه نیز باید به درجهای از سعه صدر رسیده باشد که اجازه نقد رفتارش را به هنرمند بدهد. این بار عواملی که در کنار هم جمع شدهاند و مجموعه «ساختمان پزشکان » را ساختهاند در دو حوزه گفته شده دست به ریسک زدهاند. از لودگی پرهیز کردهاند و به سراغ روانشناس ها رفتهاند وخودشان معتقدند که این قشر برخلاف خیلیهای دیگر برخورد منطقی و خوبی با سریال داشتهاند. این روزها «ساختمان پزشکان» به دلیل دوری گزیدن از همان کلیشهزدگیها و کپیبرداریها، جای خودش را در بین مخاطب عام و خاص باز کرده است. به همین خاطر در کافه خبر میزبان سروش صحت کارگردان، محراب قاسمخانی یکی از نویسندگان و شقایق دهقان، هومن برقنورد، بهنام تشکر و فرناز رهنما از بازیگران سریال بودیم تا درباره علل این موفقیت و به طور کلی کمدی های تلویزیونی با آنها گفتوگو کنیم.بد نیست صحبتمان را از چینش بازیگران مجموعه آغاز کنیم. «ساختمان پزشکان» ترکیبی است از بازیگرانی که درعرصه کمدی برای مخاطب چهرههای شناخته شده تری هستند با بازیگرانی که پیش از این بیشتر درتئاترحضورداشتهاند. مسلما این آشنازدایی و دوری از کلیشههای رایج، کار بازیگر را هم برای جا انداختن نقش کمدی تا حدودی سختتر میکند. چون دیگر مخاطب بر اساس پیشزمینههای ذهنی که از آن بازیگر دارد نمیخندد. خودتان این مساله را چقدر در متفاوت بودن مجموعه موثر میدانید.هومن برقنورد: من به این مساله از دید مخاطب نگاه نمیکنم. از همان ابتدا هیچ شکی به این ترکیب، به جنس بازی بچهها و چیدمان آنها کنارهم نداشتم و مطمئن بودم درست جواب میدهد. البته ممکن است مسئولان تلویزیون نسبت به بازیگرهای ناشناختهتر واکنش نشان بدهند، اما باید قابلیت ریسکپذیری را بالا ببریم و به هم اعتماد کنیم. وقتی کارگردانی و تهیهکنندهای میگوید این گروه من است، قطعاً نمیخواهد کارش بد شود و یا بیننده کمی داشته باشد. مدیران باید به گروه بازیگران اعتماد کنند و قطعا این اعتماد جواب میدهد. همانطور که در این کار جواب داد. فرناز رهنما: از نگاه من به عنوان یک مخاطب عام، یکی از دلایل موفقیت کار این است که هیچ پیشزمینهای در مورد رفتارهای بازیگران وجود ندارد. در حالیکه اگر بازیگران کاملاً شناخته شده که تجربه حضور در این نقشها را دارند، وارد کار میشدند، حدس و گمانها راحتتر اتفاق میافتاد. یعنی مخاطب از قبل آمادگی این را داشت که حدس بزند هر کاراکتر در برابر هر برخوردی چه واکنشی نشان خواهد داد. اما الان چون پیش زمینهای وجود ندارد وحدسی هم در میان نیست، نتیجه کار جذاب میشود. این دو شرایط متفاوت در مورد نقش آقای تشکر و شقایق دهقان وجود دارد. شقایق دهقان: البته مخاطبان ما دوست دارند بازیگران شناخته شده را در نقشها ببینند و ذهنشان در مورد تطبیق بازیگر جدید با شخصیتهای تازه تنبل است، اما این نوع ترکیب تنوع خودش را دارد و مردم کمکم عادت میکنند. من نه از جایگاه بازیگر بلکه به عنوان مخاطب، معتقدم تکرار یک نقش برای یک بازیگر خستهکننده میشود. برخی از بازیگران نقشهای کمدی نه تنها همواره در چنین کارهایی بازی میکنند، بلکه نقش خود را هم تکرار میکنند. اتفاقی که در مورد بچههای ما افتاد این بود که به