تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860739964
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: ابوالقاسم سرحدي زاده: در حال از دست دادن نيروهاي اصيل، ارزشي و انقلابي هستيم refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
ابوالقاسم سرحدي زاده: در حال از دست دادن نيروهاي اصيل، ارزشي و انقلابي هستيم
واضح آرشیو وب فارسی:ايلنا: ابوالقاسم سرحدي زاده: در حال از دست دادن نيروهاي اصيل، ارزشي و انقلابي هستيم
يكي از آفتهاي انقلاب ما همان ضربالمثل مشهور انقلاب فرزندان خود را ميخورد بود/بسياري از انقلابيون را تحت عناوين مختلف و مبتذل از صحنه دور ميكنند /بايد تلاش كنيم تصورات مردم داخل خودمان را از انقلاب اصلاح كنيم.
ايلنا:ابوالقاسم سرحدي زاده در سال ۱۳۲۴ در شهر تهران متولد شد. قبل از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به حزب ملل اسلامي پيوست. در مهر ماه ۱۳۴۴ درحالي كه ۱۹ سال بيشتر نداشت، در جريان دستگيريهاي اعضاي حزب ملل اسلامي، توسط ساواك دستگير و به علت فعاليت مسلحانه اعضاي حزب ملل اسلامي محكوم به اعدام شد كه به دليل اعتراض شديد روحانيون آن زمان به احكام صادره، در دادگاه تجديدنظر با يك درجه تخفيف به ۱۵ سال زندان محكوم گرديد. او قريب به ۱۴ سال از ايام جواني خود را در زندانهاي رژيم ستم شاهي گذراند و تحت شديدترين و وحشيانهترين شكنجههاي بازجويان ساواك قرار گرفت ولي همواره مقاومت كرد و سرانجام در آبان ماه سال ۱۳۵۷ و تنها چند ماه مانده به پيروزي انقلاب اسلامي ايران از زندان آزاد شد و به صفوف مردم كه آن روزها فضاي كشور را از شعارهاي انقلابي آكنده كرده بودند پيوست.
سرحدي زاده، پس از پيروزي انقلاب مدتي را به همكاري با سپاه پاسداران انقلاب اسلامي گذراند و سپس به عضويت شوراي سرپرستي و قائم مقام بنياد مستضعفان انقلاب اسلامي در آمد. از آنجا كه سابقه طولاني زندان در پرونده خود داشت به پيشنهاد شهيد مظلوم آيتالله بهشتي رياست شوراي سرپرستي زندانها را عهدهدار گرديد. وي همچنين عضو شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي بود كه در دولت دوم حضرت آيتالله خامنهاي وزير كار و امور اجتماعي كشور شد. وي همزمان از فعالان كارگري در كشور محسوب ميشود علاوه بر همكاري تنگاتنگي كه با خانه كارگر داشت، مدتي نيز دبيركل حزب اسلامي كار بود. وي سابقه ۳ دوره نمايندگي مجلس شوراي اسلامي را نيز در پرونده خود دارد.
به گزارش ايلنا متن مصاحبه سرحدي زاده نماينده اسبق مجلس شوراي اسلامي و از فعالان كارگري در كشور با روزنامه جمهوري اسلامي بشرح زير است:
* جناب آقاي سرحدي زاده، در وهله اول از شما تشكر ميكنم كه وقتتان را در اختيار روزنامه جمهوري اسلامي قرار داديد، همانطور كه ميدانيد در سي و چهارمين سالگرد دهه فجر انقلاب اسلامي قرار داريم و جناب عالي از افرادي هستيد كه در دوران پيش از انقلاب خاطراتي داريد، خاطرات زيادي از زندانهاي رژيم شاه داريد و از مبارزان برجسته دوران ستمشاهي محسوب ميشويد. به عنوان اولين سئوال ميخواستم از برجستهترين خاطرات خودتان از انقلاب صحبت كنيد.
- بسمالله الرحمن الرحيم. بنده هم تشكر ميكنم از اين دعوتي كه فرموديد و خوشحالم از اينكه در سي و چهارمين سال پيروزي انقلاب اسلامي در خدمت شما هستم. شايد شنيدن صداي يك انقلاب براي هيچ كس دلنشينتر از يك زنداني نباشد. زندانياي كه بخصوص ساليان سال در انتظار شنيدن صداي انقلاب بوده، وقتي صداي انقلاب را ميشنود خيلي برايش جالب است.
