محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826578893
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد.
كيهان:باروهاي رو به فروپاشي
«باروهاي رو به فروپاشي»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم سعدالله زارعي است است كه در آن ميخوانيد؛«قيام امروز در كشورهاي اسلامي عليه ديكتاتوري وابسته، مقدمه قيام عليه ديكتاتوري شبكه خبيث صهيونيستي و استكباري است.»بخشي از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اخير جوانان نهضت بيداري اسلامي
در روابط بين الملل يك نظريه وجود دارد كه با عنوان «مركز- پيرامون» شناخته مي شود براساس اين نظريه كشورهايي معدود در نقطه مركزي مديريت جهان نشسته و اكثريت كشورها در پيرامون اين چند كشور قرار دارند و خود را با آنها تنظيم مي نمايند. در قرن 19 و تا اواسط قرن 20 كشورهاي انگليس، فرانسه، پروس- كه بعدها آلمان خوانده شد- مجارستان و روسيه كشورهاي مركز بودند و ميان خود سيستمي هم به وجود آورده بودند كه در ادبيات سياسي به «كنسرت اروپا» شهرت پيدا كرده است اين كنسرت بر مبناي كاستن از تنازع ميان قدرت ها- منظور اعضاي كنسرت- و تقسيم مناطق و منابع جهان شكل گرفته بود در اين دوره اكثر يا همه كشورهاي آفريقايي، آسيايي، آمريكاي لاتين و اقيانوسيه به صورت مستعمره يكي از پنج كشور ياد شده درآمده بودند و بعد از شكل گيري «جامعه ملل»- در فاصله دو جنگ يعني سال هاي 1297 تا 1318ش- به عنوان كشورهاي تحت قيمومت درآمدند.
كشورهاي معدودي نظير ايران نيز كه مستعمره نشده و يا تحت قيمومت درنيامدند، زير سلطه رژيم هاي «نيابتي» قرار گرفتند. رژيم هاي نيابتي، رژيم هايي بودند كه يك ديكتاتور وابسته بر آن حكومت مي كرد كه در مواجهه با مردم بسيار سخت گير و در مواجهه با اعضاي كنسرت بسيار نرم بود رژيم هاي امان الله خان در افغانستان، آتاتورك در تركيه و رضا خان در ايران كه به ترتيب در سال هاي 1298، 1303 و 1304ش روي كار آمدند نمونه هايي از اين رژيم ها بودند كمااينكه همين امروز رژيم هايي نظير رژيم عربستان سعودي(1307) از اين جمله به حساب مي آيند و بايد اضافه كرد كه هنوز كشورهايي نظير كانادا، استراليا و زولاند نو به صورت مستعمره هستند.
در جريان نظام دو قطبي(1324 تا 1370) دو كشور جايگزين پنج كشور شده و دو بلوك شرق و غرب را شكل دادند. جهان كاملا بين اين دو تقسيم شده بود و به ندرت كشورهايي نظير سوئيس وجود داشتند كه از سيطره مستقيم و همه جانبه غرب در امان بودند اين روند تا سال 1357 يعني 33 سال به طور مطلق استمرار داشت. با پيروزي انقلاب اسلامي اين سيستم به هم خورد، ايران از سيطره غرب خارج شد بدون اين كه در زمره كشورهاي پيراموني شوروي درآيد. خروج ايران از اين سيستم به معناي كناره گيري و وانهادن سيستم بين الملل به دو قطب قدرت نبود كه اگر اين بود پذيرش يك «استثنا» براي آمريكا و شوروي چندان دشوار نبود.
انقلاب ايران با شعار «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» در واقع اولين قدم اساسي را در جهت نفي دو ابرقدرت و نظام دو قطبي برداشت و يك مواجهه گرم و فعال را عليه آن سامان داد. حضرت امام خميني-ره- در چارچوب اين شعار فرمودند: «اين قرن، قرن غلبه مستضعفين بر مستكبرين است» با توجه به اهتمام حضرت امام به تاريخ هجري، قطعا منظور حضرت امام، قرن 14 شمسي است، كما اينكه حضرت امام، افتادن 14 ستون از كاخ ساساني در مدائن در هنگام ولادت پيامبر بزرگوار اسلام را كنايه احتمالي از سقوط رژيم هاي شاهنشاهي در قرن 14 مي دانستند.
انقلاب اسلامي ايران كه اين روزها در سي و سومين سالگرد آن بسر مي بريم، از همان آغاز شعار براندازي نظام ظالمانه حاكم بر جهان را مطرح كرد و صد البته هدف هاي نزديكتر يعني رژيم هاي وابسته به اين نظام استبدادي را نيز از نظر دور نداشت و طبيعي هم هست كه براي رسيدن به قلعه اصلي بايد قلاع نزديكتر را درنورديد. در سي و سومين سالگرد اين انقلاب، بسياري از باروهاي نزديك و مياني سقوط كرده اند كه يك فهرست بلندبالا را تشكيل مي دهند، رژيم پهلوي در ايران، رژيم وابسته به شوروي در افغانستان، رژيم نظامي- سكولار وابسته تركيه، رژيم نظامي- سكولار وابسته پاكستان، رژيم نظامي- سكولار عراق، رژيم نظامي- سكولار سودان، رژيم وابسته و سكولار مصر، رژيم وابسته و سكولار تونس، رژيم مستبد و سكولار ليبي، رژيم مستبد، سكولار و وابسته يمن، دولت مستبد و وابسته لبنان- رژيم ماروني-،رژيم سكولار و وابسته كومور، رژيم مستبد و وابسته سومالي و... از جمله اين رژيم ها هستند كه بعد از برافتادن يا به دست اسلام گراها افتاده و يا در حال انتقال به اسلام گراها هستند در اين بين رژيم هاي وابسته اي هم با شكست هاي بزرگ مواجه شده و در آستانه سقوط قرار گرفته اند كه در رأس آن ها رژيم وابسته صهيونيستي است. اين رژيم پرنخوت كه قبل از انقلاب اسلامي ايران، خواب امپراتوري از نيل تا فرات را مي ديد اينك به درون محدوده اي كوچك خزيده و سه جنگ 1362، 1385 و 1387 را به حريف- مقاومت لبناني و فلسطيني- باخته است. رژيم آل خليفه در بحرين عملا فرو پاشيده و رژيم هاي عربستان و اردن در چند قدمي فروپاشي قرار دارند.
بنابراين مي توانيم بگوييم در سي و سومين سال انقلاب اسلامي برج هاي نزديك و مياني استكبار فرو پاشيده اند و اينك نوبت به فروپاشي برج هاي دورتر- يعني خود آمريكا و اروپا- فرا رسيده و از قضا نشانه هاي آن هم مشاهده مي شود و البته 10 سال از تحقق كامل وعده صدقي كه حضرت امام داد- و فرمود اين قرن، قرن غلبه مستضعفين بر مستكبرين است- باقي مانده و همه مي دانيم كه آن نائب بزرگ حضرت بقيه الله سخن به گزافه نمي گفت و آنچه مي فرمود به او فرموده بودند و كدام وعده حضرت امام است كه تحقق نيافته است مگر در پيام سوم اسفند سال 1367 خود نفرمودند، «جنگ ما آزادي افغانستان و فلسطين و لبنان و مصر را در پي خواهد داشت» و مگر نشد.