دلیل سابقه تئاتری که داشتند، انضباط تئاتری و مقید بودن به متن و کارگردانی را هم با خودشان به تلویزیون آوردند. از سوی دیگر آنها آنقدر خوب بازی کردند که تماشاگر به مرور جذب کار آنان شود و دوستشان داشته باشد. برقنورد: اصلا تشخیص برخی از سریالها برای من سخت است؛ آدم نمیتواند تشخیص بدهد این کدام کار آن کارگردان است؛ اولی، دومی، سومی.. از بس همه شبیه هم هستند. محراب قاسمخانی: نکتهای که من در مورد بازیگران این کار دوست داشتم، جاهطلبی آنان بود. دغدغه همهشان بازیگری بود و دور هم جمع شدن، پول گرفتن یا چیز دیگری در ذهنشان نبود. من نگرانیهای اولیهشان را میدیدم. همهشان تقریباً حالشان خراب بود. واقعا آمده بودند یک کار خوب انجام دهند و خیال ما از توانایی و تجربهشان راحت بود. خود من به عنوان نویسنده میدانستم آنها متن را میخوانند و مطمئن بودم به دیالوگها توجه دارند و سعی میکردم غلط ننویسم. دهقان: گاهی اوقات استرس داشتن برای بازیگر خیلی خوب است. اینکه شما هیجان و استرس داشته باشی و تلاش کنی کارت را به خوبی انجام بدهی. این با زمانی که یک بازیگر میداند، قرار است نقشی مشابه سایر نقشهایش ایفا کند فرق دارد. چون این بازیگر استرس و نگرانی ندارد. البته یک مسالهای که در این بحث باید به آن توجه کرد این است که اساسا تاکید بر استفاده از بازیگران تازه، نباید به معنی کنار گذاشتن بازیگران باتجربه باشد. بلکه یک بازیگر کمدی باید بتواند همواره با کارنامه خودش هم رقابت کند. اما میخواهم بدانم این ترکیب چقدر حساب شده و چند درصد اتفاقی و بر اساس شرایط بود؟سروش صحت: برخلاف اینکه به نظر میآید ما ریسک زیادی کردیم، اما واقعیت این است که ما ریسکی نکردیم. در مرحله انتخاب بازیگر که محراب در جریان آن است و یک ماه زمان برد؛ همه ما یعنی من، پیمان، محراب و آقای چگینی نظر میدادیم و سعی میکردیم خیلی دقیق به این موضوع فکر کنیم. برای انتخاب بهنام تشکر کاملا مطمئن بودیم. مسئولان شبکه او را نمیشناختند، اما ما با اعتماد بالا نسبت به این بازیگر به آنها گفتیم شک نکنید که کاملا مناسب نقش است. آقای تشکر اولین انتخاب این نقش بود؟صحت: بله. انتخاب شماره یک ما برای این نقش بهنام بود. آقای چگینی بهنام را نمیشناخت، تا او به دفترمان آمد و ناهار خوردیم و از دفتر که بیرون رفت آقای چگینی گفت او برای نقش مناسب است و اصلا شک نکنید. در مورد هومن هم فکر میکردیم سر کار است، تا اینکه فهمیدیم کارش رو به پایان است و حتی میخواستیم سریع کسی را بفرستیم که همان جا قرارداد را ببندد، چون نمیخواستیم او را از دست بدهیم. البته مسئولان شبکه تعدادی از بچهها را نمیشناختند و فکر نمیکردند کار طنز کرده باشند، اما خود ما براساس تجربهمان احساس میکردیم نقشها را درست انتخاب کردهایم. البته قرار بود 100 قسمت کار کنیم که بنا به دلایلی به 70 قسمت رسید و در نهایت مجبور شدیم در 55 قسمت کار را ببندیم. آخرین روز فیلمبرداری مهمترین دلخوری من این نبود که کار تمام میشود، بلکه ناراحتیام از پایان کار با این تیم رویایی و دستنیافتنی بود.
