تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836900035
بايدها و نبايدهاي سينما در جمهوري اسلامي
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: بايدها و نبايدهاي "سينما" در جمهوري اسلامي
شما به عنوان فردي انقلابي اصلاً چرا براي سينما كار مي كنيد؟ اگر قرار باشد اين سينما محتواي انقلابي يا اسلامي نداشته باشد، باز هم براي سينما كار خواهيد كرد؟ روشن است كه نه.
به گزارش خبرنگار
وب گردي باشگاه خبرنگاران
، در جريان برگزاري سومين جشنواره بين المللي فيلم فجر در سال 1363 يك اتفاق ويژه رخ داد؛ بولتن روزانه آن دوره از جشنواره فيلم فجر با حضرت آيت الله خامنه اي گفت و گويي را انجام داد كه مي توان آن را درس نامه اي همچنان زنده و به روز براي تجسيم سينمايي در شأن انقلاب اسلامي ايران دانست.
رهبر انقلاب كه در آن زمان مسئوليت رياست جمهوري را بر عهده داشتند در اين گفت و گو رئوس، مباني و بايدها و نبايدهاي سينما در نظام اسلامي را بيان فرموده اند. به مناسبت برگزاري سي امين دوره جشنواره بين المللي فيلم فجر، اين گفت و گوي خواندني و عالمانه به طور كامل و طي چند بخش تقديم مي شود:
چه جايگاهي براي سينما در جمهوري اسلامي قائل هستيد. به نظر شما، بود و نبود سينما در جامعه تا چه حد مي تواند اهميت داشته باشد؟
بسم الله الرحمن الرحيم. سينما موضوعي مستقل از كل مسائل هنر نيست. همان طوركه براي همه شاخه هاي فرهنگ، ارزش فراواني قائليم، براي رسيدن به ايده آل هاي نظام جمهوري اسلامي، طبيعي است كه به هنر، به عنوان وسيله اي برتر، و به شاخه هاي هنر، به عنوان انواع اين وسيله ها، و به ارزش هاي آنها در حد كارايي توجه داريم. درباره هر يك از شاخه هاي هنر كه از من سؤال كنيد، قاعدتاً پاسخ من اين خواهد بود. در موضوع سينما به طور اختصاصي، آنچه حامل پيام مقبول است و تصديق و تأييد اسلام و انقلاب را حاصل مي كند، با آن خيلي موافقم و آن سينمايي كه در جهت ضد اين مقصود حركت مي كند، بودن آن را به مصلحت نمي دانم و براي آن هيچ ارزشي قائل نيستم. آنچه حالت خنثي دارد، اگر فرض كنيم حالت خنثايي وجود دارد و از اين صرف نظر كنيم كه بالأخره هر فيلمي پيام مستقيم يا غيرمستقيمي دارد و كمتر مي شود فرض كرد كه هيچ پيامي نداشته باشد، ولو به صورت غيرمستقيم، آن هم حكمش از نوع حكم وافي به مقصود و وافي به ضدمقصود دانسته مي شود. بنابراين، سينما اگر سينماي مطلوب باشد، خيلي براي آن ارزش قائليم؛ از بسياري از شاخه هاي ديگر هنر بيشتر ارزش دارد، به دليل اينكه چگونگي ابلاغ پيام در آن از بسياري شاخه هاي ديگر هنر بهتر و برجسته تر و ارزنده تر است.