اينك قيام ملت ها عليه استكبار جهاني به دروازه هاي واشنگتن، پاريس، لندن و برلن رسيده است. قيام تسخير وال استريت در آمريكا اگرچه از نظر عدد در كف خيابان هنوز به عدد ميليون نرسيده است ولي از واقعيات بسيار مهمي حكايت مي كند به گونه اي كه همين دو روز پيش پليس آمريكا ناچار به بازداشت صدها نفر از آنان شد. تاكنون سابقه نداشت كه يك جنبش بيش از چند روز در كف خيابان باقي بماند. اينك قيام جوانان به چهار ماهگي خود رسيده و هر روز به دامنه آن افزوده شده است. غرب تاكنون نزديك به 60 درصد از شهروندان خود كه در پاي صندوق هاي رأي حضور پيدا نمي كردند را جمعيت هايي غيرسياسي كه به امور شخصي خود سرگرمند و در عين حال مشكلي هم با جامعه و حكومت خود ندارند، معرفي مي كرد.
جنبش اعتراضي جوانان كه به ريشه هاي نظام سرمايه داري غرب كار دارد نه به بعضي از سياست ها و استقامت آنان در خيابان در سردترين روزهاي سال و اعلام پشتيباني وسيع پدران، مادران، معلمان، اساتيد دانشگاه، كارگران و... از آنان به خوبي نشان داد كه آن اكثريت مانند همين جوانان فكر مي كنند.
عدم مخالفت مردمي در مقابل آنان و تظاهر به همراهي با خواسته هاي جوانان از سوي حزب دمكرات آمريكا نشان مي دهد كه اين جريان به ظاهر كوچك، آن جريان بزرگ را نمايندگي مي كنند كمااينكه انقلاب مصر در روز پنجم بهمن سال گذشته با حضور چند هزار نفر در ميدان التحرير شروع شد و در نهايت هم عدد نيروهايي كه در ميدان بودند به بيش از 3 ميليون نفر نرسيد ولي آراء 80 درصدي مردم در انتخابات آذر و دي گذشته به اسلام گراها كه از مرز 20 ميليون رأي فراتر رفت به خوبي نشان داد كه آن چند ده هزار مصري التحرير اين 20 ميليون نفر را نمايندگي كرده اند.
غرب امروز به همان دلايلي كه وقوع انقلاب در مصر و... را منطقي مي كند، دستخوش انقلاب خواهد شد و اين بار انقلاب در شئون اجتماعي و سياسي روي مي دهد نه آنچنان كه در دهه آخر قرن 81 و يا دهه دوم قرن بيستم در روسيه اتفاق افتاد و تحول در حوزه سياسي محصور و محدود ماند و دست آخر هم اين دو انقلاب 10 سال به درازا نكشيد و تمام شد امروز هم بعيد است كه يك فرانسوي يا يك روس به انقلاب هاي مورد اشاره افتخار كند البته اين دو به عنوان رويداد تاريخي ثبت شده اند. امروز همه كشورهاي غربي، «ديكتاتور»، «فاسد» و اكثر آنها «وابسته» هستند. كدام كشور اروپايي يا آمريكاي شمالي در طول 70 سال گذشته و امروز جداي از اراده آمريكا عمل مي كنند؟ كداميك از اين كشورها به دانشمندان خود اجازه داده اند، بنيان هاي شكل دهنده به نظام سرمايه داري موسوم به ليبرال دموكراسي را نقد جدي نمايند.
در طول اين سال ها به كدام خواسته مردم- حتي آن دسته از خواسته هايي كه از طريق تظاهرات ميليوني بيان شده اند و زبان تظاهرات رساترين زبان است- توجه شده است. كدام مصوبه يك كشور اروپايي تحت تاثير اعتراضات خياباني تغيير كرده يا حتي تعديل شده اند. در نوع اين كشورها، حكومت تنها از طريق نيروي امنيتي و پليس با مردم مواجه شده اند و رئيس دولت و حتي يك وزير نيامده با مردم سخن بگويد و سياست مورد اعتراض را توجيه كند. همين چند روز پيش كه اوباما در مجلس نمايندگان آمريكا «نطق ساليانه» خود را ايراد كرد به بسياري از رخدادهاي خاورميانه اشاره كرد ولي حتي يك كلمه درباره تظاهرات چهارماهه ده ها هزار جوان دانشجوي آمريكايي نگفت اين در حالي است كه در طول اين دوره هزاران نفر از شهروندان معترض مورد ضرب و شتم شديد و بازداشت قرار گرفته بودند! آيا ديكتاتوري از اين بالاتر هم مي شود؟ آيا فساد سيستم از اين بالاتر هم ممكن است؟
غرب گمان مي كرد گسترش ارتباطات و امكانات ارتباطي سبب سيطره بي چون و چراي غرب مي شود و ديگر از فرهنگ ها و سنت هاي ديگران خبري نخواهد بود اما اين تصور درستي نبود چرا كه ابزار ارتباطي به تنهايي معجزه نمي كند بلكه مهم پيامي است كه از طريق آن منتقل مي شود. غرب ابزار دارد اما پيام ندارد. همه حرف هاي غرب در طول 200 سال گذشته ارائه شده و امروز و حتي از حدود 100 سال پيش ناراستي و ضعيف بودن آن عيان گرديده است. امروز كالاي ليبرال دمكراسي كالايي كاملا دمده است.
حالا غرب ابزار ارتباطي دارد ولي پيام ندارد و نمي تواند با مخاطب خود كه پيامي جديد را مطالبه مي كند، سخن بگويد. اين در حالي است كه حريف غرب- اسلام- همه آنچه را كه مردم در غرب و شرق به آن احتياج دارند و فرهنگ و معنويت در رأس آنهاست، به نحو اكمل دارد و به راحتي مي تواند با سوار بر ابزار ارتباطي- كه حالا انحصار رسانه هاي ارتباطي غرب هم شكسته شده است- پيام خود را منتقل كند كه دارد منتقل مي كند.
هانتينگتون در اواسط دهه 1990 در كتاب «نبرد تمدن ها» مدعي بود كه: «درقرن 12 ميان غرب و اسلام جنگي سخت درمي گيرد كه با مبارزه غرب با كمونيزم كه 07 سال طول كشيد بكلي متفاوت است. اين حريف بسيار سخت جان تر و پيچيده تر است و با عميق ترين لايه هاي اجتماعي و موثرترين نخبگان اجتماعي مرتبط مي باشد و اين جنگ ممكن است در همه قرن آينده استمرار داشته باشد» هانتينگتون البته در اين كه جنگي درخواهد گرفت، اشتباه مي كند، جنگي نياز نيست، غرب پوسيده تر از آن است كه براي بيرون كردنش به جنگ نياز باشد.