فكر نميكنم كسي بيشتر از زندانيها از شنيدن صداي انقلاب خوشحال شوند و شادماني كنند. در انقلابهايي كه رخ داده شنيده ايد كه غالبا كساني كه براي پيروزي انقلاب كوشش ميكردند و در زندانها بودند، اينها وقتي نداي پيروزي انقلاب و مردم را از پس ديوارها ميشنيدند، چه تلاطمي در زندانها بوجود ميآمد. چون به يكباره زنداني احساس ميكند كه عنقريب است كه درهاي زندان به روي خودش باز شود و يك ملتي آزاد شوند و آزادي به ثمر بنشيند. اين آزادي كه زنداني و زندانيان بسيار رنجها برايش كشيدند. خونها ريخته شد تا اين آزادي به دست بيايد. رنجها كشيده شد تا اين آزادي به دست بيايد. ما هم در زندانها وقتي صداي انقلاب مردم را ميشنيديم، براي اولين بار وقتي صداي مردم را از پس ديوارهاي زندان ميشنيديم كه فرياد آزادي خواهي و فرياد حمايت از امام خميني سر ميدادند را ميشنيديم و فرياد – زنداني سياسي آزاد بايد گردد -، را ميشنيديم، از شادي در پوست خود نميگنجيديم. برايمان اين صدا، صداي عجيب و تازه بود. از پس ديوارهاي زندان قصر ما صداي مردم را براي اولين بار شنيديم.
حتما شنيده ويا ديده ايد كه زندان قصر چطور جايي است. من به همراه هزاران زنداني زندان قصر به يكباره با صداي انقلاب مردم آشنا شديم. صداي آنها از پس ديوارهاي بلند زندان قصر به گوش ما رسيد. به هر حال اين لحظات لحظات فوقالعاده شيريني براي زندانيان بود. در همان روزها و همان لحظات بود كه ما دانستيم پايان كار رژيم شاهنشاهي فرا رسيده است. پايان كار ديكتاتوري به سر رسيده و عنقريب است كه درهاي زندان باز شود و ما آزاد شويم.
در آن مقاطعي كه ما در زندان بوديم زندانيهاي زيادي بودند با گرايشهاي گوناگون. زندانيهاي مسلمان بودند، زندانيهاي ماركسيست بودند و گروه اندكي هم به نام منافقين بودند كه امروز به فرقه رجوي مشهور هستند. برخورد هر دسته از اين زندانيها با جريان انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني بگونه خاصي بود. مثلا براي جريان منافقين زندان، شنيدن صداي انقلاب مردم به نوعي برايشان عذاب بود. شايد شما تعجب كنيد كه چطور چنين چيزي ممكن است، ولي اين واقعيت دارد كه از مدتها پيش از پيروزي انقلاب اسلامي و قبل از اينكه اصولا حركتهاي انقلابي به اوج خود برسد، منافقين خودشان را آماده كرده بودند كه هر صدايي جز صداي منافقانه فرقه خودشان را خفه بكنند.
شما به ياد داريد در آن سالها پياپي در شهرهاي مختلف، مردم تظاهرات ميكردند وعليه حكومت استبدادي و ديكتاتوري شاه فرياد سر ميدادند، عليه نظام استبدادي سلطنتي و شاهنشاهي اعتراض سر داده بودند، در تمام اين مقاطع منافقين عليه اين خواستهها و حركتهاي مردمي موضع گيري سياسي و منفي ميكردند و قيام مردم ايران به رهبري امام خميني را حركتي ارتجاعي تحليل ميكردند. آنها اين حركت مردم را يك انقلاب نميدانستند. آنها ميگفتند انقلاب حقيقي آن انقلابي است كه ما قرائت ميكنيم و ما پيگير آن در عرصه تاريخي هستيم. اين اعتراض منافقين در ميان آوازهاي انقلاب مردم به رهبري امام خميني خفه شد.
* آيا انقلاب مورد نظر منافقين حركتهاي مسلحانه بود؟ آيا به اين دليل به حركتهاي مردمي اعتقاد نداشتند؟
- جواب به اين سئوال نياز به يك گفتگوي طولاني دارد. امروز منافقين با اسرائيل رابطه دارند، نوكر حلقه بگوش صدام بودند، با آمريكا رابطه دارند، رابطه مزدوري و جاسوسي. ايدئولوژي اين منافقين واين فرقه ملغمهاي است از ايدئولوژي اسلام، ماركسيسم و فاشيسم. اينها تئوريهاي هيتلر را هم مطالعه ميكردند. من خودم در زندان شاهد بودم كه مسعود رجوي كتاب “نبرد من” هيتلر را مثل يك كتاب مقدس نگاه ميكرد، با خودش هميشه داشت و مرتب آن را ميخواند.