دهقان: در مورد بحث بازیگران باسابقه و بازیگران تازهکار، یک نکتهای را اضافه کنم. فکر میکنم در این مورد یک مقدار خود بازیگرها و یک مقدار هم تهیه کنندههایی که روی بازیگرها سرمایهگذاری میکنند، مقصر باشند. یعنی کارها فیلمنامه و شخصیتپردازی درستی ندارد، تهیه کننده پول زیاد میدهد، یک بازیگر قوی میآورد و دستش را باز میگذارد که هر کاری دلش خواست بکند، اما استفاده درست از بازیگران هم مهم است. به عنوان مثال در کارنامه کاری بیژن بنفشهخواه همواره کارهایی از جنس آیتم یا بداهه بوده، اما نقشی که اینجا بازی میکند به شدت جدی است و ما چنین نقشی را جایی از او ندیدهایم. به نظرم قرار نیست ما آنها را کنار بگذاریم، بلکه باید از تواناییهایشان استفاده درستی بشود. این جنس از بازی کاملا جدی که تنها با قرار گرفتن بازیگر در یک لحظه کمدی، موجب خنده میشود، در اکثر بازیهای این مجموعه وجود دارد و به نظر میرسد سبک کلی کارگردانی در این کار را شکل داده است.صحت: بله.غیر از نقش شقایق دهقان، از اول هدف این بود که بازیها از همین جنس باشد. یعنی کمدی نیست و این عمل و عکسالعمل است که تماشاگر را میخنداند. هرچند از دیالوگهایی که شوخی در آن وجود دارد هم استفاده شده است. بهنام تشکر: اصلا قرار نبود خیلی به سمت کمدی برویم. در این کار کمدی در ارتباط بین آدمها اتفاق میافتد، نه در درون آدمها. در واقع مواجهه با اتفاقی که میافتد کاملا جدی است، اما خود اتفاق کمدی است. حالا اگر عکسالعمل ما بازیگران هم بخواهد نسبت به آن اتفاق کمدی باشد، منجر به کمدی در کمدی میشود که سر از جاهای دیگر در میآورد، اما میبینیم همه افرادی که حول آن محور میچرخند غیر از شقایق دهقان، اتفاقاً خیلی منطقی با آن اتفاق برخورد میکنند. به همین دلیل است که الان وقتی مردم کار را میبینند، میگویند مینشینیم و نگاه میکنیم، نمیگویند مینشینیم و میخندیم. این نگاه کردن خیلی محترمانهتر از قاه قاه خندیدن است. در مورد بحث قبلی هم من فکر میکنم هر بازیگری چه کمدی و چه جدی، اگر درک لحظه و سکانس داشته باشد و بداند میخواهد چه کار کند، مسلما بعد از یک مدت، به شرطی که کارش را بلد باشد و تیم هم او را حمایت کند، برای تماشاگرش جذاب خواهد بود. برقنورد: یک اتفاق خوبی هم که در کار افتاد این بود که حس رقابت وجود نداشت و همه در عین اینکه کار خودشان را انجام میدادند، حواسشان به هم بود، حتی ممکن بود بازیگری در یک سکانس نباشد اما به به بازیگران آن سکانس کمک میکرد. دهقان: این فضای بدی است که یک بازیگر بخواهد تنها خودش در یک کاری دیده بشود. خودتان فکر میکنید رویکرد قصه به شخصیتهای زن چگونه است؟برقنورد: اتفاقاچند وقت پیش یک خانمی در تئاتر مرا دید و خیلی شاکی بود و میگفت چرا زنها در این کار همه احمقند. دهقان: این انتقادی است که سالهاست به من میشود و من نمیفهمم خانمی که کاملا معقول است، چه چیزیاش میتواند کمدی باشد؟ آیا همواره کمدی از خلق روابط و شخصیتهای منفی شکل میگیرد؟ صحت: من فکر میکنم اصلا اینطور نیست که خانمها تافته جدا بافتهای از آقایان باشند. در همین کار بهنام تشکر در نقشی بازی میکند که همه دارند توی سرش میزنند، یا نقشی که هومن بازی میکند آدمی است که خلافکار است و از زندان آزاد شده است. در مورد بقیه نقشها هم همینطور. پیش از این ایرادی که همیشه از ما میگرفتند این بود که چرا نقش خانمها بار کمدی ندارد. در این کارچنین ایرادی دیگر وجود ندارد و فکر میکنم نباید سیاه و سفیدهایی را که در مورد همه شخصیتها و برای درام ایجاد شده، تنها در شخصیتهای زن داستان ببینیم. دهقان: یک دید دیگر هم نسبت به این قضیه وجود که من خیلی دوست دارم. خیلی وقتها میبینم که برخی تماشاگران به توانایی بازیگر نگاه میکنند نه خود نقش و ویژگیهایش. مثلا به من میگویند چقدر خوب است که یک خانم دارد کمدی بازی میکند و خوب بازی میکند. قاسمخانی: من خودم وقتی مینویسم بیشتر به کاراکترها فکر میکنم تا زن و مرد بودنشان. چند روز پیش یک نفر پیغام داده بود که دستتان درد نکند خیلی دلمان خنک شد که روانشناسها را زدید. خب آخر مگر من چه مشکلی با روانشناسها دارم؟! صحت: اتفاقا ما با دو تا خانم روانشناس هم صحبت کردیم که خیلی کار را دوست داشتند. به نظر میرسد درصد انتقادها کمتر از حد تصور بود. چون به هر حال این حوزه، حوزه حساسی است.صحت: تجربه به ما نشان داده با هر قشری شوخی کنیم، همیشه یک گروهی از آن قشر معترض خواهند بود. ولی اتفاقا تا اینجای کار برخورد پزشکها و روانشناسها از آن حدی که ما خودمان را آماده کرد بودیم خیلی بهتر بود. رهنما: مهتر از همه این است که اگر ما نتوانیم با قشر پزشک که افراد روشنفکر و تحصیل کرده جامعه هستند شوخی کنیم از اقشار پایینتر چه توقعی داریم؟قاسمخانی: به نظرم روانشناسها باید بیشتر متوجه باشند که ما یک شخصیت اصلی داریم که روانشناس است و هدفمان این است که مخاطب شخصیت اصلی را دوست داشته باشد و این یعنی مردم یک روانشناس را دوست خواهند داشت. تشکر: من فکر میکنم ما خودمان با سوالاتی از این دست مساله را حساس میکنیم.اما حساسیت به نقد و عدم نقد پذیری در جامعه ما ریشهایتر از این بحثها و سوالات است. راستی کار چقدر ممیزی شد؟صحت: زیاد نبود، ما یک بخشهایی از شوخی با پزشکان و روانشناسان را کم کردیم و یک شخصیت هم اضافه شد. یعنی به تعویق افتادن پخش ربطی به ممیزی نداشت؟ صحت: نه. مساله پخش هم تنها به اینکه ما کمی شوخی با روانشناسها را تعدیل کنیم، ارتباط داشت. اما اینطور نبود که مثلا بخواهند مسائل اجتماعی یا قصههایمان را بیش از حد معمول جرح و تعدیل کنند. یعنی دستتان برای شوخی با مسائل روز اجتماعی باز بود؟قاسمخانی: بله. ما در کارهایی بودهایم که ممیزیهای بیشتر داشته است، اما سر یک چیزی که به نظر من یک سوءتفاهم بود تغییری ایجاد شد که لزومی نداشت به خاطر آن پخش کار عقب بیفتد. چون اول صحبت این بود که سریال در زمستان پخش بشود، بعد قرار بود بعد از عید روی آنتن برود و همینطور طول کشید تا الان. در نهایت آنچه که تغییر دادیم تنها چیزی حدود پنج روز از وقت ما را میگرفت. گاهی اوقات ممکن است شما یک کار کمدی انجام بدهید که مخاطب ببیند و بگوید این کمدی لوسی است. چنین عقیدهای الزاما هم به معنی عدم درک کارگردان از کمدی نیست، بلکه شاید به بحث اندازه بازیها برگردد. به دست آوردن این اندازه در کمدی کار سختی است، چون اساسا کمدی ژانر سختی است. میخواهم بدانم این اندازهها برای شما چطور شکل گرفت تا کار به سمت اغراق و لودگی نرود.