خراسان:بودجه 91؛ دشواري هاي احتمالي
«بودجه 91؛ دشواري هاي احتمالي»عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم آرين رضايي است كه در آن ميخوانيد؛قضاوت درباره كم و كيف بودجه سال آينده در نخستين روز تقديم لايحه بودجه 510 هزار ميليارد توماني از سوي رييس جمهور به مجلس شوراي اسلامي، بدون در اختيار داشتن ارقام مندرج در آن دشوار است اما به استناد سخنان محمود احمدي نژاد درباره ويژگي هاي سند دخل و خرج دولت در سال 1391 شايد بتوان انقباضي شدن سياستهاي مالي و بودجه اي در سال پيش رو انتظار داشت؛ به ويژه اينكه تحقق درآمدها و منابع بودجه اي همواره يكي از نگراني ها و دغدغه ها محسوب مي شود.
كاهش بودجه عمومي كشور به ميزان 6/5 درصد و رشد حدود 40 درصدي بودجه عمراني از يك سو و تكيه بر دلار 1150 توماني و نفت 85 دلاري از سوي ديگر مي تواند محل بحث باشد.چرا كه تاكيد بر دلارهاي نفتي به ميزان هر دلار 1150 تومان در روزهايي كه شكاف قيمت ارز در بازار آزاد و رسمي همچنان زياد است، جاي سوال دارد كه آيا مبناي تعيين نرخ ارز رسمي در بودجه سال آينده كارشناسي شده و بر اساس حكم قانون برنامه پنجم مبني بر اجراي نظام ارزي شناور مديريت شده صورت گرفته است يا نه؟
افزون بر اين چالش، سوال ديگر اين است كه تكيه بودجه سنواتي كشور بر قيمت نفت بالاتر از ديگر كشورهاي صادركننده نفت تا چه ميزان قابل دفاع است و در صورت نوسان شديد قيمت جهاني نفت، چگونه مي توان كسري ناشي از افت درآمدهاي ارزي از محل فروش نفت خام را جبران كرد؟ هرچند دولت مي تواند كسري احتمالي را از محل حساب ذخيره ارزي و يا احيانا صندوق توسعه ملي جبران كند يا اين استدلال مطرح شود كه قيمت جهاني نفت پايين تر از 85 دلار به ازاي هر بشكه نخواهد شد، اما ترديدي وجود ندارد كه اتكاي بر قيمت بالاي نفت هم برخلاف سياستهاي كلي برنامه پنجم مبني بر كاهش وابستگي به درآمدهاي نفتي است و هم احتياط در تنظيم بودجه ايجاب مي كند تا بودجه سالانه به نحوي تنظيم شود كه چسبندگي درآمدي بودجه عمومي دولت به درآمدهاي نفتي در عمل كاهش يابد نه اينكه چون سالهاي اخير، سود پيش بيني شده براي شركت ملي نفت كه قهرا ناشي از فروش نفت خام است، به عنوان درآمدي مالياتي و نه نفتي قلمداد شود.
يكي از مزيتها و ويژگي هاي مورد تاكيد هميشگي دولتها به ويژه دولت نهم و دهم اين بوده كه اعتبارات عمراني همواره رشد داشته كه اين تغيير فزاينده در اعتبارات عمراني همواره با دو چالش مواجه مي شود؛ نخست امكان جابجايي بودجه از سوي دولت و دستگاه هاي اجرايي و دستكاري در ارقام بودجه با رويكرد كاهش سهم اعتبارات عمراني براي پوشش كسري بودجه جاري دولت كه اين مساله همواره در گزارشهاي تفريغ بودجه مورد انتقاد قرار مي گيرد؛ چالش دوم به عدم تحقق و تخصيص كامل بودجه عمراني و زخمي شدن بسياري از پروژه هاي در دست اجرا و تاخير كم سابقه در اتمام اين طرح ها بر مي گردد. به ويژه اينكه رشد بودجه عمراني ماهيتا نمي تواند يك مزيت نسبي محسوب شود چرا كه كيفيت اجراي اين پروژه ها و ضرورت توجيه فني و اقتصادي آنها هم محل بحث است و نبايد فقط به رشد تعداد پروژه ها و افزايش بودجه آن دل خوش داشت.
سخن آخر اينكه دشواري هاي پيش روي بودجه را نبايد از نظر دور داشت آن هم در شرايطي كه به سبب تحريم هاي سياسي عليه منافع و مصالح ملي ايرانيان، عملا استفاده از منابع و سرمايه هاي خارجي به عنوان يكي از شاخص ترين و كم هزينه ترين منابع بودجه اي دولت به حداقل ممكن رسيده است و بايد ديد رشد 40 درصدي در بودجه عمراني كشور با تكيه بر چه منابعي صورت مي گيرد؟ به نظر مي رسد رشد اعتبارات عمراني در سال آينده با تكيه بر استفاده بيش از ظرفيت از اعتبارات ناشي از تملك دارايي هاي مالي دولت نظير اوراق مشاركت، اعتبارات حساب ذخيره ارزي وصندوق توسعه ملي و ساير ابزارهاي مندرج در جداول بودجه صورت گرفته باشد كه عملكرد سالهاي اخير در فروش نرفتن اوراق مشاركت و يا تخصيص غير بهينه منابع مالي حساب ذخيره و احتمال تكيه دولت بر صندوق توسعه ملي خود جاي تامل بيشتري دارد.
پيشنهاد مي شود دولت و مجلس در بررسي و تنظيم بودجه سال آينده با در نظر گرفتن شرايط اقتصادي كشور و برخي التهابهاي موجود و احتمال تكرار آن در سال آينده تنها يك مساله را جدي بدانند؛ ثبات اقتصادي ، امنيت سرمايه گذاري، بهبود فضاي كسب و كار و مديريت شوكهاي اقتصادي ضد توليد ملي. از اين رو شايد دستكاري در سياستهاي پولي و ارزي براي جبران برخي ضعفهاي مديريتي در اقتصاد و كم رنگ جلوه دادن غفلتهاي سياستگذاران اقتصادي كشور خطاي بزرگي خواهد بود. بودجه سال آينده را بايد دقيق نوشت و دقيق اجرا كرد و لجبازي دولت و مجلس راهگشا نخواهد بود.
جمهوري اسلامي:تحليل سياسي هفته
«تحليل سياسي هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛هفته جاري با دو مناسبت مذهبي همراه بود، نخست سالروز شهادت يازدهمين خورشيد آسمان ولايت وامامت، حضرت امام حسن عسكري عليهالسلام در هشتم ربيعالاول كه در مدت كوتاه امامت عليرغم آنكه سالها در حبس و تبعيد بسر ميبردند، با مجاهدت بينظير، تعاليم عاليه قرآني و احكام الهي را ترويج كرده و از طريق نايبان خاص و وكلاي مورد اعتماد، از فرهنگ تشييع پاسداري نمودند. ايشان همچنين زمينه لازم براي آغاز دوران امامت امام زمان(عج) را در تاريكترين و ستمبارترين دوران خلفاي جور عباسي فراهم كردند.
