واضح آرشیو وب فارسی:فارس: رد پاي جنگ نرم در سيماي خرافات
خبرگزاري فارس: از لحاظ انسان شناسي هم انسان خرافي با واقعيت و حقيقت متعالي بيگانه است؛ او بسيار سطحي و ساده و بدون دليل و منطق و علت و معلول ميانديشد و از روي غفلت، سرنوشت خويش را به دست مخلوق ناتوان زميني و توهماتي ميسپارد كه خود، مخلوق موجودي برتر و قدرتمند است و در نتيجه روحيه اميد، پويايي، تحرك، خلاقيت و تلاش نيز از او سلب ميشود و به اين شكل، ناخواسته به يكي از اهداف اصلي جنگ نرم يعني روحيه زدايي و از بين بردن عزم و اراده نزديك ميشود.
امروزه يكي از بحرانها و نكات ژرف و قابل تامل در حوزههاي فرهنگي و اجتماعي، مسأله جنگ نرم و يا به عبارتي تهديد نرم است. جنگ نرم، يك اقدام پيچيده و پنهان متشكل از عملياتهاي فرهنگي، اطلاعاتي و سياسي توسط قدرتهاي بزرگ براي ايجاد تغييرات دلخواه و مطلوب در كشورهاي هدف است. در جنگ نرم قرار است بر انتخابها، فرايند تصميمگيري و الگوهاي رفتاري فرد تاثير گذاشته و در نهايت هويت فرهنگي سلب شود و البته اين مسأله، آغازي براي فروپاشي سياسي و امنيتي به صورت غير مستقيم و به تدريج محسوب ميشود.
يكي از مصاديق و شيوههاي جنگ نرم براي غرق كردن انسان و جامعه در مرداب پندارها و انديشههاي باطل و جاهل و البته آغازي براي نفي اصالت فرهنگي جامعه، خرافات است كه ميتواند تاثيرات منفي و نابهنجاري چون عقب ماندگي از جهات مختلف، ركود، بيهويتي، انحرافات اخلاقي و عقيدتي، شرك، غفلت و... را به همراه داشته باشد.
از آنجا كه جنگ نرم، افكار عمومي و آرمانها و باورهاي عمومي را نشانه رفته و يكي از لوازم اصلي در تاثير گذاري بر افكار عمومي، رسانههاي جمعي است؛ بنابراين موضوع خرافات و باورهاي نادرست در همنشيني با رسانههاي جمعي از اهميت خاصي برخوردار ميشود.
خرافات چيست؟
در يك تعريف لغوي، خرافات به سخنان بيهوده، پريشان و نامربوط(1) و هر نوع عقيده نامعقول و بياساس گفته ميشود.از بعد هستي شناسي، خرافات يعني محصور شدن در حصارهاي پوچگرايي و ماديت؛ محدود شدن هستي تنها در عالم ماده و زميني و به دست موجود انساني. به واقع در جهان خرافات، از سرچشمه خداپرستي و نور و قدرت الهي دور ميشويم و باورها و انديشههاي خرافي و باطل و بياساس و زميني را جانشين معارف و احكام و هنجارهاي الهي ميسازيم. و به اين شكل به تدريج پايهها و نمادهاي هويت و فرهنگ ديني و قدرت حسابگري و عالم بودن خداوند را نيز زير سؤال ميبريم! گويا فراموش كرده ايم اين ماييم كه در قرآن كليدهاي غيب را تنها نزد خداوند ميدانيم و بيان ميكنيم كه هيچ برگي از درخت نميافتد مگر اينكه خداوند از آن آگاه است.(2)
از لحاظ انسان شناسي هم انسان خرافي با واقعيت و حقيقت متعالي بيگانه است؛ او بسيار سطحي و ساده و بدون دليل و منطق و علت و معلول ميانديشد و از روي غفلت، سرنوشت خويش را به دست مخلوق ناتوان زميني و توهماتي ميسپارد كه خود، مخلوق موجودي برتر و قدرتمند است و در نتيجه روحيه اميد، پويايي، تحرك، خلاقيت و تلاش نيز از او سلب ميشود و به اين شكل، ناخواسته به يكي از اهداف اصلي جنگ نرم يعني روحيه زدايي و از بين بردن عزم و اراده نزديك ميشود.