با توجه به اينكه بسياري عقيده دارند وجه سرگرمي را در فيلم هاي سينمايي بايد در نظر داشت، به گمان شما، جاذبه هاي فيلم و مسئله پيام مطرح در آن، چه رابطه اي بايد با هم داشته باشند؟
البته مسئله جاذبه در فيلم موضوع اصلي است و نمي توان آن را نديده گرفت؛ درحاليكه واژه سرگرمي را، خيلي واژه خوبي نمي دانم و بهتر است به كار نبريم. ما مي خواهيم كه هيچ چيزي به آن معني، سرگرم كننده نباشد، بلكه آگاه كننده و هشياركننده باشد. اگر مجذوب كننده باشد، هيچ منافاتي ندارد كه آگاهي بخش و مجذوب هم باشد. بنابراين، حالا كلمه سرگرمي را به كار نمي بريم؛ اما جاذبه در فيلم، عنصر اصلي است؛ يعني اگر فرض كنيم كه فيلمي برترين پيام ها را دارد؛ اما جاذبه لازم را ندارد، گويي كه هيچ كاري انجام نشده است. مثل اينكه انسان در اتاقي دربسته بنشيند و بهترين مطالب را به گونه اي بيان كند كه چندان فهميدني نيست. منتها، در ذهن عده اي، اشتباهي وجود دارد كه خوب است آن را برطرف كنيم و آن اينكه بعضي ها خيال مي كنند پيام، كه در اينجا مقصود ما و آنچه به نظر ما محترم و ارزشمند است، پيام انقلاب اسلامي ماست، اگر قرار شد در فيلمي باشد، اين فيلم به همان اندازه بايد پيه بي جاذبگي را به تنش بمالد؛ گويي خيال كرده اند كه جاذبه داشتن فيلمي با پيام داشتن آن منافات دارد؛ يعني اگر فيلمي اسلامي و انقلابي شد، بايد قبول كرد كه تا اندازه اي بي جاذبه است و به عكس، اگر اسلامي و انقلابي نبود، حتماً باجاذبه است. اين معادله درستي نيست. چنين فرمولي را قبول ندارم. گاهي مي شود كه خود پيام جاذبه مي بخشد؛ يعني حتي محتوا، گاهي تكنيك را تحت تأثير قرار مي دهد به اين معنا كه محتواي خيلي خوب، گاهي ضعف تكنيك را هم مي پوشاند و بيننده حرفي را كه دوست دارد و موضوعي را كه براي او دلنشين است، مي گيرد و آن قدر برايش جالب و جاذب است كه حتي ضعف تكنيك را هم متوجه نيست. بنابراين، به اين صورت مي خواهم بيان كنم كه آنچه براي ما در فيلم و سينما اصل است، پيام است؛ يعني شما به عنوان فردي انقلابي اصلاً چرا براي سينما كار مي كنيد؟ اگر قرار باشد اين سينما محتواي انقلابي يا اسلامي نداشته باشد، باز هم براي سينما كار خواهيد كرد؟ روشن است كه نه. پس كسي كه با انقلاب همساز و همدل است، سينما را براي محتوايي مي خواهد كه از اين انقلاب الهام گرفته است؛ در اين شكي نيست. در درجه اول، اين براي ما مطرح است، منتها مي دانيم اگر اين سينما بخواهد، اين پيام را هم برساند، لازم است كه جاذبه اي داشته باشد. پس، جاذبه، ابزاري اجتناب ناپذير است و محتوا هدف و مقصد است. چنانچه بهترين مضامين در شعري بد ريخته شود، اثر مطلوب را نخواهد بخشيد. پس ما در شعر نمي توانيم مضمون را درجه دوم بگيريم، بلكه مضمون در درجه اول است. منتها آن مضمون خوبي كه بدون تكنيك خوب شعري است، اصلاً امكان پذير نيست؛ امكان پذير است، اما فايده اي ندارد و تبليغ را كه كار اساسي هنر است، نمي توان نفي كرد.
به نظر شما، چه نوع فيلمي درخور نمايش نيست؟ به عبارت ديگر، چه عواملي در هر فيلم باعث مي شود كه درخور نمايش نباشد؟
من فكر مي كنم كه اگر ما «بايد»هاي فيلم فارسي را بدانيم، «نبايد»ها، به خودي خود، براي ما روشن مي شود و ما بايد به مرور در پاسخ به اين سؤالات، «بايد»هاي فيلم فارسي را پيدا كنيم. درباره «نبايد»ها مي توانم همين اندازه بگويم هرچيزي كه ضدارزشهاي سينماي فارسي گذشته را احيا يا تشديد كند، يكي از نبايدهاست و عمل بدي است. هر فيلمي كه به معارضه با ارزشهاي اسلامي برخيزد، به نظر من فيلم بدي به حساب مي آيد. پس، معارضه با ارزشهاي اسلامي و معارضه با فطرت سالم انساني و معارضه با ارزش هايي كه براي مردم و تكامل آنها مفيد و لازم است، جزء منفي ترين خصوصيات هر سينماست و اين ها را قبول نداريم. از اين ها كه بگذرد، ما به هر سينمايي يك نمره موافق مي دهيم. منتها نگاه مي كنيم ببينيم در چه مرحله اي قرار دارد، نمره را با آن حساب مي كنيم.