قطعاً سالروز شهادت امام عسكري عليهالسلام حزن و اندوه سنگيني بر قلب مبارك آخرين ذخيره الهي و عدالتگستر جهاني، حضرت بقيهاللهالاعظم و محبان حضرتش فراهم آورد، اما آغاز امامت قلب عالم امكان حضرت مهديصاحبالزمان عليهالسلام، اندكي از آن كاست و چشمانداز آيندهاي روشن را به روي بشريت گشود.
دراين هفته و در دومين دهه از ماه بهمن، بوي آزادگي و انقلاب، مشام جهانها را عطرآگين كرد و ياد پرواز انقلاب در 12 بهمن 57، دلها را به ايام پرخاطره روزهاي پيروزي و بازگشت آن رهبر سفر كرده به ميهناسلامي برد كه با آمدنش، وحدت و يكدلي و عزت و اقتدار را ميان ملت ايران به ارمغان آورد. اين روزها، خاطرهها يادآور مشتهاي گره كرده و دستهاي بهم پيوستهايست كه از سر شور و شعور به سوي آمريكاي جهانخوار و رژيم مزدوري نشانه رفت كه لقب ژندارمي منطقه را يدك ميكشيد. ايام پررمز و راز دهه فجر انقلاب يادآور لحظههايي است كه همه مردم، دست در دست هم و با هدفي واحد همچون سيلي خروشان به خيابانها سرازير شده و تحت رهبري امام خميني، يكصدا شعار "استقلال - آزادي - جمهوري اسلامي" را فرياد كردند. ملت ايران سي و چهار سال پيش در چنين ايامي، سرانجام با آمدن آن يار سفر كرده به آغوش ميهن، در 10 روز معجزهآسا، تاريخ 2500 سال حكومت استبدادي را در هم پيچيد و دوره جديدي را در تاريخ گشود كه نه تنها جهانيان را به تحير واداشت بلكه الگويي شد براي مبارزه ملتهاي آزاده با سلطهگران و مستكبران كه امروز ثمرات آن در خاورميانه و شمال آفريقا مشاهده ميشود.
اين هفته جمهوري اسلامي ايران ميزبان صدها نفر از جوانان 73 كشور جهان از جمله مصر، تونس لبنان، يمن، بحرين و فلسطين بود كه در تهران و در نشست "جوانان و بيداري اسلامي" گردهم آمدند. اين جمع در ديدار با رهبر معظم انقلاب اسلامي ايران عمق محبت، علاقه و شور خود را به انقلاب اسلامي به نمايش گذاشتند. در اين ديدار حضرت آيتالله خامنهاي در سخناني جوانان كشورهاي اسلامي را حاملان بشارتهاي بزرگ براي آينده امت اسلامي خواندند و افزودند: "بيداري جوانان سرتاسر جهان اسلام، اميد به بيداري عمومي ملتهاي مسلمان را افزايش داده است."
رهبر انقلاب، تاريخ بشر را بر سر يك پيچ بزرگ تاريخي و در آستانه تحولي عظيم برشمرده و تأكيد كردند: "بشريت از همه مكاتب و ايدئولوژيهاي مادي اعم از ماركسيسم، ليبرال دمكراسي و ناسيوناليسم سكولار عبور كرده و در آغاز دوران جديدي است كه بزرگترين نشانه آن، توجه ملتها به خداي متعال، استمداد آنها از قدرت لايزال الهي و اتكاي ملتها به وحي است."
ايشان حضور هوشيارانه و استقامت ملتها در ميدان را زمينهساز تحقق بدون ترديد نصرتهاي الهي خواندند و افزودند: "در پرتو تحقق وعدههاي پروردگار، صهيونيستها، شيطان بزرگ آمريكا و قدرتهاي غربي امروز در مقابل بيداري اسلامي احساس ناتواني ميكنند و اين احساس ضعف و شكست هر روز بيشتر خواهد شد." حضرت آيتالله خامنهاي، تحولات كشورهاي اسلامي را "آغاز راه نجات و سعادت"، بر شمرده و افزودند: "مهم اين است كه پيروزيهاي بدست آمده را پايان راه ندانيم و با ادامه مجاهدت و تكيه بر عزم و اراده ملتها و اتكا و حسن ظن به خداي قادر متعال، مبارزه با زورگويان جهاني و عوامل آنها را ادامه دهيم."
ايشان با اشاره به پيشرفتهاي چشمگير علمي جمهوري اسلامي در عرصههاي هستهاي، زيست فناوري، پزشكي و عرصههاي ديگر افزودند: "جوانان مؤمن اين سرزمين، در اوج ناباوري دشمنان و به رغم همه كارشكنيهاي آنان، به پيشرفتهايي دست يافتهايد كه ميتواند براي جوانان همه ملتهاي اسلامي، درس آموز باشد."
رهبر انقلاب اسلامي، قرن حاضر را قرن اسلام و معنويت برشمردند و افزودند: "اسلام، عقلانيت و معنويت و عدالت راهمراه يكديگر به ملتها هديه ميدهد و تعاليم پروردگار بر اسلام عقلانيت و تفكر و تدبر، اسلام توكل بر خدا، اسلام جهاد و اسلام كار و اقدام، تأكيد مينمايد." حضرت آيتاللهخامنهاي با اشاره به تلاش استكبار براي جبران صدمات و ضربات ناشي از قيام ملتها در مصر و تونس و ليبي و ديگر كشورهاياسلامي افزودند: "دشمن، مشغول طراحي و توطئه است و ملتهاي اسلامي بخصوص جوانان امتاسلامي كه موتور بيداري اسلامي هستند بايد با هوشياري و مراقبت كامل و استفاده از تجربيات ديگران، اجازه ندهند شبكه استبداد جهاني، انقلابها را از آنها بربايد و راههاي حال و آينده را منحرف كند."
ايشان در ترسيم يك شاخص براي قضاوت درباره رويدادها و حوادث تاكيد كردند: "هر جا فعاليتي و طرحي وجود دارد كه به نفع اسرائيل و امريكاست، بايد هوشيار باشيم و آن را حركتي بيگانه و مخالف منافع ملتها بدانيم و هرجا حركتي اسلامي، ضد صهيونيستي، ضد استكباري، ضد استبدادي و ضد فساد هست، همه ملتهاي مسلمان در تاييد و تقويت آن، همراه و همدل خواهد بود." رهبر انقلاب به عنوان يك نمونه به تلاشهاي دستگاههاي رسانهاي جهان براي منزوي كردن مردم بحرين اشاره كردند و افزودند: "رسانههاي غربي و يا وابسته به غرب، ميخواهند با اختلافافكني و خطكشي، مسئله بحرين را شيعه و سني كنند اما هيچ فرقي ميان حركتهاي بيداري اسلامي دركشورهاي مختلف وجود ندارد."