علت شكل گيري خرافات
علت اصلي رواج خرافات و باورهاي باطل، ناداني و كمبود اطلاعات است. البته سودجويي و منفعت طلبي و تقليدهاي كوركورانه نيز ميتواند به عاملي براي ترويج خرافات تبديل شود؛ اما باز هم ريشه اصلي همه اين موارد به آگاهي نداشتن و ناآشنايي با عقايد اصيل اسلامي و ديني برميگردد.
مصاديق خرافات
1. با توجه به آنچه در چيستي خرافه توضيح داده شد، يكي از مصاديق اصلي و قابل توجه خرافه ميتواند شرك باشد كه باعث ميگردد گوهر گرانبهاي توحيد از انسانها ربوده شود. شرك باعث بيتوجهي و عقيده نداشتن به معاد ميشود و وجود بتها در اداره عالم موثر و نافع در زندگي قلمداد ميگردند. عبادت بتها نيز به منظور جلب نفع و دفع ضرر دنيوي انجام ميشود.(3) يعني همان هستي شناسي خرافات.اما در جاهليت مدرن امروز، خرافه شرك و بتپرستي، تحت عناوين عرفانهاي كاذب و معنويات نوپديد به منصه ظهور ميرسد.
2. فالگيري، بخت و طالع بيني، رمالي، نحس خواندن بعضي روزها يا ستاره ها، عطسه كردن و... كه ترجمان تطير در اصطلاح قرآن است. يعني فال بد زدن در مقابل تفأل(فال نيك) كه اغلب موجب اميدواري و پويش و حركت ميشود. فال بد همانطور كه پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند(4) نوعي شرك به خداوند محسوب ميشود؛ چرا كه آن را مؤثر در سرنوشت آدمي ميدانند.
3. تحقير و پست شمردن زنان و دختران يكي ديگر از نمونههاي ملموس و غير قابل انكار خرافات است. در گذشته و عصر جاهلي، اين مسأله با زنده به گور كردن دختران، بيتوجهي و خوار و ذليل شمردن آنان و... قابل مشاهده و دريافت است كه نشانهها و وصف آن در تاريخ اندك و قابل چشم پوشي نيست. اما شكل امروزي تحقير زنان و دختران، برخورد و رفتار با آنان به شكل يك كالا و نه يك انسان است. امروز هويت زنانه از آن رو اهميت پيدا ميكند كه تنها ميتواند يك وسيله و ابزار دم دستي براي استفاده ظاهري از جاذبههاي زن باشد.
بايدهاي رسانهاي براي مبارزه با خرافات
يكي از راهكارهاي اصلي براي از بين بردن خرافات جاهلي، ارسال فرستادگاني از سوي خداوند بوده است. خداوند پيامبران را مبعوث كرده و به آنها ماموريت داده است تا در مقابل خرافات و مروجان آن بايستند و مردم را نسبت به باورهاي غلطي كه مبناي عقلي و علمي و ديني نداشته، هوشيار و آگاه سازند و جامعه را به علل و عوامل اصلي حوادث و با معارف الهي آشنا سازند. «ما در هر امتي رسولي برانگيختيم كه خداي يكتا را بپرستيد و از طاغوت اجتناب كنيد.»(5)
با عنايت به اين مسأله اكنون نيز رسالت رسانهها بايد در امتداد رسالت انبيا و اولياي الهي شكل بگيرد. لاسول، يكي از برجستهترين محققان رسانه، سه كاركرد براي رسانهها ذكر ميكند كه عملكرد صحيح آنها خواهد توانست بهعنوان يك ابزار مؤثر در مقابل جنگ نرم باشد: 1. نظارت بر محيط 2. همبستگي 3.انتقال فرهنگ
در زمينه نظارت بر محيط، رسانه وظيفه نظارت، مراقبت و رساندن اخبار را بر عهده دارد؛ در انتقال فرهنگ در حكم انتقال دهنده فرهنگ براي انتقال ارزشها و هنجارها از يك نسل به نسل ديگر قلمداد ميشود و در مرحله همبستگي به انتخاب و تفسير اطلاعات دست ميزند و باعث كنترل افكار عمومي شده و به ثبات اجتماعي كمك ميكند.
اما نكته مهم اينجاست كه كاركردهاي ذكر شده شامل كژكاركرد هم ميباشند؛ نتايجي كه مطلوب جامعه و اعضاي آن نيست و در نهايت علاوه بر اينكه نخواهد توانست به مبارزه و رويارويي با باورهاي باطلي بپردازد، به آن دامن نيز خواهد زد كه در ادامه آنها را در بستر رسانههاي صوتي و تصويري مورد بررسي و تشريح قرار خواهيم داد.