تشکر: من بعد از کار به این فکر میکردم که ما بازیگرها در بازی خودمان هم انگار دچار ممیزی شدهایم و یک خط قرمزهایی داریم که سعی میکردیم جنس بازیمان از آن خطر قرمزها عبور نکند. شاید به خاطر همین است که به آن سمتی نرفتیم که همیشه فکر میکردیم نباید برویم. اوایل گاهی از دستمان در میرفت و گاهی سروش میگفت که نمیخواهم جنس بازی به این سمت برود، اما بعد از یکی دو هفته فهمیدیم که سلیقه سروش چی است. به خاطر همین است که ساختار بازیمان خیلی به سمت لودگی و اغراق نرفت. این اندازهها را در مرحله اول نویسندهها با چارچوبی که برای کارشان داشتند به ما دادند. از طرفی خود سروش هم کارگردان است و هم نویسنده و این خیلی به کار کمک میکرد. شاید اگر قبلا فقط بازیگر بود و حالا میخواست کارگردانی کند، تحت تاثیر یک سری بازیها قرار میگرفت و کاراکتر را رها میکرد.
صحت: من این را بگویم که پیمان قاسمخانی از چند جهت، یکی به عنوان سرپرست نویسندگان و هدایت کننده متنها و دیگر به خاطر کاراکتر و شخصیت و اعتبارش دراین مساله نقش خیلی مهمی داشت. وقتی بازیگری میآید قرارداد ببندند و میفهمد که پیمان سرپرست متن هاست، یک جور دلگرمی و اعتماد به نفس در مورد متنها پیدا میکند. این مساله به من هم به عنوان کارگردان منتقل میشد. یا مثلا محسن چگینی به عنوان تهیه کننده به شدت کار را زیر نظر داشت، اما شاید فقط یکبار سر صحنه آمد. همیشه توی لوکیشن بود اما توی اتاق خودش میماند، یعنی هم حضورداشت و دخالت نمیکرد. شاید این کمی شعاری به نظر برسد، اما اینبار واقعا شعار نیست؛ ما سر این کار مثل یک خانواده بودیم. مثلا در یک سری کارها اگرتو بخواهی یک دیالوگ را از این بازیگر بگیری و به یک بازیگر دیگر بدهی، باید هزار تا مقدمه جور کنی؛ ولی اینجا خیلی راحت بود و حتی گاهی خود بازیگرها این پیشنهاد را میدادند. رهنما: من فکر میکنم جدا از بچههایی که تجربه داشتند، در مورد بقیه بازیگرها، تئاتری بودنشان در نگه داشتن این اندازهها خیلی تاثیر داشت که متن به سمت لودگی نرود. درواقع خمیرگونه بودن بازیگر تئاتر این راحتی را به کارگردان میدهد که انعطاف پذیری آنها را در اختیار بگیرد. قاسمخانی: من به تقسیم بندی تئاتری و غیر تئاتری اعتقاد ندارم. از نظر من تنها یک تقسیم بندی وجود دارد و آن هم تقسیم بندی باسواد و بیسواد است. مثلا مهران مدیری بازیگری بود که زیاد نمیشود او را تئاتری به حساب آورد، اما نوشتن برایش لذت داشت و آن چیزی را که مینوشتی میگرفت. یعنی اندازه را میدانست و نسبت به مدیومی که کارمی کرد و فضای متن، تحلیل درستی داشت. از آن طرف بازیگر کم سواد هم دیدهام که عملا کاری نداشته چه چیزی مینویسی و کار خودش را میکرده است. رهنما: من هم منظورم از تئاتری بودن همین بینش و تجربه است. برقنورد: خیلی مواقع هست که یک بازیگر تئاتر ده سال است روی صحنه نرفته، اما این ده سال را هم در سابقه کاریاش حساب کرده است؛ مثلا میگوید من بیست سال است دارم کار تئاتر میکنم. این به همان بحث باسوادی و بیسوادی برمیگردد. در مقوله کارگردانی هم من همیشه میگویم کارگردانی بخشیاش در خود متن است. اگر بازیگری باسواد و آگاه باشد، متن را که بخواند خودش میداند باید چه کار کند. تو در تجربه بازی تئاتراست که میتوانی به این درک برسی؛ چون در تئاتر است که که متن را تحلیل میکنی. آیا عمدی وجود داشت برای اینکه سریال اصلا به سمت تکیه کلامها و مدل تیپ سازی طنزهای دیگر نرود؟