اين هفته در موضوعات بين المللي، شاهد چند رويداد تازه بوديم كه تحولات مربوط به سوريه از لحاظ اهميت در صدر قرار داشت. اخبار مربوط به مصر، بحرين و مذاكره آمريكا با طالبان نيز از ديگر رخدادهاي خبري با اهميت هفته بودند.
در سوريه ناآراميها در اين كشور درحالي ادامه دارد كه در شوراي امنيت، پيش نويس قطعنامه جديدي كه مشتركاً توسط برخي كشورهاي اروپايي و عربي ارائه شده و در آن پيشنهاد كناره گيري بشار اسد از قدرت مطرح گرديده با مخالفت روسيه مواجه شده است. در نشست روز سهشنبه، اظهارات ضد سوري نماينده قطر و دبيركل اتحاديه عرب با پاسخ جامع نماينده سوريه مواجه شد و موجب مشاجرههاي لفظي ميان طرفين گشت. بررسي اين پيشنويس قرار است ادامه پيدا كند تا روز جمعه به راي گذاشته شود. نكته حائز اهميت درباره سوريه اين است كه تلاش بيوقفهاي از سوي برخي كشورهاي عرب و در رأس آنها، عربستان از چندي قبل در جريان است تا زمينه براي دخالت نظامي در سوريه فراهم شود. به عبارت ديگر نسخهاي مشابه آنچه در ليبي رخ داد براي سوريه تنظيم شده است كه بانيان اصلي آن كشورهاي غربي هستند ولي مأموريت موجه ساختن اين توطئه و آماده ساختن زمينه تحقق آن، به چند كشور عربي سپرده شده است.
گرچه در ظاهر اهداف تلاشهاي هماهنگ عربي - اروپايي، خارج ساختن سوريه از بحران عنوان شده است ولي اين تلاشها، در اصل و در عمل، براي تشديد بحران است تا از اين طريق، فروپاشي نظام سوريه كه از ديرباز از خواستههاي اصلي غرب و رژيم صهيونيستي بوده است، محقق شود. انگيزهاي كه برخي كشورهاي عربي از جمله عربستان، قطر و امارات براي حضور در اين صحنه سازي دارند اين است كه اولاً انتقام ديرينه خود را از حكومت سوريه، كه برخلاف منش آنها، مقاومت و عدم سازش با رژيم صهيونيستي را پيشه ساخته و موجبات سرشكستگي اين رژيمهاي سازش طلب و وابسته شده است، بگيرند و دوم اينكه، با اين خوش خدمتي و همسويي با غرب عليه سوريه، بقاي حكومتشان توسط غربيها تضمين شود و از سرايت انقلابهاي جاري به اين كشورها جلوگيري گردد. با اينحال، واقعيت اين است اين كشورهاي عربي با همدستي ناجوانمردانه با غربيها، حتي اگر بتوانند بحران داخلي در سوريه را تشديد كنند ولي قطعاً نخواهند توانست مانع پيشروي موج انقلاب ضد ديكتاتوري در منطقه به كشورهايشان باشند.
اين هفته، مصر بار ديگر شاهد تظاهرات ميليوني مردم اين كشور در سالگرد سرنگوني مبارك بود. انبوه تظاهر كنندگان در ميدان التحرير گرد آمدند و علاوه بر تاكيد بر وفاداري و تعهدشان نسبت به خون شهداي انقلاب، خواستار انتقال قدرت از شوراي نظامي حاكم به مجلس شدند. مجلس جديد كه اوايل ماه جاري گشايش يافت، پس از سرنگوني رژيم مبارك شكل گرفته است. در اين مجلس، اسلامگرايان اكثريت را در اختيار دارند. در اين ميان، شوراي نظامي حاكم همچنان به مقاومت در برابر خواستههاي مردم ادامه ميدهد و از تحويل قدرت به منتخبين مردم خودداري مينمايد. اين شورا كه اكثر اعضاي آن گماشته مبارك، رئيس رژيم سابق ميباشند تلاش دارند چارچوب رژيم گذشته را حفظ كرده و از تغيير بنيادي ساختار رژيم، از جمله تغيير در سياست خارجي آن و قطع رابطه با رژيم صهيونيستي، ممانعت ميكنند. اين درحالي است كه قرار است هفته آينده حكم دادگاه مبارك و ساير عناصر ارشد حكومت سابق اعلام شود. چگونگي صدور حكم براي مبارك و همدستانش ميتواند مسائل جديدي را در صحنه سياسي مصر مطرح سازد.
اين هفته، آمريكا با گروه افراطي طالبان در قطر بر سر ميز مذاكره نشست و با اين اقدام، اين گروه شورشي را به رسميت شناخت. مذاكره آمريكا با طالبان درحالي صورت ميگيرد كه تا پيش از اين، واشنگتن اين گروه را تروريست ميخواند و همين اتهام، از بهانههاي اصلي لشكركشي آمريكا به افغانستان بود. تعامل آشكار واشنگتن با طالبان نشان داد آمريكا هر كجا كه لازم باشد براي تامين منافع استعماريش حاضر است تمامي شعارهايش را زير پا بگذارد. از سوي ديگر مذاكره با طالبان، دهن كجي آشكار به حقوق و خواسته ملت افغانستان است كه در يك دهه گذشته متحمل اقدامات جنايتكارانه و سياستهاي ضد بشري اين گروه افراطي بودهاند.
اين هفته بحرين نيز شاهد رخدادهاي جديدي بود و مردم اين كشور عليرغم سياستهاي سركوب رژيم، بار ديگر به خيابان آمده و بر خواسته خود در تغيير نظام ظالمانه آل خليفه تاكيد كردند. رژيم بحرين مدت يكسال است كه اعتراضات مسالمت آميز و خواستههاي برحق مردم اين كشور را با مشت آهنين و سركوب پاسخ ميگويد و در اين راستا، حتي از دستگاه امنيتي رژيم رياض نيز براي قلع و قمع تظاهر كنندگان كمك گرفته است. استفاده از گازهاي سمي عليه اعتراض كنندگان، از شيوههاي تازه رژيم منامه در سركوب مردم است كه تاكنون منجر به كشته شدن شمار زيادي، از جمله چندين كودك شده است.
با اينحال، رژيم بحرين نيز بايد اين واقعيت را بپذيرد كه اينگونه سياستها ديگر در شرايط جديد حاكم بر جهان چاره ساز نيست و نميتواند تضميني براي بقاي طولاني مدت رژيم آل خليفه ايجاد كند و آنگونه كه از تحولات بحرين استنباط ميشود دور نيست كه جهان شاهد سقوط رژيم خودكامه اين كشور باشد.