شايد باور نكنيد. ولي اين يك واقعيت است، اينكه اين فرقه چه ميخواستند شايد نشود به درستي بيان كرد. روشن نيست. حتي ماركسيستها هم اين فرقه را نقد ميكردند. بيژن جزني كه قبل از انقلاب توسط ساواك كشته شد، در زندان، منافقين را متهم ميكرد به نوعي كلاهبرداري. ميگفت: شما ميخواهيد هم كلاه مسلمانان جهان را برداريد و هم پرولتارياي جهان را. اين حقه بازي است. اينها ميخواهند سر مردم را كلاه بگذارند. معلوم نيست اينها ماركسيست هستند يا مسلمان. به هر حال سئوال شما نياز به توضيح زيادي دارد. اجمالا اينكه خواسته اينها چيزي هست كه الان هم ميتوانيد ببينيد. اين فرقه منافقين الان چه ميخواهند. از همكاري با رژيم صدام چه خواستهاي داشتند؟ از همكاري با رژيم اسرائيل چه خواستهاي دارند؟ از همكاري با آمريكا چه خواستهاي دارند؟ تنها چيزي كه خواسته منافقين است اين است كه انقلاب اسلامي و تام امام خميني نباشد. آن موقع هم همين بود. آنها فقط قدرت را ميخواستند و الان هم فقط قدرت را ميخواهند. حالا اين قدرت تحت چه لوايي و چه ايدئولوژياي باشد برايشان مهم نيست. بستگي به موقعيت زماني دارد. زمان به نفع اسلام باشد، اسلامي هستند. زمان به نفع ماركسيسم باشد، ماركسيست هستند. زمان به نفع فاشيسم باشد، فاشيست هستند.
* همانطور كه شما فرموديد شنيدن صداي انقلاب از پشت ديوارهاي زندان قصر، شيريني خاصي براي زندانيان داشت، در عين حال زندان خاطرات تلخ و سخت هم دارد. شايد جوانان امروز آنها را نشنيده باشند ويا فرصت مطالعه تاريخ را نداشته باشند، يك مقداري هم در باره سختيها، رنجها و شكنجههاي زندان شاه بفرمائيد.
- پليس دستگاه شاه پيش از انقلاب، به مناسبتهاي گوناگون برخوردهاي خاص خودش را داشت. هرگاه مبارزات مردم در بيرون شدت ميگرفت، پليس فشار خودش بر زندانيان را بيشتر ميكرد. زندانيها را شكنجه ميكردند. وحشي گري خودشان را به نهايت ميرساندند. در كميته مشترك انواع و اقسام شكنجهها را روي زنداني اعمال ميكردند. دخترها و پسرها را لخت ميكردند و اطراف فلكه ميدواندند و با شلاق به بدن آنها ميزدند. با باطومهاي برقي به تمام بدن آنها ميزدند. در زندانهاي شاه، زير شكنجه جوانان مسلمان را به شهادت ميرساندند. بسياري از زندانيان در همين كميته مشترك زير شكنجههاي ساواك و پليس شاه به شهادت رسيدند. بازجوهاي ساواك مست ميكردند و ميآمدند زندان عليه زندانيان و مبارزين عربده كشي ميكردند. با لگد به درهاي سلولهاي زندانيان ميزدند. زندانيان را به نوبت جيره شلاق ميزدند. نيمه شب ميآمدند داخل زندان، يك باديه مسي را ميانداختند زير پا و شروع ميكردند به باديه مسي لگد زدن و عربده كشي ميكردند. فرياد ميكشيدند. فحشهاي ركيك ميدادند. عربده ميكشيدند و ميگفتند: كجا هستند چريكها! كجا هستند مبارزين! برخي از زندانيان بر اثر شدت شكنجه پاهايشان قطع شد.