سروش: بله. به جز نقش شقایق دهقان که تیپ سازی بود، میخواستیم بقیه نقشها بازی رئال داشته باشد. تکیه کلامها هم خود به خود توی کار شکل گرفت و اصلا تعمدی نداشتیم. اما کم کم تکرار شد و مال خود کاراکتر شد. به هر حال دلمان نمیخواست کار با تکیه بر این مولفهها جلو برود. اما این مساله ضربهای که به کار شما زد این بود که طول کشید تا مردم با کارارتباط برقرار کنند. البته این باعث میشود که مخاطب شما پایدارتر باشد و فکر میکنم اگر بشود این مساله را در تلویزیون جا انداخت که به مردم یاد بدهی با کمی تامل با سریال کمدی برخورد کنند و همیشه اینطور نباشد که بخواهیم به زور مخاطب را بخندانیم و نگه داریم، اتفاق خوبی است. اصلا به این فکر نکردی که خودت هم بازی کنی؟ صحت: آنقدر بازیگرها خوب بودند که باید اعتراف کنم یک کم میترسیدم که جلوی بچهها خراب کنم ! به نظر میرسد که پروژه هم کمی طولانی شد؟صحت :بله طولانی شد که البته این هم حسن بود و هم اشکال. در عین اینکه فشار کار و استرس کمتر بود، اما بازخورد مردمی را نداشتیم و بازیگرها نمیتوانستند کار را به صورت کامل بینند و از فضای کار و بازی بقیه ایده بگیرند. رهنما: این فرصت چیز خوبی که داشت این بود که بچهها ساعتها برای تمرین یک سکانس وقت میگذاشتند، اما در کارهای دیگر نهایتا بازیگر مقابل دو بار متن را با تو میخواند و تازه گاهی این کار را هم نمیکند. دهقان: در کارهایی که ضبط و پخش همزمان دارد بازیگرها، نویسندهها و عوامل فنی میتوانند در حین کار خودشان را روتوش کنند. در این کار این فرصت پیش نیامد و من الان که بازی خودم را میبینم، میگویم کاش اینجا را کمرنگتر میکردم و فلان جا را پررنگتر. تشکر: من فکر میکنم وقتی ضبط و پخش همزمان باشد یک اتفاقی میافتدکه میتواند برای بازیگر و در نهایت برای کار خطرناک باشد؛ اینکه بازیگر در ذهن خودش به یک جاه طلبی نسبت به کاری که انجام داده و واکنشهای مثبتی که از طرف مخاطب داشته میرسد. این مساله در ناخودآگاه بازیگر نفوذ میکند و حتی اگر کارگردان با ادامه آن شیوه و جنس بازی موافق نباشد، بالاخره یک جایی از روی شیطنت آن کار را انجام میدهد. این چیزی است که ممکن است بازیگر را به جایی ببرد که دیگر خودش را از همه بازیگرها و کارگردان جدا بداند و حتی نقش را گم کند. البته من هم موافقم که این ناهمزمانی عیبهایی داشت. ما از لحاظ روحی خیلی آسیب دیدیم؛ چون حتی آنونس کار پخش شد، اما سریال روی آنتن نرفت. اما ظرف یکی دو روز بلافاصله خودمان را جمع کردیم. چون به سروش نگاه میکردیم و میدیدیم که چطور آرام و بدون استرس کارش را میکند. درضمن ما زمان تمرین بیشتری داشتیم. به نظرم حسناش بیشتر بود تا معایبش. برقنورد: یکی از مشکلات بازیگرهای ما مخصوصا در تئاتر این است که گوششان کار نمیکند و اصلا نمیشنود تو چه میگویی. یعنی از نظر حسی و زمانی میداند که تو الان دیالوگات تمام شده و او باید دیالوگاش را بگوید. خوشبختانه در این تیم همه گوشها باز بود و زمانی که تو بشنوی میتوانی بداهه کار کنی. خیلی مواقع این اتفاق میافتاد که موقع ضبط یک چیزی به ذهنم میرسید که این باعث میشد کیفیت و ریتم کار درست از آب دربیاید. توی این کارچقدر بداهه داشتید؟