رسالت:ناقوس مرگ ديكتاتوري صهيونيست ها
«ناقوس مرگ ديكتاتوري صهيونيست ها»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمود فرشيدي است كه در آن ميخوانيد؛اين روزها عطر سي و چهارمين بهار آزادي ، در فضاي ايران پراكنده شده و ياد امام خميني (ره) و شهدا را در خاطره ها زنده كرده است .
هيجان انگيزترين صحنه هاي تاريخ ، صحنه هايي است كه مبارزات انسانهاي حق جو را با ظلم و ظالم به نمايش گذاشته است ، صحنههايي كه غالبا با مظلوميت و عدم موفقيت ظاهري حق جويان پايان يافته و ندرتا به پيروزي حق منتهي شده است و از آنجا كه فرصت هاي حاكميت حق در قياس با ايام سلطه ظلم بسيار محدود و معدود بوده است، كساني كه توفيق درك دوران پيروزي را مي يابند ، مسئوليتي سنگين دارند و بايد تمام توان خويش را براي حفظ حاكميت حق و گسترش آن به كار بگيرند .
سي و سه سال پيش دست قدرت خداوند ، نظام طاغوت را سرنگون و نظام مردم سالاري ديني را در ايران حاكم ساخت تا راه را بر هرگونه يأس وتوجيه ببندد و ملت ايران الگويي شود فراروي همه كشورهاي تحت ستم .
اينك در تاريخ چند هزار ساله بشر ، قريب سه دهه واندي است كه ملت ايران در تاريخ پرفراز و نشيب خود به چنين فرصتي دست يافته است و اين خودگوياي رسالت سنگين جامعه ما و قدرو اهميت ثانيه هايي است كه شاهد آن هستيم و به سرعت سپري مي شود .
ديروز هيچ كس گمان نمي كرد كه رژيم شاهنشاهي در ايران ، با توجه به ريشه هاي فاسد تاريخي و پشتيبانهاي خارجي اش ، سقوط كند ، امروز هم ناباورانه شاهد هستيم كه سر سپردگان غرب در تونس ،مصر، ليبي و يمن يكي پس ازديگري سقوط مي كنند و برشور و هيجان مسلمانان جهان مي افزايند تا زنجيره سقوط ديكتاتورها و عوامل دستنشانده
غرب ، تكميل شود . همچنين امواج اين حركت اسلام خواهانه كه پيام آور عدالت و معنويت است ، شتابگيرتر ازآنچه كه انتظارش مي رفت ، باعث شكل گيري جنبش هاي عدالتخواهانه در سراسر جهان بخصوص اروپا و آمريكا شده است تا فردايي روشن براي بشريت رقم بزند و بي ترديد " قيام ملتهاي منطقه عليه ديكتاتورهاي وابسته ، جزئي از مبارزه بشريت با ديكتاتوري جهاني صهيونيست هاست و جامعه بشري با پشت سر گذاشتن پيچ تاريخي از سيطره اين ديكتاتوري خطرناك رها ميشود. "(1)
به همين دليل شگفت آور نيست اگر مي بينيم تمامي كفر و ديكتاتوري جهاني در برابر خيزش حق مدارانه ملت ها با پيشتازي ملت هاي مسلمان، به پا خاسته است تا مانع عبور بشريت از اين پيچ تاريخي شود .
سردمداران نظام سلطه جهاني طي ساليان متمادي باتمسك به قدرت، ملت هاي ديگر و حتي مستضعفان جامعه خويش را تحقير و استثمار كرده بودند و با " تزريق احساس ناتواني درملتهاي مسلمان و تلقين غير قابل شكست بودن قدرتهاي جهاني ، حدود دو قرن است كه ملتهاي مسلمان را عقب نگه داشته اند . اما امت اسلامي امروز بيدار شده و درك كرده است كه هر دو تصور ، صد درصد غلط است ."(2)
اگر روزي غرب با تبليغات كاذب ، قبله آمال بسياري ازجوانان ، از جمله جوانان مسلمان شده بود ، امروز اين ايران اسلامي است كه در پرتو تمسك به اسلامي مبتني بر عقلانيت و جهاد و معنويت و باپايمردي ملت و درايت رهبري ، قبله آرزو هاي جوانان مسلمان جهان شده است، چنانچه در روزهاي اخير شاهد بوديم 1200 نفر از جوانان 73 كشور جهان در همايش بين المللي جوانان و بيداري اسلامي شركت جستند و با شور و اشتياق به ديدار حضرت آيت الله خامنه اي ولي امر مسلمين جهان شتافتند و با شنيدن اين مژده عزمي دو چندان يافتند كه :
" بيداري جوانان سرتاسر جهان اسلام ، اميد به بيداري عمومي ملتهاي مسلمان را افزايش داده است. " (3)
پي نوشتها:
3و2و1- رهنمودهاي مقام معظم رهبري در ديدار با جوانان مسلمان انقلابي 73 كشور جهان
حمايت:بازي با مهره قديمي
«بازي با مهره قديمي»عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن ميخوانيد؛در روزهاي اخير اخبار و گزارشهاي متعددي از مواضع سران آمريكا در قبال طالبان و القاعده مطرح شده است. در اين چارچوب باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا در نطق ساليانه خود در كنگره آمريكا كشته شدن بن لادن سركرده گروه القاعده را از دستاوردهاي مهم خود خواند. سپس جو بايدن معاون وي نيز ضمن اشاره دوباره به اين امر، از احتمال انتشار تصاوير جديد از مرگ بن لادن خبر داد.
در تحركي ديگر آمريكاييها از مذاكره با طالبان در قطر خبر دادند در حالي كه ادعاي تكراري همكاري طالبان و پاكستان براي سلطه بر افغانستان را مطرح كردند. آمريكاييها بر اين ادعايند كه پاكستان به دنبال استفاده از طالبان براي سلطه بر افغانستان است لذا آمريكا با حملات هواپيماهاي بدون سرنشين به خاك پاكستان و نيز رويكرد به مذاكره با طالبان به دنبال مقابله با اين روند ميباشد.
هر چند كه سران آمريكا برآنند تا به مواضع مذكور جنبه انساني داده و به نوعي آن را از افتخارات دوران رياست جمهوري اوباما عنوان دارند اما بررسي ريشهاي اين تحركات نكتهاي ديگر را آشكار ميسازد و آن اهداف انتخاباتي از اين رويكردها است. اوباما ميداند كه مردم به دنبال پايان جنگ افغانستان و عراق ميباشند و هر گونه حركتي در اين حوزهها ميتواند به بهبود موقعيت وي در برابر جمهوريخواهان مبدل گردد.
در اين شرايط اوباما كه با خروج از عراق بخشي از اين طرح را اجرا كرد اكنون تلاش دارد با برجسته سازي مرگ بن لادن به عنوان دستاوردي بزرگ در مبارزه با تروريسم و نيز مذاكره با طالبان با نام بهبود شرايط امنيتي، از اين مولفهها براي تبليغات انتخاباتي بهره برداري كند. اوباما با دو مقوله هماهنگ مرگ بن لادن و مذاكره با طالبان چنان وانمود ميكند كه به دنبال پايان دادن به جنگ افغانستان و تحقق خواستههاي مردمي در اين زمينه ميباشد.
