واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > انتظامی، حسین - دیروز درجشن فارغ التحصیلان دانشگاه آزاد اسلامی و به اعتبار مسئولیتم در کانون فارغ التحصیلان این دانشگاه مطالبی را مطرح کردم که محورهای اصلی آن به قرار زیر بود : 1) در حوزه اشتغال با دو مفهوم مواجهیم : امنیت شغلی و امنیت حرفه ای .امنیت شغلی که بیشتر با استخدام مادام العمر تقارن دارد و ظاهرا ژاپنی ها مبدع آن بوده اند به معنای آن است که در پایان مدت قرارداد یا آخر سال ، آدمی نگران تمدید قرارداد خود نیست و اشتغال یکسره تا زمان بازنشستگی قانونی ، تامین و تضمین شده است و لذا تهدید نمی شود . امنیت حرفه ای که حدود دو دهه است در ادبیات مدیریتی مطرح شده است به معنای آن است که دانش ، مهارت و توانایی های فرد ، حاشیه و هاله ای از امنیت شغلی برای او به وجود می آورد و دیگران به چنین فردی نیازمندند و در واقع صلاحیت های حرفه ای فرد است که به او امنیت می بخشد نه استخدام .ما باید تلاش کنیم از ذهنیت اول فاصله بگیریم و به مدل دوم نزدیک شویم زیرا :اولا ، مدل اول ، ما را منفعل و نیازمند دیگران تربیت می کند .ثانیا ، در مدل اول نیازی به روز آمدی و افزایش مهارت های خود نمی بینیم و شخصا تنبل می شویم . ثالثا ، تنبلی شخصی کارکنان به خود آنان بسنده نمی شود ، بلکه به رخوت سیستم می انجامد و با تحول ، نوآوری ، پویایی ، نشاط و جاه طلبی معقول اجتماعی بیگانه است .2) در تاریخ جهانی آموزش عالی شاهد ظهور سه دوره یا سه نسل بوده ایم :دوره اول که شاخص و ملاک هایش صرفا آموزشی بود یعنی تعداد فارغ التحصیل ، برحسب مقاطع مختلف نسل دوم که پژوهش مورد توجه قرار گرفت . از اینجا شاهد ظهور شاخص هایی مثل تعداد پژوهش ها و پروژه های تحقیقاتی ، تعداد و مقالات چاپ شده در ژورنال های علمی و ... در ارزیابی جایگاه یا کیفیت یک دانشگاه بودیم .و سرانجام نسل سوم دانشگاه ها که اگر چه تعداد فارغ التحصیل و تعداد مقالات چاپ شده مثلا در ISI و تعداد مقالات ارجاع شده به مقالات این دانشگاه و کمیت و کیفیت پروژه های عملیاتی شده را مهم می دانند ولی قائل به کفایت آنها نیستند . نزد چنین دانشگاه هایی این شاخص مهم است که چه تعداد کارآفرین و چه تعداد فرد موثر در نظام سیاسی و اجتماعی از دانشگاه آنها فارغ التحصیل شده اند . این نسل دانشگاه ها را اصطلاحا کارآفرین می گویند .3) فارغ التحصیلان ما بویژه در اوایل فراغت خود از تحصیل دچار یک کژتابی متعارفند . آنان گمان می کنند دانشگاهی که در آن درس خوانده اند یا نظام سیاسی کشور مسئول تامین شغل برای آنان نیز است . البته آنها تا حدی حق دارند چون برای تحصیل ، زحمت کشیده اند و حالا کسی باید قدردان زحماتشان باشد و ضمنا از ظرفیت آنان در جهت توسعه کشور بهره برداری شود . این درست ، ولی به وجوه دیگری هم باید توجه کرد : 1-3) داشتن تحصیلات دانشگاهی ، به خودی خود یک ارزش افزوده برای فرد است و ضمنا" به ارتقای کیفیت اجتماعی می انجامد . مطابق استانداردهای جهانی ،تعریف سواد در هزاره سوم با قرن بیستم تفاوت کرده است . اگر سواد در سالیان پیش ، توانایی خواندن و نوشتن بوده ، امروز سه شرط دارد : تحصیلات دانشگاهی ، دانستن یک زبان خارجی و مهارت نسبی در رایانه . مطابق این تعریف ،کسی که پایش را به دانشگاه نگذاشته ، بی سواد است . 2-3) در نظام جامع برنامه ریزی ، وظیفه هر بخش معلوم است . بخش آموزش عالی موظف به تدریس است و ماموریت اشتغال زایی ندارد ، هر چند یک نظام برنامه ریزی همه جانبه نگر ، وقتی در هر سال مثلا 5000 دانشجوی پزشکی جذب می کند منطقا باید استفاده از این متخصصان را در برنامه ریزی بخش بهداشت خود کرده باشد و الا علاوه بر آن که در مصرف منابع از الگوی درستی تبعیت نکرده است به بروز تبعات اجتماعی نظیر تغییر الگوی مصرف و مطالبات ، سرخوردگی های روانی ، شکستن شانیت صنف مربوط و البته مهاجرت کمک کرده است . 3-3) این درست که نظام برنامه ریزی باید فکر همه چیز را می کرده است اما نباید و نمی توان منفعل نشست و خودمان هیچ همتی نکنیم ، بلکه باید با رصد ظرفیت های بازار کار و ظرفیت های تازه ای که از نیازها یا اقتضائات جدید ناشی می شود برای اشتغال زایی خود و کارآفرینی برای دیگران فعالیت کنیم . این غلط است که فکر کنیم با چند واحدی که در دانشگاه خوانده ایم باید بنشینیم تا کار به سراغ ما بیاید . کارآفرینی به ما کمک می کند که اولا چگونه ظرفیت های جدید را با هوشمندی شناسایی کنیم و ثانیا چگونه با انطباق توانایی ها ( و در صورت نیاز ، اضافه کردن مهارت های جزیی) بتوانیم از فرصت ها استفاده کنیم .یکی از تعاریف جدید یا به عبارت بهتر شاخص های هوش ، قدرت تطبیق با محیط است . بر این مبنا وقتی موجودی با شرایط زیستی یا محیطی جدید روبرو می شود اگر نتواند خود را با شرایط جدید انطباق دهد ، موجود کم هوشی است . پس تلاش کنیم به جای انتظار از دیگران خودمان آستین همت را بالا بزنیم و فرصت آفرینی کنیم .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 603]