سادهترين شكنجهها بستن زنداني به دستگاه آپولو بود. شرايط واقعا شرايط وحشتناكي بود. شرايط زندان اينقدر بد بود كه در سلولهاي زندان كميته مشترك زندانيها به نوبت ميخوابيدند نزديك در سلول و از زير در چند دقيقهاي هواي آزاد تنفس ميكردند. اكثر زندانيها را آزاد نميكردند. ملي كشي مرسوم شده بود. زنداني وقتي زندانش تمام ميشد او را آزاد نميكردند و ميگفتند ميروي بيرون و دوباره مبارزه را از سر ميگيري. در نتيجه “ملي كشي” در اواخر رژيم شاه مرسوم و معروف شد. در بسياري از مواقع زنداني را ميبردند و ميگفتند با ما همكاري كن يا عفو بنويس و از اعليحضرت بخواه تو را عفو كند. زندانيها قبول نميكردند و آنها را بخاطر اينكه نامه عفو براي شاه نمينويسند شكنجه ميكردند. پليس شاه وحشي گريهاي خود را به نهايت رسانده بود. اگر خداي ناكرده پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني محقق نميشد، شاه همه زندانيهاي سياسي را اعدام ميكرد، هيچ چيزي را رعايت نميكرد.
* جناب آقاي سرحدي زاده، شما از معدود افرادي هستيد كه نزديك به ۱۴ سال در زندان شاه بوديد، علت اين كه شما مدت طولاني در زندان نگه داشته شديد، به نظر خودتان چه بود؟
- من به شوخي گاهي به رفقا ميگويم: ما از تاجگذاري تا تاجبرداري در زندان بوديم. از مهرماه سال ۱۳۴۴ تا آبان ماه ۱۳۵۷ در زندان بودم. علت دستگيري ما هم اين بود كه براي اولين بار در ايران يك گروه اسلامي با مشي مسلحانه شروع به كار كرد. حزب ملل اسلامي. اين حزب داراي اساسنامه و مرامنامه بود. ما از ابتدا خواستار برقراري انقلاب اسلامي و حكومت اسلامي بوديم. تمام اعضاي حزب ما جوان بودند. عليرغم اينكه در سن جواني بوديم ولي خوب به اين نتيجه رسيده بوديم كه اسلام نميتواند منهاي حكومت معنايي داشته باشد. ما فكر ميكرديم كه اسلام بايد برنامه براي حكومت داشته باشد. با اين ديدگاه حزب ملل اسلامي را به وجود آورديم. اين موضوع براي رژيم شاه شگفت انگيز بود. اول دستگيريها فكر ميكردند ما با كشورهاي خارجي در تماس هستيم. ابتداي دستگيري خيلي فشار و شكنجه به ما وارد كردند و از ما ميخواستند كه بگوئيم با كدام كشور خارجي در ارتباط هستيم. شوروي، چين، كوبا و… بعد ديدند كه ما هيچ وابستگي نداريم. غالب اعضاي حزب ملل اسلامي از فرزندان روحانيون و مراجع عظام بودند. به همين دليل ۸ نفر از اعضاي ما را محكوم به اعدام كردند. ولي چون انعكاس اين خبر در حوزههاي علميه ايران و نجف و كربلا و جهان اسلام شديد بود، رژيم شاه ناچار عقب نشيني كرد و احكام ما در دادگاه دوم شكست و به حبسهاي طويل المدت محكوم شديم. روحانيون خيلي به شاه فشار آوردند. در هر صورت شاه ميخواست اين صدا را در نطفه خفه كند. او خيلي از مرام حزب ملل اسلامي وحشت كرده بود. حزبي كه خواستار ايجاد حكومت اسلامي باشد، به جاي نظام شاهنشاهي و سلطنتي.
* آيا نسخهاي از اساسنامه تان را داريد؟
- بله. من حتي يك نسخه از آن را به آقاي مسيح مهاجري دادهام.
