واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > رجایی، غلامعلی - امروز عید بزرگ مسلمانهاست. امروز عید بزرگ مسلمانهاست. روزها و شبها هر چند در ظاهر با هم فرقی ندارند اما در ارزش برابر نیستند. درست مثل ما آدمها. سرزمینها هم همینطورند. در تمام این عالم خاکی و غیر خاکی کجا میتوان در شرافت زمینی مانند کربلا را یافت و خاک آن را بوسید و توتیای دیده کرد؟ و از این روزهاست روز میلاد رسول گرامی اسلام که مصادف با میلاد پاره تن او امام صادق هم هست. درباره این روز و دو مولود مبارکی که درآن متولد شدند کتابها میتوان نوشت و نوشتهاند اما کسی نتوانسته است به منزلت وجودی رسول خدا نزدیک شود. واقعیت این است که حرکت دراین عرصه جولانگه اندیشه و قلم شکسته من و ما نیست. وقتی خود رسول فرمود: یاعلی مرا جز تو و خدا نشناخت، دیگر از او چه می توان گفت و نوشت! درکتاب شریف القطره مرحوم آیت الله مستنبط -ج 1 ص 357- حدیثی نزدیک به این معنی را از یکی ازعلمای بزرگ اهل سنت بنام محمد بن علی حکیم ترمذی دیدم که از رسول خدا نقل شده است که: ما رانی فی هذه الدنیا علی الحقیقه التی خلقنی الله علیها غیرعلی بن ابیطالب ( دراین دنیا هیچکس مرا به آن حقیقتی که خدا مرا برآن آفریده ندیده است جزعلی بن ابیطالب.) درباره منزلت رسول، بحث زیبایی بین اندیشمندان اسلامی درگرفته است که آیا رسول آمد که قرآن را بیاورد یا نه، قرآن بهانهای شد تا رسول بیاید! گاهی که به تعابیر قرآن درباره رسول خدا مانند لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون (قسم به جان تو که اینها در مستی خود فرو رفته اند .سوره حجر آیه 72 ) میاندیشم در درک معنای آن در میمانم و غرق این بحر بی کرانه می شوم. در حدیثی از امام صادق بحار- ج18 ص387 - میخواندم که رسول، 120 بار به معراج رفته است که در هر بار خدا پیش از آنکه او را به واجبات توصیه کند به ولایت علی و فرزندانش توصیه می فرمود. این همه درباره معراج رسول گفتهاند اما که میداند حقیقت معراج چیست. در حدیثی از ابن عباس درباره معراج از رسول خدا نقل شده است: من درشب معراج به اندازه دوکمان کمتر به پیشگاه با عظمت الهی نزدیک شدم و خدا به من فرمود ای محمد سلام من بر تو! سلام مرا به علی بن ابیطالب برسان و به او بگو من او و هر که او را دوست بدارد دوست دارم. ( القطره/ج1/ص323) در احادیث مکرری آمده که بهشتیان وقتی با شور و شوق وارد بهشت میشوند بر سر در آن نام رسول را می بینند. جابربن عبدالله انصاری از پیامبر روایت میکند که :مکتوب علی باب الجنه قبل ان یخلق الله السماوات والارض بالفی عام :محمد رسول الله وعلیٌ اخوه (امالی شیخ صدوق حدیث اول مجلس 18) بر سر در بهشت، هزار سال قبل از آنکه آسمانها و زمین آفریده شوند نوشته شده است «محمد فرستاده خداست وعلی برادر اوست.» در روایتی از امام کاظم میخواندم :اسم اعظم الهی 73 حرف است که تنها 15 حرف آن در اختیار پیامبران بود و72 حرف آن به رسول خدا مرحمت شد وآنچه به رسول خدا عطا شد به علی هم عنایت شد.(اثبات الوصیه ص148) ابابصیر که از شاگردان خاص و برجسته امام صادق است از ایشان روایت جالبی درباره تفسیر آیه شریفه فبای آلاء ربکما تکذبان که متاسفانه فقط در مجالس ختم ما خوانده میشود و بدون تأمل از آن میگذریم نقل میکند که حضرت فرمود: معنای این آیه این است که پس به کدام یک از این دو نعمت کفران میورزید و آنها را تکذیب می کنید محمد یاعلی؟ (تفسیر نورالثقلین /ج5 /ص189) محمد این دردانه عالم هستی که خدا او را از نور خود آفریده است ؛ خود حضرت دراین باره فرمود: اول ما خلق الله نوری( اول چیزی که آفریده شد نور من بود) محمد پیامبر رحمت بود و خدا درمنزلت او فرمود: وما ارسلناک الا رحمه للعالمین. عالمین، واژه ای عام است. یعنی جمیع خلایق و موجودات آفرینش نه فقط ما انسانها. رحمت همان چیزی است که درعصرکنونی ما حکم کیمیا پیدا کرده صفتی است که همه به آن محتاجیم و بویژه حاکمان بیشتر به آن محتاجند. محمد اهل کینه نبود. چنان به همه عشق میورزید و دوست داشت که همه اهل ایمان باشند که خدا به او فرمود: لعلک باخع نفسک الا یکونوا مومنین(سوره شعراء / آیه 3 ) گویی میخواهی جان خود را بخاطر آنکه آنها ایمان نمیآورند از شدت غم واندوه برباد دهی. همو که امین بود و مکه کسی همانند او امین نمیشناخت و ما چقدر به این ویژگی محتاجیم. همو که لقبی جز رسول و بندگی خدا نداشت و آنگونه که برادر و جانشینش علی درنهج البلاغه درباره او فرمود: ولقد کان صلی الله علیه و سلم یاکل علی الارض و یجلس جلسه العبد و یخصف بیده نعله و یرقع بیده ثوبه و یرکب الحمارالعاری و یردف خلفه! - رسول خدا مانند بردگان بر روی زمین بدون فرش مینشست وغذا میخورد و با دست خویش نعلینش را وصله میفرمود و بر مرکب برهنه سوار میشد و حتی کسی را پشت سرخویش سوارمیفرمود - (نهج البلاغه خطبه 159) که همه اینها اشاره دارد به اینکه در آن عصراین کاها دون شأن اشراف و بزرگان مدینه بود. همو که علی که بخشی از شجاعتش را بین خلایق تقسیم کردهاند و از آن شجاعان عالم پدید آمدهاند درباره شجاعت او میفرماید: کنا اذا احمر الباس اتقینا برسول الله «ص »،فلم یکن احد منا اقرب الی العدو منه وقتی آتش جنگ تند میشد و دامنه آن بالا میگرفت ما به رسول خدا پناه میبردیم و در سایه او نبرد میکردیم وهیچکس از ما جز او نزدیکتر به دشمن نبود. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدیدالمعتزلی /ج13/ص279 و نهج البلاغه ترجمه انصاریان،گزیده ها، قسمت 2 ش 9 ص 828) همو که از زندان کردن مخالفینش که مخالف اجرای احکام خدا درجامعه بودند هم پرهیزمیکرد چه رسد به کسانی که در زمره مریدان او بودند و من در تاریخ ده ساله حکومت رسولخدا در مدینه ندیده و نخواندهام که امر به تاسیس زندانی کرده باشد و مجرمان مدینه را عقوبت زندان داده باشد. البته این رحمت مانع از آن نبود که دستور ندهد شخص خطرناکی مانند مروان حکم را از مدینه به بیرون تبعید کنند و اجازه باز گشت به او ندهند. ای خدای محمد آفرین، ما راهمچون او بگردان و صداقت صادق فرزندش را درمیان ما تقسیم نما. ای خدای محمد آفرین، شیطان در دلهای ما نسبت بهم انبوه کینه انباشته است بگونهای که مرگ هم را آرزو میکنیم و به چیزی جز نابودی یکدیگر رضایت نمیدهیم. رحمت محمدی را جایگزین این کینهها و حقدهایی که ارث شیطان است بگردان. و من پیوسته دراین اندیشهام که چه شباهتی به محمد دارم و در درونم شعر مولانا را زمزمه میکنم که: شیررا بچه همی ماند به او تو، به پیغمبرچه می مانی؟ بگو! و من با اینکه درهرنماز پیامبر را فراروی خود حاضر میبینم و به حضرتش متبسمانه سلام میکنم شرمسارم از اینکه در رفتار، کمتر شباهتی با او دارم. اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد ومماتی ممات محمد و آل محمد. این روز بزرگ را به پیشگاه مولای غریب و تنهایم صاحب الزمان (عج) و همه مسلمانان و دوستان وشیعیان علی بی ابیطالب(ع) عرض تبریک دارم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]