دست اندركاران قديمي سينما در رده هاي مختلف به دو گروه تقسيم مي شوند؛ گروهي كه عهده دار وجه فرهنگي سينما هستند و گروهي كه عهده دار وجه فني و تكنيكي آن هستند. در گروه اول، تيپ هاي مختلفي وجود دارد. برخي به فساد شهرت دارند و برخي نه؛ برخي مخالف جمهوري اسلامي هستند و برخي به انقلاب تمكين مي كنند، برخي نيز سينما را رها كرده اند.
دربارة طرز رفتار با اين افراد، گروهي معتقدند به هيچكدام نبايد اجازة فعاليت داد. بعضي معتقدند بين آنها بايد فرق قائل شد. گروهي هم معتقدند بايد با كنترل و نظارت، به همه اجازة فعاليت داد. بهنظر شما، با چنين افرادي چگونه بايد رفتار كرد؟
اين يكي از مسائل حساس و محل پرسش از اوايل انقلاب بوده است. ملاحظه كنيد كه اولاً، دربارة دسته دوم كه بهتعبير شما عهدهدار وجه فني و تكنيكي امور هستند، شما هيچ سؤالي دربارة آنها نكرديد. بد نيست كه چون در يكيدوسه جملة كوتاه ميشود دربارة آنها صحبت كرد، يك چيزي بگويم. حقيقت اين است، كساني كه جنبههاي فني و تكنيكي سينما را عهدهدار ميشوند، مثل فيلمبردارها يا گريمكنندهها يا متصديان نور و...، اينها در اوضاع كنوني، درصورتيكه بخواهند به مردم خدمت كنند، از آنچه امروز انجام ميدهند، بهتر هم ميتوانند كار كنند. ميشنويم گاهي در بعضي از فيلمها كه براي افرادي كه چندان با انقلاب هماهنگ نيستند، دلنشينتر است، آنجاها بهتر مايه ميگذارند و از هنر خودشان استفاده ميكنند. بنابراين ما اين تقسيمبندي شما را روي جنبههاي محتوايي و بهقول شما، متصديان وجه فرهنگي نبريم؛ بلكه متصديان وجه فني و تكنيكي فيلم هم بهنظر من ميتوانند مفيد باشند يا ميتوانند مفيد نباشند و ميتوانند مفيدتر باشند. پس، اين سؤال بايد مطرح شود كه با اينها چه بايد بكنيم. شايد پاسخي در پايان بدهم كه اينها را هم شامل بشود.
اما دربارة كساني كه وجه فرهنگي سينما را به عهده دارند، سينماگران كنوني ما دو دستهاند؛ عدهاي بازيكن و بازيگر هستند كه كارشان درجة دو است. درحقيقت، چشم را جذب ميكنند؛ اما بيشتر از آنها، وظيفة كارگردان و فيلمنامهنويس و... مهم است و روي آن دسته بايد بيشتر مطالعه كرد. اما سؤال شما به قرينة آنچه تا به حال بارها از من سؤال كردهاند، روي هنرپيشهها، روي آن گروه اول است؛ يعني روي كساني كه در جلوي چشم ظاهر ميشوند. من البته خيلي بازيكنهاي سينما را نميشناسم، علت هم اين است كه در آن رژيم، هيچوقت فيلم تماشا نميكرديم و حالا هم كه فيلمهاي خوبي وجود دارد، فرصتي نداريم. مگر اينكه گاهي بهزور ما را پاي فيلمي بنشانند تا ببينيم؛ والّا چنين چيزي خيلي كم پيش ميآيد. لكن اجمالاً كلياتي ميتوانم بگويم. بعضي هستند كه هنر فراواني هم ندارند و شهرت آنها بيشتر جنبة عوامانه و شارلاتاني دارد و درعينحال، در سابقة خود غرقة نمودهاي زشتاند. اينها، بيگمان وقتي در فيلم حضور پيدا كردند، بهترين پيامي را كه بخواهد از زبانشان خارج شود، ضعيف ميكنند. به اين توجه كنيم كه حالا اين را بهعنوان فتوا به استفادهنكردن از اينها نميگويم. آن جاي ديگري دارد كه ببينيم در جمعبندي، از اينها استفاده بكنيم يا نكنيم. آن بحث بعدي است؛ اما من همينطوريكه حساب ميكنم، ميبينم حضور فلان هنرپيشة زن يا مرد كه هرچه از او در ذهن مردم هست، چيزهاي بد است؛ مناظر بسيار زشت و مستهجن كه از يادآوري آن جوان مؤمن يا كسي كه دارد در فضاي انقلاب تنفس ميكند، هر چقدر هم حزباللهي نباشد، هيچگونه احساس احترامي به او دست نميدهد؛ بلكه احساس انزجار به او دست ميدهد. حالا اين فرد، چنانچه آمد و قرآن را هم باز كرد و آيهاي را هم معني كرد، شكي نيست كه مفهوم آن آية قرآن و پيام او را ضعيف خواهد كرد؛ يعني مردم در باورشان درست نميآيد، مگر اينكه چيزهايي به اين اضافه شود كه حالا روي آن چيزها ميشود فكر كرد.