البته اوباما با مسئله مرگ بن لادن به سران طالبان درباره پيامدهاي عدم همراهي با روند مذاكرات در قطر نيز هشدار ميدهد تا آنها را با شرايط آمريكا پاي ميز آورد. هدف نهايي اوباما آن است كه در ماههاي باقي مانده تا انتخابات ( آبان ماه) ثباتي هر چند موقت را در افغانستان برقرار سازد تا از آن براي كسب آراي مردمي بهره برداري كند. اعلام احتمال خروج بخشي از نيروهاي آمريكايي از افغانستان در سال 2012 نيز بخشي از اين سياست است.
به هر تقدير ميتوان گفت كه اوباما به دنبال استفاده از مهرههاي قديمي در كمپين انتخاباتي خود است تا شايد با بهرهگيري از آنها بتواند بخشي از آراي مردمي را به خود جلب كند هر چند كه شرايط داخلي و جهاني آمريكا چنان ملتهب است كه تحقق اين امر با ابهامات بسياري مواجه شده است.
آفرينش:گازهاي همراه نفت و سوختن يا بهره وري مناسب
«گازهاي همراه نفت و سوختن يا بهره وري مناسب»عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد؛حدود يك سده از استخراج نفت در كشور گذشته و پس از اين ايام هنوز هم نفت و گاز منبع اصلي درآمد اقتصاد تك محصولي ايران است؛ هنوز هم در خوش بينانهترين حالت هم طي سالهاي نزديك نميتوان وابستگي به اين مجصولات پر ارزش را انكار كرد همين موضوع است كه حفظ وضع موجود در توليد نفت و توسعه مخازن هيدروكربني كشف شده را مهم ميكند تا همچنان يكي از دغدغههاي اساسي كشور حراست از سطح توليد و مخازن نفتي و گازي كشور باشد.
در اين بين با گذشت دهها سال از سوختن گازهاي همراه نفت در كشور همچنان اين گاز ها در كشور سوخته ميشود و در حال حاضر و بنا به آمارهاي مختلف (گاه روزانه ده ها و يا بنا به برخي ديگر از آمارها حدود 50 ميليون مترمكعب) از گازهاي همراه ميدان هاي مختلف كشور ميسوزد و با اين وجود تلاش قابل توجهي براي رفع اين امر در نظر گرفته نشده است.
در اين راستا بايد گفت كه عملا سالهاست كه سوختن گازهاي همراه نفت در ايران به عنوان نمادي از روشن بودن مشعل پالايشگاه يا اسكله نفتي و رونق فعاليت آن به شمار ميرود، در حالي كه در ساير كشورهاي توليدكننده نفت، اين گازها جمعآوري شده و باز توليد ميشوند، اما در ايران گاز در مشعل هاي چاه ها و.. بدون كوچكترين استفادهاي سوزانده ميشود كه بنا به برآورد ها اين حجم از گاز سوخته شده در كشور مي تواند رقم معادل مصرف گاز برخي از كشورهاي در حال توسعه و همسايه ما همانند تركيه باشد.
گذشته از اين از يك سو بايد گفت اكنون سالهاست كه تزريق گاز به مخازن نفتي يكي از ضروريترين عوامل در صيانت از ذخاير نفتي و يكي از راهبردهاي توليد پايدار است كه ميتواند موجب بازيافت ميلياردها بشكه نفت، حفظ جايگاه توليد ايران در اوپك و ظرفيت ذخيرهسازي گاز براي نسل آينده شود.اين واقعيت در حالي است كه هم اكنون بيشتر مخازن نفتي بزرگ و اصلي كشور نيمه دوم عمر خود را سپري كرده و به تزريق گاز نياز دارند. در اين بين در واقع جلوگيري از سوزاندن بخش گسترده اي از (گاه تا حدود90 درصد) گاز همراه نفت مي تواند دستاوردي مهم به شمار آيد.
آنچه مشخص است در حال حاضر يكي از مهمترين مشكلات موجود در صنعت نفت ايران، بالا بودن حجم گازهاي همراه نفت است كه ميزان هدر رفتن آن طي برنامه چهارم توسعه افزايش قابل توجهي داشته است. در اين بين با توجه به برخي از آمار و ارقام از ميزان سوختن گازهاي همراه نفت و اتلاف بخش عمده اي از منابع گازي كشور در كنار آلودگي هاو... ضرورت ساخت پالايشگاههاي بدون مشعل گاز، استفاده از گاز همراه نفت در چاه ها و اعمال سياستها وراهبردهايي براي صدور اين گاز،تزريق مجدد به چاه ها و.. الزامي به نظر ميرسد.
ر اين حال اكنون نيز در بسياري از كشورهاي دنيا پسماندها و ضايعات صنعت نفت و گاز دور ريخته نميشوند در اين ميان بهرهبرداري بهينه از گازهاي همراه نفت مي تواند به عنوان يكي از راهبرد هاي اصلي كشور در حوزه انرژي تعريف شده و مورد تاكيد قرار گيرد چرا كه تاخير طولاني تر در استفاده از اين گاز ها عملا پيامد هاي چند گانه بويژه در بعد اقتصادي به كشور وارد ميكند.
مردم سالاري:ادعاي بودجه عملياتي از شعا ر تا واقعيت
«ادعاي بودجه عملياتي از شعا ر تا واقعيت»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم محسن نريمان است كه در آن ميخوانيد؛بودجه كل كشور در سال 91 با حدود 2 ماه تاخير از جانب دولت به مجلس ارائه شد. روز قبل از ارائه بودجه معاون پارلماني رييس جمهور از تدوين بودجه سال 91 به صورت عملياتي خبر داد; بايد بودجه عملياتي تعريف علمي و مشخصي دارد. اين نوع بودجه بندي سال هاست در كشورهاي ديگر دنيا انجام مي شود و مزاياي بسياري نيز دارد، اما تجربه كاري نمايندگان مجلس هشتم از اجرايي شدن قوانين و مصوبات بودجه همگي حكايت از بي قانوني دولت دارد.
امروز نمايندگان مجلس بيش از اينكه به دنبال نوع بودجه تدوين شده باشند به دنبال تمكين دولت از قوانين و مقررات هستند. ابتدا دولت بايد خود را اصلاح كند و روحيه قانون گريزي را در خود از بين ببرد.
تجريه قانون گريزي دولت نمايندگان مجلس را به جايي رسانده است كه حساسيتي نسبت به نوع بودجه نشان نمي دهند چرا كه تا حدي از قانون گريزي دولت به ستوه آمده اند كه اميد و انگيزه خود را براي تدوين قانون از دست داده اند. دولت عنايتي به مواردي كه خود اعلام مي كند ندارد; در نتيجه چالش هايي در روند كار قانون نويسي و بودجه بندي در زمان اجراي آن به وجود مي آيد مشكلات بسياري را براي كشور در پي داشته است.