تشکر: اگر سروش یادش باشد وقتی پیمان پنج قسمت اول را به من داد من یک چیز جالبی در آن دیدم. وقتی متن را میخواندم به شدت یاد یک بازیگر دیگر میافتادم. قبلا هم وقتی کارهایی را که پیمان نوشته بود نگاه میکردم فکر میکردم این خود بازیگر است که برخی کلمات را به صورت بداهه میگوید. در حالیکه توی این متن دیدم تمام اینها نوشته شده است و این برای من خیلی جالب بود و باعث میشد که ما زیاد به سمت بداهه نرویم. دهقان: من هم خیلی دوست دارم روی این تاکید کنم که ما اصلا بداهه کار نمیکردیم.ترکیب بازیگران این سریال به نظرم یک جور در کنار هم قرار دادن دو گروهی است که مدتهاست سوء تفاهمهایی برروابطشان حاکم بوده است. یعنی بازیگران تلویزیون و تئاتر. شاید بد نباشد کمی هم درباره شرایط حاکم بر این روابط حرف بزنیم.دهقان: یک سوء تفاهماتی امروز برفضای هنری ما حاکم است از جمله اینکه مثلا چرا یک بازیگر نمایشگاه نقاشی میگذارد، یا چرا از سینما به تئاتر میآید. از طرفی یک موجی هم بین بچههای تئاتر و تلویزیون وجود دارد که من همیشه احساس میکنم تئاتریها ما را دوست ندارند. این حس مواقعی که به تئاتر شهر میروم، معذبم میکند. خیلی از آنها فکر میکنندبازی در تلویزیون کار سطحی است. از آن طرف بازیگرهایی هم هستند که میروند تئاتر کار میکنند و مردم به هوای آنها میروند تئاتر و این برای کسانی که یک عمر دارند تئاتر کار میکنند، سخت است. اما من معتقدم هر بازیگری حق دارد خودش را در هر جایی امتحان کند. مثلا من پارسال سریال «مسافران» را با حسن معجونی کار کردم. خب این آدم یک تئاتری است که میآید تلویزیون و کار هر شبی تولید میکند. به نظرم این اتفاق خوبی است. برقنورد: مشکل بچههای تئاتر که بچههای تلویزیون و سینما را نمیپذیرند، مشکل دستمزد است؛ مثلا یک آدمی که سالهاست دارد تئاتر بازی میکند یک دستمزد مشخصی دارد و ماهانه هم نیست. یعنی ممکن است تمرین یک کار سه ماه طول بکشد یا شش ماه. اما شما میبینید یک بازیگر تلویزیون یا سینما که تئاتر بازی میکند، یکدفعه چندین برابر در تئاتر دستمزد میگیرد. عکس این هم صادق است یعنی به بازیگر تئاتری که به سینما و تلوزیون میآید دستمزد آنچنانی نمیدهند. قاسمخانی: ما خودمان باید همدیگر را دوست داشته باشیم. به نظرم یک بازیگر حق دارد نمایشگاه عکاسی بگذارد، اما خب وقتی نمایشگاههای عکاسی نمیفروشد و میبینند یک بازیگر نمایشگاهی گذاشته که شاید کیفیت چندانی هم ندارد اما خوب میفروشد، مسلما این بحثها پیش میآید. من خودم نقاش بودم و نمایشگاه میگذاشتم و از هر نمایشگاه با بدبختی فقط یک اثرمیفروختم. ولی الان میدانم اگر نمایشگاه بگذارم احتمالا فروش بیشتری خواهم داشت، اما این کار را نمیکنم. چون دوستان نقاشی دارم که