* در تاريخ انقلاب اسلامي، فراز و نشيبهاي زيادي بوده است. مقاطع مختلفي بوده كه تأثيرگذاري بيشتر و يا كمتر داشته است. از نظر شما كدام مقطع از انقلاب به عنوان اثرگذارترين مقطع انقلاب محسوب ميشود؟
- به نظر من تأثيرگذارترين مقطع در روند رو به رشد و پيشرفت انقلاب جشنهاي دو هزار و پانصد ساله شاه بود. اين جشنها در سرعت بخشيدن به پيروزي انقلاب مؤثر بود. گذشته از اينكه در اين جشنها چه كارهايي شد، ديكتاتورهاي جهان را دعوت كردند، هزينههاي كلان شد، يك اتفاقات مستهجن و مبتذل در حاشيه اين جشنها هم اتفاق افتاد. اين اتفاقات براي جامعه مذهبي ايران خيلي ناگوار بود. اينكه در يك شهر مذهبي مثل شيراز زن و مردي لخت و عريان بشوند ودر ويتريني قرار بگيرند و در ملاء عام هنرپيشگي و تئاتر بازي كنند، خيلي ناگوار بود. يا در همان زمان و همزمان با جشنهاي دو هزار و پانصد ساله و به افتخار اين جشنها و اين تحولات شاهانه، پسران دو تن از تيمسارهاي رژيم شاه با هم در همين هتل هيلتون تهران ازدواج كردند و فرح (همسر شاه) براي آنان دسته گل فرستاد. در واقع تمدن بزرگ شاه با جشنهاي دو هزار و پانصد ساله استارت ورود به همجنس بازي و قانوني كردن همجنس بازي در ايران را ميزدند. همين حركات و همين سياستها باعث شد كه مردم ايران به اين نتيجه برسند كه هيچ راهي جز برچيده شدن نظام سلطنتي و شاهنشاهي باقي نمانده و شاه و شاهنشاهي بايد از ايران برچيده شود. البته امام خميني از ساليان پيش به اين نتيجه رسيده بود كه شاه و شاهنشاهي بايد از ايران برچيده شود، اما جشنهاي دو هزار و پانصد ساله شاه، سرنگوني رژيم شاه را سرعت بخشيد. اين جشنها در بيداري ملت ايران و پي بردن مردم به عمق فساد و تباهي در رژيم شاهنشاهي مؤثر بود.
* با توجه به سابقهاي كه شما از اوج جواني در مبارزات پيش از انقلاب داريد، الان كه ۳۳ سال از پيروزي انقلاب ميگذرد، از نظر شما چه آفاتي ميتواند انقلاب اسلامي را به طور جدي تهديد بكند؟
- من فكر ميكنم ما ميتوانستيم از پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(س) عبرتهاي زيادي بياموزيم. انقلاب يك امر روزمره نيست. امري نيست كه مكرر اتفاق بيفتد. به ندرت اتفاق ميافتد. شما اگر بخواهيد انقلابهاي جهان را بشماريد فكر نميكنم از انگشتان دست فراتر برود. انقلاب يك امر نادر است. يك ملتي را يك صدا كردن و خواستار يك هدف مقدس كردن، امر نادري است. به اين لحاظ من فكر ميكنم ملت ايران داراي امتياز ويژهاي در تاريخ انقلابهاي جهان است. ايرانيان در يك قرن دو انقلاب بپا كردهاند. انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(س). يكي از آفتهاي انقلاب ما همان ضربالمثل مشهور انقلاب فرزندان خود را ميخورد بود. ما هيچ گاه فكر نميكرديم انقلابي كه زير سايه قرآن انجام گيرد دچار چنين آفتي بشود و فرزندان خودش را بخورد. ما ميبايد خود را و انقلاب را نسبت به اين آفت مصون ميكرديم. شما ملاحظه ميكنيد در شرايط حاضر بسياري از انقلابيون و استخوان خرد كردهها را تحت عناوين مختلف و مبتذل از صحنه دور ميكنند و انواع و اقسام انگها را به آنها ميزنند. اين آفت بزرگي بود كه ما ميبايست خودمان را مصون ميداشتيم. تلخي قضيه در اين است كه ما زير سايه قرآن انقلاب كرديم و با اين حال، دچار اين آفت شديم. اگر انقلاب ما يك انقلاب غير مذهبي و ماركسيستي و چيزي غير از اسلام بود جاي تعجب نداشت. انقلاب اسلامي پرچم مولا علي(ع) را در دست دارد، پرچم سيدالشهداء(ع) را در دست دارد، اين آفت براي اين انقلاب جاي تأسف دارد.
همه ما نسبت به اين آفت مسئول هستيم. اگر براي انقلاب آيندهاي در نظر داريم بايد اين آفت را برطرف كنيم.
* برخي مسوولان ميگويند براي اينكه انقلاب اسلامي تداوم داشته باشد، مؤثرترين راهش عمل به انديشههاي امام(ره) است. به نظر شما ما در عمل به انديشههاي امام تا چه حد موفق بوده ايم؟
- من تصورم اين است كه امام خميني يك دريا بود كه همه آلودگيها را پالايش ميكرد و درياي هميشه باطراوت بود. اگر ما بخواهيم راه امام را ادامه بدهيم بايد دريا دلي و دريافكري داشته باشيم. سعه صدر داشته باشيم. من احساس ميكنم برخيها خيلي كوچك شدهاند. با كوچكترين انتقاد و ناروايي، برخورد بد ميكنند. اگر ما دريا دل باشيم به اين سادگي نيروهاي خودي را از دست نميداديم. به محض اينكه كسي يك انتقاد كوچكي كرد بلافاصله او را از انقلاب بيرون ميكنيم. چون ما كوچك شده ايم، اعمالان هم كوچك شده. بلافاصله هر كس را با ما مخالف بود، او را طرد كرديم.