پس، اين را بدانيم، بين بازيگرها كساني هستند كه آن سوابق را هم ندارند؛ از لحاظ كار هنري و بازي در فيلم، اگر بهتر از آنها نباشند، كمتر نيستند؛ از اينها بايد بيشتر استفاده شود و ميدان براي حضور و ظهور جلوههاي هنرمندي آنها باز شود و بيشتر از چهرههاي جديد استفاده شود. جوانهايي را كه استعداد دارند و ميتوانند هنرپيشة خوبي باشند، تشويق كنيد و در صحنههاي هنري بياوريد و از اينها استفاده بكنيد؛ زيرا اگر ما به قديميها رو آورديم و صحنهها را با آنها پُر كرديم، جوان انقلابي امروز اصلاً چنين فرصتي را براي خودش مشاهده نميكند يا شايد ابا كند از اينكه در صحنهاي وارد شود، با فلان كسي كه بهدليل آن سوابق به او اعتقادي ندارد، و با او همبازي يا همرديف شود.
پس، اينعوامل و معيارها را در نظر بگيريم؛ معيار تضعيف پيامهاي خوب با دهانها و زبانهايي كه از نظر مردم آلوده است. دوم، ميداندادن به كساني كه اين آلودگي را ندارند و از لحاظ هنر هم سطح بالاتري دارند، هرچند كه عوامپسند نباشند. سوم و مهمتر از همه، ميداندادن به عناصر جوان و جديد و انقلابي و كساني كه فكر ميكنند تحول انقلاب، اين قدرت را پيدا كرده است كه حتي سينما را هم متحول كند و در صحنههاي فيلم هم نوعي تحول به وجود آورد و شخصيتها را عوض كند؛ اينها ميدان پيدا كنند و بيايند تا ما آيندة بهتري داشته باشيم. بهاعتقاد من، دربارة كارگردانها و سناريستها، بخش اعظم اين هنر دست آنهاست. بهاعتقاد من، در بين اين عناصر، آن كساني را كه آماده هستند به انقلاب، بهمعناي واقعي كلمه، خدمت كنند، از وجود آنها استفاده كنيم و اين خدمت بسيار هوشمندانه باشد و همين توصيه را به آن گروه اول دارم كه گروه فني باشند؛ يعني رفتار ما بايد رفتاري هوشمندانه باشد.
فعاليت در زمينة توليد فيلم در كشور به سه طريق ميتواند صورت گيرد: 1. فعاليت انحصاري بخش خصوصي؛ 2. فعاليت انحصاري بخش دولتي؛ 3. فعاليت هر دو بخش دولتي و خصوصي. اولاً، كداميك از سه طريق فوق ميتواند مطلوبتر باشد و ثانياً چه انتظاراتي از بخش دولتي و چه انتظاري از توليدات بخش خصوصي داريد؟
طبيعي است كه از دولت انتظارات بيشتري داريم؛ چون بخش خصوصي به سود خود فكر ميكند. به سود تجاري خود و دولت، بهعنوان مسئول، اقدام ميكند و اين ازجمله عرصههايي است كه اگر در آن، فقط سود مادي مدنظر باشد، بيشك منحرف خواهد شد. لذا فكر ميكنم در سؤال قبلي، تاحدودي، پاسخ اين سؤال داده شد. معتقدم اگر بخش خصوصي بخواهد اصول و معيارها و ضابطههايي را رعايت كند كه جمهوري اسلامي براي سينما در نظر ميگيرد، شايد فعلاً در اوضاع كنوني، مشوق چنداني براي اين كار نداشته باشد.