اگر از بحث سانسور و ارائه اخبار و اطلاعات بر اساس ايدئولوژي سازمان رسانهاي چشم بپوشيم، شايد بتوان در يك نگاه كلي اطلاع رساني و شيوه آگاهي بخشي رسانهها را پذيرفت. اما آنچه در اينجا مهم تلقي ميشود، بياثر شدن نظام امنيت اطلاعات به علت وجود منطق موزاييكي(6) در رسانه است.
جان كندري و نيل پستمن بر اين باورند كه آنچه رسانه ارائه ميكند غالبا منقطع، مشخص و مجزا است چون از ساعت فرمان ميگيرد و وقت و زمان را بر حسب ثانيه و دقيقه ميفروشد و معمولا فكر و احساسي كه از برنامه قبل حاصل شده به برنامه آينده منتقل نميشود و به علت اين ناپيوستگي و انفكاك، انتظار هيچگونه چارچوب فكري و عملي را از آن نميتوان داشت.(7)
همچنين نبود يك نگرش و تصوير منسجم و مشترك به ناديده گرفتن تناقضها ميانجامد و نتيجه اين ميشود كه هر چيزي را ميتوان به مخاطب خوراند و نگران فكر در هم ريخته او نبود!
به عنوان مثال، در اخبار از دستگيري رمالان صحبت ميشود و كارشناسان رسانهاي پيرامون بيمبنا بودن مسأله خرافات صحبت ميكنند ولي در مدت زماني بعد به آساني اين سخنان نقض و سريالي با عنوان «خانه شماره 13» ساخته ميشود و به صورت ضمني به يكي نحوست خرافي پرداخته ميشود و يا حتي روز سيزدهم فروردين در اخبار و گزارشها آنقدر تكرار ميگردد كه مخاطب ميپندارد حتما عدد 13 نحس است كه رسانه به اين اندازه آن را تكرار ميكند و بايد اين روز را در خانه نباشد و يا فيلمي ساخته ميشود كه افراد به يك وسيله و يا مكان متوسل ميشوند تا مثلا دروغ گويي يك نفر روشن شود و دروغگو رسوا گردد و يا حتي فيلمهايي ساخته ميشود كه قهرمان اصلي فيلم، خانمي فال گير است و از اين راه مسائلي چون چگونگي وصال و جدايي و... را مطرح ميكند و جالب اينجاست كه اين كار به منبع درآمد خوبي براي فرد تبديل ميشود. همچنين است بزرگ نمايي و برجسته ساختن و گراميداشت شب يلدا با خوردن هندوانه و آجيل و ميوه وشيريني و فال حافظ، خريد شب عيد و پريدن از روي آتش بهعنوان نمونه سالم و بيخطر بزرگداشت چهارشنبه سوري!
و البته مهمتر و قابل تامل تر زماني است كه افكار زمان جاهليت اولي نكوهش ميشود و گذشتگان به علت زنده به گور كردن دختران و تحقير زنان در برنامههاي معارفي و ديني و تاريخي به نقد كشيده و مذمت ميشوند غافل از اينكه خواسته يا ناخواسته همين موضوع در زمان حال تكرار ميشود با تبديل كردن زن به يك ابزار جنسي با جلوههاي بصري و حتي صوتي در فيلمها و پيامهاي بازرگاني يا به صورت مجري و گوينده در راديو و تلويزيون كه تمام ابعاد و توانمنديهايش در جلوههاي زنانهاش هضم گرديده و حضورش تنها براي اين است تا بار دراماتيك برنامه بالا رود و وسيلهاي براي جذب مخاطب شود!
البته پيرامون توضيحات مطرح شده ذكر چند نكته ضروري است:
1. هميشه لازم نيست كه طرح مسأله خرافات در مصاديق مختلف آن به صورت خواسته و برجسته به شكل پررنگ مطرح شود؛ بلكه بازنمايي خرافات ميتواند شكل ناخواسته نيز داشته باشد و اين مسأله هنگامي اتفاق ميافتد كه باورهاي باطل تنها مطرح ميشوند و بدون تحليل و بررسي و با سكوت از كنار آن گذشته ميشود؛ در نتيجه موضوع ناخواسته به نفع دفاع از انديشههاي جاهل و باطلي خاتمه پيدا ميكند.
2. در برخي مسائل مطرح شده، آنچه اهميت پيدا ميكند جهتگيري در طرح موضوعات است مانند شب يلدا، عيد نوروز، خريد شب عيد و....