دولت با 2 ماه تاخير امروز مدعي ارائه بودجه سال 91 در بسته عملياتي است. اگر اين بودجه قرار بود مكانيزم ارائه متفاوتي داشته باشد، پيشاپيش بايد يك ماه قبل اين مو ضوع به كميسيون هاي مربوطه اعلام مي شد كه به طور مثال امسال قصد داريم بودجه را با مكانيزم متفاوتي نسبت به سال هاي قبل ارائه دهيم و تمامي كميسيون ها و نمايندگان از هر روشي كه قانون را اجرايي تر كند،استقبال كرده و موافق هستند، اما به اين دولت اميدي در جهت اينكه راهكار و روشي را اتخاذ كند كه اجراي قانون سهل الوصول تر شود دور از ذهن است.
اين دولت تنها به ارائه راهكارهايي مي انديشد كه در آن خود مبسوط اليدتر، مقتدرتر و صاحب اختيارتر شود، با اين تجربه و پيش زمينه اي كه از دولت فعلي داريم و كارنامه اي كه اين دولت در قانون گريزي از خود برابر ديدگان مجلس ثبت كرده است، به نظر مي آيد بودجه عملياتي به مفهوم واقعي تنها يك شعار در ادامه ديگر شعارهاي اين دولت باشد. به نظر نگارنده دولت بيش تر در پي ارائه بودجه اي است كه در آن دست مجلس در دخالت امور كوتاه باشد.
تا زماني كه بودجه به طور تخصصي در مجلس بررسي نشود نمي توان از صحت اين ادعا اطمينان حاصل كرد. اينكه آيا واقعا دولت بودجه سال 91 را مطابق با قوانين و تعاريف علمي ارائه كرده است يا از اصطلاح بودجه عملياتي براي قانون گريزي بيش تر استفاده كرده است، نكته اي است كه تاييد يا رد آن نيازمند بررسي دقيق تر بودجه است.
طبيعي است كه مجلس از بودجه اي كه در آن تضمين براي اجراي آن مشهود باشد استقبال مي كند، مطالعات بسيار و16 سال تجربه حضور در جريان تصويب بودجه براي شخص من و بسياري از نمايندگان ديگر تعريف شفافي از بودجه عملياتي را تداعي كرده است، اما ممكن است تعريف دولت فعلي از بودجه عملياتي با تعاريف منطقي متفاوت باشد با سوابقي كه از اين دولت داريم خوش بين نيستيم كه مواردي را ارائه دهد كه در اجرا خود را متعهد تر به اجراي قانون باشد.
شرق:هفتسال متوالي تاخير
«هفتسال متوالي تاخير»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم فاضل موسوي است كه در ان ميخوانيد؛به استناد عقل، قانون و تعهد، نمايندگان در پيشگاه مردم متعهد شدهاند تا همسو با برنامههاي توسعه كشور و سند چشمانداز، ايران را در سال 1404 به كشور اول در منطقه برسانند. از اينرو برنامه و سند بودجه كشور بهعنوان عاليترين سند مالي كشور از اهميت ويژهاي برخوردار ميشود. با توجه به اين دو موضوع ما بايد در سال 1404 كشور اول منطقه باشيم و تكليف اينكه سند چه جايگاهي بايد داشته باشد نيز مشخص است.
به همين دليل دولت وظيفه دارد به حكم قانون از 15 آذر لايحه بودجه را تقديم مجلس كند اما متاسفانه در هفت سال گذشته چنين اتفاقي نيافتاده و دولت هميشه در اعلام لايحه بودجه به مجلس تاخير داشته است. اين امر از دو حالت خارج نيست يا دولت نسبت به وظيفه خود آشنا نيست يا توان كارشناسي در اين اندازهها را ندارد كه بتواند در موعد مقرر قانون را تنظيم و تهيه كند.
در هر صورت آن چيزي كه خروجي عمل دولت را نشان ميدهد رفتار غيرمتعهدانه نسبت به مركز تصميمگيري و قانونگذاري يعني مجلس است و البته اين رفتار نيز نتيجه عملكرد خود مجلس است كه نظارت كافي و لازم را در حوزه مسووليت خود انجام نميدهد. با عنايت به وضع تورم موجود و مشكلاتي كه درخصوص قيمت ارز و سكه به وجود آمده بايد برنامه بودجه كشور منسجمتر و كارشناسانهتر تنظيم ميشد اما اكنون مشاهده ميكنيم كه برنامه بودجه نه تنها افزايش نداشته كه كاهش جدي نيز داشته و از همين جا مشخص ميشود كه چقدر لايحه بودجه واقعبينانه است.
اگر از زاويه ديگر نيز بخواهيم به اين موضوع بپردازيم بايد دقت كرد كه قرار بود تا در برنامههاي پنجساله وابستگي به نفت كم شود اما متاسفانه اين وابستگي نه تنها كم نشده كه افزايش نيز پيدا كرده است. اين خود گام جدي و بلندي در جهت فاصله گرفتن از برنامه سند چشمانداز است. از آن طرف هم آقاي احمدينژاد درباره لايحه بودجه بهگونهاي صحبت ميكند كه چندان جدي نيست و با جايگاه مجلس همخواني ندارد، در نتيجه سالي كه نكوست از بهارش پيداست.
در حال حاضر در كشور ما بيكاري، تورم، رشد منفي اقتصاد، نوسان نرخ دلار و بدهيهاي دولت به بانكها و همچنين تهديدهاي بينالمللي در حد بسيار بالايي وجود دارد و دولت با مشكلات بسياري روبهرو است و با اين وضعيت موجود در تقديم و دفاع از بودجه، آنگونه صحبت ميكند. همه اينها نشان ميدهد كه دولت درك درستي از وضعيت اقتصادي كشور ندارد. همچنين دولت نه تنها لايحه بودجه را بايد زودتر تقديم ميكرد بلكه براي اينكه بتواند لايحه را بهتر كند بايد از ظرفيتهاي علمي كشور نظير دانشگاهها و كارشناسان نيز بيشتر استفاده ميكرد.
به زباني ديگر به اين شكل ميشد فرصتي فراهم كرد كه از ظرفيت كارشناسي بسيار بالاي كشور استفاده درست و صحيح شود و قطعا كارشناسان ما نيز با درك صحيحي كه از وضعيت كشور دارند حتما كمك ميكردند. اما اكنون با توجه به اينكه اين اتفاق رخ نداده مجلس بايد در مرحله نخست فكري به حال دو، سه ماه نخست سال بكند و مبلغي را به صورت تنخواه در نظر بگيرد و مرحله بعد اين است كه مجلس سعي كند با �
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]
-
گوناگون
پربازدیدترینها