از نظر كمّي و كيفي، چه تناسبي بين فيلمهاي ايراني و خارجي ميتوان قائل شد. بهعبارت دقيقتر، ما در ازاي چه نوع فيلم ايراني، ميتوانيم از فيلم خوب خارجي صرفنظر كنيم و براي اينكه فيلم ايراني به نمايش درآيد، تا چه حد ميتوانيم در مقابل اشتباهات فيلم ايراني گذشت كنيم تا فيلم خارجي كمتري نمايش داده شود؟
تصور ميشود در اين سؤال، فرض بر اين بوده است كه ما هر فيلم ايراني كه تكنيك مطلوب و حد نصابي ندارد، ميبينيم يا به قول شما تحمل ميكنيم، حتماً به ازاي او، فيلم خارجي خوبي حاضر و آماده هست كه اگر اين را ما تحمل نكرديم، فوري، آن فيلم خارجي خوب را خواهيم ديد. فرض سؤال ظاهراً بر چنين وضعيتي است. من فكر ميكنم كه اينطور هم نيست كه ما هروقت با فيلم نهچندان خوب فارسي وقتمان را ميگذرانيم، از فيلم خوب خارجي خودمان را محروم كنيم. اولاً، به شما بگويم كه ما با فيلم خارجي خوب مخالفتي نداريم. هرچه فيلم خارجي خوب هست، شما بياوريد؛ اشكالي ندارد. اما فيلم خارجي خوب چقدر هست؟ خوب با معيارهاي شما، خوب با معيارهاي انقلاب، چقدر داريد؟ فيلمي كه در آن بدآموزي نباشد و از نظر محتوا و تكنيك و تصادمنداشتن با ارزشهاي اسلامي، فيلمي باشد كه از نظر شما پذيرفتني باشد، چقدر در اختيار شما هست؟ من ميگويم هر چقدر داريد، بياوريد و مطرح كنيد و نشان بدهيد و هيچ فيلم ايراني را مانع آن قرار ندهيد. اما بدانيد كه اگر همة فيلمهاي آنچناني را بياوريد، باز شما خلئي خواهيد داشت كه بايد آن را با فيلم ايراني پُر كنيد. دربارة فيلم ايراني، معتقدم كه بايد ايدئالها، يعني مطلوب ايدئالها را در حد بالاتري قرار دهيم. اما با توجه به واقعيتهايي كه وجود دارد، توقعات كنوني را كم كنيم؛ يعني فيلم ايراني كه محتواي خوبي دارد، ولو تكنيك ضعيفي دارد، آن را رد نكنيم. امروز مسئلة ما اين است كه در سينما، ميخواهيم محتواي فيلم دربردارندة پيام انقلاب باشد. اين براي ما، همانطوركه قبلاً هم گفتم، اصل است. درست است كه بايد جاذبه داشته باشد، شكي نيست. بگرديد جذابترين آنها را پيدا كنيد؛ ولي براي ايجاد اين جاذبه هم تلاش كنيد. تا وقتي كه آن جاذبه به وجود نيامد، از آنكه در حد بالاي جاذبه نيست، قدري تنازل كنيد و قناعت كنيد به آنچه جاذبة كمتري دارد. با فيلم خارجي درصورتيكه مطابق با مفهوم فرهنگ ما باشد، هيچ مخالفتي نداريم؛ اما متأسفانه ميشنوم آنها حتي خوب نيست. نهفقط از لحاظ محتوا، بلكه از لحاظ تكنيك هم چيزهاي بسيار ضعيف و ملالتآور و خستهكنندهاي است. فيلم خوبي كه محتواي خوب و تكنيك قوي داشته باشد، نميبينم كه بهوفور وجود داشته باشد تا اينكه ما فكر كنيم، اگر وارد كشور شد، بازار فيلم ايراني را تعطيل ميكند.
عملكرد سينماي ايران نشاندهندة رشد توليد فيلم ايراني است. با توجه به اينكه شش سال از پيروزي انقلاب اسلامي ميگذرد، ارزيابي شما از سينماي ايران طي اين مدت چيست؟
البته شش فيلم، وقتي در سال61 به شصت فيلم برسد، اين رشدي كمّي را نشان ميدهد و خوب است. رشد كمّي اين سهساله همينطوركه شما ذكر ميكنيد، خوب بوده است؛ از نظر رشد كيفي من نميتوانم الآن نظري بدهم، چون درست مطلع نيستم و فيلمهاي اين چند سال را درست نديدهام، لكن روي آن حرفهاي قبلي تكيه ميكنم. من ميگويم اگر شما بخواهيد سينماي فارسي رشد كند، دو چيز را بايد در نظر بگيريد؛ يكي ميداندادن به عناصر بااستعداد و به كشور و انقلاب، خودي؛ دوم ايجاد تحول در اصل سينماي فارسي. همانطوركه در ابتدا اشاره كردم، ضدارزشهايي را كه در سينماي فارسي نشان داده شده بود، هرطور هست بايد اينها را بيرون بكشيد. مستمع و بيننده را هم بايد عادت بدهيد كه در فيلم، منتظر سكس و خشونت نباشد. حقيقتاً، هنري حقيقي را در فيلم دنبال كند. دنبال پيامي حقيقي و دلنشين بگردد. اگر اين كار انجام گرفت، تحول حقيقي در سينماست.