در اين گونه موارد بهتر است به جاي تمركز و توجه به جنبههاي صرفا مادي و باستاني، جهتگيريهاي ديني صورت گيرد و به اين شكل افكار عمومي مديريت شود. رسانه بايد اهتمام خود را بر اين موضوع قرار دهد و كاركرد همبستگي خود را به اين شكل هدايت كند كه جهت گيريهاي توده مردم براي واكنش به حوادث بر اساس آموزههاي ديني و مباني اسلامي شكل گيرد. مثلا طرح بحث صله رحم، احترام به والدين و نيكي كردن در شب يلدا، طرح روايات موجود در باب عيد نوروز، آداب و مناسك مربوط به اين عيد و....
اما راه حل چيست؟ رسانه براي رسيدن به اين اهداف و مبارزه با خرافات چه وظيفهاي دارد تا با موضعگيري مخاطب و پس زده شدن پيامها از سوي او روبرو نشود؟
همان طور كه گفته شد، يكي از كاركردهاي رسانه، همبستگي است؛ يعني گزينش و تفسير اطلاعات كه به ثبات اجتماعي و تقويت عادات و ارزشهاي اجتماعي و افشاي انحرافات ميانجامد. حال اين كاركرد زماني به كژكاركرد تبديل ميشود و نميتواند وظايف اصلي خود را انجام دهد كه «نقد» به حداقل برسد. بنابراين راهحل رسانه نيز افزايش نقد و بيان علت و ريشه اصلي وقوع حوادث است و فرارفتن از علل مادي و زميني و رسيدن به علت آسماني براي وقوع يكي رويداد به صورت منطقي و عيني و ملموس. همانطور كه خداوند نيز در چندين مورد در قرآن كريم انسانها را به تعقل و انديشه در امور توجه داده است.(8)
سخن آخر
سالها است كه بر طبل تشكيل رسانه ديني كوبيده ميشود و به لحاظ فني شبكههاي مختلف راديويي و تلويزيوني براي مبارزه در يك جنگ نرم رسانهاي تاسيس ميشود اما متاسفانه محتواها و پيامهايي عرضه ميگردند كه نتيجه آن جدايي و حتي تضاد با باورهاي ديني و بعضا ايراني است.
فراموش نكنيم براي تشكيل رسانه ديني بايد مباني و اجزا بر اساس هدف اصلي شكل گيرد و به آنها جهت داده شود تا بتوان به آرمان بزرگ تر دست پيدا كرد و البته در طي اين مسير بايد محكم و استوار و دقيق گام برداشت. براي انجام اين كار بايد با سياستگذاريهاي هماهنگ و همه جانبه روبهرو شد تا بتوان از معضل منطق موزاييكي و تضاد ميان پيامها در قالبهاي مختلف جلوگيري كرد در ضمن اين نكته كه هميشه دقت شود رسانه براي دستيابي به هدف علاوه بر وظايف اثباتي و بايدها، وظايف سلبي و نبايدهايي هم بر عهده دارد يعني دوري از دروغ، تحريف حقايق، دوري از پخش منكرات، خرافات و.... همان طور كه قرآن هم اين مسأله را هشدار داده و فرموده است «بايد از ميان شما جمعي دعوت به نيكي و امر به معروف و نهي از منكر كنند و آنها همان رستگارانند.» (9)
پينوشتها
1. لغت نامه، علي اكبر دهخدا، ج 2. و حسن عميد، لغت نامه، ج1.
2. و عنده مفاتيح الغيب لا يعلمها... و ماتسقط من ورقه الا يعلمها...
3. علي اكبر قريشي زاده، قاموس قرآن، دارالكتب الاسلاميه، 1372
4. الطيره شرك، فال بد زدن شرك است. محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، دارالكتب الاسلاميه، ج55.
5. سوره نحل، آيه 36.
6. منطق موزاييكي به معناي پيروي از خصلت خاص و استعاري رسانه است كه جهان را مثله كرده و بر روي يك جزء پافشاري كرده و قطعه ديگر را ناديده ميگيرد.
7. شهاب عباسي، دين، فناوري و تلويزيون از ديد نيل پستمن، فصل نامه پژوهش و سنجش، ش 35.
8. مائده 58، بقره 242، حديد 17 و نحل 67.
9. آل عمران، 104.
مريم آخوندي
منبع : ماهنامه پرتو سخن
انتهاي متن/
يکشنبه|ا|16|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 263]