* جناب سرحدي زاده، با همه اين مشكلاتي كه عنوان كرديد، انقلاب اسلامي در ابعاد داخلي و خارجي بالاخره تأثيراتي گذاشته. در حال حاضر به نظر شما جايگاه انقلاب اسلامي در دنيا كجاست؟
- در بيرون از مرزها آوازه ايران فراگير است. هنوز هم مردم جهان انقلاب اسلامي را با نام امام خميني(ره) ميشناسند. ما بايد از اين تصور مردم جهان استقبال كنيم و خوشحال باشيم. ولي در كنار اين تصور بيروني بايد تلاش كنيم تصورات مردم داخل خودمان را از انقلاب اصلاح كنيم. ما بايد شعارهاي امام خميني را در شرايط حاضر در داخل كشورمان احيا كنيم. شعار وحدت از شعارهاي اساسي امام(ره) بود. بيش از همه چيز امام روي وحدت تكيه داشت. گام به گام كه انقلاب به پيش ميرفت توصيه امام به حفظ وحدت بود. تأكيد ميكرد كه اگر وحدت نداشته باشيد، به سادگي شكست ميخوريد. صداي انقلاب اگر صداي وحدت بخش باشد بلافاصله در دنيا طنين مياندازد. اگردغدغههايي كه امروز در جامعه ايران هست، به گوش جهانيان برسد كه آرام آرام دارد ميرسد، ما استقبال مردم جهان از انقلاب را كم كم از دست ميدهيم. جذابيت انقلاب را از دست ميدهيم. اجازه ندهيم اوضاع برعكس شود. اجازه ندهيم وضع متفاوت شود.
* آيا فكر نميكنيد يكي از دلايل اين نگرانيها اينست كه ما از كلمه وحدت تعريف و تعبير خاص خودمان را داريم و ديگران را از دايره وحدت حذف ميكنيم؟
- دقيقا همينطور است بزرگان و انديشمندان جامعه مكرر يادآور ميشوند كه اينقدر دايره خودي را تنگ نكيند. اين ملت ملتي بود كه ۹۹ درصدش به جمهوري اسلامي راي دادند. اين ملت ملتي بود كه در ۱۲ بهمن سالروز ورود امام به وطن و در سوگ امام صددرصد در صحنه آمدند. چه شده است كه اينقدر دايره خودي را تنگ و تنگتر ميكنند؟
ما از راهنماييها و توصيههاي امام(ره) به دور افتادهايم. ما وضعي را به وجود آوردهايم كه به سادگي نيروهاي اصيل، ارزشي و انقلابي را داريم از دست ميدهيم.
* يكي از مشكلاتي كه اين روزها مبتلا به آن هستيم اختلافات بين مسئولان است. به نظر شما براي رهايي از اين مشكلات چه بايد بكنيم؟
- بايد به عدالت علي(ع) تكيه كنيم. وقتي ميشنود خلخال از پاي يك زن يهودي در آورده اند، فرياد عدالت سر ميدهد. نسبت به حقوق مردم فرياد سر ميدهد. ما نبايد حساسيتها را نسبت به حقوق مردم از دست بدهيم. حتي كساني كه نسبت به حقوق مردم و عدالت اجتماعي حساسيت وغيرت به خرج ميدهند مطرود و منزوي و حذف ميشوند. ما اگر ميخواهيم اسمي از اسلام واسلاميت بماند بايد حساسيتهاي خود را نسبت به حقوق مردم وعدالت اجتماعي بيشتر كنيم. ما در قوه قضائيه مشكلات فراواني داريم. ما نسبت به انحرافات انقلاب حساسيت نشان نميدهيم. رژيم شاه هم از همين جا ضربه خورد. انقلابها از همين جا به نابودي كشيده ميشوند. بيتوجهي به عدالت، دهن كجي به عدالت، دست انتقام خدا را در پي دارد.
پايان پيام
پنجشنبه|ا|13|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 117]
-
گوناگون
پربازدیدترینها