سينماي كشور تا چه ميزان ميتواند به استقبال تماشاگر متكي باشد؟
سينما براي تماشاگر است و شكي نيست كه نميتواند از تماشاچي جدا و منقطع باشد؛ اما ضمناً نبايد فراموش كرد كه نقش هدايتي هم دارد؛ مثل همة كساني كه مستمعي دارند، وجودشان براي مستمع است. پس نميتوانند نظر مستمع را نديده بگيرند؛ چون فلسفة وجودي آنها هدايت مستمع است. بين اين دو، يك خط مستقيم وجود دارد كه ميتوان با ظرافت آن خط را تعقيب كرد.
بهنظر شما، سوژة فيلم بايد صرفاً مسائل اسلامي، جنگي و انقلابي باشد يا ميتواند ساير مضامين و مسائل اجتماعي را نيز دربر گيرد و درنهايت، اينكه بهنظر شما، اسلاميبودن فيلم به چه معناست؟
همة موضوعات ميتواند اسلامي و غيراسلامي باشد. حتي فيلم محمد، صلّياللهعليهوآلهوسلّم، يعني شرح زندگي پيغمبر اسلام ميتواند طوري ساخته شود كه ضداسلامي باشد. پس نام فيلم محمد، صلّياللهعليهوآلهوسلّم، و نقش اول داشتن محمد، صلّياللهعليهوآلهوسلّم، در فيلمي، هرگز بهمعناي اسلاميبودن آن نيست. همة موضوعات ميتوانند اسلامي ترتيب داده شوند. ما دربارة اسلاميبودن هر فيلم دو چيز را ميخواهيم؛ يكي اينكه ارزشهايي كه آن فيلم تلقين ميكند، ارزشهاي اسلامي باشد. شما ببينيد ارزشهاي اسلامي چه چيزهايي است و با كاوش مشخص ميشود كه ارزشهاي اسلامي محدودة وسيعي دارد و البته، تعليم نماز، جزء ارزشهاي اسلامي است؛ اما تعليم راستي و درستكاري و شجاعت و مقاومت هم يكي از ارزشهاي اسلامي است. پس هرچه اينها را آموزش دهد، محتوايي اسلامي را، درحقيقت، آموزش داده است. جهت دوم اينكه فيلم با نمودارها و نمادهاي غيراسلامي همراه نباشد. گاهي ميشود كه فيلمي نمازخواندن را نشان ميدهد، ولي بازيگران فيلم با رفتارشان، با وضع نامناسب نگاه، ضدارزش اسلامي را درحقيقت متجلي ميكنند؛ يعني اين نكته هم بهاندازة نكتة اول اهميت دارد. يعني متن فيلم، متن محتوا و حاشية محتوا، هر دو بايد اسلامي باشد.
آثار برگزاري جشنوارة فيلم فجر چه ميتواند باشد؟
اينطور جشنوارهها خيلي خوب ميتواند باشد، البته، بيشتر تابع اين است كه شما چه ارزشهايي را بر اين جشنواره حاكم كنيد و چگونه آن را اداره كنيد؛ اما ميتواند خيلي خوب باشد. اگر در اين جشنوارهها، وسيلهاي بيابيم براي تشويق هنرمندان مستعد يا راهي پيدا كنيم براي همكاري و تكميل اطلاعات يكديگر بهوسيلة هنرمندان ايراني، يا وسيلهاي پيدا كنيم براي آموختن شگردهاي فني فيلمسازي به عناصر علاقهمند و تازهكار و جوان، يا مطرحكردن و معرفيكردن عناصري كه ميتوان به آنها تكيه كرد و آنها را معرفي كرد، دراينصورت، اين جشنواره طبعاً نتايج خوب خود را دارد و مفيد است. البته، در مواجهه با ادارة اين جشنوارهها هم بيشك بايد هوشمندانه عمل كرد.