میدانم الان در همان وضعیت هستند و من معذب میشوم که بیشتر از آنها بفروشم. تشکر: اگر یک مقداری بخواهیم نگاه روشنفکرانهای به این قضیه داشته باشیم، میبینیم فضای تئاتر ما خیلی کوچک است و آدمهایی هم که میخواهند تئاتر کار کنند زیادند و بخش اعظم آنها بیکارند. یعنی مساله کمبود جا و مکان و محدود بود سالن یکی دیگر از دلایلی است که جدا از بحث دستمزد باعث میشود بازیگران حرفهای تئاتر روی خوشی به حضور بازیگران سینما و تلویزویون در این حوزه نشان ندهند.این بحث خیلی وقت است در عرصه فرهنگی ما وجود دارد. فرض کنیم الان دولت بیاد صد تا سالن بسازد؛ آیا مشکل تئاتر حل میشود؟ به هر حال این مساله همیشه هست که تئاتربه نسبت سینما و تلویزیون کالای کم طرفدارتری است. چرا با این طبیعت کنار نمیآییم؟تشکر: من نسخهای برای این مساله نپیچیدم. من فقط خود مشکل را گفتم. اتفاقا به نظر من چرا نباید یک چهره سینما بیاید تئاتر و مردم به هوای او بیایند و تئاتر ببینند؟ من مخالف این نیستم. رهنما: به نظر من مشکل اینجاست که اصلا تبلیغاتی برای تئاتر صورت نمیگیرد. چرا تئاتر ایرانشهر در عرض دو سال به این نقطه رسید؟ چون برایش تبلیغات شد. برقنورد: من نمیگویم سالن سازی مشکل را حل میکند، ولی مشکل را کم میکند. چون الان یک سری هستند که اصلا کار ندارند. به خاطر سالن یا به دلیل اینکه اینکه اجازه کار ندارند یا به خاطرسطح کارشان؟برقنورد: ممکن است حتی سطح کارشان پایین باشد و بگویند ما به شما سالن نمیدهیم. ولی اگر سالن باشد آن کسی هم هم که سطح کارش پایین است، میآید کار میکند. خب دوباره کارش نمیفروشد و آن سالن هم تعطیل میشود.برقنورد: من دارم درباره سالنی حرف میزنم که دولت از آن حمایت میکند. وگرنه سالنهای خصوصی که وضعشان خیلی خوب است. الان گلریز، پول سینما و برق و مخارجاش از تئاتر در میآید، چون سینمایش هیچی نمیفروشد. دهقان: من میخواستم بگویم این اتفاق خوبی است که بازیگرها از تلویزیون و سینما به تئاتر میروند. چون یک جور کلاس درس است. بهتر است این فضا صمیمانهتر بشود. چون هم برای تئاتر خوب است و هم برای تلویزیون. تشکر: بگذار من عکس این قضیه را هم بگویم. برای خود من این سریال و کار در تلویزیون یک آموزش بازیگری ویک ریکاوری سفت و سخت بود. از طرفی من با نگاهی به شدت محترمانه به این مدیوم کار کردم. چون واقعیت این است که اینجا تئاتر نیست ویک ملت دارند، ما را نگاه میکنند. 5757
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
نباید مساله را حساس کنیم / مشروح نشست با عوامل سریال «ساختمان پزشکان» در کافه خبر-فرهنگ > تلویزیون - عوامل سریال «ساختمان پزشکان» معتقدند کار ... اگرچه جامعه نیز باید به درجهای از سعه صدر رسیده باشد که اجازه نقد رفتارش را به هنرمند بدهد.
اختصاصی خبر آنلاین/آموزش و پرورش متولی حذف کنکور نیست-جامعه > آموزش - در ... دانشگاه ها در این زمینه است که باید تا موقع پیش بینی شده با حذف کنکور کنار بیایند. وی گفت: متولی این مساله آموزش و پرورش نیست و بر اساس قانون کارگروهی ... مساله را حساس کنیم / مشروح نشست با عوامل سریال «ساختمان پزشکان» در کافه خبر ... ...
-