گاهي ممكن است فردي را در همين جشنواره بخواهيم چهره كنيم كه اصلاً، برخلاف معيارهاي جمهوري اسلامي، چهرهكردن و معروفكردن شخص يا جهتگيري يا جرياني جايز نباشد. مجموعاً، با اين جشنوارهها من موافقم.
جشنوارة فيلم فجر بهتر است بهصورت جشنوارهاي داخلي ادامه يابد يا ترجيح ميدهيد كه بهصورت بينالمللي و با حضور فيلمهاي خارجي در بخش مسابقه همراه باشد؟
به اعتقاد من، آوردن فيلمهاي خارجي بيضرر است، بلكه در وضعيتي ميتواند مفيد هم باشد؛ يعني عرضة آن اثرهايي كه نشاندادن آنها را به مردم مفيد ميدانيد، در جشنواره چه ايرادي براي شما دارد؟ البته بيشتر روي آن فيلمهايي تكيه شود و فيلمهايي انتخاب شود كه جنبة آموزشگري اين فستيوال را حفظ كند و واقعاً آموزنده باشد. كلاسي باشد براي كساني كه در آنجا حضور پيدا ميكنند. به اعتقاد من، ميتوان موضوعاتي از اين دست را در آن مطرح كرد.
آخرين سؤال؛ اگر ما سينمايي را كه باعث انحرافات اخلاقي و اعتقادي باشد و اشاعهدهندة فساد و فحشا و منكرات است و همچنين سينمايي را كه ارزشهاي اسلامي را مورد تهاجم قرار ميدهد، كنار بگذاريم و جلوي امكان نفوذ آن را بگيريم، سينمايي را كه باقي ميماند ميتوان به سه دستة عمده تقسيم كرد:
۱. سينمايي كه وجه سرگرمي آن غالب است؛ ۲. سينمايي كه در خدمت تفكر اسلامي است؛ ۳. سينمايي كه ملهم از تفكر و اعتقادات اسلامي است.نظر شما دربارة اين سه نوع سينما، با توجه به آنچه گفته شد، چيست؟
دومي و سومي، يك چيزند. آنچه ملهم از اين تفكر است، با آنچه در خدمت اوست، دو چيز نيست. هر آنچه از تفكر اسلامي الهام گرفته باشد، بيشك در خدمت اين تفكر قرار خواهد گرفت. بنابراين، دو نوع خواهيم داشت؛ يكي سينماي سرگرمكنندهاي كه معنايش«پوچ» خواهد بود؛ هيچ چيزي ندارد جز اينكه ساعتي انسان را مشغول به خود كند و وقت انسان را بكشد؛ فقط اين فايده را دارد. نوع ديگري سينما كه محتوايي دارد و آن محتوا براي مردم و آرزوها و ايدئالهاي آنان است. طبيعي است كه دومي را انتخاب ميكنم و اولي را رد ميكنم. چرا؟ براي اينكه قبلاً شما گفتيد، آن سينمايي كه احياكنندة ضدارزشهاي اسلامي است، كنار گذاشته ميشود. من ميخواهم ببينم سينمايي كه بيكاري و لغو را عملاً به انسان ميآموزد، اين در خدمت كدام ارزش اسلامي ميتواند باشد؟
آنچه هم كنار گذاشته شده، منظور سينمايي است كه بيشتر جنبة سرگرمي داشته باشد.
بله مگر اينكه بگوييم جنبة سرگرمي قوي دارد؛ اما محتوا و پيام اسلامي هم دارد. طبعاً چنين وضعي وجود داشته باشد. ببينيد من كه در پاسخ سؤال اول، آنجا كه دربارة محتوا و جاذبه صحبت كردم، همة حرف خودم را در اين زمينه گفتم؛ ما وقتي كه اصل و ستون فقرات هر فيلم را محتواي فيلم ميدانيم و به پيام آن، دقت و تأكيد ميكنيم، طبيعي است كه جاذبة فيلم، همان چيزي كه جنبة سرگرمكننده به فيلم ميدهد و آن را دلنشين ميكند، با پيام هر دو به هم آميخته است و تكميلكنندة هر هنر تمام است.
سه|ا|شنبه|ا|18|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]
-
گوناگون
پربازدیدترینها